شباهت های تامل بر انگیز در منطق علمای دین حاکم در افغانستان و ایران
  •  

13 آذر 1400
Author :  
ملا محمد حسن آخوند رئیس الوزرای طالبان

 

وقتی آن آخوند طالبانی [1] و برون داد مدارس دینی اهل سنت (همچون دارالعلوم حقانیه) [2] که غاصبانه قدرت را به پشتوانه زور شمشیرهای فراهم شده توسط ساپورترهای تروریسم بین الملل در منطقه و جهان کسب کرد، و بر کرسی رئیس الوزرایی در امارت خودخوانده اسلامی افغانستان نشست، در حالی که به یُمن وجود مخوف و دهشتناکش، میلیون ها از خلق الله آواره کوه و بیابان و کشورهای دیگر شدند، تا او حاکمیت خود را بر خراسانیان در خطه مظلوم افغانستان تحمیل، و قدرت را از آن خود و همگروه های تروریست خود کرده، بعد از این ظلم بزرگ، در واکنش به فریاد گرسنگی بیچاره شدگان باقی مانده در ذیل حکومت ظلمش، متکبرانه گفت که "طالبان به شما وعده رزق و روزی نداده بود. رزق وعده خداوند است. باید برای حل این مشکل به درگاه خداوند زاری و دعا کنیم"، [3] آنگاه بود که آه از نهادم بر آمد، که چقدر انسان در ذیل حاکمیت نمایندگان خداوند! بدبخت می شود که حتی توان و حق آه کشیدن از گرسنگی خود هم ندارد،

اما این جمله جاری شده در بیان این مسئول طالبانی، انگار حکایت از حقیقت ساده ایی دارد که در ذهنیت حاکمان اهل دین وجود دارد، که مسئولیت پذیری و پاسخگویی از کاستی ها را از خود دور دانسته، آنرا به دوش خداوند و خواست او انداخته، و یا به عملکرد مردم و گناه آنان ربط می دهد، و یا شرایط را ناشی از عمل دشمن و... اعلام می دارد، و در همان حال که خود را از پاسخگویی و مسئولیت پذیری ناشی از سبک حاکمیتش، سبکبال می کند، در مقام جانشینی خداوند بر زمین، فاصله بین حق خود و خداوند، در اعمال حاکمیت، و حق دخل و تصرف در زندگی خلق الله، را تنها یک بند انگشت تفاوت می انگارند.

حال آنکه در حکومت های مدرن و عرفی، مسئولین ممالک خود را خادم و منصوب خلق الله می دانند، و لذا خود را حتی مقید و پاسخگویی به تامین رزق و زندگی با کرامت نسل های آینده، و کودکان متولد نشده این مردم در سال های آتی نیز می دانند و...، اما مسئولین مسلمان که با تمسک به دین و شعار اجرای شریعت و اسلام، با زور و تقلب و تزویر به قدرت می رسند، حتی خود را پاسخگوی رزق روزانه ناچیز مردم ذیل حکومت خود، که از اولیه ترین حقوق مردم، در ذیل هر حاکمیتی است، مبرا دانسته و شانه خالی کرده، و حتی آنرا نیز به دوش خداوند و... می اندازند، و مردم را به دعا برای تامین آن فرا می خوانند، حال آنکه تا قبل از آمدن امثال آنان، این مردم در کسب این لقمه نان ناچیز دیگر نیازی به دست به دعا شدن نداشتند، و تنها دعای واجب آنان در آن روزها، خلاصی از شر تروریسم، کشتار و خشونتی بود، که امثال این برون دادهای حوزه های علمیه دینی، انتحاری و آشکار و پنهان بر آنان اعمال می کردند، و هر روزه جوی خون در خیابان ها، بازارها، مدارس، دانشگاه ها و... جاری می کردند،

متاسفانه شانه خالی کردن از مسئولیت ها، خاص این مقام طالبان هم نیست، و گاه در کشور ما هم این فرار از مسئولیت و پاسخگو بودن، در عین حکمرانی، و واگذار کردن کار به خداوند دیده می شود، [4] وقتی که امام جمعه محترم اصفهان که او نیز از برون دادهای حوزه های علمیه و حاضر در حاکمیت است، در پاسخ به اعتراض به جان آمدگان اصفهانی که درخواست حقآبه خود از زاینده رود را دارند، عنوان می دارد "نباید فراموش کنیم که آب نیست و به نظر می‌رسد حل این مشکل به دست خداست" حال آنکه، حل مشکلات دنیایی را خداوند به اهل دنیا، و به پتانسیل تعقل و تفکر اهدایی به انسان سپرده است، که حاکمان به نمایندگی از مردمی که آنان را انتخاب کرده اند، موظفند بیندیشند و حل کنند؛

و به واقع مهمترین وظیفه حاکمیت، و کسی که در جایگاه حکومت قرار گرفت، حل این گونه مسایل است و حکومت های متکی به مبانی مدنیت، خود را چنان پاسخگو و مسئول می دانند، که کم نیستند مسئولینی در همین دنیا، که در این روزها به خاطر عدم توانایی در تحقق مسئولیت و وعده های خود، خودکشی کرده اند، و یا حداقل در روزگار ناتوانی در حل مشکلات استعفا می دهند، و انتخاب مسئول جدید را به مردم و کسانی واگذار می کنند که مدعی توانایی حل مشکلات موجود هستند،

متاسفانه حاکمیت های دینی خود را از اینگونه پاسخگویی ها، و مسئولیت پذیری ها انگار مبرا دانسته، و با این منطق که اهل دین در خصوص حاکمیت بر خلق الله از خداوند اذن و فرمان دارند، پاسخگویی و حل مشکلات را به خواست خداوند و... موکول می کنند، لذاست که در ذیل این گونه حاکمیت ها، کار خلق الله با کرام الکاتبین خواهد بود، و بدین ترتیب دنیای مردمی که خداوند تنها فرصت یک بار زیست در این دنیا، به آنان اعطا کرده است، به تاراج منویات دل کسانی خواهد رفت، که بهترین حکمت بزرگان ادب و حکمت که "خدمت به خلق" است را وانهاده و مهمترین هدف خود را به قولی محافظت از "حق الله" قرار داده، و از خدمت به خلق خدا، و ایجاد شرایط واجد کرامت انسانی، برای آنان شانه خالی می کنند.

شباهت هایی که در اصول فکری و گفتار اینان دیده می شود، لرزاننده و شرم آور است.   

[1] - ملا محمدحسن آخُند از ۷ سپتامبر ۲۰۲۱ سرپرست ریاست الوزرای امارت اسلامی افغانستان است. او پیشتر در حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰، ابتدا وزیر امور خارجه و سپس معاون رئیس‌الوزرا بوده و در سلسله مراتب قدرت طالبان نفر سوم بوده‌است. او همچنین رئیس شورای رهبری طالبان است. آخند در فهرست تحریم‌های سازمان ملل متحد قرار دارد. آخند که پشتون و اهل قندهار است از نزدیکان و مشاوران ملا محمد عمر بود. نسب آخند به احمد شاه درانی، بنیانگذار افغانستان مدرن، بر می‌گردد. آخند آثار متعددی در زمینه اسلام تألیف کرده‌است. در ۷ سپتامبر ۲۰۲۱، ۸ روز پس از خروج سربازان خارجی از افغانستان و ۲۴ روز پس از تصرف کابل به دست طالبان، آخند در کابینه سرپرست امارت اسلامی به حیث سرپرست رئیس‌الوزرا تعیین شد

[2] - دارالعلوم حقانیه نام حوزه علمیه اسلامی واقع در شهر اکوره ختک ایالت خیبر پختونخوا پاکستان است. این مدرسه اسلامی مبلغ عقاید جنبش دیوبندی از شاخه‌های مذهب سنی است و در راستای اهداف و افکار دارالعلوم دیوبند تأسیس شد. با توجه به محتوا و روش آموزش در این حوزه و هم‌چنین سوابق طلاب آن، به این مدرسه لقب دانشگاه جهاد داده‌اند. دارالعلوم حقانیه را مولانا عبدالحق در ۲۳ سپتامبر سال ۱۹۴۷ تأسیس کرد. شهرت این مدرسه مذهبی بیشتر به خاطر پرورش و آموزش اعضای ارشد طالبان است. از جمله این افراد می‌توان به محمد عمر، جلال‌الدین حقانی و اختر محمد منصور اشاره کرد. در جریان ترور بی‌نظیر بوتو پلیس پاکستان مدعی شد که ترور در دارالعلمیه حقانیه و به دست طلاب آن طرح‌ریزی شده‌است.

[3] - «محبت نیوز» ملا محمدحسن آخوند، نخست‌وزیر طالبان، در نخستین پیام صوتی که شنبه، ششم آذر از تلویزیون ملی افغانستان پخش شد، قحطی، تورم و بیکاری را یک آزمون الهی و نتیجه سرکشی از دستورهای خداوند خواند و از مردم خواست برای رفع این مشکل دعا کنند و شکرگزار باشند. نخست‌وزیر طالبان، با ابراز نارضایتی از مردمی که بابت قحطی و تورم نگرانند، گفت: «یک عده فریاد می‌زنند که با آمدن طالبان، قیمت‌ها افزایش‌یافته است؛ سبحان‌الله. ای ملت! آیا این عادلانه است که قطحی و گرانی را به طالبان مرتبط بدانیم؟ آیا قبلن قحطی و گرانی وجود نداشت؟» ملا حسن با ذکر این نکته که نارضایتی از حکومت طالبان، ممکن است سبب ناخشنودی خداوند شود، گفت: «طالبان به شما وعده رزق و روزی نداده بود. رزق وعده خداوند است. باید برای حل این مشکل به درگاه خداوند زاری و دعا کنیم.» مقامات سازمان ملل در ماه‌های اخیر بارها هشدار داده‌اند که میلیون‌ها افغانی در حال غرق شدن در باتلاق فقر هستند و سیستم بانکی کشور نیز احتمالن در چند ماه آینده دچار فروپاشی می‌شود. بر اساس گزارش‌های سازمان ملل مردم افغانستان در ماه‌های اخیر با بدترین وضعیت قحطی طی دهه‌های گذشته مواجه شده و بسیاری از اهالی کشور قادر به تامین خوراک نیز نیستند

[4] - آیت الله کاظم صدیقی (امام جمعه تهران): "اگر اهل کشورها این دو بال را می داشتند، بال ایمان و بال تقوا، مبتلا به کم ابی نمی شدند".   آیت الله احمد علم الهدی او در خطبه‌های نماز پنجم آذر گفت «وقتی نزولات آسمانی کم است مشکل با تجمع درست نمی شود، درمقابل خدا تجمع فایده ندارد بلکه تجمع باید در نماز باران انجام شود.» حجه‌الاسلام حسین میرزایی نماینده اصفهان در مجلس اواسط مهرماه ۱۴۰۰ گفته بود «راه حل کوتاه مدت رفع معضل آب زاینده رود توسل به معصومین به ویژه امام موسی بن جعفر و نماز باران است.» مهرماه ۱۳۹۰ نیز حجت‌الاسلام محمدعلی موسوی رئیس دادگستری آذربایجان غربی در واکنش به اعتراضاتی که به خاطر خشک شدن دریاچه ارومیه به راه افتاد آن را «لجاجت با نظام» خواند و گفت «کسانی که به این اعتراض دامن می‌زنند دیدگاه کسانی را پیاده می‌کنند که عقیده دارند علیه خدا هم می‌توان راهپیمایی کرد.». این جمله که "ما برای رفاه انقلاب نکردیم" را بعضا شنیده ایم و از جمله در آخرین بار آن از زبان سرکار خانم زهرا سجادی (معاون محترم امور زنان ریاست محترم ج.ا.ایران) در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ دوباره شنیدیم

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (28)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

