پای بلوط های زاگرس، گیلوی ها و بویرها و مارگون زیبا
  •  

16 تیر 1402
Author :  
تصویری که آبشار مارگون برداشتم

قدیمی ترین اقوام تمدن ساز بشر را آریایی ها می دانند که با مهاجرت تاریخی خود، روند تاریخی تمدن سازی بشر را به تکان واداشتند، اما اینجا در سرزمین لرستان، به خصوص چهارمحال و بختیاری و کهگلیویه و بویر احمد، تا سرزمین میانرودان (تیسپون)، و از این سو تا جیرفت و شهر سوخته در زابل، و در همسایگی تمدن بزرگ سند، پیش از ورود آریایی ها، اقوامی صاحب تفکر، مبتکر، تمدن ساز و پیشرو حضور داشتند، که خود دارای تمدن و شکوفایی تمدنی و تفکری بودند، حاکمیت ها برای خود ایجاد کرده، سیستم مذهبی و تفکری خاص خود را داشتند، و با ورود اقوام مهاجر آریایی، که آنان نیز چون اینان بودند، اولین تمدن های بزرگتر و گسترده تر بشری به صورت منسجم تری شکل گرفت، هخامنشایان از ان جمله اند.

مردمی که در این منطقه می زیستند وضعیت خود را به نحوی، تا کنون حفظ کرده و از این رو بین دشت و دامنه، ییلاق و قشلاق می کنند، قبایل و طوایف چادر نشینی که، سرپناه انان سیاه چادرهاست، و کل دارایی اشان بر چند اسب و قاطر و الاغ قابل حمل است، و حرفه اصلی آنان دامداری است، انان متخصص دام و دامپروری اند، آنان متخصص زندگی با طبیعت، در طبیعت و همچون طبیعتند.

نام کهگیلویه از واژه "گیلوی" گرفته شده، که به واقع یک تیره بزرگ از انسان هایی بودند که در عصر آغاز سلطه خلفای اولیه عرب، در این منطقه حکومت می کردند، روزبه حاکم منطقه در سه سده اولیه حاکمیت سلسله های خلفای بغداد نشین عرب، از این تیره و تبار است، اما به واقع این طایفه ریشه دار، به پیش از ورود سپاه خلفای اسلامی به ایران باز می گردد، و یک نام باستانی است که حداقل از عهد ساسانی در متون به جای مانده از آنان، ذکر به میان آمده است،

بویرها هم چنین هستند، به طوری که وقتی تیمور لنگ، سر سلسله گورکانیان، در گردش هجومی خود شیراز را فتح کرد، و پسرش را به جانشینی خود در آنجا نهاد و رفت، هنوز به مقصد خود در "فرارودان" نرسیده بود، که به او خبر دادند فرزندش عمر را، که بعد از چیرگی بر ایالت پارس، به حاکمیت شیراز نهاده بود را، بویر ها کشته و حکومت را پس گرفته اند، از این رو به قصد انتقام بازگشت، اما در برخورد با هسته سخت مقاومت لرها، در منطقه لرستان، خود او نیز درماند، و ناکام بازگشت؛ او در معرفی بویرها که با فرزندش چنین کرده بودند، در کتاب "منم تیمور جهانگشا" می نویسد :

"قبل از درگیری در مورد ایل بویر ، تحقیق کردم و دریافتم که بویری ها فرزندان جمشیدشاه هستند که در شاهنامه در مورد آن خوانده ام... و می دانستم که شهرهای ایران به دست جمشید ساخته شده و او بود که برای ایرانیان دارای زاکون (قانون) نوشت و قبل از جمشیدشاه ، ایرانیان دارای زاکون نبودند. آثار قصر جمشید به طوری که خود من در فارس دیدم هنوز در آن کشور باقی است و من بعد از دیدن آثار آن قصر دستور دادم که اسمم را روی سخته سنگی که آنجا بود نقر کنند تا آیندگان بدانند که من آن سرزمین را فتح کرده ام ولی در آغاز ورود نمی دانستم که بازماندگان جمشیدشاه هنوز در آن کشور هستند و شنیدن آن موضوع برای من تازگی داشت... سکنه محلی به من گفتند قبایل بویر فرزندان جمشید هستند در میدان جنگ هرگز قدمی به عقب برنداشته اند و اگر سپاه خصم به اندازه مورچه های بیابان باشد مقاومت خواهند کرد و سپاه مهاجم نمی تواند بگذرد مگر اینکه قبایل بویر را تا آخرین نفر به قتل برساند.جمشید شاه از شاهان پیشدادی و از اجداد ساسانیان پادشاهی عادل لرتباربویری که نوروز را به پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد تخت شاهی اش چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند."

