خراسانیان و نبرد رهایی ملت ها از اسارت باندهای تروریسم بین الملل
  •  

16 شهریور 1400
Author :  

ما را چه فرض کرده اند، که هر از چند گاهی، خشک مغزی منحرف، که خود در باتلاق فلاکت و بی خبری غرق است، جماعتی از بیخبران همچون خود را گرد آورده، به نیت هدایت ما به سوی خداوند! هوس تاخت و تاز بر ما می کند، و جان و مال و ناموس ما را در معرض غارت و چپاول خود، و غازیان جنایتکار خود قرار می دهد، او که بر کرسی فتوا نشسته، خود را به باطل، "میزان حق" پنداشته، غیر خود را به میزان افکار پوسیده خود کشیده و کافر، و لایق مرگ انگاشته، حکم به خلع ید از جان و مال و ناموس دیگران می دهد؟!!

باید دید ما را چه شده است که این طاغیان، و خیانتکاران به انسانیت و مهر، که خود در سیاهی کامل، از انسانیت، اخلاق و مهر بویی نبرده اند، خود را نماینده تام و تمام "حضرت حق" پنداشته، سلاح آتشین بر کمر زده، آتش بر خرمن انسانیت، اخلاق و مهر زده، حکم به کفر این و آن داده، مثل مور و ملخ بر سرزمین سبز از انسانیت، اخلاق، عرفان، معرفت، حکمت، مهر، بلوغ، شرف، غیرت، علم و... تاختن آغاز می کنند، و هر بار طعمه حرکات این حرامیان می شویم، و این تاریخ ننگ و خسارت، همواره بر ما مکرر تکرار می شود.

باید به خود بازگشت، باید خویشتن را یافت، اعتماد به نفس خود را باز گرداند، تا در هیاهوی غارت و جنایت و وحشت از خشونتِ چنین جماعت در سیاهی فرو رفته ایی، دچار تردید، دو دلی و بعد سرزنش بی پایان خود نگردیم. و آنگاه که سیاهی سپاه جورِ طالبانِ اسارت و بردگی، روستا به روستا، شهر به شهر پیش می آمد، عده ایی از ما دچار تردید و بلاتکلیفی شدند، گمان کردند که این گرگ های بدین گله آشنا، برای نجات از نا امنی و ویرانی ما می آیند،

حال آنکه یادمان رفته بود، آنها خود منشا و باعث تمام ناامنی، کشتار، جنایت، خونریزی، بی رحمی، قساوت، جور، ظلم و... بوده اند، که پیش از این دامنگیر تمام سرزمین خراسان و خراسانیان شده بود، آنان همان هایی هستند که با بمب گذاری ها، عملیات انتحاری توسط فریب خوردگان خود، راه بندان ها، حمله ها، ترورها، گلوله باران ها و... شرایطی ایجاد کردند، که برای هیچ انسانی قابل تحمل نباشد، تا از خود و شرایط خود، خسته شویم، و ناگزیر به دامن خصم خود پناه بریم.

به سوژه های ترور روزانه آنان اگر توجه می کردیم، آنها آگاهی، دانش و هدایت را نشانه رفته بودند، هدف آنان از سوژه های ترورشان روشن بود و به راحتی می توانستیم متوجه شویم که آرزوی آنان انتشار تاریکی و جهل و بی خبری است، سوژه های ترور آنان در بین دانش آموزان، دانشگاهیان، اصحاب رسانه و... بود، آنان مدارس، دانشگاه ها، رسانه های جمعی را هدف قرار داده بودند، کسانی در این مراکز مشغول بودند که خود را از سیل مشکلات جامعه خود بیرون کشیده، و رسالت اگاه شدن و آگاهی بخشی را بر خود واجب کرده بودند، و طالب و داعش و داعش صفتان درست همان ها را هدف گرفته بودند.

ترور بی امان روزنامه نگاران، خبرنگاران، دانشجویان، فعالین اجتماعی، فعالین حقوق بشری و... نشانگر اوج کینه آنان از آگاهی انسان هایی بود، که در صورت دانستن، به زیر بار اسارت تاریکی نمی رفتند؛ حمله به دانشگاه کابل، حمله به مدارس دخترانه و... بستن راه ارتباط مردم با اگاهی، و اگاهی بخشی بود، چرا که در هجوم سیاهی و تاریکی طالبانی، این نور است که چشمان طالبان اسارت و بردگی انسان را آزار می دهد، و به همین دلیل است که در بین سپاه نور، شهید راه قلم و آزادی بیان، جناب "فهیم دشتی" مهمترین سوژه ترور و کشتار طالبان، حتی در مهمترین صحنه های جنگ و در بین جنگجویان خراسان است، تا با کمک سرویس های اطلاعاتی خارجی، که طالبان سیاهی، دست پروردگان آنانند، چشم نور و اطلاع رسانی را کور کنند.

اما کور خوانده اند،

آن فرماندهی که شیر دره پنجشیر بود و آگاه به زمانه و دشمن خود، و روزگاری نگذاشت تا آخرین حلقه زنجیرهای اسارت اسلام طالبانی را در افغانستان، به هم آورند، و یک کشور، و یک ملت را به اسارتی طولانی برند، تخم آزادی و آزدایخواهی را با خون مظلومانه خود، در سرزمین خراسان کاشت؛ امروز هم سرزمین او، فرزندانش، همکاران و همرزمانش، مردمش، و در کل آزادیخواهان از این ملت، نخواهند گذاشت، تا آخرین خشت لحد، مردمی در قبر نهاده شده، توسط سیاهی طالبانی، گذاشته شود، و ندای آزادی و آزادیخواهی از اسارت و بردگی طالبان وابسته به تروریسم بین الملل، از پنجشیر، اندارب و... برخواست، و در میان تردید و آشفتگی تمام رزم آوران، نقشه ی، ابلیس های زمانه را نقش بر آب کرد، تا نتوانند امارتی دیگر، که بر اساس ظلم، اسارت و بردگی انسان ها طراحی شده است را، بر گرده مظلومان افغانستان بگذارند.

آنان که خون خود را، فدیه آزادی ملت خود کردند، شهادت را راه رهایی خود دیدند، جهاد شان نور امید را بر چشم امیدواران به آزادی و رهایی تابانید، تا یک ملت، مقهور سیاهی شبگونه مستبدین وابسته به دست های خارجی نشوند، باندهای تروریسم بین الملل که متاع شان، در هر کشوری کشتار، اسارت، غارت، تجاوز، بردگی، فلاکت، غم، بیچارگی و... است، در این حرکت خود ناکام شدند، تا مردمی به خود آیند و زورگویی، "خود حق مطلق انگاری" طالبانِ سیاهی و اسارت را ببینند، و به یاد آورند که اینان همان هایی هستند که هرکه به غیر خود را هدایت نایافته، لایق بندگی و اسارت و کنیزی خود می بینند.

طالبانِ اسارت، که مادر تروریسم بین الملل اند، دست نشاندگان سیستم فکری ایی اند، که غازیان آن به طمع غارت و تجاوز به حریم این و آن، کسیل داشته شده، و می شوند؛ این جنایت پیشگان، خون ها را حلال کرده، جان ها را ستانده، و تاریخ جنایات آنان، در دوره سلاطین و خلفای جور، هزاره ایی است که تمدید شده، و هرجا پا نهاده اند، زنجیرهای بندگی را بر پای و دست و مغر انسان های پاک، و مملو از مهر نهاده، جامعه ایی عقب مانده، در ریا، خودنمایی، پوچی و بی حیایی فرو برده شده و... بر جای می گذارند، و آنرا مملو از افکار پلید تجاوز و غارت و... کرده، نه دنیای انسان ها را تامین، و نه آخرتی برای انسان سقوط داده شده در سیستم جور آنان متصور خواهد بود.

این خشک مغزان مغرور، و مملو از تکبر ناشی از جهل، دل های پاک جوامع به سلطه در آمده خود را، که هزاره هاست متوجه خداوند و خالق یکتا بوده است را، متوجه خود و خلفای زورگوی خود نمودند، خود را جایگزین خداوند، و خوبی ها کرده، هرچه از خوبی و مهر است را زیر پای افکار متعفن خود دفن می کنند.

امروز پنجشیر، اندراب و... و در کل خراسان بزرگ و غیرتمند، پرچمدار انسانیت و مهر، برای مبارزه با یک دنیا تاریکی و جهل است، که اسارت و بردگی طالبانی را به دنبال دارد. باندهای جنایتکار بین المللی که در وجود طالبان و حمایت گران او گرد آمده اند، وارد هر کشور و سرزمینی شوند، ویرانی و اسارت را به ارمغان آورده، مردم آن کشور را طعمه دست های پلید خارجی کرده اند، تا مردم آن کشور، سال ها سوژه غارت و تجاوز باندهای بین الملل تجارت خون و جان و مال شوند.

پرچم "نه بزرگ" را امروز خراسانیان بر دوش می کشند، نه به سلطه، نه به غارت و تجاوز، نه به زورگویی و اسارت، نه بردگی انسان در مقابل انسان دیگر، نه به عقب ماندگی و تحمیل، نه به غلامی و سیستم غلام پرور طالبانی، نه به سیاهی و غلبه حیوانیت بر انسان ها، نه به قساوت و بی رحمی، نه به تروریسم، نه به نظام مریدی و مرادی، نه به بندگی انسان در مقابل خشک مغزان منحرف و خود حق مطلق بین، نه به خلافت جور و... و هزار نه دیگر به آنچه انسان را از انسان بودن خود جدا می کند.

امروز شعله های آتش مقدس توسط خراسانیان در خراسان بزرگ بر پا شده است، دل های آزادگان جهان بدین شعله ی سوزان از مهر و انسانیت گرم شده، نقشه ی مکاران و اصحاب زر و زور تزویر که خدعه را به تمام، برای به اسارت و بردگی کشیدن انسان، به کار برده اند، نقش بر آب است، و آزادگان خراسانی، پرچم رهایی انسان از قیدِ بند کنندگان را برداشته، راه مبارزه و شهادت را، در راه رهایی انسان برگزیده، تا جهادشان در راه آزادی و رهایی باشد، نه آن نوع جهادی که به اسارت، و رکوع و سجود انسان در مقابل خلفای خودخوانده خداوند منجر می شود، خلفا و امیرانی که نه تنها امیر مومنان نیستند، بلکه امیر منحرفان زورگو و جنایتکاری اند، که از مهر و رحمت خداوند، ذره ایی در وجودشان یافت نمی شود. سراسر خباثت اند و جنایت.

درود خداوند بر مبارزین راه آزادی انسان،

روح و روان شهدای شان شاد باد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موارد مرتبط

نظرات (51)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا تصویر احمد مسعود کهنه نمی‌شود؟

Posted: 18 Sep 2021 04:06 AM PDT

مجتبی نجفی

اگر مقاومت نمیکرد تصویر او خوانده نمیشد. در آنالیز تصویر، تصویر یک عنصر منزوی نیست‌. نشانه است و در سیستمی از روابط معنا می یابد. اگر حضور او به جای پنجشیر در لندن بود توجه شما را جلب میکرد؟ بعید میدانم. تصویر او در کوههای پنجشیر معنا می یابد. تصویر نه یک شخص که تصویر یک مقاومت. اگر مقاومت او برای قوم تاجیک بود یا خانواده اش اینگونه توجه افکار عمومی را جلب میکرد؟ بعید میدانم.

اگر تجربه طالبانیسم را در ایران نداشتید باز هم نگاه جوان شورشی شما را شکار میکرد؟ بعید میدانم. تصویر او تصویر آرزوی مقاومت همه قربانیان طالبانیسم هم هست.

اون نشان داد همه سیاست “دو دو تا چهارتا” نیست. سیاست رویا هم هست. در دوران افسون زدایی قهرمان به ناگاه در قلب رخداد ظاهر میشود و یکی از خصوصیات مهم رخداد را به رخ میکشد: پیش بینی ناپذیری. رخداد بزرگی رخ داد. در حالی که آمریکا تجهیزاتش را ذلیلانه در اختیار طالبان قرار داد و ختم پروژه آزادی افغانستان را اعلام کرد؛ در حالی که ترکیه به تقویت متحدین مذهبی اش علاقه دارد؛ در حالی که جمهوری اسلامی با گفتمان حفظ امنیت به همزیستی با همسایه خطرناکش تن داد؛ در حالی که در افغانستان ماه عسل پاکستان است و چین در اندیشه بسط حوزه نفوذش و اروپا در رودربایستی شناسایی امارت اسلامی، قهرمان رخداد همه را مبهوت کرد و گفت: چه ارزشی بالاتر از اینکه انسان جانش‌ را فدای آزادی و دموکراسی کند.

چرا تصویر احمد تازگی دارد و هر چه نگاهش میکنیم سیر نمیشویم؟ چون بساط دورویی تمام مدعیان دموکراسی‌ را که به امارت سیاه اسلامی تن دادند به هم زد و ثابت کرد محور مقاومت اینجاست: در کوههای پنجشیر در کنار رزمندگانی که دو دو تا چهارتا نکردند و گفتند امروز نایستیم؛ فردا بندگی، روزمرّه میشود. پس مقاومت آنها در کنار زنان و جوانان افغانستانی در سکوت غربیها در برابر امارت سیاه و پشتیبانی قدرتهای منطقه از نظم جدید نشان داد همه سیاست به هزینه فایده های کمّی نیست؛ گاهی در مقاومت است که فایده ایستادگی ظاهر میشود. مقاومتی که سوژه با شکوه سیاست را در کانتکست خاورمیانه و آسیای مرکزی خلق کرد. اراده های آزاد فقط در برابر اراده های قدرتهای جهانی قرار نگرفتند در برابر هژمونی شبکه های جهانی با قدرت ایستادگی و حمایت همین شما شهروندان مستقل ایستادند.

میوه این ایستادگی خلق همین تصویر است: جایی که مبارزه برای آزادی در افغانستان جنگ زده خلق شده و در برابر گفتمانهای قومی، گفتمانی ملی حول محور آزادی شکل گرفته. جهان مجبور است تصویر آن جوان سی و دو ساله را در پنجشیر بپذیرد. تصویر آزادی را.

This comment was minimized by the moderator on the site

باز تولید “تحجر سیاسی” با اتکاء به “فقه طالبانی”

Posted: 18 Sep 2021 04:16 AM PDT

هادی سروش

دریک “متینگ فرمایشی”درافغانستان عده ای اززنان جمع شده وتعدادی ازآنان شعارومتن های ازپیش آماده شده ای خواندند!