فقه مصلحتی که بسیاری از احکام را تغییر داده، چرا حکم شلاق را لغو نمی‌کند؟
احمد زیدآبادی در اعتماد نوشت:
اینکه در قوانین جزایی جمهوری اسلامی راه به راه حکم شلاق را به عنوان مجازات در نظر گرفته‌اند، از شاهکارهای قانونگذاری در عصر جدید است.
بعید است قانونگذار از بازتاب چنین مجازاتی در دنیای کنونی بی‌خبر بوده باشد. گویی با تعمدی خاص این مجازات را در قوانین گنجانده‌اند تا خود را نسبت به واکنش عمومی بی‌اعتنا نشان دهند! کیست که نداند برخی مجازات در این روزگار دقیقا از جنس همان اموری است که آیت‌الله خمینی اجرای آنها را «وهن اسلام» می‌دانست.
می‌دانم که طبق معمول خواهند گفت که این مجازات در نص و سنت آمده است! اما مگر احکام مربوط به فتوحات و جزیه گرفتن از اهل کتاب در نص و سنت نیامده است؟ پس چرا در این دو مورد نص و سنت اجرا نمی‌شود و قرعه فال به نام شلاق زده شده است؟
اجرای بعضی از مجازات‌ها نه فقط «وهن اسلام» است، بلکه اجرای آن تمام تحرکات مربوط به اصلاح و تحول در دستگاه قضایی را نیز خنثی می‌کند. نمونه روشنش اجرای حکم شلاقِ خانم رویا حشمتی است که کل ماجرای دیدار رییس قوه قضاییه از زندان اوین را به حاشیه برد.
عبدی_مدیا @AbdiMedia

This comment was minimized by the moderator on the site

پرواز روح شیخ شهید بر فراز آسمان شهر دودی

غلامرضا علیزاده

خناسان و شیطان‌صفتان را سبزینه‌ی حشیشِ خداوندگارِ کدام قلعه مخوف قدرت، نشئه‌ و بی‌اختیار کرده که اینگونه به‌جان دختران و دانش‌آموزانِ این سرزمین افتاده‌اند؟ معاذ‌الله! نکند روح شیخ شهید فضل‌الله‌ نوری به تناسخ بیدار شده و پس از یکصدسال به خونخواهی آمده است؟

در رساله‌ای منسوب به او و در تذکار به مظاهر تبرج! در آن مقطع تاریخی آمده است:
«ای مردم، راضی به بی‌عصمتی زنان و دختران خود نشوید! نگذارید زنان با چادر چرخی برای بیع و شرا از خانه بیرون بیایند. مردم قوه شهوت دارند، ریاضت که نکشیده‌اند، عزب سر کوچه‌ها زیاد است.... بترسید از خدا، بترسید از عذاب!» (تذکره الغافل و ارشاد الجاهل، ۱۳۲۶ ق: صص ۴۷-۴۶)

شیخ فضل‌الله همچنین در لوایح می‌گوید:
«افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان و صرف وجوه روضه‌خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه در ایجاد کارخانجات و تسویه طرق و شوارع خلاف شریعت است.» (لوایح شیخ فضل‌الله نوری، بکوشش هما رضوانی، ۱۳۶۲)

عمده معروفیت شیخ بلده بخاطر تقابلی است که با مظاهر مشروطیت (از جمله تدوین قوانین و تفکیک قوا) اتخاذ کرده بود. او حاضر نشد پا روی اصولش بگذارد و احکام اسلام را یقینی و لایتغیر و غیرقابل تفویض خوانده بود.

شاید ما تفکرات شیخ فضل‌الله را امروزه برنتابیم و آن را به رگه‌هایی از دگماتیسم دینی نسبت دهیم، اما یادمان نرود او خودش بود و نخواست که خدعه یا تقیه کند یا همانند نواندیشان دینیِ جدید و قدیم، اصول شرع را جهت تلطیف و تالیف قلوب عوام ماست‌مالیزه کند. او حتا تایید سلطنت مطلقه را به مشروط کردن آن ترجیح داد.
شیخ فضل‌الله پیش‌تر نیز در حکمی جنجال‌برانگیز، طلاق غیابی شکوه‌الدوله (دختر مظفرالدین‌شاه) را از همسر دربندش موقرالسطنه صادر کرد و او را به عقد(میرزا ابوالقاسم) امام‌جمعه طهران درآورده بود.

شیخ فضل‌الله در زمان ناصرالدین‌شاه، در حالی‌که همه علمای وقت از واگذاری موقوفات مسلمین به روس‌ها جهت تاسیس بانک استقراضی خودداری کرده بودند، موافقت کرد؛ اراضی مزبور را جهت ساختمان بانک در ازای دریافت مبلغ هفتصد و پنجاه تومان به ملاحظهٔ تبدیل به احسن به روس‌ها بفروشد و پس از این عمل از نفوذ روحانی وی در افکار و انظار مردم کاسته شد.

آنچه اکنون بیش از گذشته، زنگ‌های خطر را به‌صدا درآورده، بازآفرینیِ تفکراتی است که توسط قدرت یک‌دست‌شده، به نورون‌های جامعه تزریق شده و روح جمعی جامعه را به چنبره خود درآورده و می‌خراشد. چنین پدیداری می‌تواند جامعه را دو قطبی، عصبی و گسل‌های جامعه‌شناختی را عمیق‌تر کند. آنچه در پسِ چنین وضعیتی نمود پیدا خواهد کرد؛ غلبه احساس و خشونت بر عقل و وجدان است و اخلاق همچون پرنده شاهینی بر بلندترین آشیان ممکن، کوچ خواهد کرد.

@tahlilvarasad

This comment was minimized by the moderator on the site

قدرت های فاسد به نام دین خدا جنایت می کنند و اینها دزد قدرت هستند

محمد سروش محلاتی

تمام قدرت‌های فاسدی که در طول زمان به نام دین قدرت را به دست گرفتند و بر گرده‌ی مردم سوار شدند، حرفشان به مردم این بود که ما حکومت می‌کنیم چون خدا خواسته، قدرت به دست ماست چون خدا خواسته، ‌جنایت می‌کردند به نام خدا هم ثبت می‌کردند، مردم هم فکرمی‌کردند مقدرات الهی است. در ماجرای کربلا هم این مکرر اتفاق افتاد.

مشاوران می‌گفتند خلیفه باید تبرئه شود. کاری نکرده، حضرت فرمود کاری نکرده؟ ترس؟ وحشت؟ استرس؟ اسم خلیفه که بیاید، اسم زندان که بیاید، اسم فلان مرکز که بیاید برای یک زن، برای یک دختر وحشت‌آور است و کافی است که سبب مرگ شود. آن‌ها می‌خواستند خلیفه را تبرئه کنند، امیر مومنان علی علیه‌السلام فرمودند نه، نه این که از بیت‌المال باید دیه را بپردازی که سبب قتل شدی بلکه باید دیه را خودت بپردازی.

امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به کسانی که فکر می‌کنند قدرت را خدا به حاکمان داده می‌فرمایند قدرت و حکومت از آن خداست به هرکس می خواهد می‌دهد، اما خدا به انسان‌های صالح و شایسته داده قدرت و حکومت می‌دهد اما اینها دزدند و اگر کسی پیراهن شما را بدزدد و ببرد نمی‌تواند ادعا کند مال من است. دزد مالک نیست، ودزدی برای دزد، حقی ایجاد نمی‌کند. در حکومت و قدرت هم همین‌طور است. بعضی از اصحاب قدرت دزدانی هستند که قدرت و حکومت را ربوده‌اند و الا خدا برای آنان مقرر نکرده است. 

امامان به ما معیارهای عدالت و حقیقت را آموختند و این موضوع ثبت و در تاریخ ماندگار شد. امیر مومنان علی علیه‌السلام وقتی جلو اجرای حکم سنگسار این زن را گرفت و چون زن حامله بود و اعتراف او تحت فشار و پس از دستگیری اتفاق افتاده بود آن را بی‌ارزش و اعتبار دانست و از خلیف دوم پرسید تو حکم کرده‌ای بر علیه این زن که اهل فسق و فجور است، اما این زن حامله است، نسبت به آن نوزادی که در رحم دارد، چرا حکم به قتل او صادر کردی؟ حجت بر علیه زن داری، چه حجتی بر علیه آن جنین داری؟ این مادر را می‌خواهی بکشی فرزندش را چرا می‌کشی؟ دوم این که چگونه اقرار و اعتراف گرفتی؟ در چه شرایط او اقرار به فحشا و روابط با بیگانه کردی؟ او را ترساندی؟ دستگیرش کردی؟ تهدیدش کردی که اگر اقرار نکنی چه می‌کنم و چه می‌کنم؟ اینجا معلوم است که خودش اقرار نمی‌ند باید حالش را جا آورد و از او اقرار گرفت. اشکال دوم حضرت فرمود اقرار در شرایطی که متهم تحت فشار و ترس هست ارزش و اعتبار ندارد. ما کدام دین را قبول کردیم؟ دین عمری یا دین علی‌بن ابیطالب؟ فکر کردیم ولایت علی‌بن ابیطالب همین است که وقتی وضو می‌گیریم آب را از بالا بریزیم یا از پایین بریزیم این شد ولایت علی‌بن ابیطالب؟

بعد امیرالمومنین فرمودند که مگر از پیامبر نشنیدی که رسول خدا فرمود که هیچ کس که اعتراف می‌کند پس از آن که تحت فشار قرار گرفته باشد قابل مجازات نیست. مجازات و اعتراف او کان‌لم یکن می‌شود. هر کسی را که در بند انداختی ، زندان کردی ، تهدید کردی، فشار بر او آوردی، اقرار او نافذ نیست. آنان که دشمن علی‌بن ابیطالب بودند وقتی حقیقت و عدالت را برای آنان بیان کرد، حرفی نداشتند و بعد این جمله تاریخی را عمر گفت: زنان عالم عقیم‌اند از این که کسی را مانند علی‌بن ابطالب بزایند که اگر علی نبود عمر به هلاکت رسیده بود. استقبال کردند، نگفت من حکم کردم دیگر ، قضیه تمام شده، نظر من این بوده، اینگونه رفتار نمی‌کردند. علی‌بن ابیطالب می‌توانست حرف بزند، فرصت به او می‌دادند، استقبال می‌کردند، تازه بعدش هم می‌گفتند اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.


@SeyedAhmadShams

This comment was minimized by the moderator on the site

رقابت طالبان افغانستان با طالبان ایران

شماری از زنان افغانستان به رادیو آزادی گفتند به دستور اداره امر به معروف و نهی از منکر حکومت طالبان در هرات زنانی که چادرنماز و برقع ندارند، از حق سوار شدن به وسایل نقلیه محروم شده‌اند.
به گزارش رادیو آزادی در روز دوشنبه ۲۶ تیرماه، این زنان افزودند: «محتسبین» (آمرین) طالبان در یک هفته اخیر در نقاط متعدد هرات مستقر شده و ضمن «رفتار خشن»، زنان بدون چادر نماز و برقع را از خودروها پیاده می‌کنند.
این زنان افزودند که تاکسی‌های هرات نیز از ماه گذشته از سوار کردن زنان منع شده‌اند.
بر اساس این گزارش، اداره امر به معروف همچنین به رانندگان خودروها هشدار داده که هر وسیله نقلیه‌ای که زن و دختری بدون چادرنماز یا برقع سوار آن‌ دیده شود، مصادره خواهد شد.
استقرار نیروهای امر به معروف و نهی از منکر در هرات برای مقابله با زنانی که حجاب مورد نظر طالبان را ندارند با بازگشت نیروهای گشت انتظامی در شهرهای ایران برای برخورد با زنان و دختران بدون حجاب اجباری حکومتی هم‌زمان شده است. @Sahamnewsorg

پس منتظر باشید!
عباس عبدی: صدور احکام خشن و تحقیرآمیز از سوی طالبان و داعش تا چه اندازه موجب گرایش مردم به دین و تقویت ایمان آنان شد، یا برعکس موجب تنفر و دوری مردم از دین آنان شد؟ پس منتظر باشید تا چنین رفتارهایی به همان اندازه در ایران هم اثرگذار باشد.

This comment was minimized by the moderator on the site

با هزاران درود بر انسانهای اخلاق مدار خردورز

تنها معیار ارزشمندی هر دین و رفتار رهبران دینی ارزش ها و فضائل اخلاقی است

علی رضا پناهیان از واعظان در خدمت حکومت :

" اخلاق این ظرفیت را دارد که در مقابل دین قرار گیرد"

و اینک نکاتی پیرامون سخن فوق:

1. مراد از اخلاق در این جا عبارت است از مجموعه ای از فضایل و کمالات انسانی از قبیل عدالت ورزی، مهرورزی، خشونت پرهیزی، و صدها فضیلت انسانی دیگر.
2. فیلسوفانی همچون ارسطو و پیروان مکتب فلسفی ایشان، انسان را به حیوان ناطق تعریف کرده اند و از حیث منطقی هم هیچ اشکالی ندارد ، اما از حیث انسانی ، انسان تعریفی دیگر دارد و آن "حیوان اخلاقی" است . بر اساس این تعریف تفاوت انسان با چهارپایان درنده در اخلاقی زیستن است. چهارپان درنده مانند شیر، پلنگ ،سگ هار، گرگ و ... اخلاقی زیست نمی کنند و اخلاقی نیستند اما انسان از آن جهت که انسان است جز به اخلاقی زیستن ارزش انسان بودن را ندارد.