استان کهگیلویه و بویر احمد از جمله سرزمین های وابسته به دوره تمدن عیلامی است، که زمانی زیگورات هایشان سر به آسمان می کشید و آنان عبادت خود را در اوج بلنداها، برای خدای خود به انجام می رساندند، و خدای را در اوج آسمان می جستند، شاید به همین جهت است که بعدها که معماران ایرانی که اسلام را پذیرفتند، سبک عبادتگاه های مسلمانان را این چنین رقم زدند که الان دیده می شود، و گنبدها و مناره های مساجد اسلامی به اوج آسمان ها کشیده شده اند و شیوه مسجد سازی اسلامی را هم بدین سمت بردند و توسعه دادند، که خود در فلسفه آن غرق بودند، معماری گنبد و ایوان و مناره، ریشه در خلاقیت دینی و فرهنگ ایرانی دارد.

وجه مشخصه لر زبانان منطقه لرستان، کوچ نشینی و عشایری زیستن است، که این مشخصه به آنان این امکان را داده است که فرهنگ خود را در جابجا شدن های دائم، از گزند مهاجمان بی شمار به این سرزمین بلادیده، حفظ کنند، و در معرض یکجا نشینی، و حل شدن در فرهنگ بیگانگان که گاه در شهرها حاکم شد، قرار نگیرند، که کم هم نیستند مهاجمانی که شهرها را گرفتند، اما در تغییر روستائیان و کوچ نشینان موفق نبودند؛ از این رو فرهنگ و زبان لری، مثل فرهنگ و زبان بسیاری دیگر از اقوام ایرانی که شیوه کوچ نشینی داشتند، از باستانی ترین فرهنگ ها، و زبان های ایران باستان است، که از گزند تاخت و تازها در امان مانده است.

بعد از دیدار از شهر زیبای سی سخت، اکنون دره ایی در جوار این منطقه را، به سوی شهر اقلید فارس در پیش گرفتم، تا در میانه این راه، از آنجا به سوی  آبشار زیبای مارگون [1] بروم، آبشاری دیدنی در انتهای یک دره، که آب از صخره ایی بلند فرود می آید، و آب به واقع به مانند مارهایی است، که از صخره ها تا به سوی زمین آویزانند، بی جهت نیست که آنرا "مارگون" گفته اند، چرا که آب، در صخره می لغزد و پایین می آید، به گونه ایی که مارها در این شیب ها حرکت می کنند.

برای رسیدن به آبشار مارگون باید از طریق جاده یاسوج به اقلید از منطقه ایی در شمال یاسوج به نام مهربان، وارد دره ای شد، که این دره در مسیر خود پیش می رود، و یک مکان تفریحی برای یاسوجی ها هم محسوب می شود، چرا که دارای چشمه ها و باغات و رستوران هاست، پیست اسکی مشهور کاکان را نیز در همین مسیر می توان دید، که البته این روزها برفی برای اسکی ندارد. در محلی به نام "عباسعلی خانی"، جاده ایی فرعی از جاده اقلید، جدا می شود و به سوی روستای مارگون می رود،

روز تعطیل است و مردم زیادی در جاده منتهی به آبشار مارگون حضور یافته اند، روستا، کاملا چهره توریستی دارد، و باغات مسیر به رستوران – باغ تبدیل شده اند و پذیرای خیل مسافران زیادی هستند که به دیدار از مارگون آمده اند، پیدا کردن جای پارک اتومبیل، و حتی فضایی برای سر و ته کردن اتومبیل، برای بازگشت مشکل است، اما اینجا مردمی از سراسر جنوب ایران را می توان دید که برای تفریح و آب و هوایش آمده اند، از آبادان، شیراز، سیستان و بلوچستان و...، و محیطی شاد و مفرح را با گرمای وجود جنوبی خود ایجاد کرده اند،

نیروی انتظامی در ورودی دره منتهی به مارگون، قبل از روستا، پست ایست و بازرسی قرار داده، و به نوعی مردم را از رفتن باز می دارد! چرا که به راننده ام که مرا از یاسوج بدینجا آورده بود، گفتند : "کجا می روید، اینجا اتومبیل شما را دزیدند پای خودتان است، دزدی اتومبیل زیاد است". راننده هم که از فنی کاران صنعت پتروشیمی است و پیمانکارشان چند ماهی است که به آنها حقوق نداده، و مجبور به مسافرکشی شده است، از ترس، پای اتومبیل خود ایستاد و با من به دیدار از آبشار نیامد، او که برای پرداخت اقساط وام هایش، در این مدت مجبور شده است، حتی منبع گاز سوز اتومبیل پراید خود را باز کند و بفروشد، البته شرمندگی در برابر خانواده اش، به خاطر بیکاری و نداشتن پول خود به جای خود، او صاحب دو کودک خردسال است، که هر نیم ساعت یکبار دلتنگ پدر می شوند، و با موبایل به دنبال صدای پدر هستند، راننده ایی که وقتی دیدمش حتی به مقدار پر کردن باک خودروی خود، پول در جیب خود نداشت؟!.