دراین متینگ فرمایشی مواردمتعددی از تحجر سیاسی دیده میشود که برخی از آن عبارتند از:
۱- نوع حجاب آن هم اجباری!
۲- توهین به مفاهیم مورد احترام بین المللی!
۳- استناد رفتار متحجرانه خود ، به قرآن و سنت رسول الله (ص)!
۴- درخواست پی گیری قضائی به صِرف دگراندیشی!
۵- ترویج و تئوریزه خشنونت دولتی
۶- تهدید به حذف هرکسی که مثل آنان نمی اندیشد و مثل آنان انتخاب نمیکند!
۷- تبدیل جمهوریت به امارت، تا امیر؛ هر کاری اراده میکند،انجام دهد و پاسخگو هم نباشد!
۸- خواندنِ متن های دیکته شده و مشابه بایکدیگر!
و …

اینها رفتارها دارای ظاهری است و باطن‌ ؛ ظاهر آن تحجر و عقب ماندگی و خشونت است همان چیزی که دشمن در پی آن است تا با تمسک به آن، “اسلام” را به جهان “وارونه” معرفی کنند! وب اطن آن ؛ “فقه طالبانی” است.

در “فقه طالبانی” چیزهای حرف اول را میزند که اصلا در “فقه الشریعه” وجود ندارد ! و البته وجودِ اموری هم در فقه قطعی است که در فقه طالبانی اثری از آن دیده نمیشود.
در فقه طالبانی ، چیزی بنام رعایت “مصلحت مکلفین” جای ندارد و هر فتوای صددرصد مفسده آفرین در حق انسان مسلمان صادر میشود.
در فقه طالبانی، چیزی بنام رعایت حقوق انسانی و حقوق بشر اصلا دیده نمیشود.
در فقه طالبانی،حق انتخاب برای شهروندان یک جرم نابخشودنی است.
در فقه طالبانی همگان فدایی یک نفرند و آن یک نفر امیر و خلیفه و حاکم است.
در فقه طالبانی ؛ توجه مفتی در فتوا به مقتضیات روز ، حرف مفت و انحراف از شریعت است.
در فقه طالبانی جرم با اتهام ثابت میشود و نیاز به شهود و دادگاه و وکیل و دفاع متهم از خود نیست.
در فقه طالبانی یک نفر طبق اجتهاد سلیقه ای خود، برای همه تصمیم میگیرد و حکم خود راحکم رسول الله (ص) میداند و بیعت کنندگانش هم پذیرا هستند.
در فقه طالبانی هرکسی به قرائت آنان از شریعت معتقد نباشد در زمره مشرکین قرار گرفته و خونش مباح است.
و خلاصه در فقه طالبانی چیزی بنام اخلاق و حقوق جای ندارد که ندارد !

همه این خلاف های فقهی این عناصر عقب افتاده و متحجر از آنجا نشأت گرفته که فقه شان مستند به ؛ انبوهی از احادیث جعلی و دروغین است . و در آن مواردی هم که حدیث ندارند ، دست آویزشان ؛ “قیاسات خشن” و غیرانسانی است که نام “اجتهاد” بر او میگذارند.

خلاصه ای از آموزه های “فقه طالبانی” است که در “تحجرسیاسی” نمایان است در زبان و بیان صریح “فقیه طالبانی” آمد و بدون ذره ای حیاء اخلاقی و یا شرم‌ انسانی گفت:
“می‌گویند مردم برای حقشان به خیابان آمده‌اند و به آن ها شلیک کردند! غلط کردید که در مقابل حکومت اسلامی ایستادی، حکومت اسلامی با دمکراسی فرق دارد… من بعنوان یک طلبه دین اعلام می‌کنم ؛ هرکس به خیابان‌ها بیرون بشود و علیه ‏حکومت اسلامی شعار می‌دهد، شرعا از نظر دین ، ‏مجاهدین حق دارند که آنها را سرکوب بکنند.‏”

آیاچنین “منش متحجرانه”و “کوششِ متقلبانه” ؛ برای ما و شما جدید است ؟

یاد آن “خمینی بزرگ” بخیر که درباره تحجر و تقلب ، میگفت :
“خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‏ های دیگران نخورده است.”

و یاد “مطهری” آن شاگرد بی مثالش نیک باد که در رابطه با خروجی “تحجر سیاسی” گفت:
“برای این که پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبداد مأبانه خود پیدا کنند مدعی شدند که حکمران درمقـابل مردم مسئول نیست بلکه او فقط دربرابر خدا مسئول است.”

اجازه دهیداکنون که سخن از فقه و تقلید مطرح شد،توجه شما را معطوف به حدیث مهمی کنم که امام صادق (ع) شیعیان را تقلیدی که از سنخ “تقلید یهودیان” است بر حذر داشت و بعد از تقبیح “مقلدان یهودی مسلک” ، برای فقیه وتقلیدچنین معیار مشخص فرمود:
“عامه شیعیان مااگر در فقهای خود اعمال خلاف، تعصب شدید، تزاحم بر سرقدرت وثروت دنیا،طرفداری ازطرفداران خود هرچند ناصالح باشند،کوبیدن مخالفین خود هرچند مستحق احسان باشند، در آنهاحس کنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند عیناً مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند.”(الاحتجاج/۲۶۲)

استاد مطهری میگوید:”تقلیدِ درست ؛ سرسپردن و چشم بستن نیست، بلکه چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است.”

خروجی این مقاله؛
از آنجا که دین وابسته ایم و دریچه دینداری “فقه” است ، و فقه با قرائت های مختلف از فقیهان متفاوت صادر و یا بیان میشود؛حواس مان جمع باشد که گرفتار فقه و فقیهی نشویم که خروجی اندیشه های مان؛دگم اندیشی وتحجر و به مسلخ بردنِ انسانیت واخلاق، و تعمیم وتوجیه خشونت باشد.

This comment was minimized by the moderator on the site

از فاتحان قلعه های فخر تاریخ/ تا فاتحان گوژپشت و پیر

Posted: 13 Sep 2021 08:08 AM PDT

محمد کوراوند

این روزها خیلی از ایرانمهران می پرسند بر مصایبی که بر سر هریوا و باختر باستان می رود چه می توان کرد.

با زبانی سخت غم آلود می گویم، بر مصایبی که بر سراسر ایران کهن رفته و می رود چه می توان کرد. با درد مشترک چه می توان کرد.
آری این درد مشترک بسیار تاریخی است.

پاسخم کوتاه است.
سرزمین ما که از تبار روشنی و مهر و “فروغِ صدهزاران آفتابِ جاودان” بود سالهاست در میان “از تباران هر چه سیاهی سرشتشان” محصور است.

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

نجات حوزه تمدن ایران زمین به نجات ایران و فرهنگش بستگی دارد. و نجات ایران به تابش نور روشنایی و خرد در پایتخت قرن!
“ما به سوی پایتخت قرن می آییم”

اما تا زمانیکه انسان بیدار نشود
هنوز شب است و “در تمامِ شب چراغی نیست” و در ظلمت امیدی نیست.
“ای خداوندانِ ظلمت‌شاد!
از بهشتِ گندِتان، ما را
جاودانه بی‌نصیبی باد!”

آری هم فرهنگ، داستان حال ما اکنون چنین است
“تاریخ این ایام را هر کس که می خواند، جز این سخن از ما نمی راند. داستان مردمانی از تبار مهر از تبار نیکی و نور که دیر زمانیست دل به تاریکی شب سپرده اند…

پرده گذشته ی نورانی ما را “امید” چنین نقل می کند:

“ما
فاتحان قلعه‌های فخر تاریخیم
شاهدان شهرهای شوکت هر قرن
ما
یادگار عصمت غمگین اعصاریم
ما
راویان قصه‌های شاد و شیرینیم
قصه‌های آسمان پاک، نور جاری…
قصه‌های خوش‌ترین پیغام
از زلال جویبار روشن ایام
قصه‌های بیشهٔ انبوه، پشتش کوه، پایش نهر
قصه‌های دست گرم دوست در شب‌های سرد شهر
ما
کاروان ساغر و چنگیم…
زندگی‌مان شعر و افسانه
ساقیان مست مستانه
هان، کجاست
پایتخت قرن؟
ما برای فتح می آییم”

اما هزار افسوس، بر پرده امروز، “امید” چنین خواند، از خواب جادویی :

“ای پریشانگوی مسکین! پرده دیگر کن…
داستان پور فرخزاد را سر کن
آن که گویی ناله‌اش از قعر چاهی ژرف می‌آید…
آه، دیگر ما
فاتحان گوژپشت و پیر را مانیم
بر به کشتی‌های موج بادبان از کف…
تیغهامان زنگخورد و کهنه و خسته
کوسهامان جاودان خاموش
تیرهامان بال بشکسته .
ما
فاتحان شهرهای رفته بر بادیم
با صدایی ناتوان‌تر زآنکه بیرونید از سینه
راویان قصه‌های رفته از یادیم
کس به چیزی یا پشیزی برنگیرد سکه هامان را
گویی از شاهی ست بیگانه
یا ز میری دودمانش منقرض گشته
گاهگه بیدار می‌خواهیم شد زین خواب جادویی
همچو خواب همگنان غار،
چشم می‌مالیم و می‌گوییم: آنک، طرفه قصر زرنگار
صبح شیرینکار
لیک بی مرگ است دقیانوس!
وای، وای، افسوس…

This comment was minimized by the moderator on the site

افغانستان به زبان ساده
شماره ۱۴
ایا مخالفان طالبان ، غرب گرا یا مرتبط با صهیونیستها هستند
مقدمه:این روزها کلیپ ، اخبار و تحلیل هایی از جانب عده ای در فضای مجازی منتشر می شود مبنی بر وابستگی مخالفان طالبان به غرب و حتی نفوذ صهیونیسم در پنجشیر که به تردد یک یهودی بنام برنارد لوی نیز اشاره می کنند که عکس هایی از تردد نامبرده به پنجشیر وجود دارد این مطلب انچنان در فضای مجازی نشر یافته که بی اغراق بیش از ۵۰ تماس جهت اعلان نظر در این خصوص داشتند هر چند پاسخ های پراکنده داده ام اما ضرورت روشنگری در این زمینه موجب شد رشته مباحث سلسله وار افغانستان را باین سمت بچرخانم و توضیح ذیل را تقدیم دارم:
۱- طالبان بعنوان یک واقعیت جامعه افغانستان تردید نا‌پذیر است بسا بتوان تصریح نمود از جمعیت ۴۰ درصدی پشتون زبان های افغانستان حدود۷۰ تا۷۵ درصد بعنوان پایگاه اجتماعی و اعتقادی و سیاسی طالبان را تشکیل می دهند که حتما رقم و درصد قابل ملاحظه ای است و در هر حکومت عادلانه بین۳۰ تا۴۰ درصد سهم حکومت به طالبان می رسد. فارغ از اینکه طالبان حقیقتا چقدر تغییر کرده است که در سلسله گفتار بدان خواهم پرداخت اما از باب واقعیت جامعه افغانستان قابل انکار نیست. طبعا وقتی به وجود غیرقابل انکار پایگاه اجتماعی طالبان در جامعه فعلی و حاکمیت سیاسی ان در اداره کشور اذعان و اعتراف کنیم لاجرم منافع ملی ، حسن تدبیر و عاقبت اندیشی اقتضا می کند مذاکره و تعامل تعریف شده و در چارچوپ را با این جریان بعنوان مشی جمهوری اسلامی در پیش گرفت.
و تحت تاثیر شعارهای صرفا احساساتی به این اسانی چشم بر این واقعیت جامعه افغانستان نبست و با هوشمندی، تدبیر و کیاست و سیاست خط تعامل سازنده را با طالبان برقرار نمود
۲- جمعیت ۲۰ درصدی شیعیان افغانستان ( بعلت عدم امارگیری از۱۵ تا۳۵ درصد ذکر می شود که۲۰- ۲۵ درصد واقعی تر بنظر می رسد)و عمدتا هزاره ها بعنوان مذهب دوم بعد از اهل سنت حنفی غالبیت ملت افغانستان یک واقعیت مسلم جامعه افغانستان است وابستگی ارمانی ، هویتی ، شخصیتی و حیاتی شیعیان افغانستان به ایران جزء قویترین رشته های وابستگی معنوی شیعیان دنیا محسوب می شود این فصل نیز از واقعیات برجسته این جامعه و قطعا پشتوانه و هم پیمانان استراتژیک ایران بحساب می ایند و همگان از جمله طالبان بطور منطقی به جانبداری ایران از این شیعیان اذعان دارند و حمایت ایران از شیعیان از همه حیث یک اقدام و سیاست استراتژیک و حرکت معنوی لازم الاتباع تلقی می شود
۳- جمعیت تاجیک های افغانستان با همان لهجه شیرین دری یادگار سرزمین کهن و تاریخی ایران قدیم است که رشته های الفت و علقه های تاریخی و هم فرهنگی با ایران فعلی ، عجین با پوست و گوشت و خون این مردمان است بطوریکه با نظر کارشناسی می توان اذعان داشت رشته های قدرتمند این پیوند تاریخی مردم تاجیک افغانستان با ایران فعلی انچنان استحکام دارد که از همبستگی شیعیان افغانی و عراقی به ایران شیعی کمتر نیست. تاجیک ها بعد از پشتون ها دومین قومیت قابل توجه افغانستان را تشکیل می دهند که واقعیتی بشدت قابل احترام و مورد اعتراف هستند که حدود۱۳ تا۱۵ میلیون نفر جمعیت تخمین زده می شوند انچه این جایگاه را تقویت می کند نقش بارز انان نظیر جبهه پنجشیر در مبارزه با ارتش اشغالگر شوروی سابق است که موجب سهم گیری ارزشمند انان در سپهر سیاسی افغانستان شده است.
این همپیمانان استراتژیک را می توان پاره های تن تمدن و فرهنگ کهن ایرانشهر قلمداد نمود و به وجود انان افتخار نمود و برای تقویت و تحکیم این روابط بیشتر کوشید و این مهم را بعنوان خط استراتژیک و منافع ملی وصف نمود..
۴- کدام منطق، تدبیر ، سیاست و انصاف حکم می کند با چند عکس ، چنین همپیمانان استراتژیک خود را لجن مال کنیم و هویت استقلال طلبانه و اینهمه فرهنگ ارزشمند را نادیده بگیریم و براحتی با ادبیاتی سخیف این پاره تن خود را به اجنبیان وابسته بدانیم. باید اذعان کرد در این اقدامات تبلیغی اخیر ، عده ای ساده اندیش گرفتار دام عملیات روانی غربی ها و حتی صهیونیستها شده اند. گاهی برای نجس قلمداد نمودن یک جنبش و حرکت ، صهیونیستها با زیرکی و موذیانه خط تبلیغی ارتباط با ان جنبش را تبلیغ می کنند چرا که می دانند قبح ارتباط با صهیونیسم می تواند حتی مشروعیت جنبش بزرگی چون پنجشیر را زیر سوال ببرد اما برای این ساده لوحان و برخی جریانات سیاسی و مطبوعاتی خام و بعضا کودک اندیش جامعه ایران و دلگرمی همه حامیان جوانمرد ملت نجیب افغانستان از جمله پنجشیر و… دو مورد مهم تاریخی از نقش اسراییل در مسایل مهم در منطقه را بیان می دارم که ذهن ها و قوه اندیشه به عمق چنین سیاست ها و ماجرهایی بازتر شود:

۵- مورد اول: در سال۱۹۶۲ میلادی یا همان سال۱۳۴۱ شمسی که نوزادی۲ ساله بودم حکومت امامی های زیدی مذهب یمن با کودتای جمهوری خواهان بعد از ۱۱ قرن حکومت سرنگون شد.
در این ماجرا و حمایت بی دریغ از جمهوری یمن، جمال عبدالناصر نقش بی بدیلی داشت بطوریکه یکی از مهمترین اهداف خارجی مصر ناصری حمایت از جمهوری تازه تاسیس شده یمن بود. ملک فیصل در سال ۱۹۶۴ میلادی یعنی (دو سال بعد ازسقوط امامی های زیدی یمن )در اوج ماجرای جمهوری یمن به پادشاهی رسید هراس شاه ایران از گسترش نفوذ جمال عبدالناصر و واهمه اسراییل از جمال عبدالناصر موجب شد با هم پیمان استراتژیک خود یعنی صهیونیسم وارد مذاکرات مفصل شده و با طراحی یک سیاست بسیار محرمانه و افزودن حکومت عربستان با پادشاهی ملک فیصل بعنوان ضلع سوم این مثلث به مقابله با جمهوری یمن و در واقع جمال عبدالناصر پرداختند. سا‌واک ایران اقدام به ساختن فرودگاه نظامی در جنوب عربستان و در مرزهای یمن نمود سپس هواپیماهای شاه ایران و اسراییل با رنگ امیزی جدید و تغییر ارم تحت پوشش صلیب سرخ اقدام به ارسال تسلیحات و تجهیزات به شورشی های زیدی امامیه یمنی نمودند. این سیاست انچنان دایره گسترده ای داشت که حتی با تحریک علمای شیعه افرادی چون ایت الله سید کاظم شریعتمداری در اوج این جنگ ها بنفع شیعیان زیدی امامی یمن اطلاعیه صادر نمود.خب در چنین اقدام گسترده، اصلا بنفع صهیونیسم نبود که ردی از حضور خود را افشا نماید

۶– مورد دوم : در سال ۱۳۵۴ شمسی و بعد از کلی ماجراها طی توافقنامه بین شاه ایران و صدام حسین ریس جمهور عراق ملامصطفی بارزانی به ایران تبعید و در کرج مستقر شد شاه ایران بعنوان همپیمان استراتژیک اسراییل که اهداف مشترک را زیرکانه دنبال میکردند طی یک برنامه کاملا سری سفر ملا مصطفی بارزانی به اتفاق پسرش مسعود را همراه کارشناسان ارشد ساواک به تل اویو تدارک دبدند. ملا مصطفی در این سفر از مراکز مختلف اسراییل بازدید بعمل اورد و از قدرت نظامی و تجهیزات اسراییل مطلع گردید و در همین سفر روند همکاری اسراییل از طریق حکومت شاه با کردها افزایش یافت که بعدتر اسراییلی ها مستقلا این روابط را خود اداره کردند چرا که خودمختاری کردها که سیاست خاص اسراییل بود با منافع ایران در تضاد بود .

یادداشت های بی مخاطب
This comment was minimized by the moderator on the site

در این ماجرا و حمایت بی دریغ از جمهوری یمن، جمال عبدالناصر نقش بی بدیلی داشت بطوریکه یکی از مهمترین اهداف خارجی مصر ناصری حمایت از جمهوری تازه تاسیس شده یمن بود. ملک فیصل در سال ۱۹۶۴ میلادی یعنی (دو سال بعد ازسقوط امامی های زیدی یمن )در اوج ماجرای جمهوری یمن به پادشاهی رسید هراس شاه ایران از گسترش نفوذ جمال عبدالناصر و واهمه اسراییل از جمال عبدالناصر موجب شد با هم پیمان استراتژیک خود یعنی صهیونیسم وارد مذاکرات مفصل شده و با طراحی یک سیاست بسیار محرمانه و افزودن حکومت عربستان با پادشاهی ملک فیصل بعنوان ضلع سوم این مثلث به مقابله با جمهوری یمن و در واقع جمال عبدالناصر پرداختند. سا‌واک ایران اقدام به ساختن فرودگاه نظامی در جنوب عربستان و در مرزهای یمن نمود سپس هواپیماهای شاه ایران و اسراییل با رنگ امیزی جدید و تغییر ارم تحت پوشش صلیب سرخ اقدام به ارسال تسلیحات و تجهیزات به شورشی های زیدی امامیه یمنی نمودند. این سیاست انچنان دایره گسترده ای داشت که حتی با تحریک علمای شیعه افرادی چون ایت الله سید کاظم شریعتمداری در اوج این جنگ ها بنفع شیعیان زیدی امامی یمن اطلاعیه صادر نمود.خب در چنین اقدام گسترده، اصلا بنفع صهیونیسم نبود که ردی از حضور خود را افشا نماید

۶– مورد دوم : در سال ۱۳۵۴ شمسی و بعد از کلی ماجراها طی توافقنامه بین شاه ایران و صدام حسین ریس جمهور عراق ملامصطفی بارزانی به ایران تبعید و در کرج مستقر شد شاه ایران بعنوان همپیمان استراتژیک اسراییل که اهداف مشترک را زیرکانه دنبال میکردند طی یک برنامه کاملا سری سفر ملا مصطفی بارزانی به اتفاق پسرش مسعود را همراه کارشناسان ارشد ساواک به تل اویو تدارک دبدند. ملا مصطفی در این سفر از مراکز مختلف اسراییل بازدید بعمل اورد و از قدرت نظامی و تجهیزات اسراییل مطلع گردید و در همین سفر روند همکاری اسراییل از طریق حکومت شاه با کردها افزایش یافت که بعدتر اسراییلی ها مستقلا این روابط را خود اداره کردند چرا که خودمختاری کردها که سیاست خاص اسراییل بود با منافع ایران در تضاد بود .

تذکر و توضیح پایانی: انچه بطور فشرده در این شماره از سلسله مطالب بیان گردید تلاش ناچیز بنده است تقدیم به همه کسانیکه عشق به تاریخ کهن ایران زمین و فرهنگ و زبان دری و فارسی و علقه به پیوندهای دینی و مذهبی با ملت مظلوم افغانستان در اعماق وجودشان نهفته است و در این ایام چشمه جوشان احساسات درونشان انان را نگران سرنوشت خواهران و برداران افغانی نموده است و بسا چون بنده از ریختن اشک و تضرع به درگاه الهی در ممانعت از خون ریزی و اوارگی و بیچاره گی بیشتر ملت نجیب افغانستان دریغ نمی دارند
مرتضی باقری
۱۴۰۰/۶/۲۰

یادداشت های بی مخاطب
This comment was minimized by the moderator on the site

افغانستان به زبان ساده
شماره ۱۴
ایا مخالفان طالبان ، غرب گرا یا مرتبط با صهیونیستها هستند
مقدمه:این روزها کلیپ ، اخبار و تحلیل هایی از جانب عده ای در فضای مجازی منتشر می شود مبنی بر وابستگی مخالفان طالبان به غرب و حتی نفوذ صهیونیسم در پنجشیر که به تردد یک یهودی بنام برنارد لوی نیز اشاره می کنند که عکس هایی از تردد نامبرده به پنجشیر وجود دارد این مطلب انچنان در فضای مجازی نشر یافته که بی اغراق بیش از ۵۰ تماس جهت اعلان نظر در این خصوص داشتند هر چند پاسخ های پراکنده داده ام اما ضرورت روشنگری در این زمینه موجب شد رشته مباحث سلسله وار افغانستان را باین سمت بچرخانم و توضیح ذیل را تقدیم دارم:
۱- طالبان بعنوان یک واقعیت جامعه افغانستان تردید نا‌پذیر است بسا بتوان تصریح نمود از جمعیت ۴۰ درصدی پشتون زبان های افغانستان حدود۷۰ تا۷۵ درصد بعنوان پایگاه اجتماعی و اعتقادی و سیاسی طالبان را تشکیل می دهند که حتما رقم و درصد قابل ملاحظه ای است و در هر حکومت عادلانه بین۳۰ تا۴۰ درصد سهم حکومت به طالبان می رسد. فارغ از اینکه طالبان حقیقتا چقدر تغییر کرده است که در سلسله گفتار بدان خواهم پرداخت اما از باب واقعیت جامعه افغانستان قابل انکار نیست. طبعا وقتی به وجود غیرقابل انکار پایگاه اجتماعی طالبان در جامعه فعلی و حاکمیت سیاسی ان در اداره کشور اذعان و اعتراف کنیم لاجرم منافع ملی ، حسن تدبیر و عاقبت اندیشی اقتضا می کند مذاکره و تعامل تعریف شده و در چارچوپ را با این جریان بعنوان مشی جمهوری اسلامی در پیش گرفت.
و تحت تاثیر شعارهای صرفا احساساتی به این اسانی چشم بر این واقعیت جامعه افغانستان نبست و با هوشمندی، تدبیر و کیاست و سیاست خط تعامل سازنده را با طالبان برقرار نمود
۲- جمعیت ۲۰ درصدی شیعیان افغانستان ( بعلت عدم امارگیری از۱۵ تا۳۵ درصد ذکر می شود که۲۰- ۲۵ درصد واقعی تر بنظر می رسد)و عمدتا هزاره ها بعنوان مذهب دوم بعد از اهل سنت حنفی غالبیت ملت افغانستان یک واقعیت مسلم جامعه افغانستان است وابستگی ارمانی ، هویتی ، شخصیتی و حیاتی شیعیان افغانستان به ایران جزء قویترین رشته های وابستگی معنوی شیعیان دنیا محسوب می شود این فصل نیز از واقعیات برجسته این جامعه و قطعا پشتوانه و هم پیمانان استراتژیک ایران بحساب می ایند و همگان از جمله طالبان بطور منطقی به جانبداری ایران از این شیعیان اذعان دارند و حمایت ایران از شیعیان از همه حیث یک اقدام و سیاست استراتژیک و حرکت معنوی لازم الاتباع تلقی می شود
۳- جمعیت تاجیک های افغانستان با همان لهجه شیرین دری یادگار سرزمین کهن و تاریخی ایران قدیم است که رشته های الفت و علقه های تاریخی و هم فرهنگی با ایران فعلی ، عجین با پوست و گوشت و خون این مردمان است بطوریکه با نظر کارشناسی می توان اذعان داشت رشته های قدرتمند این پیوند تاریخی مردم تاجیک افغانستان با ایران فعلی انچنان استحکام دارد که از همبستگی شیعیان افغانی و عراقی به ایران شیعی کمتر نیست. تاجیک ها بعد از پشتون ها دومین قومیت قابل توجه افغانستان را تشکیل می دهند که واقعیتی بشدت قابل احترام و مورد اعتراف هستند که حدود۱۳ تا۱۵ میلیون نفر جمعیت تخمین زده می شوند انچه این جایگاه را تقویت می کند نقش بارز انان نظیر جبهه پنجشیر در مبارزه با ارتش اشغالگر شوروی سابق است که موجب سهم گیری ارزشمند انان در سپهر سیاسی افغانستان شده است.
این همپیمانان استراتژیک را می توان پاره های تن تمدن و فرهنگ کهن ایرانشهر قلمداد نمود و به وجود انان افتخار نمود و برای تقویت و تحکیم این روابط بیشتر کوشید و این مهم را بعنوان خط استراتژیک و منافع ملی وصف نمود..
۴- کدام منطق، تدبیر ، سیاست و انصاف حکم می کند با چند عکس ، چنین همپیمانان استراتژیک خود را لجن مال کنیم و هویت استقلال طلبانه و اینهمه فرهنگ ارزشمند را نادیده بگیریم و براحتی با ادبیاتی سخیف این پاره تن خود را به اجنبیان وابسته بدانیم. باید اذعان کرد در این اقدامات تبلیغی اخیر ، عده ای ساده اندیش گرفتار دام عملیات روانی غربی ها و حتی صهیونیستها شده اند. گاهی برای نجس قلمداد نمودن یک جنبش و حرکت ، صهیونیستها با زیرکی و موذیانه خط تبلیغی ارتباط با ان جنبش را تبلیغ می کنند چرا که می دانند قبح ارتباط با صهیونیسم می تواند حتی مشروعیت جنبش بزرگی چون پنجشیر را زیر سوال ببرد اما برای این ساده لوحان و برخی جریانات سیاسی و مطبوعاتی خام و بعضا کودک اندیش جامعه ایران و دلگرمی همه حامیان جوانمرد ملت نجیب افغانستان از جمله پنجشیر و… دو مورد مهم تاریخی از نقش اسراییل در مسایل مهم در منطقه را بیان می دارم که ذهن ها و قوه اندیشه به عمق چنین سیاست ها و ماجرهایی بازتر شود:

۵- مورد اول: در سال۱۹۶۲ میلادی یا همان سال۱۳۴۱ شمسی که نوزادی۲ ساله بودم حکومت امامی های زیدی مذهب یمن با کودتای جمهوری خواهان بعد از ۱۱ قرن حکومت سرنگون شد.
ادامه