3. با توجه به تعریف یاد شده می توان فهمید که انسان یا اخلاقی زیست می کند و یا به معنای حقیقی کلمه انسان نیست بلکه نوعی دیگر از حیوانات درنده است که به حکم غریزه عمل می کنند و نه مطابق عقل عملی یعنی اخلاق.
4. با توجه به آن چه آمد روشن شد که اخلاق هم از دین فراتر و برتر نشسته است و هم زیست اخلاقی داشتن حتی اگر بدون همراهی دین باشد از دینداری بدون زیست اخلاقی برتر و ارزشمندتر است.
5. از این روی، هر مدعی دینداری یا اخلاقی زیست می کند یا دیندار نیست. و هر دینی یا با اخلاق و فضایل انسانی همراهی می کند و یا ارزش پیروی کردن و دلبستگی ندارد.
6. بنابراین تنها معیار ایمان ورزی و دینداری حقیقی معیار های اخلاقی است و دینداری و ایمان ورزی به تنهایی و بدون تکیه بر اخلاق، توانایی ارائه حقیقت ایمان و دینداری را ندارند

7. بدین سان روشن شد که اخلاق و ارزش هایش ظرفیت این را دارد که هم در برابر دین و هم در برابر رهبران دینی قد علم نماید تنها و تنها اگر دین رفتارهای خلاف ارزش های اخلاقی را توصیه یا رهبران دین خلاف ارزش های اخلاقی رفتار نمایند.
8. و نیز روشن شد،این سخن که: "اخلاق ظرفیت این را دارد که در مقابل دین بایستد"نه تنها هیچ عیبی بر اخلاق نیست بلکه از زیبائی های اخلاق است که حتی اگر دین یا رهبران دینی بر خلاف اخلاق مشی نمایند ،در برابر هر دوی آنها می ایستد و این خود نشان می دهد که اگر اخلاق از حیز انتفاع بیفتد هر چیزی برای هر کسی حتی تحت عنوان دین، مباح خواهد بود.

9. با توجه به همه آن چه به اختصار آمد آشکار گشت که هرگز نباید فریب سخنان عمامه به سرهای در خدمت قدرت و حکومت را خورد که اخلاق را در دفاع از دین بی اعتبار نشان می دهند تا با بی اهمیت یا کم اهمیت ساختن آن و برتر نشان دادن دین بر ارزش های اخلاقی و با از کار انداختن و بی خاصیت ساختن اخلاق، رفتارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی و آزادی ستیزانه و تضییع کننده حقوق شهروندی از سوی قدرت و حکومت را، به نام دین و رهبران دینی موجه نشان داده تا حکومت خود را استمرار دهند.
10. هرگز دین ستیزان به مانند دینداران و واعظان و عالمان دین نشسته بر سریر قدرت که اخلاق را به پای دین به خاطر استمرار حکمرانی به نام دین ،قربانی کرده و قربانی می کنند، نمی توانستند دین را چنین بی اعتبار سازند و ارزش های دین و ایمانی را به مرز سقوط در میان اکثریت مردم ایران زمین برسانند که واعظان و عالمان در خدمت قدرت، رساندند.

عبدالله_مصباحی

This comment was minimized by the moderator on the site

جریان انحرافی جدید: پناهیان با اسم رمز "تقابل دین و اخلاق" ، خشونت را تئوریزه می کند

بزرگ ترین ضربه ای که اسلام در سال های اخیر خورده، از جانب افرادی بوده است که با نگاه قشری به دین، آن را صرفاً در مناسک و جلوه های بیرونی مانند نماز و روزه و رعایت حجاب و دادن خمس و زکات دیده اند و اخلاق را فراموش کرده اند.
همین می شود که داعش به اسم دین غیراخلاقی ترین کارها را می کند و طالبان اسلام را در طول ریش مردان می بیند و در همان حال میلیون ها دختر را تحصیل باز می دارد.
از دیدگاه این طایفه برای حفظ ظواهر و قدرت معطوف به آن، می توان دروغ گفت، نیرنگ بافت، ریاکاری کرد، حقوق مردم را نادیده گرفت، نخبگان را از دایره اداره جامعه خارج کرد، بهتان زد، تمسخر کرد و حتی مهربانی را کناری گذاشت و بی رحمی پیشه کرد و در یک کلمه، اخلاق را ذبح کرد./عصرایران

@baamdadeno

This comment was minimized by the moderator on the site

معمای دختران مسموم :
آیا مخالفان میرزا حسن رشدیه بازگشته اند؟!
قاسم خرمی
از چند هفته پیش تعدادی از دانش آموزان دختر در شهر قم ( و سپس تهران) دچار مسمومیت و مراجعه به مراکز درمانی شدند که وزیر آموزش و پرورش و برخی رسانه های همسو، ابتدا بر سبيل عادت، آنرا تکذیب و خبرسازی جعلي تلقی کردند تا اینکه بالاخره دادستان کشور خبرداد که «احتمال دارد این اقدام عمدی باشد»!
داستان دارد به قسمت هولناكش مي رسد كه حتي تماشا و تصور آن هم، مناسب همه سنين نيست. سال سختي بر زنان و دختران ايراني گذشته است اما اينكه اسيد پاشان ديروز، در ماموريتي جديد، بخواهند از طريق ترور و یا آزار بیولوژیک و چنين اقدامات وحشت زایی، عرصه حضور و ظهور و زندگي اجتماعي زنان را محدود كنند، صرفا قرينه سازي رفتار طالبان حاكم بر افغانستان در منع تحصيل زنان نيست، رجعت به گذشته تاريکی است که گمان می کردیم به تاریخ پیوسته است.
مقابله با آموزش دختران و حتي مدارس نوين در ايران، امر كم سابقه اي نيست. در دوره قاجاريه هم رگه هايي از همين تفكر، راه را بر ميرزا حسن رشديه بست كه مي خواست، آموزش نوين و غربي را جايگزين، مكتب خانه هاي قديم كند.
حسن رشديه تبريزي انسان روشن ضمير و دنيا ديده اي بود كه باور داشت آموزش امري ملي و حق مشترك پسران و دختران ايراني است و در اين فقره بايد جاي مساجد و مكتب خانه هاي شريعت پناه و روش هاي مبتني بر چوب و فلك را، محیط مدارس و روش هاي نوين آموزشی و الفبايي بگيرد. اين سخنان در آن زمان مصداقي از محاربه بود.
در بينش و روش فقهي مخالفان مدارس نوين، مقابله با حسن رشديه « باَِيِ نحوِ كانَ » ولو با تهديد و بهتان، امري جايز و فعلي لازم بود. مدتي او را بهايي خواندند و به عضویت در جمعیت های فراماسونی خصوصاً «انجمن باغ میکده» نسبت دادند. دكان هايي از خرافات فروشان را بسته بود كه كاسبان وقت، يقه او را رها نمي كردند!
تاسیس مدارس نوین علاوه دلبستگان علوم قدیم، با کارشکنی ها و دسیسه های درباریان قاجار نیز مواجه شد و مدارس جدید بارها با هجوم جوانان تندرو بسته و خراب می‌شدند و حتی یکی از شاگردان رشدیه، جان خود را در این راه از دست داد. در چند نوبت هم خود رشدیه را زیر مشت و لگد گرفتند و دست و پای او را شکستند. مخالفان می گفتند که حمایت از مدرسه رشدیه عین ترویج فحشا است و او به بهانه مدرسه جدید، قصد دارد، کودکان مسلمان را از دین خارج کند!
رشديه در مقاله اي مندرج در روزنامه ثريا نوشته بود بايد گريست هنگامی كه « در اروپا در هر هزار نفر، یک نفر بی سواد است و در ایران در هر هزار نفر، یک نفر باسواد و این از بدی اصول تعلیم است». او در حال گريستن بود كه مدرسه ها را يكي يكي بر سرش خراب مي كردند او اما به هزينه خودش، هر بار در يك شهر بزرگ مدرسه اي بنا مي كرد.
حسن رشدیه در آذر ماه 1323 از دنیا رفت و چندین اثر ارزشمند نوشتاری و یک میراث بزرگ باقی گذاشت. ميراث بزرگ او ایده تأسیس مدارس دخترانه در ایران بود. در دو دهه آخر عمر رشديه بالاخره رضا شاه از این ایده خاک گرفته، گردی زدود و در نظام آموزشی نوین حق تحصیل دختران را رسمیت بخشید وگرنه قدرت مرتجعین عصر قاجاریه در حدی بود بتواند زنان ایرانی را به پستوهای جهل و بی سوادی براند

This comment was minimized by the moderator on the site

نبویان نماینده مجلس: "اگر کسی بگوید ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است حکمش ارتداد و زنش به او حرام و باید اعدام شود."

This comment was minimized by the moderator on the site

وزیر تحصیلات عالی طالبان : "میان دستور خدا و رهبر طالبان هیچ تفاوتی نیست"
سید احمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران و هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری) : "حکم ولی فقیه برابر حکم خدا و انبیاست".

This comment was minimized by the moderator on the site

اسلام كشور خودمان چيزي از اسلام طالبان كم ندارد

احمد زيدآبادي
برخی سایت‌های نزدیک به "اصولگرایان" با انتقاد از تصمیم طالبان برای منع تحصیل زنان در افغانستان پرسیده‌اند: "طالبان از کدام اسلام حرف می‌زند؟"
این سایت‌ها چرا راه دور رفته‌اند؟ یعنی دور و بر خود را نمی‌بینند؟ این همه خطبه‌های غرا در برخی از نمازهای جمعه و این همه بیانیه‌های شداد و غلاظ برخی "مجموعه‌های روحانی" در ضرورت بگیر و ببند و قتل و کشتار و قطع دست و پا، آن هم با ادعای "اسلام ناب" در کشور خودمان، مگر از قرائت طالبان از اسلام چیزی کم و کسر دارد که لازم آید به کشور همسایه پرداخته شود؟

This comment was minimized by the moderator on the site

شفقنا- استاد هادی سروش در جلسات هفتگی خود در شرح اصول کافی در موضوع «خطاهای دینداران» گفت:
از قرآن استفاده می شود نه تنها در زمان ائمه (ع) بلکه در زمان نزول وحی عده ای زهدنما و زهدفروش در مقابله با استفاده از امکانات مادی و نعمت های الهی بر می آمده اند که خدا این چنین آنان را مورد عتاب قرار داده که؛ «چه کسی حلال خدا بنام نعمت ها و زینت های دنیا را برای شما حرام اعلام کرده؟!»

استاد حوزه افزود: این واقعیت قابل توجه است که زهد نمایی و کمونیستی و صوفیگری در یک نقطه مشترک بهم می رسند و آن تحریم حلال خدا در مورد استفاده از امکانات و منافع دنیوی است. قرآن در مصاف با هر سه قرار دارد؛ هم با زهدفروشی و زهدنمایی مبارزه می کند و هم هرگونه اشاعه تفکرکمونیستی و یا صوفیگرایی که بنوعی تحریم حلال خداست را به چالش کشیده است.

سروش در ادامه گفت: یکی از مسئولیت های مهم رهبران الهی؛ به چالش کشیدن اندیشه ها و رفتارهای انحرافی است، اما نه فقط با خطبه و خطابه و نامه، بلکه با عمل و رفتار متناسبی که بتواند یک حرکت غلط را باطل کند. از ابنجاست که وقتی امیرالمومنین (ع) نماینده خود، یعنی؛ ابن عباس را برای مذاکره با خوارج فرستاد، او با بهترین لباس بر آنان وارد شد، آنانی که استفاده از امکانات دنیوی را بر خود حرام کرده بودند و به غذای نامناسب و لباس ناجوری خود را به ریاضت انداخته بودند و زعم «زهد و تقوا» داشتند!

