روزنه ایی میان دل تو
بستی که بستی، پنجره های اضافی را
این روزنه های نیم بند به خوشبختی را
من روزنه ایی باز میان دل تو می خواهم
تا باز کنم گره های سخت معمایی را
من که به یک نگاه شیدایی روی ماهت شدم
تو در هزار کرشمه به سُخره ام نشستی دل شیدا را
عنان دل
تو غوغا می کنی ای دل
دل بی دل، چه غوغایی
دلی تو، دلبری تو
توانم نیست، غوغایی
تو افکندی عنان دل
عنان بر دل چکار آید
دلم را بی عنان کردی
شکار این و آن کردی