یادداشت های بی مخاطب
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا ایران به سوریه کمک کرد به افغانستان نه؟!
"چرا ایران شبیه سوریه و لبنان و عراق و فلسطین و یمن به افغانستان ورود نمی کند؟"
البته این شبهه را کسانی با تعریض گوشه دار مطرح می‌کنند که تا دیروز زمزمه مدام شان نه غزه نه لبنان بود. حالا چرا یاد آرمان مبارزه با ظلم شدند؟ چون این روزها خناسان و غداران رسانه‌ای، همه معرکه‌شان در موضوع افغانستان، عملیات روانی بر ذهن مخاطب ایرانی است. احتمالا دقیق شوید تائید می کنید/ بماند بعد.
بااین حال شبهه وارد است و البته مفید. چون یک چارچوب دقیق از سبک تعاملی انقلاب می دهد.
رهبری، نسبت ما و افغانستان را ساده و روان توضیح دادند: "ما مدافع مردمیم" این جمله ساده از محکمات اندیشه سیاسی ماست. در مبارزه با قصاب صهیونیستی نیز کل موضع ایران همین است: رفراندوم. درباره ایران هم نظام اندیشه امامین چنین است: "مشروعیت انقلاب اسلامی از مردم است." زیباست؛ بماند.
ملاک حکمرانی خواست مردم است ولو ناحق بخواهند؛ سرنوشت‌شان بر گرده خودشان است و لاغیر. بهشت نیز زوری نیست.
با این توضیح شبهه از بیخ تعیین تکلیف شده است؛ اما سه اصل برآمده از این مقدمه:
1 اصل اول خواست مردم همان دیارست.
سوری و عراقی و فلسطینی اول خودشان ایستادند وبعد هم از ایران مدد خواستند تا مقابل متجاوز قدرت بگیرند. اما در افغانستان دولت با دمپائی فرار کرد و مردم نشستند تا طالب‌ها در کمترین زمان حاکم شوند. حوادث پنجشیر نیز برآمده از یک قوم است و مورد استقبال ملت قرار نگرفت و دلیلی ندارد ایران بغیر از محکومیت آدم کشی، وارد نزاع داخلی قومی و قبیله‌ای شود.
2 اصل دوم خواست ملت‌های مجاهد است.
اهمیت جبهه مقاومت اینجااست. برای جمهوری اسلامی خواست ملت‌های مستقر در جبهه مقاومت مهم است. اینکه نکند جنگ داخلی ظاهری و باطنش تقابل با خروش ملت‌ها مقابل مجسمه شرارت و ظلم مجسم باشد.
اینجا نیز فرق سوریه و افغانستان است. در سوریه تلاش استکبار برای شکستن خط مقاومت بود ودر افغانستان نزاع پشتون و تاجیک و هزاره و غیره است.
3 و در نهایت اصل سوم خواست ملت ایران است.
جمهوری اسلامی اگر در سوریه و عراق با داعش نمی‌جنگید در کرمانشاه و تهران باید می‌جنگید. نزاع نیابتی به نفع خاکمان بود، حال آنکه در افغانستان چنین نیست. طالب‌ها نه داعش‌اند نه وهابی و نه القاعده. حتا خودشان هم یک دست نیستند. نسبت به گذشته و آینده‌شان نیز تصویر روشنی نیست. با این حال مهم است که حقوق ایران را به رسمت بشناسند. امنیت مرزها و حق آب هیرمند و جلوگیری از ترانزیت افیون و پرهیز از شیعه کشی و غیره.
حق مردم ایران را باید به رسمیت بشناسند و قدم اول نیز در این راه مذاکره است تا بعد.
محسن مهدیان @tabyin_tahlil_ejtehad کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

افغانستان درد مشترک

Posted: 11 Sep 2021 10:07 PM PDT

احسان شریعتی (فرزند دکتر علی شریعتی)

چهار محور مطالبات عاجل مطرح شده در کنفرانس موسسه ی فرهنگی «اکنون» ناظر بر موقعیت بحرانی کنونی افغانستان:

1. پشتیبانی از مردم افغانستان با همه‌ی تنوع قومی، دینی، و جنسیتی آن، با گشایش مرزها بر روی پناهندگان و دفاع حقوقی از قربانیان اقتدارگرایی و ارتجاع مذهبی؛

2. نظارت و فشار بر عملکرد گروه طالبان برای بر زمین گذاردن سلاح و پذیرش قانون اساسی، نظام جمهوری، و تشکیل دولت فراگیر یا «همه‌شمول» همه‌ی اقوام و ملیت‌ها؛

3. مقاومت متشکل مدنی و آمادگی دفاع نظامی از برقراری دولت قانون‌بنیاد؛

4. مبارزه‌ی فکری و فرهنگی با بنیادگرایی قهقرایی، افراطگرایی ارتجاعی، بویژه از طریق دین‌پیرایی و اصلاح‌گری مذهبی؛

فایل کامل این سخنرانی را می توانید از طریق وب‌سایت احسان شریعتی دریافت کنید.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

تصاویر و صداهایی که از پنجشیر رسیده وحشتناک و تهوع‌آور است

Posted: 11 Sep 2021 10:13 PM PDT

حسیب عمار، خبرنگار بی‌بی‌سی، تصاویر و صداهای رسیده از پنجشیر افغانستان را «وحشتناک و تهوع‌آور» خواند.
او در حساب توییترش نوشت «تصاویر و صداهایی از ساکنان منطقه “عمرض” پنجشیر به‌ دستم رسیده که حکایت از قتل وحشیانه غیرنظامیان در این منطقه دارد. طالبان می‌گویند که این افراد در درگیری‌ها کشته شده‌اند. تصاویر کشته‌شده‌ها به حدی وحشتناک و تهوع‌آوراست که نمی‌توانم بار دیگر آنها را ببینم».

حسیب عمار افزود «برایم گفتند اجساد برای مدتی روی زمین افتاده بودند و کسی نمی‌توانست آنها را دفن کند. نیاز مبرم ‌است که طالبان اجازه دهند تحقیق مستقل در این مورد صورت بگیرد. کارمندان سازمان صلیب سرخ به منطقه بروند. به خبرنگاران اجازه دهند که آنجا بروند و گزارش مستقل و بی‌طرفانه آماده‌کنند».

ویدیوهایی‌ که در شبکه‌های اجتماعی افغانستان منتشر شده، نشان می‌دهد که نیروهای طالبان در پنجشیر ساکنان را «محاکمه صحرایی» و سپس اعدام می‌کنند.

شهرزاد اکبر، رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان نیز گزارش‌های رسیده از پنجشیر را «تکان دهنده» خوانده و گفته است «کشتار عمدی افراد ملکی جنایت جنگی محسوب‌ می‌شود. طالبان باید زمینه تحقیق مستقلانه را در مورد فراهم کنند».

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ایران نباید به راه اشتباه خود ادامه دهد

Posted: 11 Sep 2021 10:30 PM PDT

سلطه طالبان بر افغانستان، نتیجه تبانی مثلث آمریکا، اشرف غنی و طالبان در دوحه قطر بود. آنها در قطر، دو توافق‌نامه امضا کردند که یکی آشکار بود و دیگری پنهان.

توافق‌نامه آشکار همان بود که از آزادی زندانیان طالبان و بعضی تعهدهای متقابل میان این گروه و دولت کابل سخن به میان آورد و البته نوعی مقدمه‌چینی برای اجرای توافق پنهان بود.

توافق پنهان این بود که اشرف غنی تمام نیروهای مسلح را از مقاومت در برابر طالبان منع کند و کل افغانستان را تسلیم این گروه نماید. آمریکا هم نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کند و این هر سه ضلع مثلث بگونه‌ای عمل کنند که گوئی طالبان با تکیه بر قدرت خود بر کشور مسلط شده، اشرف غنی فرار کرده و آمریکا هم ناچار به فرار از افغانستان شده است.
پاکستان و ایران نیز از این توافق باخبر بودند کمااینکه چین، روسیه و چند کشور عربی نیز در جریان قرار داشتند.

خطای استراتژیک این چند کشور این بود که در برابر این توافق که خیانت بزرگی به ملت افغانستان است موضعگیری نکردند و خطای بزرگتر اینکه در تبلیغات رسمی خود، خروج آمریکا از افغانستان را یک شکست برای آمریکا و پایان اشغال ۲۰ ساله افغانستان توسط این کشور جلوه دادند در حالی که در چارچوب توافق پنهان قطر، افغانستان با اجازه آمریکا به اشغال گروه تروریستی طالبان درآمد تا اهداف آمریکا به صورت غیرمستقیم در این کشور دنبال شود.

از پاکستان، چین، روسیه و کشورهای عربی ارتکاب چنین خطائی دور از انتظار نبود. آنها به منافع مادی خود می‌اندیشند و در قوانین اساسی خود التزامی نسبت به رعایت حقوق ملت‌های مظلوم ندارند. ولی جمهوری اسلامی ایران که طبق اصل ۱۵۴ قانون اساسی و براساس مبانی اعتقادی باید حقوق ملت‌های مظلوم را بر منافع و مصالح دولت‌ها ترجیح دهد، نمی‌بایست مرتکب چنین خطای بزرگ استراتژیک در مورد ملت افغانستان می‌شد.

حال که گروه تروریستی طالبان با تشکیل دولت نامشروع مورد نظر خود و با جنگ علیه مردم معترض پنجشیر، چهره واقعی خود را نشان داده، ایران نباید به راه اشتباه خود ادامه دهد. این سیاست، مردم افغانستان را از جمهوری اسلامی ایران ناامید می‌کند و ما حق نداریم این ملت همسایه، هم‌دین، هم‌فرهنگ و هم‌زبان را از خودمان ناامید کنیم.

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

پاسخ استاد مالکی، از سفرای سابق ما به مرادی در گروه قدیمی‌های وزارتخارجه:

۱_ ما در حوزه افغانستان چهره صاحب‌نظر و سرشناسی بنام مرادی نداریم. تا جایی که من می‌دانم، آقایی بنام مرادی کارمند ستاد پشتیبانی افغانستان بود که آنموقع با جمعی از رانندگان استخدام روز مزد شد. دیپلم هم نداشت و در بخش تدارکات فعال بود. خیلی دنبال ارتباط با ازبک‌ها بود و اصرار داشت هزاره‌های افغانستان ترک نژادند نه فارسی. اما همان زمان جناب جعفریان خبرنگار برجسته‌ای بود که عموم افغانستانی‌ها می‌شناختندش. این که حالا ایشان کارشناس شده و به جعفریان رهنمود می‌دهد برایم عجیب بود.

۲_در متن آمده مرادی در زمان حمله به سفارت ایران در افغانستان حضور داشت اما در کابل نبوده که درست نیست.

۳_گفته جعفریان بشدت با خانواده مسعود رفیق است و موضعش نسبت به فارسی زبان‌ها جانبدارانه ست. من نمی‌فهمم بشدت رفیق بودن یعنی چی؟! کاش جعفریان و همه ما از فارسی‌زبانان جانبداری کنیم. همانطور که رهبر انقلاب کردند. این که ایراد نیست. مگر برای پانترک‌ها...العاقل و یکفی‌الاشاره. اما همین هم درست نیست. من اخبار قوماندان شمشیر هزاره و مناطق هزاره‌جات را از لایوهای جعفریان می‌گیرم. چندبار گفته خدا مرا با ژنرال رزاق اچکزی(ژنرال پشتون ضد طالب) محشور کند. پسر شهید کاظمی را به لایوهایش می‌آورد و...فقط بحث مسعود و فارسی زبان‌ها نیست. مرادی حتما اینها را ندیده و نشنیده.

۴_ گفته احساسی بودن در مسائل سیاسی خوب نیست...این در بحث‌ها یک فوت و فن قدیمی است. وقتی یک طرف بحث جوابی ندارد، به طرف دیگر میگوید عاطفی. اینطوری ناخودآگاه خودش در جایگاه علمی حرف زدن و منطقی بودن می‌نشیند. البته در ادامه، عاطفی بودن و عصبانیت و غرور عجیبی در متن خود آقای مرادی یا هر کس که این متن را نوشته دیده میشود!

۵_گفته رهبران افغان مقابل طالبان کوتاه آمدند، خوب است از خودشان بپرسید. این ادعا دروغ است. فقط غنی کوتاه آمد چون معامله کرده بود. او هم بخاطر پان پشتون بودن دنبال کندن ریشه فارس‌ها از افغانستان بود. حتی کسی در میز افغانستانم نباشد اینها را می‌داند. اما بقیه رهبران مثل اسماعیل‌خان و استاد محقق و صلاح‌الدین ربانی و استاد خلیلی و عطامحمد نور و...کجا کوتاه آمدند؟ همه هنوز هم علیه طالبانند. تنها دکتر عبدالله ملایم‌تر حرف می‌زند.چون در حصر خانگی طالبان است!

۶- گفته افغانستان ولایتی از ولایات ایران نیست و خودش صاحب دارد و...معلوم نیست چرا اینها را به جعفریان می‌گوید؟ در ۴۰ سال گذشته کجا بودی؟ وقتی روسای شما اوایل دهه ۷۰ بعنوان تدارکات! در ماشین ممنوعه اسلحه برای حزب متبوعشان در کابل جابجا می‌کردند. اتفاقا جعفریان می‌خواهد همین را بگوید که افغانستان یک ولایت ایران نیست و خودش صاحب دارد، صاحبش مردمش هستند. پس شما از طرف مردم افغانستان طالبان را انتخاب نکنید!

۷_گفته پنجشیر ۲۳۸ کیلومتر از مرز ایران فاصله دارد. با یک جاده قدیمی که تردد در ان سخت است...عدد در حد خنده داری اشتباه است. جاده هم اوایل دهه ۷۰ که تدارکات می‌بردید انجا قدیمی بود. سالهاست جاده جدید کشیده‌اند. جعفریان دیده، شما ندیدی!

۸- گفته طالبان نه زمان احمدشاه مسعود و نه اکنون وارد دره نشدند و کلا رهایش کردند! معلوم نیست چرا اینقدر اطلاعات اشتباه در این متن است. کارشناس میز افغانستان وزارتخارجه؟ حالا می‌شود فهمید چرا سیاست امروز ما در افغانستان این است!
زمان احمدشاه مسعود طالبان پنجشیر را رها نکرد. نتوانستند وارد شوند. با یک لشکر ده هزار نفری به فرماندهی ملا بهشتی کلی تلاش کردند. در حمله هفتمشان و بعد از کشته شدن ملا بهشتی، به ناچار عقب نشینی کردند. الان هم که رها نکردند. رفتند و دارند آنجا نسل‌کشی می‌کنند. چطور خبرهایش به گوشتان نرسیده؟

۹- گفته احمدشاه مسعود فرار کرد و به پنجشیر رفت! حالا هم پسرش فرار کرده و به آن دره رفته است!...به استفاده از لفظ فرار دقت کنید! مگر آدم به خانه خودش فرار می‌کند؟ مسعود در دره و خانه پدری‌اش ماند و مقابل روس‌ها و طالبان جهاد و مقاومت کرد. باید تسلیم می‌شد؟ آن وقت شما راضی می‌شدید؟ گمانم حالا کم‌کم متوجه شده باشید کسی که این متن را نوشته، هدف اصلی‌اش جعفریان نبوده، بلکه دشمنی با مسعود و مقاومت پنجشیر بوده، جعفریان را هم اگر زده بخاطر بخش مسعودش بوده. این‌ها از سال ۷۱ این دشمنی را در بخشی از ستاد پشتیبانی افغانستان شروع کردند.هنوز بغضشان تمام نشده، کلی از افغانستانی‌ها را نیز با دروغ سازی از واقعه افشار فریب دادند تا آن‌ها را دشمن مسعود کنند. موفق هم شدند. لذا هر کس کلمه‌ای از مسعود بگوید نابودش می‌کنند. حمله اخیر به پسرش در ایران هم کار همین‌هاست. جعفریان هم تاوان توجهی که به مسعود کرده را پس می‌دهد.

