عبور از عرض البرز در ولیان به گلیرد در تالقان
  •  

15 مهر 1397
Author :  

کوه ها اسرار آنچه بر زمین ما گذشته را در خود به یادگار دارند، و گاه هویدا از روزهایی سخت، و قیامتی می گویند که روزگاری بر اثر آتشفشان های عظیم، زلزله های چند ده ریشتری و...، بر آنان و البته ما زمینیان گذشته است؛ وقتی در میان این کوه ها حرکت می کنی، با تو به صورت فاش از این حال هوای سخت و دهشتناکی سخن می گویند که در طول تاریخ بر زمین گذشته است؛

و انگار محمد نیز عظمت سخن خود را از این کوه ها گرفته است، آن هنگامی که در میان کوه های مکه که بایگانی ثبت این حوادثند، به چرای گوسفندان مکیان مشغول بود، با هوش و ذکاوتی قابل تقدیر، آثار بر جای مانده از این قیامت را کشف، دید و حس کرد و وقتی رسالتش را آغاز کرد، به ترجمه آنچه دیده بود و فهمیده بود در قالب آیات قیامت و آخرت پرداخت و این حقایق روشن را به ادبیات قرآنی کشید؛ و تو شور و هیجانی که در سخنش نهفته است را آن هنگامی حس می کنی که عبدالباسط محمد عبدالصمد، آیات سوره شمس را با ترانه آهنگین خود می خواند و پیش می رود؛ و تو گویا در آن لحظات، با او به خوانش خطوطی نشسته ایی که در لابه لای این صخره ها هویداست.

قیامتی که گاه پوسته صاف و افقی زمین را به سان استخوان بازو و یا ران شکسته ایی که از گوشت بیرون زده، در شمایل قله ایی صخره ایی و مخوف از دامنه کوهی بیرون زده و می توان درد و رنجش را در آن هنگامه ی حادثه ی دهشتناک شکستن و خرد شدن، حس کرد و به خوانش نشست؛ و اینک آن لایه صاف و افقی، در دل آسمان به سنگی کاملا عمودی تبدیل شده است؛ و یا مخروطی که از حاصل گدازه های داغ ساخته شده، تا ما را به بلندترین نقطه ایران در 5671 متری در قله دماوند ببرد و یا آب و بخارهای داغی که از دل زمین بیرون می آیند تا پیام دل داغ زمین را به ما مردمان سرد روی زمین برسانند و... همه و همه طبیعت زیبایی را که دست نخورده ترین ها را با چشمان ما آشنا می کند، آری اگر می خواهی آنچه بر گذشتگان گذشته را به چشم ببینی و حس کنی می توانی در کوه ها قدم بزنی و کتاب طبیعت را خوب بخوانی.

اکنون دم دست ترین کتاب زندگی زمین برای ما رشته کوه البرز است که جهتی غربی - شرقی دارد و از مرز ایران با ترکیه تا شمال استان خراسان در مرز با ترکمنستان  و افغانستان صدها کیلومتر ادامه دارد، ولی در عرض، این رشته کوه جهتی شمالی - جنوبی، و واجد عمق کمتری است، و عبور از یک  ردیف از رشته کوه البرز در جهت شمالی - جنوبی خود نشانگر خیلی از مسایل زیست محیطی و تغییرات طبیعی است، پیش از این به منظور گذر از عرض آن اقدام کرده بودیم، ولی تلاش مان با موفقیت همراه نبود (صعودی در زادگاه سید محمود طالقانی و جلال آل احمد)، اما در نهایت پنج شنبه 12 مهر 1397 یک عبور موفق از یکی از این مسیرها، و از روستای ولیان در بخش ساوجبلاغ در استان البرز به روستای گلیرد در منطقه تالقان را تجربه کردیم و از یکی از لایه های البرز عبور کردیم و بدان سویش دست یافتیم.