 این ایجاد رعب و وحشت توسط نیروی انتظامی تعجب بر انگیز بود، در حالی که جمعیت مسافران در این منطقه موج می زند، کدام دزد می تواند، در میان چنین جمعیتی، در روز روشن اتومبیل ببرد، تازه اگر چنین حجم سرقتی اینجا رایج است، با تدبیری مختصر می توان از آن جلوگیری کرد، در همین تنها ورودی و خروجی روستا، که مبلغ قابل توجهی توسط روستاییان، بعنوان ورودی دریافت می شود، کافی است که برگه ایی در قبال دریافت ورودی آن، به صاحبان خودروها داد، تا فقط با ارایه آن خروج اتومبیل ممکن باشد، در چنین شرایطی کنترل یک روستا، با تنها یک ورودی و خروجی، سخت نخواهد بود، و لازم نیست خاطر مسافرانی که از راه دور برای دیدن این اثر طبیعی آمده اند را، مشوش کرد.

البته فکر کنم دوستان در این ایست و بازرسی به دنبال مورد دیگری در اتومبیل ها می گشتند، و این درجه دار در گفتن این جمله به راننده، منظور دیگری داشت، در عین حال باید در استفاده از جملات دقت کرد، مردم همینطور هم در مشکلات خود غرق هستند، و با این جملات نباید آنان را بیش از این آزار داد، و متاسفانه او با گفتن این جمله، راننده را از دیدن آبشار محروم کرد، او که بعد 65 کیلومتر رانندگی، جرات نکرد اتومبیل خود را رها کند و در مدت دیدار از آبشار، از اتومبیل خود نگهبانی داد، این هم حقی بود که از این راننده ضایع کردند، به راحتی گفتن یک جمله حساب نشده، الکی و ساده.

تصویر آبشار مارگون را فکر کنم سابق بر این، در کتاب درس جغرافیا دیده بودم، اکنون آن را به چشم خود می دیدم، زیبا و روان، چشمه هایی که از دل صخره سنگ ها بیرون می زند، و در حجم وسیعی مثل مارها، از صخره ها سرازیر است. ساعات روز رو به پایان است و باید بازگشت، اینجا در استان فارس قرار دارد، و باید به استان کهگیلویه بازگردم، در مسیر بازگشت شاهد یک جشن عروسی بودم، عروسی لرها هم زیبا و دیدنی است، در چلگرد عزای شان را دیدم و اینجا عروسی اشان را، تیم موسیقی آنها در عزا و عروسی یکی است، آنجا غم می زنند و اینجا نوای شادی می نوازد، که به نوعی آهنگ رزم است، یک ساز نی مانند، و یک ساز موسیقی تنبک مانند، که بعد از رقص جمعی خانم ها، بازی چوب و دستمال، که به واقع همان زدن و دفاع است، که توسط مردان حاضر در مراسم اجرا می شود، زنان لر با لباس های زیبا و بلند خود و مردان شان با شیوه های رزمی، که بزمی اش کرده اند، صحنه زیبایی را رقم می زنند، اما هر لحظه ادم احساس خطر می کند که چوبی به پای حریف بخورد و نزاعی در گیرد و... آنان در بازی خود بسیار جدی هستند، نگاه ها نگاه حریفانه، و جنگ در عین بازی جریان دارد، تو گویی بین خانواده عروس و داماد یک جنگ غیر رسمی در این رسم صورت می گیرد! فکر کنم دل عروس و داماد از احتمال این جنگ واقعی از من بیشتر خون بوده باشد، چرا که در صورت عدم تحمل هر یک از دو طرف، و یا غرض آلود بودن یک طرف، کار به راحتی به یکه دعوای تمام عیار ختم خواهد شد، آن هم مقابل چشم هایی زیادی که در حال تماشا هستند.

من که نگران بر هم خوردن این شادی بودم، دل صاحبان مجلس را نمی دانم چگونه بود.

  

[1] - آبشار مارگون مجموعه‌ای از آبشارها در ایران است که در اردکان، سپیدان در ایران واقع شده‌است. این آبشار در حقیقت سرچشمه رودخانه است و در بالای کوه هیچ رودخانه‌ای نیست، بلکه از بدنه دیواره صخره‌ای کوه، بیش از چند هزار چشمه وجود دارد که آب از آن‌ها به بیرون ریخته می‌شود.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
آیا پرونده ‎رضا ثقتی هم مشمول برخورد مؤمنانه شده است؟! (https://t.me/asrefori) رحمت‌‌اله...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
استبداد ديني از مردم سكوت در برابر ظلم و اختلاس هاي اصحاب قدرت را مي خواهد هادی سروش در استبداد ام...