سردار والابهابهایی پاتل Sardar Vallabhbhai Patel - آقابالاسری خودی به جای آقابالاسر خارجی

 

مردم بزرگ، ثروتمند و باستانی شبه قاره هند، هم همچون ما ایرانیان در شرایطی در اوایل قرن بیستم میلادی تن به انقلاب دادند که راهی برای فرو کردن حرف خود در گوش "آقابالاسر" انگلیسیِ ظالم، اشغالگر و کَر خود نیافتند، انگلیسی ها که صدای مردم زیر دست خود را در جنوب آسیا به موقع نشنیدند، با قیام این مردم مواجه شدند، انگلیسی هایی که گوش شنوایی برای شنیدن توصیه های از سر خیرخواهی مردان آرام، صلحجو، مهربان (حتی نسبت به دشمن)، مصلح و تحصیل کرده ایی مثل مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو و... نداشتند، و برعکس تیغ قدرت غیر پاسخگوی خود را به سوی منتقدین و مصلحینی از این دست گرفته و زندان های خود را مملو از آزادمردان و زنانی چون آنان کردند، حال آنکه که اینان حامل خواست مردمی بودند که قیام شان می توانست آن کند که کرد، و اشغالگران سرانجام تن به خواست مردم دادند، و در سال 1948 از شبه قاره هند عقب نشینی کردند. آخرین تیر ترکش انگلیسی ها همچنان که سفیر محترم هند در ایران، جناب آقای سائوراب کومار (Saurabh Kumar) در مراسم یکصد و چهل و یکمین سالگرد تولد "سردار والابهابهایی پاتل (Sardar Vallabhbhai Patel) " در تاریخ 16 آبان 1395 در تهران تصریح کردند:  

"بریتانیایی ها همچنان که در دیگر نقاط جهان هم عمل کردند، معتقد به سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن بودند و همین سیاست روش آنان در حاکمیت بر هند بود [1] "

آری با عقب نشینی انگلیسی ها از شبه قاره هند، انقلابیون پیروز، با بیش از 500 ایالت نواب نشین (یا حکومت های ملوک و طوایفی محلی) مواجه شدند که طبق قانون توافق شده بین طرفین (مبارز و اشغالگر) در هنگام تقسیم شبه قاره هند و در زمان استقلال، و عقب نشینی انگلیسی ها، بین سه گزینه ماندن با هند کنونی، یا پیوستن به پاکستان و یا استقلال، مخیّر بودند، اینجا بود که اشغالگران از زمینه نفاق و جدایی مذهبی و قومی که در این سرزمین استثمار زده وجود داشت استفاده کردند، و آخرین و کاراترین ضربه را به انقلابیون شبه قاره هند زدند و جدایی دردناک و خونباری با هزاران خون بر زمین ریخته در جریان جدایی، و مهاجرت های عظیم قومی و مذهبی را به آنان تحمیل کردند که آثار این جدایی از جمله کشتارها، مهاجرت های بزرگ، جنگ ها، ویرانی های عظیم و در یک کلام "چالش جنوب آسیاست" هنوز پس از بیش از شصت سال بین کشورهای متعدد این منطقه خصوصا هند و پاکستان شعله ور است و قربانی می گیرد، و حتی هم اکنون که این سطور را می نگارم و یا همان موقع که به بزرگداشت این انقلابی بزرگ هندی مشغول بودیم، مردم کشمیر تاوان این بد عهدی را می دهند و در یک قیام بزرگ و خونبار قرار دارند و هر روزه از دو طرف و بخصوص مردم کشمیر (ایران صغیر) کشتار می شود.

اما جدا از اینکه این قانون و شروط توافق شده ی و یا حیله انگلیسی ها در حین استقلال شبه قاره هند، درست است یا خیر، و یا تقسیم شبه قاره هند کار درستی بود یا نه، که به نظر اینجانب از بزرگترین اشتباهات مسلمانان و هندوها بود که تن به چنین تقسیم خسارتباری بعد از استقلال دادند، اما سردار پاتل از جمله کسانی بود که در جایگاه قانونی اولین وزیر کشور هند در حق تعدادی از مردم این ایالت های بیش از 500 گانه هند نارواداری کرد و آنان را از حق انتخاب قانونی و تعیین سرنوشت برای انتخاب آینده خود محروم کرد و آنان را مجبور به باقی ماندن در سرزمین هند کنونی کرد.

یکی از بلندترین مجسمه های جهان مربوط به سردار والابهابهایی پاتل

کشمیری ها را که می توانستند و می خواستند به پاکستان بپوندند را مانع شد، و ایالت آندراپرادش، پنجاب، هفت خواهران شرقی و... را که می خواستند مستقل باشند را به زور و ارعاب در قالب هند کنونی نگهداشت و حقوق این مردم برای تعیین سرنوشت پس از استقلال را پایمال کرد.