اینبار تلاش خود را از روستای ولیان آغاز کردیم که برای رسیدن به این روستا باید از کرج گذشت، آری کرج، که به حق از آن می توان به عنوان شهر چنارهای بلند یاد کرد؛ برای رسیدن به ولیان اتوبان کرج – قزوین را در محل پل کردان خروج کردیم، و شهر کوهستار، چندار (23/6 صبح)، روستای ارنق (28/6)، روستای خوروین، اجین دوجین (33/6) و در نهایت ساعت شش و سی و پنج دقیقه صبح، در مقصد خود روستای بزرگ و زیبای ولیان بودیم. مقصدی با ارتفاعی بیش از 1800 متر از سطح دریاهای آزاد، که مبدا حرکت ما به سمت تالقان بود، صعودی که قله ایی متوسط القامت را در خود داشت که در سمت شمالی آن، نزولش در بین روستای اورازان (محل تولد جلال آل احمد) و روستای گلیرد (محل تولد آیت الله سید محمود تالقانی) قرار داشت.

روستای ولیان که اینک وصل به روستای "اجین دوجین" و "خوروین" شده است، مجموعه ایی سرسبز و متراکم است که بعلت بافت کوهپایه ایی و شیب، خیابان های تنگ و پر پیچ خمی دارد که برای رسیدن به دره ایی که صعود ما از آن آغاز می شود، باید از خیابان "دربند" این روستا گذشت، بله اینجا هم به رسم تهران، خیابانی که شما را به دره ایی که شما را به قله می برد، را دربند نام نهاده اند، دره ایی سر سبز و زیبا.

آب رودخانه ولیان از میان این دره که اهالی آن را به "دره شصت مردان" می شناسند، می گذرد، و در این میانه های اولین ماه پاییز حدود سی اینچ آب دارد، که بعد از سیراب کردن باغات دره به سوی روستای های پایین دست در حرکت است. جاده ایی خاکی شما را در میان این دره تا آخرین باغ و ویلا پیش می برد و در این مسیر باغ های زیبا و پر درخت گیلاس، گردو، توت و... به وفور دیده ی شود، بدبختانه امسال درختان گردو را سرما زد و حاصلی ندارند و باغبانان با چشمی گریان بر این درختان می نگرند که دیگر درآمدی برایشان امسال ندارند، ولی در مسیر راه، حضور سنجاب ها نشان از گردوهایی دارد که هستند و این حیوانات به برکت آن سیرند.

سال ها بود که سنجاب ها را ندیده بودم، درختان بیشمار شهر سرسبز دهلی پر بود از این سنجاب های دوست داشتنی و دوست همنوردم هم که از لندن و کاخ باکینهام آن، و واشنگتن و کاخ سفید دیدار داشته، می گفت در آنجا هم پر است از سنجاب هایی که روی درختان محوطه این کاخ ها می لولند، و من هم در هند به وفور این حیوان زیبا را دیده ام. ولی اینجا در ایران فقط در ولیان است که می توان آنها را دید، و این دیدار انسان را شاد می کند، که در اینجا و در روستای ولیان، مردم و طبیعت آن، گونه ایی حیوان را در خود حفظ کرده اند و سنجاب ها هنوز به زندگی ما در اینجا زیبایی می دهند، من اگر جای شورای روستای ولیان بودم سنجاب را سنبل این روستا اعلام و برایش تبلیغ و تلاش می کردم، و این چیزی است که این اطراف وجود ندارند و ولیان می تواند مقصد گردشگرانی باشد که برای دیدار سنجاب های زیبا به اینجا بیایند و معجزه خلقت را، چیزی که دیگران ندارند و ولیان دارد، را ببینند.

پیش از این وقتی از اتوبان کرج – قزوین وارد مسیر شهر کوهسار و... شدیم، در مسیر سگ ها به تعداد زیاد دیده می شوند، و این نشان از بهم خوردن نظم طبیعت دارد، که یک گونه حیوانی به تعداد زیاد و گونه های دیگر اصلا دیده نمی شوند و یا اگر دیده می شود به تعداد بسیار کم، ما در این مسیر فقط یک روباه را دیدیم.

