گزارش صعود به قله توچال از مسیر چشمه نرگس
  •  

29 خرداد 1401
Author :  
نمایی از قسمتی از آبشار اصلی چشمه نرگس

این سومین صعودم، در آغاز فصل صعودها، در سال 1401 است؛ پیش از این :

صعود به قله 3986 متری هفت خان

صعود به قله 3964 متری توچال از مسیر کلکچال

و اکنون صعود مجدد به قله توچال از مسیر چشمه نرگس

زیبایی مسیر صعود به قله توچال از مسیر چشمه نرگس را شاید هیچ مسیر موازی دیگری به این قله نداشته باشد، از ابتدای مسیر تا چشمه نرگس، کوهنوردان در میان صدای آب، که همان صدای زندگی است، صعود خواهی کرد، در امتداد آبشارها؛ زیبایی بی مثالی که دوست همنوردی که در این مسیر، امروز با هم همراه شدم، تا تنها تیم دو نفره صعود کننده از این مسیر باشیم، ادعا می کرد که از 17 کشور دنیا در طول عمر خود دیدن کرده است، و اقامت های طولانی در بعضی از آنها داشته است، اما چنین زیبایی هایی را، نه در کشورهای آسیایی همچون تایلند، مالزی، چین و...، نه در کشورهای امریکای شمالی همچون امریکا، کانادا، و نه حتی در کشورهای اروپایی مثل آلمان، فرانسه، اسپانیا و... مشاهده کرده است؛ ایشان می گفت حتی مدتی در سوئیس اقامت داشته است، در شهر برن، یا در شهر لوزان، که مهمترین شهرهای سوئیس مشهور می باشند، اما هرگز این زیبایی را نمی توان در آنجا هم یافت. برای من که چنین تجربه ایی از دیدار از کشورهای مختلف مذکور نداشتم، این سخن قابل فهم و درک نیست، گرچه زیبایی های مسیر چشمه نرگس را دیده، و می توانم تایید کنم.

زمانبندی کلی این صعود :

شروع صعود از میدان مجسمه کوهنورد در دربند، ساعت 3 و 38 دقیقه بامداد 29 خرداد 1401

رسیدن به قله در ساعت 11 و 39 دقیقه ظهر

کل زمان صعود تا قله 8 ساعت

خالص زمان پیمایش و صعود، 7 ساعت و 10 دقیقه

ریز زمانبندی صعود :

 حرکت از میدان مجسمه ساعت 3 و 38 دقیقه بامداد

حضور در شیرپلا ساعت 6 و 19 صبح

استراحت به مدت 25 دقیقه

حرکت به سوی چشمه نرگس در مسیر این دره ساعت 6 و 45 دقیقه صبح

حضور در چشمه نرگس ساعت 8 و 52 دقیقه صبح

استراحت به مدت 15 دقیقه و حرکت به سمت قله

حضور در قله 3964 متری توچال در ساعت 11 و 38 دقیقه ظهر

تیم های صعود کننده به موازات ما :

هنگام صعود یک تیم دو نفره از مسیر کلکچال در حال صعود به قله بود

و تنها تیم صعود کننده از مسیر چشمه نرگس من و دوست همنوردی بودیم که در این صعود همراهش شدم، و تیمی دو نفره را تا قله برای خود ساختیم

در مسیر سنگ سیاه، چند تیم یک نفره، دو نفره و 5 نفره صعود می کردند، که از قبل و بعد از صعود ما، ادامه داشتند.

در مسیر شیرپلا هم تیم دو نفره ایی از جوانان جلوتر از ما به شیرپلا رسیدند، که هنگام صبحانه آنان را در پناه پناهگاه شیر پلا دیدم، در مسیر آنها با هم شوخی می کردند و صداهای بلندی از خود بروز می دادند، اینجا که به آنان برخوردم، به آنها تذکر دادم که درآوردن صداهای نابهنجار و بلند را نباید در کوه عادی کرد، در کوه باید بیشتر در سکوت حرکت کرد، چرا که چنین صداهایی را، تنها موقعی باید از خود بروز داد که خطری سخت و جدی متوجه هر کوهنورد می شود، و بدین ترتیب با این صداها کوهنوردان عبوری را متوجه خود کرده، تا به نجات شما اقدام کنند، عادی کردن چنین صداهایی در کوه، کمک به آسیب دیدگان را به ظن شوخی های جوانی، نا ممکن و غیر قابل باور می کند، و کوهنوردان با عادی شدن چنین صداهایی، به ظن شوخی بودن، به کمک کسی نخواهند شتافت، چرا که شرایط خطر را از شوخی های جوانی تشخیص نخواهند داد. این دو جوان هم متواضعانه متوجه اشتباه خود شده و این تذکر را پذیرفتند.

در قله تیمی از کوهنوردان منطقه کردستان عراق را، روی قله ملاقات کردیم که ورزش کوهنوردی را وجه بین المللی می دهند، و کوهنوردان در مسیرهای کوهنوردی، بدون توجه به ملیت، زبان، کشور، دین و... دوستانه همدیگر را در کوه می پذیرند، و با هم مانوس و مهربانند، اینجا به قول عارف نامی ایران زمین، ابوالحسن خرقانی نوع دین، ایمان، نژاد و... مطرح نیست، و همه به عنوان کوهنوردانی که به فتح نایل شده اند، همدیگر را تنها همنورد می دانند، که تفاوت آنان تنها در زمان صرف شده در صعود است، چرا که مسیر یکی است، و باقی مسایل در حاشیه قرار می گیرد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.