سوگند به زخم هایی که در جان و تن مظلوم ماندند و التیام نیافتند و با او دفن شدند،
سوگند به ناله های از سرِ بیکسی، که تا مرگ همراه، و در حلقوم ها دفن شدند،
سوگند به خشمِ فروخورده ایی که از کلفتی ظلم، هرگز توان بروز نیافت، و شراره هایش هرگز فرو ننشست،
سوگند به مظلومیتی که سلول به سلولِ تنِ مظلوم را فرا گرفت،
سوگند به گریه هایی که از عمق مظلومیت برخاست، و چشمه های اشکِ مظلوم را در چشم او خشکاند،
سوگند به گَردِ غم، که بر صورتِ مظلوم پاشیده شد،
سوگند به آه دل مظلوم، که در آسمان تنوره کشید، و دل آسمانیان را نیز خراشید،
سوگند به گردن هایی که بر دار ظالمین آویخته شدند،
سوگند به آخرین نفس های زنده به گور شدگان،
سوگند به آخرین نگاهِ مملو از نیازِ غرق شدگان،
سوگند به عذابی که در کمین ظالمین نشسته است،
سوگند به اسراری که در رسوایی ظالمین فاش می شوند، و بساط آبروی نداشته شان را می برچیدند،
سوگند به سکوتی که وهم در دل ظالم می افکند،
سوگند به فریاد، آنگاه که سکوت مردابی ظالمین را در هم می شکند،
سوگند به درفش کاویانی، آنگاه که به قصد ویرانی کاخ مخوف ضحاک به حرکت در می آید،
سوگند به اندام درشت و پهن پیکر کاوه، آنگاه که تکیه گاه مظلوم، و عامل عذاب ظالم می شود،
سوگند به تیری که در قلب ظلم می نشیند،
سوگند به تیغی که در بدن ظلم فرو می رود،
سوگند به اسبانی که بر بدن ظلم می تازند،
سوگند به سوز دردناک حقی که هرگز پرداخت نشد،
سوگند به سوز و گذاز صاحبان عهدی که هرگز وفا نشد،
سوگند به دادگاه عدل، آنگاه که برپا شود و حق صاحبان حق را بستاند،
سوگند به دریا، که چشمِ منتظران را در افق خود غرق می کند،
سوگند به نوایی که از دل های آرام بر می خیزد،
سوگند به نوایی که دل ها را آرامش می بخشد،
سوگند به ترنمی که امید را در دل ناامیدشدگان بر می انگیزاند،
سوگند به پیامی که گمشدگان را باز می یابد،
سوگند به قلمی که برای مردم می نویسد،
سوگند به دل هایی که برای زنده جانان می تپد،
سوگند به دست هایی که بر سر یتیم کشیده می شود،
سوگند به نیایش های سحرگاهی، که دل را آرام می بخشد،
سوگند به اولین پرتوهای برآمدن روشنایی،
سوگند به روشنایی، آنگاه که نور می پراکند،
سوگند به جرقه هایی که در ذهن می زند، و از کارِ بسته ی بشر، گره گشایی می کند،
سوگند به بخشش، آنگاه که مهر و رحمت را به ظهور می رساند،
سوگند به انسان، آنگاه که در محیطی انسانی کرامتش را در دسترس می بیند،
سوگند به عزت، آنگاه که به انسان بخشیده می شود،
سوگند به آزادی، آنگاه که انسان خود را در آن می یابد،
سوگند به آتش، آنگاه که ناپاکی ها را می سوزاند،
سوگند به آب، آنگاه که آتش فتنه فرو می نشاند،
سوگند به آب های روان، که چشم ها را می نوازند،
سوگند به زیبایی، آنگاه که دل ها را به خود جذب می کند،
سوگند به تو، آنگاه که برای نیکی بر می خیزی،
سوگند به من، که با تو همراه می شوم،