مقصد ما در این صعود قله ایی است با ارتفاع 3250 که یال منشعب از آن تا سمت شرق روستای ولیان کشیده شده است و یک پاکوب از میانه روستا در سمت شرق روستای ولیان شما را به بالای این یال و در ادامه به این قله خواهد برد. این یال را اهالی محل "اودل" (آبی دل دل زنان از دل کوه بیرون می آید) می نامند. که شیب های تند این یال باعث شد که ما از آن صرف نظر کرده و راحت ترین مسیر را از "دره شصت مردان" و در امتداد رودخانه ولیان که دورترین و اما راحت ترین مسیر به قله است را انتخاب کنیم.[1]

برای قرار گرفتن در این مسیر باید از طریق خیابان دربند خود را به دره سر سبز بالای روستا رساند که چون خنجری در دل دره فرو رفته است و جاده خاکی آن می تواند شما را تا دل دره پیش ببرد، در ابتدای دره منبع آب آشامیدنی روستا به نام ایثار 2 که به نام شهید محمد کرمیار نامیده می شود، گذشتیم، ما ساعت 44/6 صبح مقابل آن قرار داشتیم

این دره به اندازه دره دربند در تهران قهوه خانه و رستوران ندارد، ولی قهوه خانه عمو جلال که ما در ساعت 46/6 صبح از مقابل آن گذشتیم، میهمانانش را به املت، نیمرو و چای دعوت می کرد که البته الان تعطیل بود و این نشان می دهد که انگار روزی باز بوده و میهمانانی را میزبانی می کرده است.

برای رسیدن به قله اودل امتداد باغ ها را پیش می رویم، در اولین دو راهی که تقریبا با آخرین ویلا شروع می شود، مسیر دره سمت چپی را انتخاب کرده که راه پر آب ترین دره است و رودخانه ولیان از میان این دره می آید. ما به این درو راهی در ساعت 16/7 صبح رسیدیم.

پاکوب ها نشان می دهد که این دره بیش از دره کنار رفت و آمد می شود، هر چند دره تنگ است و گاه پر درخت، و درختچه های وحشی گاه مزاحم حرکت، اما حرکت در امتداد آب در میان این درختچه های میوه دار که خوراک خوبی برای خرس هاست، حس خوبی دارد، صدای صدها آبشار کوچ هم گوش ها را نوازش می دهد.

 ساعت 56/7 به چشمه ایی رسیدم که دوستان حاضر در آنجا آنرا "چشمه سوئک" می نامیدند که از میان دره ای کوچک و پر درخت بیرون می آمد، آری "گروه کوهنوردی شاه کرم" [2] نیز اینجا اردو زده اند، این گروه از روستای اجین دوجین آمده بودند. راهنمایی از آنان گرفتیم و در سفره محبت آنان چند لقمه ایی شریک شدیم و بعد از بیست دقیقه توقف حرکت کردیم. توصیه لیدر ما در این مسیر این بود که ابشار اول را رد کنیم، از سمت راست آبشار دوم بالا برویم و نگران دست به سنگ شدن هم نباشیم، زیرا بالای آبشار دوم پاکوب ادامه خواهد یافت. و از کنار آبشار سوم نیز بگذریم و صعود به سمت "سرکوه" را ادامه دهیم.

ساعت 25/8 به آبشار اول رسیدیم، آبشاری زیبا که اولین نشانه ما بود.

دومین آبشار که انگار در این جا دیگر دره تمام می شود و بن بست خود را نشان می دهد در ساعت 51/8 خود را نشان داد. طبق گفته راهنما آن را از سمت راست آبشار، از پله هایی سنگی بالا رفته، عبور کردیم، و پله هایی چند ما را به صورت نرم  افقی به بالای آبشار رساند و با رسیدن به بالای آبشار بن بست به پایان رسید، و راه خود را نشان داد.