استاد سروش تصریح کرد؛ ملاک در حاکمان به صداقت و عدالت است نه به زهدنمایی! دعوت به زهدنمایی از دعوت های رایج عصر ائمه است! جالب است که قاطبه امامان به مقابله با این انحراف و فریب برخاسته اند و آن را نفی کرده نموده اند‌ و اصلا اذهان جامعه و افکار عمومی را به نقطه ی دیگری برده اند و آن این بوده که وقتی قدرت طلبان با پوشش زهد نمایی می خواستند بر جنایات و ظلم ها و بیدادگری های خود جامعه را فریب دهند، ائمه علیهم السلام با صراحت و شجاعت افکار عمومی را بیدار می کردند که؛ آنچه شما مردم باید از متولیان در مصدر امور بخواهید؛ لباس پاره و مندرس پوشیدن نیست بلکه ؛ صداقت و عدالت و پای بندی به وعده هایی است که جامعه داده اید. این تبیین زیبا در بیانات امام رضا (ع) بوضوح آمده است .

وجود رفاه در سراسر کشورضروری است، چراکه وقتی دین، استفاده از امکانات دنیوی و نعمت های مادی را حق انسان معرفی میکند ، پس جامعه اسلامی باید از همه بهره های رفاهی برخوردار باشد و حاکمان ؛سطح عموم جامعه را در آرامش و امنیت مادی و بهرمندی از رفاه قرار دهد.

This comment was minimized by the moderator on the site

توماس نیکلاسون، فرستاده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان در واکنش به توییت دیپلمات طالبان درباره جام جهانی فوتبال در قطر پرسیده که آیا این بازی‌ها برای افغانستان هم الهام‌بخش خواهد بود.
آقای نیکلاسون در ادامه افزوده که شاید بشود «جام جهانی فوتبال در افغانستان در سال ۲۰۴۲ و پیش از آن برای زنان در سال ۲۰۳۹ برگزار شود؟»
طالبان زنان را از رفتن به سالن‌های ورزشی و ورزش‌های جمعی منع کرده است.
سهیل شاهین، نماینده معرفی‌شده طالبان برای سازمان ملل که موفق به گرفتن کرسی افغانستان نشده است نوشته است برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر، برای اولین بار در خاورمیانه، را به رهبری کشور قطر تبریک گفته و نوشته «قطر میزبان ۱.۵ میلیون بازدید کننده از نقاط مختلف جهان است در جام جهانی ۲۰۲۲ است تا فرهنگ غنی این کشور را معرفی کند.»
شماری از رهبران طالبان در یک دهه گذشته در دوحه بودند و توسعه این کشور را مانند الگو برای افغانستان می‌بینند.

This comment was minimized by the moderator on the site

علی مطهری: حوادثی مثل ماجرای مهسا امینی چهره‌ای مثل طالبان در دنیا از ما نشان می‌دهد/ قوه قضائیه می‌تواند علیه نیروی انتظامی کیفرخواست صادر کند

نایب رئیس مجلس دهم:

متأسفانه نیروی انتظامی توضیح کاملی نمی دهد و فقط یک مطلب سربسته و مجملی را بیان می کند که انسان نمی فهمد واقعیت قضیه چه چیزی بوده است.

قطعا فرمانده نیروی انتظامی و وزیر کشور مسئولیت دارند، باید موضوع را پیگیری کنند و توضیح بدهند.نمایندگان مجلس وظیفه دارند موضوع را پیگیری کنند.

قوه قضائیه به عنوان مدعی العموم می تواند علیه نیروی انتظامی کیفرخواست صادر و موضوع را پیگیری کند.

این طور حوادث دو اثر بد دارد. یکی اثری است که در نگاه دنیا به ما می گذارد؛ که یک چهره ای مثل طالبان از ما در دنیا نشان می دهد.

دیگری هم عکس العملی است که در جامعه ایجاد می کند و ممکن است به عنوان یک عکس العمل سیاسی و اجتماعی، بعضی خانم ها را تشویق به رعایت نکردن حجاب کند؛ و این خیلی بد است./جماران

This comment was minimized by the moderator on the site

دخترم لطفا بمان آینده روشن است

رحیم قمیشی
به عنوان پدری که دختر ۲۲ ساله دارد می‌نویسم
برای مهسا (ژینا) امینی دختر خانم ۲۲ ساله کردستانی مسافر تهران، که به بهانه بدحجابی دستگیر و سپس جنازه نیمه‌جان و سکته کرده‌اش را تحویل خانواده‌اش دادند، می‌نویسم
با چشمانی اشکبار می‌نویسم
برای او که جانش به اندازه خلخالی ارزش نداشته..
او دختر من است
من با دیدن او بر تخت بیمارستان احساس کردم دخترم را برده‌اند پلیس، ترسانده‌اند او را، و قلب نازک و نازنینش قفل کرده
کلیه‌هایش از کار افتاده و حالا تنها دعا ممکن است زنده نگاهش دارد
دارم دیوانه می‌شوم
دخترم خوبم!
چه گناهی داشتی تو؟
چه اشتباهی کردیم ما!
چه تقاصی باید پس بدهیم؟
کاش من مرده بودم تو را چنین نمی‌دیدم
دخترم مقاومت کن
اشک‌ نمی‌گذارد بنویسم
ما همه برایت دعا می‌کنیم
و نفرین می‌کنیم خودمان را
که این سرنوشت را برایت رقم زدیم
دخترم لطفا بمان
بمان تا ببینی گشت ارشاد جمع خواهد
تا ببینی دیگر دست هیچ غریبه‌ای به تن دختران ما نخواهد خورد
و هیچ حاکمیت فاسدی حق نخواهد داشت دختران پاک وطنم را هدایت کند!
لطفاً بمان دخترم
التماست می‌کنم‌.
قول می‌دهم آینده روشن است

@yaser_arab57

This comment was minimized by the moderator on the site

در مورد برده‌داری چه می‌گویید؟

شیخ عبدالحسین خسروپناه در نامه‌ای به دکتر ایرج فاضل اظهارنگرانی او را نسبت به "قطع ید سارقان" بی‌مورد دانسته و با ذکر آیه‌ای از قرآن، تأکید کرده است که "تعطیلی احکام دینی وهن اسلام است نه انجام آن."
آقای خسروپناه در عین حال موضوع قطع دست سارقان را در حوزۀ "فقاهت" دانسته و از ورود دکتر فاضل به مسئله‌ای که به زعم وی خارج از "تخصص" اوست، اظهار تعجب کرده است.
بگذریم از اینکه بسیاری از فقیهان بلندپایۀ شیعه، اجرای حدود شرعی را فقط مختص "امامان معصوم شیعه" می‌دانند، جا دارد از آقای خسروپناه پرسیده شود که فهم او از دین چه تفاوتی با فهم طالبان، القاعده و داعش دارد؟
در واقع این گروه‌ها نیز هر کدام به خیال خود، خواهان اجرای احکام شرع طبق نصوصِ خالصِ قرآن و سنت هستند. مگر ادعایی جز این دارند؟ انتقاد وی به آنها چیست؟ مگر مشکل داعش و طالبان و القاعده و دیگر گروه‌های تکفیری جز این است که دو عنصر زمان و مکان را در فهم خود از متون دینی دخالت نمی‌دهند؟ آیا دخالت ندادن دو عنصر زمان و مکان در فهم متون دینی که از قضا مورد تأکید خاص آیت‌الله خمینی بود، عملاً این گروه‌ها را به تحجر و سنگدلی و توحش به نام اسلام نکشانده است؟
می‌دانیم که در صدر اسلام برده‌داری به عنوان امری مباح در میان مسلمانان رایج بوده و در قرآن نیز اشاراتی به این موضوع شده است. حال آیا اگر نحله‌ای از مدعیان اجرای شریعت، با استناد به اینکه بزرگان صدر اسلام برده داشته‌اند، جواز برده‌داری و خرید و فروش انسان‌ها در عصر حاضر را صادر کند و یا مانند داعش عملاً اقدام به برده‌گیری کند، باید آنها را گروهی کژرو و منحرف از دین دانست یا آنان را به عنوان مسلمانان واقعی و عاملِ کامل به کتاب و سنت معرفی کرد و مخالفان آنها را مرتد و خارج از دین شمرد؟
فارغ از این موضوع، متأسفانه برخی از روحانیون همین که پای مسائل فقهی پیش می‌آید، فوری بحث تخصص را پیش می‌کشند تا زبان دیگر افراد را ببندند و در این زمینه به تصریح یا تلویح پای تهدید به ارتداد را هم پیش می‌کشند!
اولاً، اگر قرار به تخصص فقهی باشد، آقای خسروپناه چه صلاحیتی در این مورد نسبت به فقهای بلندپایۀ مخالفِ اجرای حدود در عصر غیبت دارد؟ ثانیاً، چطور بسیاری از روحانیون در تمام علوم روز و همۀ حوزه‌های زندگی بشری بدون آنکه کمترین تخصصی در آنها داشته باشند، نه فقط اظهارنظر می‌کنند بلکه با قطعیت دستور می‌دهند و امر و نهی می‌کنند، اما اگر صاحبان دیگر تخصص‌ها همین که در حوزۀ مربوط به کارشان با مسئله‌ای شرعی درگیر ‌شوند و نسبت به اجرای عواقب آن نظر ‌دهند، به خروج از حوزۀ تخصص خود و ورود به حوزۀ تخصص فقیهان متهم می‌شوند؟
این چه یک بام و دو هوایی است؟
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

آیت الله مسعودی خمینی: اسلام اجازه اخراج بانوان بد حجاب از کار را نمی‌دهد/ هیچکدام از مسئولان ستاد امر به معروف و نهی از منکر حق ندارند، دستور اخراج زنان بدحجاب را بدهند
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در انتقاد به بخشنامه ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای برخورد با زنان بدحجاب گفت: هیچکدام از مسئولان ستاد امر به معروف و نهی از منکر حق ندارند به بهانه مقابله با افراد بد حجاب موجبات اخراج بانوان از محل کار را فراهم کنند.
وی گفت: آمران به معروف نیز باید در انتخاب کلمات خود در قبال افراد بد حجاب دقت کافی را داشته باشند تا خدای نکرده به مقام انسانی بانوان تعرضی صورت نگیرد.
@salamonlline

This comment was minimized by the moderator on the site

ضرورت مبارزه همه جانبه با اشعریت و اخباری‌گری

سید محمود صدری

روشنفکران زمان مشروطه بخوبی از نقش تخریبی روحانیت اخباری مطلع بودند.
یک دلیل آن آشنائی آنان به آموزه‌های روحانیت و ماجراهائی بود که در حوزه می‌گذشت اما روشنفکران مذهبی در قبل از انقلاب به چند دلیل این تیز بینی و آگاهی را نداشتند .

1 _ اخباریگری طیف وسیعی از معتقدین به اسلام را شامل می‌شود. اخباری‌گری و اشعریت و خوارج مشترکات مبنائی دارند و لذا از عملکردهای شبیه بهم نیز برخوردارند. از سوئی با کمی تسامح همه این طیف‌ها در ردیف گروه تکفیری هستند ووجه مشترکشان تکفیر مخالفان خود میباشد . البته خوارج از گرایش تندتر برخوردار و در اوج طیف تکفیری‌ها قرار دارد.
اگر از اهل سنت که تقریبا بدون استثنا اهل ظاهر و اشعری مسلک می‌باشند (چون محل بحث این نوشته نیست) گذر شود علمای شیعه ظاهرا پس از ایت‌الله وحید بهبهانی در سلک اصولی‌ها درآمدند.پیروزی آیت الله بهبهانی بر علمای اخباری زمان خودش وتعیین مسیر حوزه شیعه بر اساس اصولگرائی، نقطه روشنی در فقه واندیشه شیعیان بود اما متاسفانه این حرکت نتوانست ریشه اخباریگری‌را بطور کلی از بین ببرد ولذا اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه، عملا وجه اخباری آنان برعقل گرائیشان برتری دارد . به همین لحاظ فلسفه و عرفان حتی پس از پیروزی تاریخی آیت‌‌الله بهبهانی بر اخباریون، چندان مورد نظر نبوده و مبارزه با خردگرائی و مسیر عقلانیت در همه اعصار تقریبا وجود داشته است.
واقعیت آنست که همه ادیان ابراهیمی در شرایط اشعری‌گری بسر می‌برند؛ استثناهایی بخصوص در شیعه وجود دارد اما چندان برجسته نیست،چرا که با وقوع انقلاب اسلامی دیدگاه اخباریگری (علیرغم خرد گرائی انقلاب ) در کشور شیعه‌ مذهب وایران مهد فرهنگ وفلسفه، نمود پیدا کرد وغلبه خود را در بین عالمان دینی بخوبی نشان داد .