۱۰- گفته "امرالله صالح هم به پنجشیر فرار کرده حالا از طریق حسین جعفریان که یک انسان خوب ولی بسیار احساسی است در خواست می‌کنند که ایران لشکر کشی کند و افغانستان را تحویل فارس زبانها بدهد؟" به تعبیر "تحویل فارس زبان‌ها" بدهد دقت کنید و به العاقل و یکفی‌الاشاره من برگردید. اما امرالله صالح اگر در کابل می‌ماند طالبان او را می‌کشت. چنانکه برادر کشاورزش را در همان پنجشیر کشتند. جعفریان اتفاقا از صالح بخاطر همکاری با غنی بدش می‌آید. بارها هم اینرا تلویحا ابراز کرده، که به نظر من اشتباه می‌کند. بارها هم گفت مخالف دخالت نظامی است. ورود دیپلماتیک ما بس است. حتی گفت همان هم لازم نیست. فقط به احمد مسعود و جریان مقاومت فحش ندهید و دروغ به انها نبندید کافی است. حالا اینها به خود جعفریان دروغ میبندند و بعد به آن دروغ‌ها پاسخ هم می‌دهند!

۱۱- بعد از سمت دانای کل گفته حسین یادش نمی‌آید، مسعود در کابل برای بقیه اقوام حق رای را هم جایز نمی‌دانست و...کلی دروغ دیگر درباره مسعود گفته است. جعفریان انموقع خودش در کابل خبرنگار بود و مستند می‌ساخت و بیشتر از یک نیروی انباردار با جبهات و رهبران احزاب نشست و برخاست داشت. او حتی ان سال در افغانستان مجروح شد. اما مساله اینها چنانکه گفتم مسعود است. در کنار مسعود استاد اکبری هزاره، آیت‌الله محسنی شیعه، سیاف پشتون، ژنرال سیدمنصور نادری اسماعیلیه، قومندان حضرت‌علی پشه‌ای، ژنرال ملک ازبک و از همه اقوام دیگر بودند. این حرف مرادی دروغ عجیبی است. نشان از دشمنی کورکورانه اینها با مسعود دارد.

۱۲- گفته مسعود با چه احزابی جنگیده، اما نگفته در آن دوره همه احزاب لااقل یکبار با هم جنگیدند! جنگ دوستم با حزب وحدت، جنگ دوستم با حکمتیار، جنگ دوستم با گل محمد پهلوان و ژنرال ملک که از فرماندهان خودش بودند و...جنگ حکمتیار با حزب اسلامی یونس خالص، جنگ حکمتیار با حزب محاذ ملی، جنگ حکمتیار با حزب اتحاد سیاف، جنگ حکمتیار با حزب وحدت و...از جنگ‌هایی که ایشان نوشته و البته برخی هم غلط است، صدها نمونه‌اش آن دوره در افغانستان رخ داد. ایشان و البته برخی بزرگان ستاد وقت افغانستان فقط می‌خواهند بخش مسعودش را ببینند. قبلا گفتم چرا.

۱۳- گفته هرکس ایران را تشویق به ورود نظامی کند خیانتکار است... معلوم نیست چه کسی همچین تشویقی کرده است. یک فرض دروغ می‌کند و بعنوان کارشناس غیر احساسی به آن جواب می‌دهد. بعد هم گفته باید جعفریان را کنترل کرد.
اما نگفته اگر کسی بخاطر کینه شتری از یک فرمانده افغانی و پسرش، اطلاعات دروغ به مردم داد و به یک هموطنش هم کلی دروغ بست و بر ان اساس نسخه‌پیچی کرد، چیست؟ و باید با او چه کرد؟ من می‌گویم. او علاوه بر خائن بودن، یک بزدل است و باید بخاطر این خیانت که ناشی از اهداف ضد پارسی و ضد ایرانی شخص نویسنده است، در صورتش تف کرد!(عذر خواهم بخاطر این لفظ!)

۱۴-گفته پسر مسعود هم بجای التماس به آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها برای دخالت نظامی بهتر است به کابل بیاید و مثل دانش و عبدالله و کرزی و خلیلی و محقق و...با طالبان که هموطنان، فامیل و قوم و خویششان هستند گفتگو کنند...فقط یک رهبر طالبان اینطوری حرف می‌زند. این‌ها که در فیلمها خودشان نشان می‌دهند از عربهاوپاکستانی‌ها و چچنی‌ها و ایغورها و دیگر جاها به افغانستان برای جنگ با پنجشیر آمدند هموطن و فامیل احمد مسعودند؟ انگار این متن را ملابرادر نوشته است! گفته مثل دانش و محقق و خلیلی و بیایند با طالب که قوم و خویششان است گفتگو کنند. اگر دانش گفتگو کرد، چرا به ترکیه متواری شد؟ اگر محقق و خلیلی گفتگو کردند، چرا متواری‌اند؟ چرا در کابینه طالبان و تا مقامات درجه سوم هم یک شیعه و هزاره نیست؟ حالا کی دارد دخالت و تشویق به تسلیم شدن به طالب میکند؟
فقط یک رهبر طالب سفر آشکار رئیس اطلاعات ارتش پاکستان( isi ) و سفر مخفیانه رئیس سازمان سیا به کابل و ملاقات با ملابرادر و التماس‌های طالبان به اروپا و آمریکا برای برقراری روابط را ندیده و برعکس احمد مسعود را به ان متهم می‌کند. کینه شتری علیه مسعود را می‌بینید. احمد مسعود از هیچکس تقاضای مداخله نظامی نکرد. فقط گفت از به رسمیت شناختن و ارتباط با طالب پرهیز کنید. گفت نماینده و صدای واقعی و رسمی افغانستان و مردم آن، ما هستیم نه طالبان. اگر طرف طالب غش کنی تحلیل‌ات می‌شود این.

نتیجه: به هر حال اگر کیی ذره‌ای افغانستان را بشناسد، در نگاه اول می‌فهمد این متن پر از دروغ و تلاش برای ماستمالی طالبان و کینه علیه مسعود و فارس زبان‌هاست. هرچند من با تمام نظرات آقای جعفریان موافق نیستم اما او را در امر افغانستان ملا می‌دانم. نه من که بی‌بی‌سی برای عنوان او می‌نویسد؛ "کارشناس ارشد مسائل افغانستان"، اما مرادی نامی که این‌همه مدعی است و به همه رهنمود می‌دهد و میز افغانستات دارد و...تا حالا کجا بوده است؟ والسلام. دوستان گروه ببخشند طولانی شد ولی لازم بود.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نماینده بجنورد در مجلس: رفتار طالبان هم معقول است؛ هم مقبول!

Posted: 11 Sep 2021 02:53 AM PDT

محمد پاکمهر، نماینده بجنورد در مجلس با دفاع از آنچه «معقول بودن رفتار و مقبولیت طالبان» خواند گفت: مردم افغانستان طالبان را قبول دارند و حکومت‌شان خواست خود مردم افغانستان است و بنابراین یک موضوع داخلی است.

او افزود که طالبان داعش نیست و با طالبان گذشته فرق دارد؛ آنها تغییر رویه داده‌اند و به زنان احترام می‌گذارند.
این نماینده مجلس ادعا کرد طالبان کشتار را در دستور کار ندارند و رفتارشان با مردم معقول است.

این ادعاها در حالی است که تصاویر اعمال خشونت و اخبار کشتار این گروه تروریستی در مناطق مختلف افغانستان به ویژه در یکماه گذشته پیاپی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند «تطهیر طالبان» از آغاز اشغال افغانستان به دست این گروه، در دستور کار جمهوری اسلامی و کارگزارانش قرار دارد.

This comment was minimized by the moderator on the site

پنجشیر یک درّه نیست؛ یک راه است

Posted: 10 Sep 2021 06:25 AM PDT

اسماعیل حسین پور

بی شرمی “شحنه‌های پیر” و سکوت جهان در قبال “پنجشیر”

نیک می دانستیم که ستم ناپذیری و بیعت ناکردن با نابکاران طالبان، تاوان دارد. این قوم قد کشیده در غارها، این جماعت جانیِ منبرندیده و چشم دریده، این ملایان مست از می قدرت، این بی حُسنان محاسن دار، دارها در پنجشیر برافراشته اند و جان ستان مردان و جوانان شده اند.

این “شحنه‌های پیر” بی شرم، این نامحرمان حرمت شکن، پنجشیر را حرمسرای شان می دانند و زنان و دختران هزاره، فارس و تاجیک و… را به کنیزی می برند.

در جغرافیای دل بی حصار و پرحسرت ما، “پنجشیر” همان “شنگال” است و نیک می دانیم که” طالبان” همان “داعش” است که دیش هایش بر فراز بام ناپاکستان است و عیان است که عنان این جماعت جاهل در دست آنان و دیگرانی چون آنها است.

برای جهان به تماشا ایستاده شرم آور است که زنان و کودکان پنجشیری، انبوه این بی کَسان، از ترس این کرکسان، به کوه ها پناه ببرند و پابرهنه، تشنه و گرسنه جان دهند و آوای بلند دادخواهی، بی پناهی و مظلومیت این پاکان آواره، به گوش مدعیان حقوق بشر نرسد.

به رغم انبوه آیه‌های قرآن در نکوهش قتل و خون‌ریزی، شرم آور است این بیرق بر دوشان سیه دل، خون می ریزند؛ ویران می کنند؛ به آتش می کشند؛ مُلکی را به غارت و ملتی را به اسارت می برند و شگفتا که خود را امیر و خلیفۀ همین خلق به غارت رفته می دانند.

جهان ما را چه شده است که در برابر قتل بی گناهان، شکستن حرمت انسان که “تاج کرمنا” بر سر دارد؛ در برابر اسارت کودکان و زنان، چشم بر انبوه جرم و جنایت این جانیان بسته است.

امروز در دفتر دل دردمندِ حق طلبان، پنجشیر تنها یک دره نیست؛ یک راه است. راه تابناک ایستادگی، حق طلبی، عدالت خواهی، ستم ستیزی و مظلوم یاوری است. پنجشیر با انبوه فرزندان در آتش قدکشیده اش، شعلۀ بلند و مانای شرف و غیرت است که تا قرن ها در دل و دیده ها می ماند و سکوت پیشگان و تطهیر کنندگان طالبان نیک بدانند؛ فردا این یاغیان، طاغیان بر جهان به تماشا ایستاده خواهند بود.

شعر پر شرر مولوی عارف بلخی، شاید طعنه ای بر طالبان رنگ عوض کردۀ امروز باشد:

های ای فرعون، ناموسی مکُن

تو شغالی، هیچ طاووسی مکُن

سوی طاووسی اگر پیدا شوی

عاجزی از جلوه و رسوا شوی

زشتی‌ات پیدا شد و رسوایی‌ات

سرنگون افتادی از بالایی‌ات

ای سگِ گُرگینِ زشت از حرص و جوش

پوستینِ شیر را بر خود مَپوش

*کانال مقاومت پنجشیر

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

“پنجشیر” وارد تهران شد / حق شناس: نامگذاری ۱۸ خیابان تهران با عنوان شهرهای حوزه تمدنی ایران

Posted: 10 Sep 2021 06:30 AM PDT

پنجشیر وارد ایران شد. یکی از کوچه های خیابان دکتر محمد مصدق با عنوان پنجشیر نامگذاری شده است. پنجشیر نام یکی از ولایت های افغانستان است. ولایت پنجشیر در هفته های گذشته صحنه نبردی سنگین میان نیروهای جبهه مقاومت ملی افغانستان و نیروهای طالبان بود.

در روزهای اخیر ۱۸ کوچه و خیابان تهران با عنوان شهرهای حوزه تمدنی ایران از جمله قندهار، سمرقند، بخارا، هرات و البته پنجشیر نامگذاری شده اند. این تغییر نام براساس مصوبه آخرین جلسه کمیسیون نامگذاری های شورای شهر تهران انجام شده است.

در این فرآیند، برخی کوچه ها و خیابان های فرعی منشعب از خیابان های دکتر محمد مصدق (نفت)، نظامی گنجوی و پاکستان با عنوان شهرهای حوزه تمدنی ایران که اکنون در کشورهای ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان قرار گرفته اند، نامگذاری شده اند.

با توجه به این که بیشتر نام های جدید برگرفته از شهرهای افغانستان است، همزمانی تغییر نام این کوچه ها و خیابان ها از سوی شهرداری های مناطق با وقایع اخیر افغانستان بخصوص نبردی که این هفته در دره پنجشیر شکل گرفت، به نوعی می تواند حس همدلی بین شهروندان تهران با مردم افغانستان را بیشتر کند.

محمد جواد حق شناس، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران در این باره گفت: با توجه به سوابق و جایگاه تاریخی حوزه تمدنی ایران و سیاستی که در کمیسیون نامگذاری ها وجود داشت و مورد تایید سایر اعضای شورای پنجم شهر تهران بود، ما برای این که بتوانیم پیام فرهنگی مناسبی را به حوزه تمدنی ایران منتقل کنیم، در آخرین جلسه کمیسیون نامگذاری ها تصمیم گرفتیم که نام تعدادی از شهرهای این حوزه تمدنی را که در قرن های اخیر از ایران جدا شده اند، بر کوچه ها و خیابان های تهران بگذاریم.

نایب رئیس پیشین کمیسیون نامگذاری های شورای شهر تهران ادامه داد: در این فرآیند، نام ۱۸ شهر که اکنون در کشورهای ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان قرار گرفته اند، اما پیش تر جزو حوزه تمدنی ایران بوده اند، برای تعدادی از کوچه ها و خیابان های تهران انتخاب شده است.