هفت هشت دقیقه بعد آبشار سوم در سمت چپ مسیر ما به سوی قله خود را نشان داد، که آبشاری بسیار زیبا و خزه دار است، انگار یکی از آبشارهای شمال ایران را به اینجا منتقل کرده اند.

در اینجا جهت مسیر ما حرکت در دره سمت راستی است، ولی به علت صعب العبور بودن کف دره در این قسمت باید تا حدود یک صد و پنجاه متر منطقه عبور سخت را دور زد، به این منظور به سمت چپ متمایل شده و از بالای آبشار سوم، خود را به بالای صخره ها رسانده و در امتداد دره سمت راستی از بالا ادامه مسیر می دهیم تا قسمت صخره ایی را عبور کنیم و دوباره در منطقه امن تری به کف دره باز گردیم.

ساعت 55/9 از این قسمت صخره ایی عبور کرده و در کف دره به سوی سرکوه ادامه مسیر دادیم در اینجا نیز باز دو راهی است، که ما باز راه سمت چپی را انتخاب کردیم تا راه خود را از دورترین و راحت ترین مسیر به سوی سرکوه پیش برویم.

ساعت 23/10 سبزه زارها از آخرین چشمه ها خبر می دهد که از این به بعد آبی در کف دره جاری نخواهد بود، ولی سرکوه در پیش رو دیده می شود، کمی استراحت و میوه ایی و سریع حرکت خود را ادامه می کنیم، امیدواریم که صبحانه اصلی را با دلی آسوده بعد از رسیدن به سرکوه در بالای خط الراس بخوریم، موقعی که بخش عمده و سخت صعود به پایان رسیده باشد.

ساعت 11 صبح بود که بعد از سه ساعت و نیم راه پیمایی (منهای حدود نیم ساعت نشستن ها) به سرکوه رسیدیم جایی که در صعود قبلی از روستای "خودکاوند" بعد از سه ساعت و نیم راه پیمایی خود را به آنجا رسانده بودیم. یعنی چه از سمت تالقان و خودکاوند بیایی و چه از سمت ساوجبلاق و ولیان، مسیر تا اینجا سه ساعت و نیم پیاده روی دارد.

علیرغم این که در اینجا در ابتدای کوتاه ترین مسیر برای نزول و رسیدن به تالقان قرار داشتیم، ولی ترجیح می دهیم خود را به بلندترین نقطه در انتهای "یال اودل" برسانیم و سپس در نقطه ایی در بالای یک گوسفند سرا در سمت راست گلیرد و سمت چپ اورازان از این ارتفاع نزول یابیم.

از اینجا در بالاترین نقطه سه قله مهم رشته دیواره بعدی البرز در سمت شمال در عرض این رشته کوه، یعنی قله های علم کوه، سات، شاه البرز در دیواره بعدی به خوبی دیده می شود که یکی از آروزهای ما عبور از یکی از آنها و رسیدن به شمال است، برنامه ایی که امسال موفق به انجامش نشدیم ولی دل برای گذر از آن پروازی است، حتی شناسایی های اولیه برای عبور از آن در قله سات و یا پراچان انجام شد.

در مسیر سمت راست روی خط الراس ادامه راس نوری می دهیم، یک ساعت و نیم روی خط الراس حرکت می کنیم تا به یالی در سمت راست یالی که قبلا در حمله قبلی پایین آمده بودیم برسیم (با احتساب یک بیست دقیقه خوردن صبحانه) و نزول را در سمت شمالی آن، به سمت نقطه ایی بین اورازان و گلیرد به پایین آغاز کنیم.

ابتدای مسیر این یال به سمت پایین تا چهار پنجم آن، بسیار خوب و ملایم است، ولی در آخرین قسمت شیب کمی تند می شود، و احتیاط بیشتری طلب می کند و بالاخره این شیب نیز به پایان می رسد..