اکنون پس از رحلت امام و شهادت بزرگان خرد و اندیشه همچون شهید مطهری، علمای اخباری سرنوشت انقلاب و بخصوص دین را بدست گرفته‌اند. درست است که بخشی از عالمان اخباری که در حاکمیت نیستند اهل دنیا نبوده و یا با سیاسیون قدرت‌طلب اتحاد نامیمون برقرار نکرده‌اند اما عملا نسبت به علمای اخباری که سرنوشت انقلاب را بدست گرفته‌اند و دین را از مسیر واقعی آن خارج نموده‌اند سکوت و نوعی رضایت‌مندی را دارند؛ چرا که همه علمای اخباری چه آنها که تقوا را پیشه کرده‌اند و چه علمائی که اهل دنیا شده‌اند از غلبه ظواهر اسلامی خرسند و رضایت‌مندند.
در واقع طیف علمای اخباری که سلامت نفس هم دارند صرفا اهل سوء استفاده واعمال خلاف نیستند اما در تحجر و عقب‌گرد جامعه و تعطیلی خرد و اندیشه ومخالفت با مدرنیزم وجه مشترک دارند. از اینرو این تصور که علمای بی‌تقوا و سیاسی و دنیاپرست اخباری علل بوجود آمدن وضع فعلی هستند و چنانچه طیف دیگر آنها بر سر کار بود چنین آشفته بازاری بوجود نمی‌آمد یک نگرش بسیاراشتباه و تصور کاملا غلط ودر واقع به بیراهه رفتن است. بدیهیست
تفکر متحجرانه لاجرم و در نهایت به همین مسیر وضع فعلی ختم میشود.این تفکر هرگز سعادت، پیشرفت، خوشبختی و نیل به هدایت را در برندارد.

۲ _ بطور کلی تمام مبارزین قبل از انقلاب بعلت بسته بودن فضای جامعه و عدم وجود اینترنت و فضای مجازی، از دانش و علم و اگاهی اندکی برخوردار بودند. جریان چپ با خواندن چند کتاب و با تشبه به شکل و شمایل مارکسیست‌ها در طیف کمونیست‌های چند آتشه قرار می‌گرفت.همچنین خواندن کتاب‌های دکتر شریعتی و تأثیرپذیری از چپ‌ها و انقلابیون کمونیست همچون کوبا همراه‌ با نگاه ضد امپریالیستی، روشنفکر مذهبی را شکل می‌داد. البته نهضت‌های ملی هم‌چون مصدق و ناصر و یا مبارزات مردم الجزایر و کودتاهای ضد امریکائی مثل لیبی نیز مورد توجه مبارزین واقع میشد. متأسفانه روشن‌فکران و مبارزین‌ بعلل مختلف بضاعت فکری بسیار کمی داشتند. ایدئولوژی آنها تمام جنبه‌های زندگی و اداره صحیح جامعه را در بر نمی‌داشت و همه جانبه نبود.
آنها اطلاع کافی از مسائل بین‌المللی نداشتند و نوعی دگماتیسم بر جهان‌بینی شان حاکم بود. روشنفکران مسلمان هم‌چنین در تحلیل جهان، تحت تأثیر نگاه‌های مارکسیست‌ها بودند.
آنها از مسائل و مناسبات بین‌المللی شناخت اندک داشتند؛ از اینرو مسیری که انتخاب می‌ کردند از عیوب متعددی برخوردار بود و آینده روشنی را در پیش‌پای جامعه قرار نمی‌داد.
بزرگان و پیشروان روشنفکران مذهبی همچون بازرگان و نهضت آزادی نیز اگرچه فضای فکری وسیع‌تر و اطلاعات و دانش و آگاهی‌های بیشتری داشتند اما انها هم از تاثیرپذیری شرایط و وضعیت زمانه مصون و بی‌تاثیر نبودند.
مرحوم مهندس سحابی در اواخر عمر خود به این اشتباهات ناشی از نقص تحلیل‌ها و فقدان آگاهی‌ها اعتراف نمود.بر عکس روشن‌فکران زمان مشروطه تقریبا از نقش مخرب روحانیت اخباری اطلاع داشتند. بعضی از انها درس دین خوانده و کسوت روحانی را هم بخود دیده بودند. اطلاع از آموزه های روحانیت و مسائلی که در حوزه می‌گذشت دلیل آگاهی آنان بود.
نخبگان و پیش قراولان انقلاب اسلامی ۵۷ دو نقص جدی داشتند.
اول آنکه مطالعه دینی آنها بسیار سطحی و کم عمق بود. آنها از تفکرات و اندیشه‌های حوزه و مسائلی که در قرون قبل بر اندیشه دینی گذشته بود اطلاعی نداشتند. روحانیون در نزد روشن‌فکران مذهبی مبارز، به دو گروه انقلابی وغیر انقلابی تقسیم میشدند. ملاکی که منطبق بر دانش و اندیشه درستی نبود.
در آن زمان در میان روحانیون انقلابی کسانی‌ نیز حضورداشتند که از عقاید بسیار متحجرانه برخوردار بودند ومخالفت این قشر با رژیم صرفا بعلت تضاد با مدرنیسم، عدم رعایت ظواهر دین مثل بی‌حجابی و یا وجود مراکز فساد و مشروب فروشی‌ها و دیگر موضوعات غیر اساسی خلاصه میشد.
یعنی هیچ منطق درست و مبتنی بر مسیر پیشرفت و ترقی و سعادت جامعه در نگاه آنان وجود نداشت. درحالیکه روشن‌فکران، این گروه را در زمره انقلابیون محسوب میکردند بدون اینکه از تفکر و نگرش متحجرانه این عده مطلع و نسبت به آن آگاهی داشته باشند.