وی افزود: در همین راستا، خیابان برادران در منطقه ۶، واقع درخیابان نظامی گنجوى بنام بادکوبه، خیابان دوستان در منطقه ۶ بنام تفلیس، کوچه گلستان در منطقه ۶ بنام آبخار، خیابان پیوند در منطقه ۶ به نام گنجه، کوچه یاس در منطقه ۶ به نام سالیان، کوچه مریم بنام شوشی، کوچه پناه به نام نارداران، کوچه احتشام به نام لنکران، کوچه همسایگان به نام آران و کوچه چمن در منطقه ۶ بنام شماخی تغییر نام یافت.

حق شناس ادامه داد: خیابان دوم و خیابان چهارم با حفظ شماره واقع در خیابان پاکستان به ترتیب به نام‌های هرات و مزار شریف و کوچه دوم، چهارم، ششم، هشتم، نهم، دهم، دوازدهم با حفظ شماره واقع در منطقه ۳ شهرداری تهران به نام‌های سمرقند، چابهار، خجند، بامیان، پنجشیر، قندهار و غزنین و بوستان بعثت به نام پنج گنج نظامی، نام گذاری شده است.

رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با اشاره به همزمانی این تغییر نام با وقایع اخیر افغانستان تاکید کرد: ما پیش از اتفاقاتی که اخیرا در افغانستان رخ داده است، تصمیم به این تغییر نام ها گرفته بودیم. مساله ای که نشان می دهد همراهی این روزهای ایرانیان شهروندان با مردم افغانستان در فضای مجازی مربوط به امروز و دیروز نیست و ریشه ای تاریخی دارد.

وی در پایان تصریح کرد: ایرانیان همیشه به صورت معنوی حمایت خود را از مردم افغانستان نشان داده اند و به همین خاطر، امروز هم بخشی از مردم ایران از نیروهای مقاومت پنجشیر حمایت می کنند، چون به دلیل ریشه های فرهنگی و تاریخی مشترک، همیشه این همدلی میان مردم ما و مردم افغانستان و البته سایر کشورهای حوزه نوروز از جمله تاجیکستان، آذربایجان، پاکستان و … وجود داشته است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

بسمه تعالی
دولت اصلاحات وطالبان
درتاریخ 17/5/1377درپی سقوط مزارشریف وشهادت مظلومانه 9تن ازبهترین فرزندان این سرزمین بدست طالبان وافزایش تنش بین ایران وطالبان وافزایش تنفرعمومی ازآن ها درکشورمان،درحالیکه تنها15 ماه ازعمر دولت اصلاحات گذشته بودازطرف برخی ازنهادهادر مجموعه دستگاه های سیاست گزاردرامورافغانستان موضوع جنگ باطالبان مطرح گردید.
باافزایش تحرکات ضدایرانی طالبان وجدی ترشدن مسئله جنگ باطالبان،تصمیم گیری نهایی به دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی ارجاع گردید.
ازمهم ترین دلایل طرفداران جنگ ،غیرازانتقام خون شهدای مزارشریف همواره تاکیدبرخطرطالبان میشد واینکه آمریکا طالبان را فقط برای مبارزه باانقلاب اسلامی ایران بوجود آورده است.
درجلسات دبیرخانه بریاست حسن روحانی که مخالف ورود دولشگرنظامی به داخل افغانستان وجنگ باطالبان بودعلیرغم تلاش های مقامات عالی رتبه اصولگرادرنهاد ها وارگان های ذیربط نتوانستند نظر حسن روحانی راتغییردهند.ناگفته نماند نظرات بدنه کارشناسی نهاداطلاعاتی کشورکه مخالف جنگ با طالبان بودند علیرغم نظرمسئولانشان درکمک به مقاومت ومخالفت حسن روحانی بی تاثیرنبود.
دریکی ازجلسات دبیرخانه که حسن روحانی بدلیل سفرعمره حضورنداشت احمدشاه مسعودکه به ایران سفرکرده بوددر جلسه حضور یافت و ضمن ارائه گزارش کاملی ازجبهات افغانستان ،عنوان نمود که اگرایران دو لشگرنظامی خودرا وارد افغانستان کندوشهرهای هرات ومزارشریف وبامیان را از دست طالبان آزاد کندبعدازدوهفته نیروهای مابه آن هاخواهندپیوست ونیروهای نظامی شما میتوانند بازگردند.درآن جلسه علیرغم موافقت اکثراعضای جلسه باطرح وی بازهم دلائل ونظرات برخی از کارشناسنان امورافغانستان مبنی برمخالفت باجنگ باعث شد جلسه به یک مصوبه واحدنرسدکه درنهایت منجربه مخالفت آقای خاتمی ومقام معظم رهبری با جنگ وعقیم ماندن تلاش های جناح اصولگرا ومخالفین دولت اصلاحات گردید.
درمجموع میتوان گفت هدف اصلی جریان اصولگرا درآن شرایط این بودکه باشروع جنگ باطالبان واعلام شرایط جنگی واضطراری درکشور، پروژه توسعه سیاسی دولت اصلاحات وآقای خاتمی تعطیل شود.
بالاخره درتاریخ 20/6/1380پس ازحملات القاعده در11سپتامبر2001به برج های دوقلودرآمریکا،منجربه لشگرکشی آمریکابه افغانستان وسقوط طالبان گردیدودرنهایت حضورآمریکا درباتلاق افغانستان 20سال بطول انجامیدونتیجه اش خروج بی خردانه وفرارمفتضحانه آنان از افغانستان گردید.فاعتبروایااولی الابصار- ناصری19/6/1400

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

خبر شهادت “بهلول بهیج” از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت ملی افغانستان تایید شد

Posted: 09 Sep 2021 08:12 AM PDT

بهلول بهیج، از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت ملی در درگیری با نیروهای طالبان در دره پنجشیر به شهادت رسید. این خبر دیشب منتشر شده بود اما بامداد امروز از سوی منابع نزدیک به جبهه مقاومت ملی تایید شد. گفته می‌شود نیروهای پاکستان در حمله به او با طالبان همکاری کرده‌اند.

بهیج، والی پیشین پنجشیر و از یاران احمد شاه مسعود و فرزندش بود و در هر دو دوره هجوم طالبان به افغانستان، از فرماندهان ارشد مقاومت در برابر آنها به شمار می‌آمد.

شهادت او با بیستمین سالگرد فرمانده‌اش احمد شاه مسعود همزمان شده است. مسعود نیز ۲۰ سال پیش در ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۰ و دو روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر ترور شده بود.



طالبان: اعتراضات فتنه است؛ شعارها هم باید با ما هماهنگ شود

Posted: 09 Sep 2021 08:12 AM PDT

طالبان در نخستین بیانیه وزارت کشورش تظاهرات بدون مجوز را «ممنوع و غیرقانونی» اعلام کرد. سخنگوی این گروه نیز اعتراضات را «آشوب و فتنه» خوانده است. غیرقانونی خواندن تظاهرات در حالی است که طالبان قانون اساسی کنونی را قبول ندارد و قانون جدیدی نیز معرفی نکرده است.

این بیانیه می‌گوید راهپیمایی‌ها و تظاهرات بعد از این مشروط است و اهداف و شعارهای اعتراض‌ها باید از قبل مشخص باشد و با طالبان در میان گذاشته شود. بنابر این بیانیه، هر تجمعی باید یک روز زودتر با نیروهای طالب در میان گذاشته شود و مجوز آن باید از وزارت دادگستری دولت طالبان گرفته شود وگرنه با متخلفین «برخورد قانونی» خواهد شد.

بیانیه طالبان در شرایطی منتشر شده که شبکه «مقاومت پنجشیر» از مردم افغانستان خواسته تا در تظاهرات سراسری امروز پنجشنبه ۱۸ شهریور شرکت کنند.

در این سه هفته که طالبان بر اکثریت مناطق افغانستان مسلط شده‌اند دهها تجمع اعتراضی برگزار شده است که بیشترین نقش را در این اعتراضات، زنان بر عهده داشته‌اند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

Resistance 2 @sept9_2001 · Jun 9, 2020
ما پادشاه را کشتیم.
سعی کردیم دنیا را تغییر دهیم.
حال تنها چیزی که به دست آورده‌ایم،
یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست.
اینجا سرزمینی است که در آن برای آزادی جنگیدیم،
اما حالا برای نان می‌جنگیم.
نکته‌ی عدالت این است که:
همه وقتی برابر می‌شوند که مرده‌اند.
#Afghanistan

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

افشاگری بسیار مهم روزنامه لومنیته L'Humanité فرانسه نشریه حزب کمونیست این کشور علیه آمریکا
روزنامه لومنیته با نشر عکس بسیار محرمانه ای از جلسات سال 2020 مایک پمپئو و سران طالبان در دوحه قطر نشان می دهد که ژنرال کریس دوناهو همراه با وزیر خارجه وقت ایالات متحده در جلسه ای با حضور طالبان حضور دارد و این نظامی آخرین فردی است که در روز 31 آگوست فرودگاه کابل را ترک کرد و تصویر سمبولیک سوار شدن وی در هواپیما بعنوان آخرین نظامی آمریکا در خبرگزاری ها نشر گردید. منابع روزنامه مذکور مدارکی را در اختیار آن قرارداده اند که نشان می دهد پس از آزادی ملا برادر از زندان آمریکا در نشست های صلحی که به مدیریت زلمای خلیل زاد در دوحه برگزار شده است؛ بر سر ترک اشرف غنی از افغانستان و تسلط فوری این گروه تروریستی بر افغانستان با آمریکا مذاکره و توافق شده است و طالبان متعهد شده اند تا هرگز در قبال این خدمت ایالات متحده تهدیدی واقعی را به منافع و اتباع این کشور در داخل و خارج از آمریکا متوجه ننمایند و پس از تثبیت حکومت امارت اسلامی جمیع نیروی خود را متمرکز بر نا امن کردن ایران بعنوان دشمن مشترک طالبان و آمریکا نمایند. در این توافق تجهیز تسلیحاتی طالبان از سوی ژنرال مذکور به نمایندگی از پنتاگون با موافقت ترامپ مورد تعهد آمریکا قرار گرفته و به طور کلی پروژه ترک افغانستان برنامه ای از پیش تعیین شده بوده است. روزنامه لومنیته ادامه می دهد که طرفین پیش بینی عدم توفیق طالبان در پیروزی بر ولایت پنج شیر را هرگز نمی کردند و از آنجا که آمریکا متعهد به تسلیم صد درصد افغانستان به قوای طالبان طی توافق خود با آنها شده بود پس از رد درخواست احمد مسعود مبنی بر کمک تسلیحاتی به جبهه پنج شیر؛ جو بایدن اجازه می دهد تا پاکستان از طریق نیروی هوایی و حمایت لوجستیکی، طالبان را در غلبه بر پنج شیر یاری نماید.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

احمد مسعود یا طالبان:
سیاست عرصه احساسات یا ایدئولوژی نیست

دکتر نظام بهرامی کمیل

شور حسینی و احساسات پاک پارسی، برخی عزیزان را به این نتیجه رسانده که ایران باید به حمایت از دلاوران پنجشیر وارد میدان نبرد افغانستان شود.

واقعیت این است که سیاست حوزه «ایدئولوژی» و «احساسات» نیست. دولت و ملتی که این اصل اساسی را درک نکند ناچار به پرداخت هزینه‌های سنگین آن است. بارها گفته‌ام طرح ایدئولوژیک «هلال شیعی» یا «محور مقاومت» یا هر طرح دیگری که شیعیان خاورمیانه را روبروی سنی‌ها قرار دهد و تنش و جنگ را در منطقه زیادتر کند در نهایت به نفع ابرقدرت‌های جهانی مانند روسیه و آمریکا و انگلیس است. همان‌ها که منابع و پول منطقه را به غارت می‌برند و در عوض سلاح و کشتار و ویرانی را به کشورهای منطقه صادر می‌کنند.

هنوز هزینه‌های مالی و جانی حضور ما در سوریه که در نهایت به نفع روسیه تمام شد و البته جهان غرب هم به این بهانه کلی کشورهای عرب منطقه را دوشید فراموش نشده است که بخواهیم حتی با استناد به احساسات پاک انسان‌دوستانه وارد جنگ افغانستان شویم.

ملت ما به‌درستی دولت را نقد می‌کند که چرا به‌جای سیاست صلح و دوستی با کشورهای منطقه؛ سیاستِ عمق استراتژیک را در پیش گرفته که نتیجه‌اش مسابقه تسلیحاتی و افزایش تنش در بین کشورهای خاورمیانه است. ملت ما به‌درستی منتقد هزینه‌های توسعه‌طلبانۀ ایدئولوژیک حکومت در منطقه است که با منافع ملی تعارض پیدا کرده است.

چنین ملتی نباید خودش در همان چاهی بیافتد که معتقد است دولتش در آن افتاده است. آرمان‌های آزادیخواهانۀ جنبش مقاومت در پنجشیر و احساسات پاک انسان‌دوستانه مردم ایران، کاملاً برحق و قابل دفاع است، اما این دفاع باید هوشمندانه‌تر از حضور مستقیم نظامی باشد.

نتیجه دخالت نظامی و درگیری احساسی و نابخردانه با طالبان از پیش مشخص است. در یک طرف ایران و پنجشیر می‌جنگند و هزینه مالی و جانی می‌دهند و در طرف دیگر پاکستان و طالبان و عربستان. کیف دنیا را هم ابرقدرت‌های استعمارگری مانند روسیه و آمریکا و انگلیس می‌برند که سلاح‌هایشان را به منطقه سرازیر می‌کنند و با نابودی زیرساخت‌ها و سرمایه انسانی کشورهای خاورمیانه آن‌ها را بیشتر عقب نگه می‌دارند.

