تو خدایگان تاریکی هستی، به آنانی تعلق داری که در شر غوطه ورند،
چنان متفاوتی، که در چارچوب ارزش های انسانی نمی گنجی،
تو خدایگان تزویری، وجودت مملو از خدعه است، و نیرنگ،
آنان که خیر را ترجمانند، از تو بیزارند،
چنان غرق در کبر و غروری، که این نخوت، بر تمام خوبی هایت سایه شوم افکنده است،
تو با منبع تولید تباهی، در تجمیع اهل تباهی ها، در وحدتی کاملی،
تو خود و همرهانت را در فلاکت و رنج فرو خواهی برد،
تو از تبار جماعت رسوایانی، همتت در اجماع رسوایان است،
تو بر کرامت انسانیت راهزنی،
تو ویرانی را سرآمدی،
تو نور را به تاریکی تبدیل خواهی کرد.
هرچه را اهل خیر نخواستند، تو بر چشم نهادی،
علم و عالم از تو در رنج و حدّتند
تو ظلمت را در نور پروراندی، چنانش رشد دادی، تا بر نور غلبه کند و...
اما زهی خیال باطل! که وعده حق، روزی محقق می شود،
و نور بر ظلمت غلبه خواهد کرد