۳ - مسائل مختلفی در شکل دهی تفکر و اندیشه روشنفکران مذهبی اثر گذار بودند.
حوادث پس از مشروطیت در چگونگی اندیشه و مسیر روشن‌فکران مذهبی نقش موثری را در برداشت. آن ها خیانت گروه ها وجریانات چپ از حیدر‌عمو اوغلی ، حزب توده تا تقی شهرام و پیکاریها، عضویت روشنفکران غرب‌گرا در محافل فراماسونری، عملکرد غیر مسئولانه شاهان قاجار که توام با فساد و عقب‌افتادگی همراه بود و بهمین دلیل بخشهائی از اراضی کشور راهم از دست دادند سبب بدبینی و روی‌گردانی روشن‌فکران مذهبی از این دسته‌جات سیاسی و گرایش هر چه بیشتر به روحانیت و اعتماد به آنها گردید.
دکتر شریعتی در عین انتقاد و اختلاف با روحانیت بر عدم خیانت علما تاکید و جمله معروفی مبنی بر اینکه "در هیچ قرارداد استعماری امضاءعالمی دیده نمی‌شود"را مورد تاکید داشت .اما نقطه عطف اشتباه روشنفکران در مطلق کردن روحانیت، عملکرد بسیار مخرب و جنایت‌کارانه "سازمان مجاهدین" بود. این گروه بعنوان محبوب‌ترین تشکیلات مبارز در نزد جوانان مذهبی ، متاسفانه توانست به‌علل مختلف و بیشتر به‌سبب غلبه احساس مبارزین مذهبی بر منطق وقوه عاقله شان، دل و جان آنها را از آن خود نماید. در دوران اختناق تحلیل غلط بنیان‌گذاران این سازمان که ناشی از کم دانشی و عدم جامع بودن نظرات آنان و تاثیر‌پذیری از نگرش مارکسیست‌ها بود منجر به مطلق قرار دادن مبارزات علیه امپریالیسم آمریکا گردید وسازمان تمرکز اهداف خود و به اصطلاح نوک پیکان مبارزه را متوجه‌آمریکا وجهان سرمایه داری کرد .سازمانی که مدعی مجاهد بود از شناخت وآگاهی از مسائل عمیق دینی اطلاعی نداشت .در ادامه این نقص وذهنیت منفی در روشنفکران مذهبی بضرس قاطع توطئه و فریبکاری و عملکرد خیانت و جنایت پیشه بازماندگان این سازمان، عمده‌ترین اثر را بر گرایش مبارزین مذهبی بسمت روحانیت بر جای گذاشت. نخبگان مذهبی این احساس را کردند که‌ بدون روحانیت امکان انتخاب راه درست دینی وجود ندارد.
البته جای شکی نیست که اندیشه های روحانیون مترقی و روشن ضمیر همچون شهید مطهری و شهید بهشتی نیز سبب گردید که روشن‌فکران دینی به اشتباه وغلط تفکرات این بزرگواران را بر کل روحانیت تعمیم دهند.خطای بزرگی که غیرقابل جبران بوده است .
۴ اکنون نخبگان و پیش قراولان انقلاب اسلامی تا حدی به واقعیت روحانیت پی برده اند‌.
آنها به این‌ درک رسیده‌اند که بجز گروه اندکی از این طیف که برداشت درست و منطبق بر مکتب دارند و از تهذیب نفس و صلاحیت اسلامی برخوردار میباشندبقیه عالمان دینی صرفنظر از داشتن شدت و ضعف تفکر اخباری؛ همگی در طیف اخباریون قرار هستند .آنها بر خلاف تصور نخبگان مذهبی تعریف دیگری از دین را در حرف و عمل دارند که عینیت آن در امام جمعه ها وروحانیون مطرح جلوه دارد.
۵ - روحانیت اشعری از ظرفیت و استعداد حکومت‌داری برخوردار نیست.
معمولأ در طول تاریخ این‌ قشر از روحانیون بعلت کوته‌نظری ناشی‌ از جهالت و ساده‌اندیشی بعنوان ابزاری در اختیار قدرت‌طلبان فریب‌کار و یا سیاسیون طیف خود قرار می‌گیرند.
شهید مطهری یکی از آفات متحجرین‌ را همین مسئله یعنی ابزار قرار گرفتن آنها می‌داند.پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله کنی مدیریت دانشگاه امام صادق را که با ابتکار ایت‌الله منتظری تأسیس گردید بدست گرفته و طبق اندیشه خاص به تربیت نیرو پرداخت. مرحوم مهدوی کنی اگر چه متاثر‌از اندیشه اخباری بود اما شخصیت ملایمی داشت. هم‌چنین درست است که بیشتر دانشجویان این دانشگاه دارای تفکرات نزدیک به این نگرش هستند اما بخشی از انها آزاد اندیش و از ديدگاه‌هاي مترقی برخوردارند. هم‌چنین تربیت یافتگان دانشگاه امام صادق مانند دیگر احاد جامعه از عناصر صالح و غیر صالح تشکیل میشوند.
تشکیلات دوم جناح اخباری توسط ایت الله مصباح ایجاد گردید.
این طیف در حال حاضر بسیار ذی‌نفوذ بوده و بخش بزرگی از مقامات اجرائی را بخود اختصاص داده اند. مرحوم آیت‌الله مصباح از ویژه‌گیهای خاصی برخوردار بود. از این‌رو پیروانش چه در قالب روحانی و چه در تشکیلات پایداری، ساز خاصی را در اداره کشور می‌زنند.آنها قرابت چندانی با مکتب انقلاب نداشته و مانند مرشد خود استحاله انقلاب در برنامه خود دارند .
جبهه پایداری هم‌چنین اراده و عزم راسخی را برای تسلط کامل ومطلق بر اداره کشور دنبال میکند . اکثر روحانیون اخباری فاقد ظرفیت و توانایی‌هائی همچون ایت‌الله مصباح هستند و بعنوان ابزار در اختیار سیاسیون همفکر خود میباشند.همچنین موتلفه با کمی تسامح کم و بیش در طیف اندیشه اخباری قرار دارد.این گروه سیاسی اقتصادی بطور گزینشی روحانیت نزدیک به دیدگاه خود را ازمیان طیف اخباری انتخاب میکند .
۶- روحانیت اخباری در طول یک قرن و نیم اخیر که فضای اصلاحات و تلاش برای مدرن کردن کشور و آشنائی با جهان پیشرفته بوجود آمده عمل‌کرد بسیار تخریبی را از خود نشان داده است. آنها با سربازی، برپائی مدارس‌، تحصیل زنان، دفاتر ثبت اسناد و شناسنامه، ساخت دوش حمام بجای خزینه، آمدن دوچرخه، تلویزیون و رادیو و هر چیزی که مظهری از افکار و تجهیزات نوین بود به مخالفت بر می‌خواستند. روحانیت اشعری مسلک معمولا علوم عقلی را بر نمی‌تابند ودغدغه‌ وبرنامه ای برای معیشت مردم ومسائل مبتلا به اجتماع ندارند. آنها
برای اجرای اسلام ظاهری از هر گونه عملی ولو ضد اخلاقی تردید نمیکنند. تحقق ظواهر دین را بر هر امر دیگر همچون اخلاق، عدالت، آسایش و امنیت جامعه، آزادی، دانش وعلم ، پیشرفت و ترقی وارتقاء سطح انسانی ترجیح میدهند و تفسیری‌ بسیار تنگ و تاریک از دین دارند.روش و منش ورفتار وکردار وگفتار روحانیون اخباری سبب رویگردانی جامعه از دین وتشدید لائیگری‌میگردد .وجود آنها جامعه را از آئین ودین بری ومتنفر میسازد .همچنین روحانیت اخباری چون‌ ذهن ساده دارد همیشه مورد سوء استفاده همفکران سیاسی و یا شخصیتها وگرو ههای بظاهر مذهبی زیرک نیز قرار میگیرند.
۷ - درمیان روحانیون روشن ضمیر وخرد گرا شهید مطهری بیش از دیگران به خطر این گروه پرداخته است. همچنین دکتر شریعتی در کتاب "مذهب علیه مذهب" نقش این طیف را علیه دینداری واقعی بیان داشته است. شریعتی از دیدگاه جامعه شناسی نام با مسمایی را بر روی این گروه گذاشته و مذهب انها را علیه مذهب واقعی برشمرده است.بسیار بدیهیست
اگر با عمق بیشتری رفتار وکردار واندیشه وعملکرد اخباریون در طول تاریخ ودر جهان اسلام وایران مورد بررسی و مداقه قرار گیرد روشن می‌شود که روحانیت اخباری دارای مسلک و مرامی‌است که کاملا با مرام روحانیون‌ِ قائل به خرد متفاوت میباشد.
در واقع دو مذهب کاملا جدا و بی ارتباط ازیکدیگر می‌باشند که تنها و تنها در اسم مشابهت دارند.
۸ - در هر حال روشن‌فکران دینی وعلمای روشن ضمیر وخردگرابه چند دلیل وظیفه دارند که با روحانیت اخباری مبارزه جدی و علنی و بدون تسامح و خستگی‌ناپذیر داشته باشند.
اولین دلیل آن‌ است که این قشر از روحانیت انقلاب را از مسیر واقعی خود خارج کرده و چهره بسیار زشت و منکری را از اسلام‌ به نمایش گذارده‌است.
ان‌ها با رفتار و گفتار و کردارشان حاکمیت دینی را از حیزانتفاع خارج کرده‌و لذا بر روشنفکران مسلمان و روحانیون مترقی فرض است که‌ برای معرفی چهره واقعی اسلام وحاکمیت صحیح‌ دینی تلاش کنند. آنها ناچارند ووظیفه دارند واقعیت‌ها را تبیین و این انحراف را بر همگان روشن و آشکار سازند.
انگیزه دوم آن‌ست که این قشر با اتحاد گروه‌های دیگر انقلاب را در میان راه ربوده است.
امام امت خطر‌ متحجرین‌ و قشریون را بارها متذکر می‌شدند اما متاسفانه برنامه‌ای برای انسداد نفوذ انان وجود نداشت .
شهید بهشتی و شهید مطهری هم بسیار روشن‌ از این گروه بعنوان بدترین آفت اسلام نام برده‌اند‌. متاسفانه‌ این دو شهید بزرگوار پس از انقلاب فرصت پیدا نکردند که سدی در برابر نفوذ انها ایجاد نمایند و خیلی زود حذف شدند. لذا همه آرزوها و آرمانهای انقلابیون و مردم معتقد و مومن به اسلام، قربانی امیال و فرصت‌طلبی اخباریون قرار گرفت.
دلیل سوم مبارزه با این قشر سرنوشت شومی است که توسط اخباریون برای مردم و کشور در پیش است.
البته‌‌‌ آثار این آینده تاریک از هم‌اکنون نمودار شده است.ازاینرو نجات کشور در گرو مبارزه با آن ها و طرد و اخراجشان از اداره امور و تصمیمات مربوط به سرنوشت این سرزمین می‌باشد. طرد وحذف ومبارزه علیه این قشر بمعنای آن نیست که این گروه نباید وجود داشته باشد .آزادی اندیشه‌در هر جامعه ای شرط پیشرفت واعتلای فکریست .انچه که در جوامع سم‌مهلک ونابود کننده میباشد حضور تفکرات منحط وجاهلانه در مصادر امور وسرنوشت کشور وجامعه میباشد .در خوشبینانه ترین حالت زمام امور در دست دوستی خاله خرسه است. گو اینکه قشر اخباری از مرز دوستی خارج وبدشمنی جوامع بدل میشوند .یعنی حاکمیت اخباریون بمنزله سپردن سرنوشت وزمام کشور بدست دشمنان جاهل میباشد.
به نظر می‌رسد راه روشنفکران مذهبی لااقل در این بخش آخر یعنی نجات کشور از انحطاط و نابودی با نخبگان‌ و اندیشمندان و دلسوزان و میهن‌دوستان کشور، طیف ملی مذهبی‌ها و همه کسانی که دل در توسعه ایران و سعادت‌مندی مردم را دارند مشترک می‌باشد.
روشن است تسامح و کوتاهی در این امر و عدم شناخت عمق فاجعه‌ای که‌ در پیش روی ایران و مردم قرار دارد غیر قابل جبران و بخشش میباشد.
در صورتی‌که حاکمیتِ طیف اخباری از وضعیت نسبی فعلی گسترش پیدا کرده و همه امور را بدست گیرد هیچ مطلب و نوشته‌ای نمی‌تواند وصف واقعی آن‌شرایط را بیان کند.
شاید این جمله که حاکمیت اخباریون جهنم را از آسمان به زمین آورده و آن‌را محقق میکند(نمونه عینی آن داعش وطالبان میباشد )کمی و تا اندازه‌ای گویای وصف حاکمیت اخباریگری باشد.

This comment was minimized by the moderator on the site

ترس از محرومیت توسط فیفا /لباس آقایان لای در گیر کرد
13 فروردین 1401
ماجرای مشهد و بی‌احترامی به زنانی که بلیط مسابقه ایران-لبنان را خریده بودند و تنها خواسته‌شان تماشای بازی تیم ملی کشورشان بود مثل همه پدیده‌های ساده‌ای که در این کشور بدل به بحران امنیت ملی می‌شود کار را به جایی رسانده که زمزمه تعلیق فوتبال ایران بلندتر از هر زمانی شنیده می‌شود. مثل همیشه مدل حکمروایی در این جغرافیا استعداد شگرفی در عصبانی کردن مردم دارد و دستگاه حاکم اصرار می‌ورزد تا شکاف میان خودش و شهروندان را بیشتر و بیشتر کند.

آن‌چه دیروز در مشهد گذشت، آخرین نمونه از زحمات آن‌ها است. فرقی هم نمی‌کند مشهد باشد یا اصفهان؛ فوتبال باشد یا آب زاینده رود. حقوق بازنشستگان باشد یا فعالان محیط زیستی! در این کشور گویی شرط اول پذیرش مسئولیت اجرایی، قبولی در آزمون ناکارآمدی و ایجاد بحران در موضوعاتی است که به راحتی می‌توان آن را حل کرد. هرچه ناکارآمدتر محبوبتر!

در ماجراهای دیگر فیفایی نیست که یقه مرتکب‌ شوندگان رفتارهای شنیع را بگیرد. مثلا شما می‌توانید حقوق بازنشستگان را تا عصر ۲۹ اسفند پرداخت نکنید و ککتان هم نگزد. کشاورزی در یک استان را به نابودی بکشانید و عین خیالتان نباشد. هرچقدر کف خیابان شهروندانت را کتک بزنی و زندانیشان کنی و احکام سنگین حبس و حصر بر آنها اعمال کنی در بهترین حالت یک قطعنامه حقوق بشری علیه‌ات صادر می‌شود که آن هم تکلیفش را چند سال پیش روشن کرده‌اند: آن‌قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود.

اما آن‌جایی که زور نهاد خارجی می‌چربد اوضاع به شکل دیگری پیش می‌رود. این بار یک جایی به نام فیفا وجود دارد که می‌تواند یکی از اندک خوشی‌های مردم ایران هم را بگیرد که اگر بگیرد آن وقت دیگر کسی فحشش را به زوریخ -مقر فیفا- نمی‌فرستد بلکه مستقیما حواله کسانی می‌دهد که با بی‌فکری و بی‌تدبیری کار را به این‌جا کشانده‌اند.

از قضا چون این بار سمبه پر زور است و احتمال هر رخدادی می‌رود گوی داغ این بی‌تدبیری بین مسئولان در سه قوه دست به دست می‌شود. هرکس می‌خواهد دست خودش نسوزد.

از فرماندار مشهد تا رییس جمهور و از نماینده مجلس تا رییسش و حتی دادستان کل کشور به جای آنکه پاسخگو باشند همگی مثل ما مردم عادی یکپارچه مطالبه‌گر شده‌اند می‌خواهند با عوامل توهین به زنانی که می‌خواستند تیم ملی فوتبال همین کشور را تشویق کنند؛ برخورد شود.

خیلی زودتر از ما و شما احتمالا آن‌ها فهمیده‌اند که این تو بمیری از آن تو بمیری‌های قبلی نیست. ممکن است دامن خیلی‌ها را بگیرد و آن وقت هرکس زودتر از مهلکه گریخته باشد احتمال بد و بیراه شنیدنش کمتر می‌شود.

این‌جا همان‌جایی است که لباس آقایان لای در گیر می‌کند. از یک طرف مشهد است و علم‌الهدی و آن‌چه می‌دانیم، از طرف دیگر فیفا و الزام ورود زنان به ورزشگاه!