ساعت 38/13 به کوسفند سرایی در پایین یال مذکور می رسیم و از چشمه آن آبی خورده نمی مانیم، زیرا اینجا آنقدر کثیف است که ماندن میسر نیست، آثار آشغال های صاحبان این گوسفند سرا که برای خود ساختمان هم حتی ساخته اند خیلی آزار دهنده است، از لباس های کهنه تا فرش کهنه و ظروف پنیرهای پاستوریزه! تا میز تلویزیون و... در مسیر آب و اطرافش ریخته اند و رفته اند، و آشغال و کثافت اطراف آنرا فرا گرفته و گوسفندان آنها هم انگار چمن های را با صم های خود کنده اند و شخم زده اند.

در مسیر جاده بین اورازان به گلیرد در حرکت در آمدیم و ساعت 27/15 به روستای گلیرد رسیدیم و سفر پیاده ما بعد از نزدیک به هشت ساعت و نیم حرکت و استراحت به پایان رسید. صعود و عبوری موفقیت آمیز و مهمتر از همه ایمن، راه دورتر ولی ایمن تر را انتخاب کرده بودیم.

 

[1] - این مسیر دور اما سالم را بر اساس تئوری طنز یک دوست عزیز و همنوردم انتخاب کردم که به عنوان یک قانون کوهنوردی که به طنز این گونه بیان می فرمایند که "از راه برو اگرچه دور است دوشیزه بگیر اگرچه کور است."

[2][2] - نام بلند ترین قله در این ردیف که درست بالای روستای اورازان قرار دارد و این دوستان که کارنامه خوبی در صعود هایی در این منطقه داشتند نام گروه خود را به این نام انتخاب کرده بودند.

Click to enlarge image Gelyard.PNG

عبور از عرض البرز در ولیان به گلیرد در تالقان

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
7 نظرها 3886 Views
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (7)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

Kiaee Mon, 13 Jun 2022, 12:49
to me
باسلام
ازروستای ولیان تاروستای گلیردطالقان چقدرفاصله هست؟درصورت داشتن gps ارسال فرماییدممنون

مصطفوی :
درود بر شما
من Gps نزدم، و زمانبندی ها را با عکس های مسیر گذاشتم
در ضمن اندازه سرعت قدم ما را با مقیاس شش و نیم ساعت صعود به توچال از مسیر سنگ سیاه می توانید مقیاس بگیرید
مسیر پیچیده ایی نیست طی یک دره است که به قله و سرازیر شدن از آن سوی می توان در نظر گرفت،
مثل رفتن به توچال و نزول از آن سمت به فشم است،
البته مسیر نزول آن کمتر از توچال است

This comment was minimized by the moderator on the site

رضا جان عزیزم، در کل شهر مکه به جز چند نفر انگشت شمار همه بی سواد بودند، اما همین مردم بی سواد در شعر و سخن سرآمد بودند، شما اشعار "معلقات" مربوط به عصر جاهلیت را بخوانید، شک می کنید که از همین مردم سر زده باشد؟! آنقدر در شعر و سخن ادبی سرآمد بودند که آیات قرآن که معجزه نثر است را شعر تلقی می کردند یعنی هم وزن اشعار خود.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

پس خودتون هم این عقیده رو دارید که قرآن معجزه ای از طرف خداست

رضا
This comment was minimized by the moderator on the site

حرف های اولتان راجع به قرآن کمی کفر آمیز بنظر میرسد

رضا
This comment was minimized by the moderator on the site

متاسفانه ما یک پیش فرض داریم و هر چه با پیش فرض خودمون نخوند می شه کفر، حالا چقدر پیش فرض ما درسته معلوم نیست

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

دلیل شما چیه؟ درحالیکه پیامبر فردی امی و بی سواد بوده و امکان خواندن و نوشتن نداشت.

رضا
This comment was minimized by the moderator on the site

چه جاهای قشنگی می روید بهتان نمی اید

لیلا
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...