 مبحثی که از دید سخنرانان محترم و فرهیخته مراسم یکصد و چهل و یکمین سالگرد این "سردار" که در شانزدهم آبانماه جاری به همت سفارت هند تدارک دیده شد، سخنی به میان نیامد، و دوستان سخنران این مراسم تنها به معرفی و حتی مدح این انقلابی بزرگ هندی (البته برخی خصوصیات او ستودنی است) پرداختند. در حالی که اقدامات و اعمال او بعد پیروزی انقلاب هند برای ملی گرایان افراطی هندو [2] قابل مدح است، و ایستادگی او در مقابل حق قانونی تعیین سرنوشت مردمش بعد از پیروزی، او را در بین ملی گرایان هندو به "مرد آهنین هند" مشهور کرد، و اعمال این اولین وزیر کشور هند به سان مشت آهنینی بود که او در سرکوب خواست برخی از مردم خود که اینک بعد از دهه ها مبارزه، حق تعیین سرنوشت یافته بودند، استفاده شد و این حق قانونی نادیده گرفته و به هیچ انگاشته و از سوی برادران انقلابی اشان (از جمله سردار پاتل) بعد از پیروزی بر آقابالاسرهای انگلیسی، نادیده گرفته شد، البته شاید شرم ما ایرانیان از میزبان، ما را به چنین دردی مبتلا می کند ولی نکته دانان ریزبین می توانند حتی به کنایه هم که شده این مهم را در چنین مواقعی در کار خود بگنجانند.

سردار پاتل ها از جمله آقابالاسرهای جدیدی برای مردم هند بودند که بعد از پیروزی بر آقابالاسرهای انگلیسی که خود به جای آنان نشستند و برای آنان بدون رضایت شان تصمیم گرفتند، اینان دیگر انگلیسی نبودند و از خود هندی ها بودند، اما تحرکات آنها منافی قانون اساسی هند که هند متکثر، سکولار و دمکراتیک را به رسمیت شناخت و به لحاظ مذهبی، فرهنگی، سیاسی مردم متکثر هند را مطیع و منقاد فرهنگ هندویی افراطی و ملی گرایی هندویی خود می خواستند، حتی اگر اقلیتی 200 میلیون جمعیت داشته باشد (مسلمانان)، آری سردار پاتل مورد تمجید رادیکالیسم هندو قرار دارد که سکولاریسم (به رسمیت شناختن حقوق اساسی اقلیت های مذهبی) را ظلم می داند و حق اقلیت های هندی را نادیده گرفته و می گویند یا باید به دین هندو باز گردید و یا هند را ترک کنید، و حتی خوردن گوشت گاو (مقدس هندوها) که هیچ حمل آن[3] هم مستوجب دار توسط این افراطیون می شود و... و همین خط سیاسی، مذهبی و فرهنگی هندویی افراطی، تحرکات و سیاست های امثال سردار پاتل را الهام بخش تحرکات ضد اقلیتی (مسلمانان، مسیحیان، سیک ها، جین ها و...) خود اعلام می کند و از سوی هندوهای افراطی در RSS و گروه "سنگ پریوار" مورد تمجید قرار می گیرد، به طوری که جناب نارندرا مودی (نخست وزیر هند) که از کادرهای گروه  افراطی RSS و رهبران کنونی حزب BJP است  (که شاخه سیاسی گروه RSS و سایر گروه های از این دست محسوب می شود)، مورد تمجید قرار می گیرد و ایشان عنوان می دارند:

"من از بی.جی.پی هستم و سردار پاتل از حزب کنگره (حزب سکولار رقیب)، اما من هنوز دنباله رو ایدئولوژی و عقاید او هستم که مربوط به هیچ جناح نیست." [4]

البته ناگفته نماند که سردار پاتل از رهبران انقلاب هند (با کمی زاویه فکری با گاندی و نهرو) بود که هم در دوره انقلاب و هم در دوره ریکاوری پس از انقلاب هند فرد موثری بود و به همین دلیل 31 اکتبر را به عنوان زادروز تولد این سردار به عنوان روز "وحدت ملی هند" اعلام می شود و به پاس اقدامات او برای بازیابی هند کنونی بعد از پیروزی، هر ساله در هند گرامی داشته می شود.

اما ناگفته نماند که نیش خنجر "آقابالاسرهای کَر بعد از پیروز هر انقلاب" دردناک تر از اثر خنجر آقابالاسرهای قبل از پیروزی هر انقلابی است که از آنان انتظاری نیست.

 

[1] - “Britishers as they have done elsewhere, they believe in policy of divide and rule, and that was how they were rule India”   

[2] - در خصوص عقاید و روند کار و عمل گروه های هندوی افراطی در پایان نامه خود تحت عنوان "رادیکالیسم هندو و جهانی شدن" توضیح داده ام که قابل مراجعه است. http://mostafa111.ir/neghashteha/english-production/706-globalisation-and-hindu-radicalism-in-india.html

[3]- http://mostafa111.ir/neghashteha/india/945   رادیکالیسم هندو؛ معروفی مهم برای هندوها، که برای دیگران معروف نیست

[4]  - “I am BJP, and Sardar Patel was from Congress, but I am still follow his ideology and beliefs which is from no part”

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.