هنوز نمی‌دانیم کدام نابغه‌ای برای اولین بار ایده برگزاری بازی در مشهد را مطرح کرد و کدام نخبه‌ای به ذهنش رسید که سناریوی فروش بلیط به زنان و جلوگیری از ورودشان به استادیوم را اجرایی کند. یک باهوشی هم در فدراسیون فوتبال به ذهنش رسیده بیانیه بدهد و بگوید اصلا‌ بلیط‌هایی که خانم‌ها خریده‌ بودند جعلی بوده! حاشا و کلا ، هفت هشت هزار مرد بلیط اصلی خریدند و چند ده زن بلیط جعلی بهشان قالب شد! ما این نوابغ را نمی‌شناسیم، اما همین‌قدر می‌دانیم که فریب‌دادن مردم، کشیدن آن‌ها به استادیوم و گاز فلفل پاشیدن به صورتشان در هیچ کجای قانون و دین و آیین و شرف و آزادگی وجود ندارد!/امتداد

eskannews.com
@eskannews_com

This comment was minimized by the moderator on the site

نتیجۀ نفرت‌پراکنی!
سید احمد علم‌الهدی امام جمعۀ مشهد از ضرورت "اظهار نفرت از زنان بی‌حجاب توسط مردم" سخن گفته و آن را "تکلیف الهی" شمرده است.
منظور او از "مردم" قاعدتاً همان افراد مذهبی قائل به "حجاب اجباری" هستند که خودشان نیز به آن پایبندند.
در حقیقت از ابتدای انقلاب تا هم‌اکنون "اظهار نفرت" مورد نظرِ آقای علم‌الهدی از طرفِ مذهبی‌هایی که آنها را "مردم" خطاب کرده، نسبت به خانم‌های اصطلاحاً "بدحجاب" جریان داشته و دارد، اما این کار چه نتیجه‌ای در پی داشته است؟
نتیجه‌اش این شده است که نه فقط بسیاری از افراد جامعه به حجاب مورد نظر امثال آقای علم‌الهدی بدبین شده‌اند، بلکه آشکارا از آن ابراز نفرت می‌کنند. در واقع آن نفرتی که امام جمعۀ مشهد خواهان پراکندن آن در سطح جامعه است، نه فقط به طور وسیعی پراکنده شده، بلکه به صورتی متقابل، جانبِ خودِ "محجبه"ها را هم گرفته است.
از آن دسته از خانم‌هایی که منتقد و حتی مخالف نظام هستند؛ اما بنا به اعتقاد شخصی یا سنت خانوادگی، همچنان چادر به سر می‌کنند، بارها شنیده‌ام که در کوچه و خیابان و بازار، با نگاه سرزنش‌آمیز و سرشار از نفرت‌ عابران عادی مواجه شده‌اند؛ زیرا عابران آنها را به عنوانِ متنفرانِ از بقیۀ مردم، نمایندۀ ایدئولوژی حکومت و مسبب مشکلات زندگی خود فرض می‌کرده‌اند!
خب، این هم نتیجۀ علاقۀ امثال علم‌الهدی به نفرت‌پراکنی، پدیده‌ای که تار و پود جامعه را فرا گرفته و همبستگی اجتماعی و ملی ایرانیان را با تهدیدی تاریخی مواجه کرده است.
کسانی که باید در تریبون‌های عمومی، مروج همزیستی و مدارای اجتماعی و تحمل جلوه‌های گوناگون شیوۀ زندگی از سوی اقشار مختلف جامعه باشند، بدبختانه کارشان دامن زدن به شکاف‌های فرهنگی جامعه و نفرت‌پراکنی بین طبقات اجتماعی شده است. با این اوضاع خدا به همۀ ما رحم کند!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

حق با علم‌الهدی است!!!!*
( از اَخم تا قتل؛ مراتب امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر در فقه سنتی)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۰/۱۱/۲

امام جمعه مشهد مورخ اول بهمن ۱۴۰۰ در خطبه نماز جمعه گفت:*
«باید این خانم بدحجاب و آدم ولنگار احساس کند مردم از او بدشان می‌آید و این اظهار نفرت و انزجار برای مردم یک تکلیف الهی در نهی از منکر است».
جای بسی تاسف است که افرادی همانند ایشان، جامعه ارزشمند ایرانی رو به چند شقه، تقسیم میکنند و دین صلح و دوستی اسلام رو با کاشت نفرت؛ به چالش می کشند...*
چرا از او ایراد می‌گیرید؟؛*
او درسی را که قرن‌ها نسل به نسل در حوزه‌های فقه سنتی تدریس و به طلاب تعلیم شده؛ را بی‌کم‌وکاست و با صداقت؛ تبلیغ و پی‌گیری و مطالبه می‌کند و درست به خاطر همین پیشینۀ قدمت‌دار و اطمینانی که به سخنش دارد، *گوش او بدهکار حرف منتقدان نیست* و هر چه بگویند او را وادار به عقب‌نشینی از آن سخنان با آن پشتوانه‌های دور و دراز نکرده و نخواهد کرد! مگر می‌توان با چند کوتاه‌نوشت و مقاله و ذکر چند آیه و تعدادی روایتِ متفاوت، ذهن او را عوض کرد و باعث شد که او به اعقاب حوزوی‌اش از فقهای سنتی پشت کند؟
او مراتب پنج‌گانۀ امر به معروف و نهی از منکر را با دقت در جوامع فقهیِ سنتی ورق زده و بارها خوانده و مورد توجه جدی قرار داده و به این یقین رسیده که حرف دین این است که آن مراتب از اَخم شروع می‌شود و سرانجام به قتل ختم می‌شود
از اَخم تا قتل*
دغدغۀ فقهای سنتی در موضوع امر به معروف و نهی از منکر، عمدتا و بلکه تماما متمرکز و محدود به "مناسک و ظواهر دینی" و به ویژه پوشش زنان و اقامه نماز می‌باشد. فقهای سنتی از دیرباز همه آحاد جامعه را موظف به اجرای امر به معروف و نهی از منکر می‌دانند و چون عملا موضوع معروف و منکر محدود به حجاب زنان شده، بنابراین تمام هنر خود در پیاده‌سازی احکام فقه سنتی را روی زنان و پوشش آن‌ها پیاده می‌کنند.
فقهای سنتی مراتب و مراحل برخوردِ مردم با منکری که مشاهده می‌کنند را چنین شماره‌گذاری کرده‌اند:
۱- اَخم (با زبان بی‌زبانی ناراحتی و نفرت خود از وقوع آن منکر را نشان دهند تا فرد مرتکب، دست از تکرار بردارد)
اما اگر به منکر ادامه داد در این صورت:
۲- تذکر زبانی (با حرف زدن و انتقاد کردن، حتی اگر لازم شد با کلمات تند، مرتکب از تکرار آن عمل پشیمان شود)
و اگر باز ادامه داد در این صورت:
۳- زدن (می‌توان با استفاده از زور ،به شرطی که اثر داشته باشد و زورش بچربد، فرد مرتکب را کتک زد و از ادامۀ منکر بازداشت)
و اگر باز ادامه داد در این صورت:
۴- جَرح (حق دارد با جوازی که از یک مجتهد و فقیه می‌گیرد مرتکب را مجروح سازد. اسید رقیق‌ شده و نشده که این روزها سر زبان‌هاست در همین مرحله می‌گُنجد)... *جای بسی تاسف، از این تندرویهای جناح تندروی افراطی....*
و اگر باز ادامه داد و دست نکشید در این صورت:
۵- قتل (می‌تواند با جواز دریافتی از آن فقیه سنتی، به زندگی مرتکب پایان دهد و او را بکشد)
توجه: برخی فقهای سنتی آن پنج مرحله و مرتبه را در سه مرحله خلاصه کرده‌اند به این صورت که مرتبه سوم را "ضرب و زدن" شمرده ولی در همین مرتبه: هم زدن، هم جرح و هم قتل را ذکر کرده‌اند که عملا تفاوتی با تقسیم‌بندی پنج‌گانه ندارد.
پس چنان‌ که ملاحظه کردید؛ امام جمعه مشهد یا اصفهان از خودشان چیزی نمی‌گویند و قصد دارند آموخته‌های نسل‌ به‌ نسل، منتقل‌شده به آنان را، پیاده کنند (و تازه احساس می‌کنند خیلی از اجرای آن احکام عقب هستند و هنوز به اول راه هم نرسیده‌اند و درون‌شان بحران روحی است که چرا احکام خدا تعطیل است و کسی به فکر نیست)؛ بنابراین شاید چارۀ کار، آشنا ساختن مردم با عین آموخته‌های آنان یعنی گزارش عریان از فقه سنتی (که نمونه‌اش در مراحل پنجگانۀ بالا گفته شد) باشد، و انتقاد را نه به سوی خطیبان کنونی بلکه باید به صورت علمی، متوجهِ گزارش دستگاه فقه سنتی از متون شریعت کرد تا مشکل به صورت اساسی حل شود چه با این خطیبان سخن گفتن معلوم نیست سودی داشته باشد.
خوانندگان می‌توانند برای اطلاع از استنباط نویسندۀ این یادداشت در موضوع بسیار مهم و تحریف‌شدۀ امر به معروف و نهی از منکر و برای اطلاع از تحقیق وی پیرامون حجاب شرعی به لینک‌های زیر مراجعه کنند:
بازتبیین امر به معروف و نهی از منکر (متن پیاده‌ شده):
https://baznegari.blogspot.com/2017/11/blog-post.html
یا t.me/baznegari/216" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/baznegari/216
فایل صوتی:
t.me/sokhanranihaa/10675" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/sokhanranihaa/10675
کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر:
t.me/baznegari/3" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/baznegari/3
انعطاف فقهی در خصوص کم‌حجابان:
t.me/baznegari/435" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/baznegari/435
آیا می‌دانید که (مصادیق عدم برخورد با زنانِ بی‌ روسری در صدر اسلام):
t.me/baznegari/740" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/baznegari/740
پیشنهاد استثنا شدن روسری در بازنگری طرح عفاف و حجاب:
t.me/baznegari/706" target="_blank" rel="nofollow">https://t.me/baznegari/706
یادداشتی عطف به سخنان رهبری:
https://t.me/baznegari/755

This comment was minimized by the moderator on the site

25 دیماه 1400

mostafa Danandeh مصطفی داننده @MostafaDanandeh · 23h
دغدغه‌های ائمه جمعه:
امام جمعه گچساران: اسب‌دوانی زن موجب چشم‌چرانی می‌شود
امام جمعه کرج:‌ نباید خدمات مربوط به بانوان توسط پزشکان مرد انجام شود
دغدغه مردم: نان و جان
ببین فاصله از کجاست تا کجا؟


عباس عبدی @abb_abdi · 51m
اصولگرایی ناب.
دنیای رسانه به کام دین و‌ حکومت‌شان است ولی بر حسب آموزه‌های دینی با موبایل مخالفت عملی می‌کنند.
اصولگرایان بدلی ایرانی حتی یک مورد ندارند که از این زاویه در دفاع از اصول خود اعتراض کنند. اتفاقا بر عکس؛ همه جا اصول خود را قربانی منافع قدرت کرده‌اند.
نمونه: ربا

This comment was minimized by the moderator on the site

25 دیماه 1400
امام جمعه رفسنجان : «یک خانم را از سر نفهمی تشویق می‌کنند دوچرخه‌سواری کند. باید نگذاریم دختر جوان دوچرخه سواری کند.چرا #مجلس این را تبدیل به قانون نمی‌کند؛ وقت‌تان را صرف کار‌های حاشیه‌ای نکنید‌‌»!
خدایی این امام جمعه ها با ستاد اقامه هماهنگ هستند یا با طالبان افغانستان؟!
Saeedmaaleki @saeed_maaleki · 21h

This comment was minimized by the moderator on the site

موسیقی همون شرابه، منتهی شراب از طریق دهان آدمو مست میکنه، موسیقی از طرف گوش مستی و غفلت ایجاد می‌کنه!!!

تحلیل_زمانه @TahlilZamane

This comment was minimized by the moderator on the site

طی نامه‌ای ازسوی وزارت ورزش به ادارات کل استان‌های کشور هرگونه فعالیت بانوان نظیر برگزاری دوره مربیگری و داوری، اردو تدارکاتی و مسابقات در رشته‌های زیر نظر فدراسیون بدنسازی بدلیل نداشتن مجوز کتبی تا اطلاع ثانوی غیرقانونی است.
پیام اقتصاد

This comment was minimized by the moderator on the site

جناب نماینده، نکند همین اندک زمینه شادی هم برای مردم خوب نیست؟

سید کاظم موسوی نماینده اردبیل در مجلس شورای اسلامی در یک مصاحبه خبری گفته:”کسی که به دنبال آلات موسیقی و امیال شخصی است از ایران برود، ورود آلات موسیقی به صلاح نیست چون کشور ما کشوری اسلامی می‌باشد.”
پس از آن دلاوری از مجریان کارکشته و با سابقه رسانه ملی در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه پنج(تهران)پخش گردید به نقد صریح سخنان وی درباره واردات آلات موسیقی پرداخت.
در ادامه، این نماینده در صحن علنی مجلس که مکان بازگو نمودن مشکلات و چالش های مردم است، از ریاست صداوسیما مطالبه ی برخورد شخصی با مجری شجاع را می کند و وقعی نیز به افکار عمومی جامعه نمی نهد و توجیه ایشان این است که حتی از نظر هنرمندان نیز تامین نان شب از واردات آلات موسیقی واجب تر است، در صورتی که نان شب اکثر هنرمندان از همین آلات موسیقی می آید.
همچنین هنگامی که سیاستمداران و مسئولین از بعد اقتصادی و اجتماعی، توان شاد کردن و خوشحال کردن جامعه را ندارند، این هنرمندان هستند که با ساز و آواز خود شادی را هرچند اندک به دل های مردم می آورند، جناب نماینده، نکند همین اندک زمینه شادی هم برای مردم خوب نیست؟
به جمع 8 هزار نفری ندای ملت بپیوندید کانال ندای ملت https://chat.whatsapp.com/Hv7BmVVQVb7FkL4jRTFGrf

This comment was minimized by the moderator on the site

هر چه پیش می رویم به طالبان و طالبان مسلکان نزدیک تر می شویم :

دل‌های شاد

رحیم قمیشی

دوست جانباز کرمانی‌ام "غلامعلی" برایم نوشته روز پرستار، دوستان قدیمی‌ به آسایشگاه‌شان سر زده‌اند.
هم می‌خواسته‌اند از پرستارهای آنجا تشکر کنند، هم با جانبازها تجدید دیدار.
چه فکر زیبایی کردند.
وقتی چند فیلم کوتاه از آن دیدار را برایم فرستاد آن‌قدر دلم آب شد، آن‌قدر دلم آب شد، که ناخواسته اشک‌هایم جاری شدند.