این استدلال که چون در فلسطین و سوریه و یمن حضور داشتیم حالا چرا به میدان افغانستان وارد نشویم، منطقی نیست. یک اشتباه را با اشتباه دیگر جبران نمی‌کنند. متاسفانه در پنجاه سال گذشته از صدام و قذافی تا اخوان المسلمین و اردوغان همگی در میدانی بازی کرده‌اند که ابرقدرت‌های استعمارگر برای آن‌ها طراحی کرده‌اند. راهکار این است که ملت و دولت‌های منطقه به‌ویژه ایران، عربستان و ترکیه نظم نوینی برای منطقه ترسیم کنند که در آن منابع این منطقۀ ثروتمند صرف آبادی و آزادی مردم خاور میانه شود نه خرج جنگ و ویرانی و آوراگی مردم سوریه و یمن و افغانستان و...

http://t.me/nambavari

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نظر آقای داود مرادی از کارشناسان میز افغانستان در وزارت امور خارجه که ۳دوره ۴ساله در سفارت ایران در کابل حضور داشته و حتی در زمان حمله به سفارت ایران در افغانستان حضور داشته، اما در کابل نبوده است.
نظر ایشان در مورد نظر جناب آقای جعفریان در مورد افغانستان:

آقای محمدحسین جعفریان، بسیار پسر خوبی است و واقعاً دلسوز ایران، دلسوز افغانستان و دلسوز پارسی زبانان است.
اما خواسته های او قابل نقد است و دیدگاه هایش تا حدی تک بعدی است، بخصوص در موضوع جانبداری از پارسی زبانان و خانواده احمدشاه مسعود، آقای جعفریان، خودش از مردم دعوت می کند که طالبان را سیاه و سفید نبینید، افغانستان را سیاه و سفید نبینید و بعد یک دفعه احساسی می‌شود و تمام تخم مرغ هایش را در سبد پنجشیری ها می گذارد ...!
چون حسین آقا بشدت با خانواده مسعود رفیق است و دلسوز ایشان است، اما این احساسی بودن برای کار سیاسی خوب نیست، در حوزه مسائل سیاسی اگر احساساتی بشوید میلیاردها دلار هزینه و هزاران کشته بهمراه خواهد داشت ...
حسین خودش می‌داند که رهبران مجاهدین، از عبدالله عبدالله گرفته تا عبدالرسول سیاف تا استاد عطامحمد نور تا محقق و‌خلیلی تا نمایندگان دوره جمهوریت مانند: کرزی و اشرف غنی، همه و‌همه در مقابل طالبان کوتاه آمدند، و‌مصلحت دانستند که با طالبان همسو بشوند و‌کشور را تحویل طالبان دادند، شاید اشتباه کردند اما ما حق دخالت در مسائل درون سرزمینی شان را نداریم، آنها عنعنات و لویی جرگه دارند و عنداللزوم از طریق گفتمان بین الافغانی باید راه شان را بیابند، افغانستان ولایتی از ولایات ایران نیست، خودش صاحب دارد...!!

خب، آن سوی قضیه، دره پنجشیر ۲۲۸ کیلومتر آن طرفتر از مرز ایران است، یک جاده قدیمی دارد که تردد در آن سخت است و این دره از هر طرف با کوه احاطه شده، از ابتدا تا انتها موقعیت سخت جنگی دارد، حسین رفته، اما من هم رفته ام،...
لذا طالبان نه در زمان احمدشاه مسعود و‌نه اکنون وارد این دره نشدند و‌ کلا رهایش کردند!
در آن زمان احمدشاه مسعود فرار کرد و به پنجشیر رفت و حالا پسر احمدشاه مسعود فرار کرده و‌به آن دره رفته است ...

امرالله صالح معاون اشرف‌غنی هم اخیراً فرار کرده و به پنجشیر رفته و خود را رئیس دولت نامیده...!؟
حالا این دو نفر در تنگه پنحشیر نشسته اند و از طریق حسین جعفریان درخواست می‌کنند که ایران لشکر کشی کند و افغانستان را آزاد کند و تحویل آن دو نفر بدهد، چون فارس زبان هستند...
این یعنی هزاران میلیارد دلار هزینه و صدها هزار کشته برای ایران...
یعنی بدترین ایده ای که روی کره زمین وجود دارد...!!
نه برادر جان!!
این یک اشتباه فاحش است و ایران نباید به حسین جعفریان که یک انسان خوب ولی بسیار احساسی است گوش دهد...
حسین یادش نمی‌آید که همین احمدشاه مسعود زمانی که وزیر دفاع بود در دهه هفتاد بارها دستور قتل عام هموطنانش را صادر کرد و فرمانده جنگ بین غرب کابل و شرق کابل بود، و در کابل برای بقیه اقوام، فقط حق حیات قائل بود و حتی حق رأی را نیز برای دیگران جایز نمی‌دانست و به همین دلیل بالای هشتاد درصد شهر کابل ویران شد و جنگ‌های متعدد بین مسعود با ژنرال دوستم، مسعود با حکمتیار، مسعود با مزاری، مسعود با سیاف، مسعود با آیت الله محسنی، مسعود با محاذ ملی و غیره صورت گرفت ...!!
نکته مهم این است که:
انگلیسی‌ها، روس‌ها، آمریکایی‌ها
از لانه زنبور افغانستان با فضاحت خارج شدند!!
و امروز هر کس ایران را تشویق به ورود نظامی به افغانستان کند حتماً خیانتکار است.
افغانستان،
متعلق به افغانستانی هاست
باید خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند.
به جمهوری اسلامی ایران هیچ ارتباطی ندارد!!
اگر کارشناسی مثل حسین جعفریان احساسی شد باید کنترل شود.
وگرنه ممکن است قیصریه را یکبار دیگر برای یک دستمال به آتش بکشند..!
دوستان ما چون زیاد به افغانستان رفته اند و در ایران نیز چون زیاد افغانی هست، گاهی یادشان می رود که افغانستان یک کشور دیگر است، و باید مردمان آن سرزمین بیآموزند تا خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند، پسر احمدشاه مسعود هم، به جای اینکه التماس امریکایی ها و یا ایرانی ها را برای مداخله نظامی بکند، بهتر است که به کابل بیایید و مانند کرزی و عبدالله عبدالل و خلیلی و محقق و دانش و دیگران، در مقابل طالبان که هموطنانشان و فامیلشان و قوم و خویششان هستند، بنشیند و مذاکره کنند و یک راه حل مناسب برای مدیریت کشورشان افغانستان پیدا کنند.
یا حق
التماس دعا- داود مرادی

برگزیده سید حامد نعمت‌اللهی از رسانه‌های بین‌الملل را پیگیری کنید
@IntMonitoring

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آیت الله سید حسن خمینی:
ایستادگی طالبان مقابل استکبار جهانی نباید ما را ذوق زده کند
بی توجهی این گروه به «آزادی های فردی» که جزئی از «اسلام ناب» است، فراموش نشود
سخنرانی در مراسم سالروز تأسیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چهارشنبه ١٧ شهریور /ایسنا

This comment was minimized by the moderator on the site

جعبه سیاه سقوط افغانستان

شکل‌گیری افغانستان به دلیل رقابت ژئوپلیتیک میان روسیه و بریتانیا با عنوان «بازی بزرگ» در طول سده نوزدهم بود. در کنار رقابت برای تضعیف ایران، این رقابت به شکل‌گیری افغانستان به عنوان کشوری تحت الحمایه بریتانیا انجامید.هرات را نیز با پیمان ننگین پاریس در ۱۸۵۸ از ایران جدا کردند. پس هیچ‌گونه نیروی درون‌زایی در پدید آمدن این کشور وجود تاریخی نداشته و زمانی که نیروی درون‌زایی وجود نداشته باشد، نمی‌توان از دل گروه‌های فرهنگی، مذهبی آن هم در کشوری مانند افغانستان که چهار راه اقوام بوده، یک کشور و یک ملت شکل داد. وقتی کشوری چند قومیتی با این همه نیروهای گریزنده از مرکز به صورت تاریخی چنین مشکلاتی دارد، نمی‌توان توقع داشت این مشکلات در یک دوره زمانی کوتاه از میان رود. در نتیجه مشکل ملت‌سازی، دولت‌سازی و حکومت‌سازی در افغانستان وجودی تاریخی داشته است. قانون اساسی افغانستان ممکن است از برخی وجوه از قانون اساسی آمریکا مترقی‌تر باشد، اما مشکل آن است که این کشور یک کشور جعلی است تا کشوری واقعی
در همه جای جهان مردم به نخبگان حاکم می‌نگرند و زمانی که دریابند اینان برای وطن ارزشی قائل نیستند و تنها به دنبال گردآوری ثروت و فرستادن برای فرزندان خود در غرب هستند، مردم نیز عرق دفاع از کشور را از یاد می‌برند. میان زندگی اشرافی فرزندان اشرف غنی و گریز مردم عادی با سوار شدن روی چرخ هواپیما رابطه‌ای مستقیم است
یازده سپتامبر،جنگ افغانستان، جنگ عراق، بحران اقتصادی ظهور داعش و دست و پنجه نرم کردن با ایران در خاورمیانه همگی باعث می‌شود که برای دو دهه آمریکا از چین غافل شود و نتواند چین را مهار کند. آمریکا قصد دارد چین را مهار کند. ولی در مسیر کمربند زمینی، آمریکا توان آن را ندارد تا به چین فشار وارد کند. یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث شد از افغانستان بیرون بیایند، همین عدم توان لازم برای فشار بر مسیر زمینی راه ابریشم نوین چین است.هرچند بایدن با عجله و فضاحت از افغانستان خارج می‌شود، اما بیش از ۶۰% آمریکایی‌ها موافقت خود را اعلام کردند. رهبران آمریکا خواهان پایان دادن به «جنگ‌های بی‌پایان» هستند.

برای چین امنیت ملی و کمربند زمینی راه ابریشم نوین مهم است.برآمدن یک حکومت رادیکال می‌تواند به بی‌ثباتی در آسیای میانه، نقطه ثقل کمربند زمینی راه ابریشم نوین، انجامد. افغانستان دارای یکی از بزرگ‌ترین منابع معدنی دست نخورده در جهان به ارزش یک هزار میلیارد دلار است. همچنین ارزش گاز دست‌نخورده افغانستان یک تریلیون دلار برآورد می‌شود.همه این منابع برای بهره‌وری نیازمند سرمایه‌گذاری است که چین می‌تواند این مهم را به انجام رساند.

چیزی که باعث شد ایران امروزه سیاست «منتظر باش و ببین» را در پیش بگیرد این بود که اولا برخی در ایران طالبان را نیرویی می‌بینند که می‌تواند جلوی برآمدن داعش یا القاعده را در افغانستان بگیرد. دوم اینکه، ایران نیز مانند مسکو و پکن این برداشت را دارد که خروج آمریکا از افغانستان ممکن است تصمیمی عامدانه برای ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیک باشد که می‌تواند بی‌ثباتی را در منطقه و مرزهای شرقی ایران ایجاد کند. سومین عامل این است که ما در مرز‌های شرقی یک همگرایی با پکن و مسکو داریم. ایران زمانی که واکنش‌های کشورهای منطقه را نیز دید متوجه شد که در حقیقت اگر بخواهد در برابر طالبان موضع سختی بگیرد تبدیل به یگانه کشوری می‌شود که این کار را انجام داده و این یعنی رفتن ایران در منجلاب باتلاق افغانستان و کشورهای منطقه و حتی کشورهای غربی و روسیه و چین می‌توانند در این زمینه برای ایران مشکل ایجاد کنند. بنابراین ایران موضعی بسیار محتاطانه را در این خصوص اتخاذ کرد.

ما با افغانستان یکدست طالبان به مشکل برخواهیم خورد. این خطرات می‌تواند شامل شکل‌گیری یک حکومت وهابی یکدست در شرق، ایجاد خطر محاصره ایران در شرق و غرب، نفوذ رقبای منطقه‌ای ایران مانند ترکیه، عربستان و قطر در افغانستان و از میان رفتن نفوذ تاریخی ایران در این کشور باشد

طالبان اما علیه ایران موضع خواهد گرفت،مخالفت با ایران از سوی هر کشوری، برای جامعه بین‌الملل به رهبری آمریکا مورد پاداش قرار می‌گیرد. تصورپذیر خواهد بود که کابل زیر سلطه طالبان برای کاهش فشار غرب بر آن، حاضر شود علیه ایران تنش بیافریند. در نتیجه جاه‌طلبی منطقه‌ای طالبان به معنای مشکل آفرینی برای ایران خواهد بود.

پیامد بی‌توجهی به افغانستان می‌تواند به خفگی ژئوپلیتیک ایران بینجامد. امری که به سرعت به شکنندگی امنیت ملی و از دست‌رفتن یکپارچگی سرزمینی خواهد انجامید./دنیای اقتصاد

دکتر آرش رئیسی‌نژاد
تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

@Library_Telegram

This comment was minimized by the moderator on the site

پنجشیر، آوردگاهِ مخالفان قبیله گرایی، الهام بخش مبارزان ضدّ طالب تباری

امان الله دهقان فرد

قسمت : ۴۱

خلاصه متن)- آغازگاهِ مبارزات ضِدِ تبارگرایی، اهرم جاهِ مقابله با مذهب سواری، اردوسرایِ مخالفانِ پشتون وِلایی، تاریخ نگارِ جنگ آورانِ تاجیک قراری!، «افشا کُنِ» برنامه ی بیگانگانِ دور از عیانی!، احیاگرِ روحیه ی «کثرت صدایی»! و نهایتا، فریادگرِ ندایِ خُفته در گلویِ اقوام و اقلیت های موسوم به «جوالی»! در اقصا نقاط افغانستان امروزی و..، تنها تعدادی از توصیفاتی است که طی روزهای گذشته پیرامون مقاومتِ تنها بخش اندکی از فارس زبانان، سنت مذهبان، مسعود دیدگان و مشکل کشیدگان از دست، زبان و رفتار قومیت گرایان و وحشت آفرینانِ طالبان، مورد استفاده قرار گرفته و اخبار درگیری های مدافعانِ حریم زادگاه شیرانِ «پنجشیر»، سر فصل رسانه های صوتی و تصویریِ منطقه و جهان را به خود مشغول نموده است. با عنایت، به ابهام زایی های برخی مراکز و پایگاه های داده ای و اظهار نظرهای غیرمنصفانه و بعضا مُغرضانه و ناشیانه ی بعضی افراد نااطلاع از اوضاع جاری افغانستان و علل دفاع مردمان و ساکنانِ این خِطه ی همیشه زیبا به فرماندهی جناب «احمد مسعودِ جوان»، مطالبی را تقدیم شما، محترمان و دنبال کنندگان تحولات جاری این کشور همسایه، برادر و مسلمان، می نماییم.

اول)- شاید بسیاری از مردم، حتی مدعیان کارشناسیِ افغانستان ندانند که «پنجشیر»، نه تنها در دوران معاصر، بلکه از زمان باستان، همواره نماد مقاومت و ایستادگی مقابل مهاجمان و کشور گُشایان بوده و مطالعه نوشته های تاریخ نویسان و اشعارِ حماسه سرایانی همچون فردوسیِ نامدار و..، نشان گویایی از این واقعیت غیر قابل انکار است، وجود ۱۲۶ دره بزرگ و‌ کوچک، موانع طبیعی و تعصب و جنگندگیِ ساکنان پارسی گوی آن، همه، دست به دست هم داده، تا دسترسیِ متجاوزان به این منطقه ی تمدنی و معدنی!، همچنان، با مشکل مواجه شود.