کمی قبلش خبری خوانده بودم که چندین کانتینر آلات موسیقی را سازمان بنادر مرجوع کرده، و گفته ورود آن‌ها دیگر ممنوع است!
نماینده مجلسی هم گفته ما نیازی به آلات موسیقی نداریم، هر کس موسیقی می‌خواهد می‌تواند از ایران برود!
او که ظاهرا معاون کمیسیون اقتصاد مجلس بوده با افتخار گفته بخاطر شهدا و علما نخواهیم گذاشت ابزار موسیقی وارد شوند.

ما برویم خارج؟ ۸۰ میلیون بروند خارج؟
این جانبازان، این رزمندگان قدیمی را هم ببریم؟
اگر شهدا زنده شوند و بگویند لطفا از قول ما چیزی نگویید، خفه می‌شوید!؟
ما به شما به صراحت می‌گوییم این سرزمین مال همه ماست و کسانی که باید بروند افراد دیگری هستند!

آنها که می‌گویند به‌خاطر جانبازان، به‌خاطر ایثارگران، به‌خاطر شهدا، یک بار هم به آسایشگاه‌ها رفته‌اند؟!
حرف دل جانبازها را شنیده‌اند؟
یا از شهدا و جانبازهای مظلوم، وقیحانه سنگری ساخته‌اند برای نادانی‌هایشان.
ندیده‌اند لب‌های آن‌ها جز با ترانه های قدیمی، جز با مرور خاطرات، جز با شادی کردن به لبخند باز نمی‌شود!

لطفا کانتینرها را برگردانید. نگذارید نفرین همین جانبازها و دوستان شهدا گریبان‌تان را بگیرد.
دست آن خواننده‌ای را که رفته آسایشگاه و خستگی و ملال را از تن پرستارها و جانبازها در آورده می‌بوسم و به او قول می‌دهم نخواهیم گذاشت عده‌ای تازه به دوران رسیده از خون شهدا سوءاستفاده کنند.

ما ملت شادی هستیم.
آنها که نان‌شان در گریاندن مردم است. آنها غاصبان این سرزمینند.
نگاه کنید به جانبازها و خنده‌های از ته دل شان.

ممنونم از غلامعلی محمدی عزیز، جانباز و آزاده خوش‌قلب و مهربان که این کلیپ را برای ما فرستاد.

This comment was minimized by the moderator on the site

آمریکا، اروپا و ۲۱ کشور دیگر درباره اعدام جمعی‌ نیروهای امنیتی در افغانستان بیانیه صادر کردند Access to the comments نظرها
نگارش از یورونیوز فارسی با استفاده از AFP • به روز شده در: ۰۵/۱۲/۲۰۲۱ - ۱۲:۳۰

ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و ۲۱ کشور دیگر روز یکشنبه با صدور بیانیه‌ای از اعدام‌های فراقضایی صدها نفر از اعضای پلیس و ارتش حکومت پیشین افغانستان به دست طالبان ابراز نگرانی کردند و خواستار تحقیق فوری در باره این جنایات شدند.

در هفته‌های گذشته سازمان‌های بین‌المللی غیردولتی، از جمله دیده‌بان حقوق بشر با انتشار گزارش‌هایی از بازداشت غیرقانونی و اعدام فوری صدها نفر از نیروهای امنیتی وابسته به حکومت پیشین افغانستان از زمان به قدرت رسیدن طالبان خبر داده بودند.

در بیانیه روز یکشنبه ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش آمده است: «تاکید می‌کنیم این رویکرد نقض شدید حقوق بشر و وعده عفو عمومی طالبان است. رهبران جدید افغانستان باید از اجرای عفو عمومی در سراسر کشور و درباره همه گروه‌ها، اطمینان حاصل کنند.» واشنگتن و متحدانش از طالبان خواسته‌اند تا فورا یک تحقیق شفاف درباره این جنایات را آغاز و مرتکبان آن را مجازات کند.

واکنش نماینده ویژه آمریکا به نامه طالبان: گفته بودیم کمک‌های جامعه جهانی قطع می‌شود
«۳۰۰ هزار سرباز خیالی افغانستان»؛ آیا فساد فرماندهان ارتش راه بازگشت طالبان را هموار نکرد؟
دیده‌بان حقوق بشر: نیروهای طالبان ده‌ها افسر پیشین افغانستان را ربوده‌ و کشته‌اند

علاوه بر ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، بریتانیا، سوییس، ژاپن و اوکراین از دیگر کشورهای امضا کننده این بیانیه هستند.

گروه طالبان در تابستان امسال و پس از ورود به کابل، فرمان عفو عمومی صادر کرد. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی «امارت اسلامی افغانستان» در زمان اعلام این فرمان حتی از بازماندگان قربانیان دو دهه جنگ داخلی این کشور خواست تا این گروه را ببخشند.

گزارش‌های بسیاری حاکی از اختلاف و دودستگی در میان رهبران طالبان وجود دارد. از قرار معلوم گروه حقانی رویه تندتر و خشن‌تری را در برابر دیگر رهبران طالبان در پیش گرفته و پاسخگوی هیچ فرد و نهادی نیست.

This comment was minimized by the moderator on the site

بابا آب داد،
ما آب را به باد دادیم!

محسن رنانی / ۱۲ آذر ۱۴۰۰

الفبای مدیریت عمومی در دنیای مدرن، به‌کار‌گیری «مهارت گفت‌وگو» و تعامل اعتمادآمیز حکومت با مردم است. این دقیقا همان چیزی است که حکومت ما فاقد آن است. روحانیان یک عمر فقط مخاطبه یک طرفه را تمرین کرده‌اند و اکنون که دیگر کسی برای مخاطبه‌های آنان تره خرد نمی‌کند و اکنون که نسل جدید آنان را به چالش کشیده و از آنها تعامل، هم‌شنوی و گفت‌وگوی دو طرفه می‌طلبد آنان مهارت لازم را برای چنین تعاملی ندارند.

در قضیه اعتراضات کشاورزان اصفهان، که یک نمونه برجسته و نشانه‌ امیدوارکننده از بلوغ جامعه مدنی است، تا این جای کار حکومت به غایت ناتوان و بی‌مهارت عمل کرده است. جنبش مدنی کشاورزان شرق اصفهان پایدارترین جنبش مدنی نیم قرن اخیر ایران است که ۲۲ سال به صورت مستمر و مسالمت‌آمیز ادامه داشته است (به شرحی که دکتر عباس حاتمی استاد علوم‌ سیاسی دانشگاه اصفهان اخیرا در یک نشست کارشناسی برای مساله آب بیان می‌کرد). این جنبش (و به‌طورکلی اعتراضات آب در هر سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال‌ و بختیاری) تاکنون بسیار عقلانی و مدرن رفتار کرده است و حکومت بهتر است به سرعت خودش را و افکارش را و برخوردش را در تراز این جنبش اصلاح کند.

این جنبش فرصتی است برای حکومت تا تمرین کند که بحران‌های عظیمی که از این پس یک به یک درخواهد رسید را با مشارکت نخبگان مدنی امین و منتخب مردم، کارشناسان مستقل و نهادهای مدنی به همفکری و گفت‌‌وگو بگذارد و از دل این گفت‌‌‌وگوهای مدنی، راهکاری بین الاذهانی و مورد قبول اکثریت مردم را استخراج کند. در قضیه آب (و خیلی دیگر از بحران‌ها) که دیگر حکومت به تنهایی توانایی حل‌وفصل آنها را ندارد هیچ راه امکان‌پذیر و مسالمت‌آمیز دیگری نیست مگر این که حکومت، خودِ جامعه مدنی را برای جستجوی راهکارهای عقلانی به مشارکت بطلبد. آگاه کردن صادقانه مردم از عمق بحران، گام نخست هر اصلاح سیاستی در حوزه آب است؛ و آگاه سازی حقیقی، با فرمانِ حکومتی و اطلاعیه‌های رسمی از بالا رخ نمی‌دهد، بلکه در گفت‌وگوی آشکار، عقلانی و اخلاقی بین نخبگان امین مردم و نهادهای مدنی با حکومت امکان‌پذیر می‌شود. گفت‌وگوهایی که مردم به طور مستقیم و مستمر در جریان آنها قرار داشته باشند تا به نتیجه آنها اعتماد کنند. این همان کاری است که حکومت باید از سالهای پیش بستر آن را فراهم می‌کرد.

در بحران آبِ استانهای خوزستان،‌ چهارمحال‌ و بختیاری،‌ اصفهان و یزد، هم نظامِ مقدس مقصر است،‌ هم تمام دولت‌های نامقدس بعد از جنگ، هم نخبگان و نهادهای مدنی این چهار استان و هم مردم این استانها. معنی ندارد که در این استان‌ها که از دهه‌ها پیش معلوم بود با مشکل جدی منابع آبی روبه‌رو خواهند شد، هم مردم و هم حکومت فعالیت‌هایی را توسعه داده باشند که بر مصرف شدید آب استوار است.

در این چند دهه، در اصفهان صنایع فلزی آب‌بَر توسعه داده شده است و کشاورزی ۱۷۰ درصد رشد کرده است؛ در چهارمحال‌ و بختیاری، کشاورزی و باغکاری ۶۰۰ درصد رشد کرده است؛ در اصفهان شش هزار هکتار برنجکاری می‌شود؛ در خوزستان با بیش از سه تا پنج برابر بودن تبخیر آب نسبت به استان‌های شمالی، دستکم صد هزار هکتار برنجکاری می‌شود (این رقم در سال ۹۸ به بالای ۲۰۰ هزار هکتار هم رسید)، همچنین سه میلیارد متر مکعب آب برای تولید نیشکر مصرف می‌شود؛ در یزدِ کویری با توسعه بی‌رویه کشاورزی، صادرات آب مجازی داریم؛ و در همه این استان‌ها هنوز هم شاهد گسترش این گونه فعالیت‌های آب‌بَر هستیم. و البته همه این خطاهایی که مردم کرده‌اند نیز به سیاست‌های نادرست دولت‌های مختلف باز می گردد.

به گمانم وقت آن است که حکومت بپذیرد که لاپوشانی کردن بحران‌ها دیگر جواب نمی‌دهد. حکومت باید این فرصت تاریخی را از دست ندهد و راه گفتگوی «آشکار»، «بی پرده»، «جدی» و «عقلانی» را برای جامعه بگشاید. گفتگو بین نمایندگان جوامع محلی با حکومت، و گفت‌وگو بین نهادهای مدنی و نخبگان منتخب مردم استانهای مختلف با یکدیگر. تا حکومت به خطاهای گذشته خودش صادقانه اعتراف نکند و تا مردم این استانها از خطاهای خودشان در مصرف آب شرب و کشاورزی و صنعتی آگاه نشوند، هیچ گفت‌وگوی جدی شکل نمی گیرد. بدون آگاهی از واقعیت، همه‌ی طرف‌ها، خود را محق می‌دانند و دیگران را مقصر.

وقتی در استانهایی که شاهد بحران آب هستیم، هنوز مغازه‌ها جرأت می‌کنند پیاده‌روها را با آب لوله‌کشی شهری بشویند و هنوز شهرداری‌ها جرأت می‌کنند چمن بکارند و هنوز کارخانه‌ها جرأت می‌کنند با آب شهری بدون بازچرخانی فعالیت کنند، نشانه .....

ادامه مطلب را در لینک زیر:

https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%A7-%D8%A2%D8%A8-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%85-12-03
.

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
فارغ از مغایرت گشت ارشاد با قانون و اخلاق؛ اگر این کارها را برای انزجار مردم از حجاب و اسلام می‌کنند...