دوم)- پاسخ به این پرسش که، علی رغم تسخیر آسان و عقب نشینیِ بدون درگیری آن چنانیِ تمامیِ ولایات این کشور به دست نظامیان مختلط پاکستانی و شبه نظامیان طالبانی، چرا، تنها ولایت پنجشیر همچنان مقابل مهاجمان، مقاومت نموده و تصمیمی برای تسلیم اتخاذ نکرده؟ و.. ضمن آن که کاری به روایت سازی های دروغین و استیصال گرانه ی برخی ناهمسویان و مُتهتکان به مقاومان این قطعه از دیار پارسیان اصیل نداریم!، در عین حال اما، یاد آور می شود،

الف)- تسلیم ناپذیریِ این مردمان، مربوط به دیروز و امروز نیست، بلکه صدها سال متمادی است، نسل اندر نسل، برابر متجاوزین و مهاجمین، «راست قامت»، ایستاده و با این که هر بار، هزاران شهید و قربانی تقدیم نموده اند، ولی همچنان، شجاعت و همبستگی خود را به رُخ اغیار و ادبار، کشانیده اند.

ب)- علی رغم گرایش مذهبی اهالی این منطقه به اکثریت اهل سنت این کشور، در عین حال، به زبان پارسی و قومیت خونی و تاجیکیِ خود تعصب عجیبی دارند!، آنان، عاشق فارس زبانان جهان، به ویژه ایران بزرگ و خراسانیان سترگ هستند و به همین دلیل هم بوده که همواره مورد تعرضِ مستمرِ، اقلیت های قومی و تندروان مذهبی واقع شده اند!.

ج)- ساکنان این سرزمین کوهستانی و دره ای، به شخصیت های تاریخیِ قدیم و معاصر خود، وابستگیِ شدیدی دارند و به همین جهت است که به «قهرمان ملیِ» کشورشان، فرمانده ی شهید، «احمد شاه مسعود»، بیش از اندازه، متمایل و معتقد بوده و هستند.. .

سوم)- واقعیت آن است، اگر ساکنان این منطقه، حتی خودشان باشند و مردمانِ بومی شان، باز هم دیگران نمی توانند به این سادگی مغلوب شان کنند!، به همین دلیل هم بوده، که نظامیان تا بن دندان مسلح شوروی سابق، علی رغم به کار گیریِ تمام «عِدّه» و «عُدّه»، لکن هرگز موفق به شکست کامل اینان نگردیده و «شیرِ پنجشیر»، لقبی همیشگی، برایِ رهبر فارس زبانان، کشور و منطقه، در تاریخ ثبت و ضبط گردید!.

چهارم)- صراحتا عرض می کنیم، همچنان که از چهار ماه قبل به این سو، نیز در یادداشت ها تاکید کرده ایم، پیروزی های طالبان، نه، به دلیل جنگ آوری و تهورات فردی و گروهی است، بلکه محصول توافقات پشت پرده و دخالت نظامیان و سرویس های امنیتیِ برخی همسایگان و همسودان فرامنطقه ای بوده، که البته همین ها، به دلایل مختلفی، موفق به خریدِ فرماندهانِ ولایت پنجشیر و بزرگانِ غیر پشتونیِ آنان، نگردیده بودند.

فراموش نکنیم)- وقتی ملاصاحبانِ طالبان، یک ماه پشتِ دروازه های سنگلاخیِ پنجشیر متوقف گردیده و برای رسیدن به نزدیک ترین موقعیت شان به کابل، هزاران عضو شاخص و آموزش دیده ی معروف به «قطعه ی سرخِ» خود را از دست می دهند، ولی امکان تحرکِ عمده ای مقابل فرمانده ی جوان و جنگ آورانِ تاجیکان اهل سنت را پیدا نمی کنند، حکایت از توطئه ی بزرگی می کند که، پدرخواندگان طالبان، از قبل تدوین و اجرا نموده اند!..

حواس مان باشد)- حتی اگر، «احمد مسعودِ» دوم، فرمانده ی جوان فارس زبانان و پنجشیریان، به همراه نیروهای بومی و قومیِ فاقد کمک های مادی، معنوی و رسانه ای هم پیمانان!، نتوانند، مقابل نظامیان و سلاح های هوایی، زمینی و پهبادیِ پاکستان، برای مدتی طولانی مقاومت کنند، در عین حال، افسانه ی شکست ناپذیری و محبوبیت حداکثریِ قوم سنگدل و وحشی طالبان را بر همگان اثبات و مسیر را برای حضور شجاعانه و نترسانه ی دیگر اقوام و ساکنان ولایات، برابرِ تمامیت خواهان، هموار خواهند نمود!..

هجدهم شهریورماه، مصادف است با بیستمین سالِ آسمانی شدنِ فرمانده ی مجاهد، «احمد شاه مسعود»، به دست اجیر شدگان تروریست طالب مَسلک، همو که گفته بود :«به خدا سوگند حتی اگر به اندازه کلاهم جای ماندن در این سرزمین را داشته باشم، می‌مانم و مقاومت می کنم»،

تقدیم به روح بلند ایشان و همه ی شهدای مقاومتِ «شیعه» و «سُنّی»، مقابلِ «اسلام هراسان» و «سَفیهانِ سُفیانی»، در افغانستان، شام، عراق و تمام نقاط جهان،
رحم الله مَن قرءَ الفاتحةَ مع الصلوات
۱۸/شهریور/۱۴۰۰

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

محمد قوچانی

آنجا در پنجشیر چراغی روشن است .

*حتی اگر حکومت ذاتاً بنیادگرای پاکستان به یاری طالبان بشتابد . *

پاکستان کشوری است که با توطئه انگلیس، جاه طلبی محمد علی جناح، خیال پردازی سیاسی محمد اقبال لاهوری وسلفی گری ابوالعلی مودودی از هندوستان جدا و ساخته شد .

حتی نصایح مولانا ابوکلام آزاد ( رهبرمسلمان هندی که کوروش را ذوالقرنین می دانست) هم جلوی تجزیه هند را نگرفت .

اگر پاکستان در دل هندوستان مانده بود، قدرت اسلام در هند بیشتر بود تا اکنون که این کشور به بهشت تروریستها بدل شده است .

پاکستان و اسراییل تنها کشورهای جهان هستند که نه بر بنیان مفهوم "ملت " که بر بنیاد" دیانت " بلکه بر اساس فهمی ایدئولوژیک از دیانت (که درکی بسته از دین است) ساخته شده اند .

صهیونیسم در اسراییل و سَلَفیسم در پاکستان، از یک جنس هستند.

سران پاکستان در سرتاسر عمر کوتاه دولت شان تنها از راه کودتا یا ترور قدرت را بدست آورده یا منتقل کرده اند .

حتی زبان رسمی این کشور اردو است که نشان از زبانی نظامی و ارتش ساخته دارد .

دولت در پاکستان، ارتش ندارد، ارتش در پاکستان، دولت دارد !

ارتشی که حالا بمب اتمی هم دارد.

ارتش و ایدئولوژی، دولت پاکستان را بوجود آورده و حفظ کرده است .

همان دو عنصری که طالبان را ساخته و افغانستان را اشغال کرده است .

در مدرسه هایی که در خاک پاکستان با پول عربستان طالب پرورش داده است و اکنون به اسلحه آمریکایی هم مجهز شده است .

متاسفانه با وجود نفوذ زبان فارسی در پاکستان (حتی در سرود ملی آن)، با وجود شیعیان پاکستان که همیشه قربانی سلفیها شده اند، با وجود ایرانی تباران پاکستان، با وجود خویشاوندی های دو جمهوری اسلامی، ما هرگز نتوانستیم پاکستان را از چنگ عربستان بیرون آوریم که امشب بر سر فارسی زبانان افغانستان، یک جمهوری اسلامی دیگر، بمب نریزند .

خدا بیامرزد مرحوم محمد رضا حکیمی را که خوش باورانه و
" ناکجا آبادگرایانه " از رویای تاسیس " اتحاد جماهیر اسلامی" حرف می زد و جنگ این جمهوری ها را نبود که ببیند ... دولت به ملت است که راست می آید ،نه به ...

داعش از جلوی روی ما و پیش چشمانمان به پشت سرمان رفته است.

و مانند کرونا هر روز جهش می یابد.

ویروسی که برای تن رنجور ما ساخته شده است تا به نام اسلامگرایی جلوی اسلامگرایی را بگیرد.

و گوشت قربانی در این میان ایران است.

هر روز پیکره ای و پاره ای از تن ایران را میخواهند، روزی به نام آذربایجان بزرگ، روزی به نام کردستان بزرگ، روزی به نام ترکستان بزرگ، روزی به نام بلوچستان بزرگ، روزی به نام عربستان و الاهواز ...این بار به نام خراسان بزرگ ... گویی هر که می خواهد بزرگ شود، باید تکه ای از ایران را جدا کند !

اما اینها همه پاره های تن ایرانند: با آذربایجان و کردستان و بلوچستان و خوزستان و خراسان و ... است که ایران، ایران می شود.
ایرانشهر میشود .. بارها نوشته ام ایرانشهر، فارسشهر نیست.

ایرانیت، نژاد نیست.

ایران قبل از آنکه حتی ملت باشد ( که هست )، دولت است .

دولتی بزرگتر از این جناح و آن جناح و این حاکمیت و آن حاکمیت و این قوه مجریه یا آن قوه مجریه و حتی بزرگتر از نظامهای سیاسی.

ایران به تعبیر هگل اولین دولت تاریخ است .
*میخ خاورمیانه است . *
با تجزیه ی ایران بزرگ نمی شوید.
کوچک می شوید ...بدتر از معاهده استعماری ساکس - پیکو.

وقتی پیکر مرد بیمار اروپا، امپراتوری عثمانی را شرحه شرحه کردند، صلح از خاورمیانه رفت .

به ایران هم آسیبی برسد،منطقه تا ابد در آتش و خون فرو می رود...!

اما دریغا که ما در دل ایران، ایران را فراموش کرده ایم.

دولتمردان در خواب، روشنفکران در خیال، سیاستمداران اسیر جنگ قدرت، شهروندان غرق گرفتاری، رقیبان رو به رشد و دشمنان در حال توطئه ...دریغ است ایران که ویران شود، کنام پلنگان و شیران شود ... دریغ

https://www.instagram.com/p/CTdK5ZcjZmZ/
mghochani's profile picture
mghochani

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آرمان‌ها ضد گلوله اند؛ احمد مسعود چه می گوید؟

Posted: 07 Sep 2021 05:28 AM PDT

ابوطالب آدینه‌وند

احمد مسعود می گوید که پدرش گفته است که اگر حتی اندازه یک پکول( کلاه) جا داشته باشم برای آرمانم مبارزه خواهم کرد. گویی اکنون وضع فرمانده احمد مسعود جوان فرزند احمد شاه مسعود قهرمان اسطوره ای نیز چنین شده است. او اکنون مهم ترین نیروی مقاومت در برابر نیروهای تروریستی طالبان با آن‌سابقه تاریک و فقه بسته و توتالیتر مقاومت است، آن هم مقاومتی حماسی و شکوهمند. مبارزه ای که اکنون فارغ از نتایج آن و به رغم هزینه های سنگین موجی از امید و روحیه را در دل مردم افغانستان آفریده است که می شود مقاومت کرد هر چند با خون جگر، خون هایی که دل مردم را زنده کرده است و هیچگاه در دو دهه اخیر اینقدر حس آرمانی و آزادی خواهی در کالبد افغانستان دمیده نشده است.

مع الاسف مبارزان سابق نیز آرمانهای ملی را در پای منافع رانتی اقتصادی ذبح نموده و با فاصله گیری از سیاستی ملی و روی آوردن به سیاست بازیهای فرقه ای و گروهی روحیه ی مقاومت در آنها مسخ شده است. عاقبت آنکه امضای خلیل زاد که منجر به مشروعیت بخشی به فرقه طالبان و تقویت روحیه تهاجمی آنها شده بود با همراهی عملی و احتمالا تبانی اشرف غنی قبیله گرا با طالبان، منجر به فروپاشی حکومتی فاسد و تباه شد و همه را در بهت و حیرت فرو برد.

مذاکرات دوحه، مذاکراتی بود که نتایج آن تا کنون بهتر از دوران اشغال افغانستان توسط آمریکا نیست. آمریکا در این مذاکرات تمامی اقوام و مذاهب و جریانات سیاسی در جامعه پرتعارض افغانستان را در برابر معاملات آشکار و پنهان با گروه طالبان هیچ انگاشت، جمعیتی که بیش از ۶۰ درصد افغانستان را در بر می گیرد.

در افغانستان تعارضات و تضادها ساحتهای گوناگون حیات اجتماعی را در بر می گیرد، به گونه ای که شکاف مذهبی و قومی پابه پای هم،یکدیگر را در طی چند دهه اخیر تقویت نموده و بر همکنش هم افزا دارند بدین معنی که دین حکومتی و اجباری طالبان با بافتاری از فرهنگ قبیله ای پشتون چنان آمیخته است که به تعبیر عام پشتونها دین پس از قومیت و یا به عبارتی درست تر طالبانیزم محملی ایدیولوژیک برای اقتدار قوم پشتون است و این آتش تعارضات را بسیار پیچیده کرده است.

حقیقت ماجرا این است که افغانستان نوین(در سابق آریانا یا خراسان) هنوز نتواسته است در جامعه ای متکثر از نظر قومیت و مذهب و زبان، بنیادهای همبستگی ملی خود را بازیابد. چنانچه عناصر همبستگی بتواند تعارضات ناشی از تفاوت قومی، زبانی، مذهبی را در خود حل نموده و سبب تکوین هویت ملی نسبتا پایدار شود. در چند دهه اخیر گرچه حول استقلال طلبی و مبارزه با بیگانه ائتلافی موقت ساخته شد اما حتی در دوران پسا ۱۱ سپتامپر و اشغال آن توسط ناتو و آمریکا نتواست دولتی فراگیر و پکپارچه برسازد به طوری که در طی ۲۰ سال پس از طالبان علاوه بر ناکارآمدی و فساد دولتی، نهاد دولت در افغانستان نتوانست حاکمیت ملی در پهنه این سرزمین کهن را تحقق بخشد. به گونه ای که نهاد دولت به عنوان نهاد مرجع نتواست سازوکاری از انتظام سیاسی را برگزیند که حامل وحدت در کشوری با کثرت فرهنگی و قومی گردد.

اکنون فرقه افراطی با سابقه ترور در قالب امارت پشتون- طالب اکثریت نواحی افغانستان را از جنگی فرسایشی و دو دهه ای تصرف کرده است و در پی طرح اندازی بنیادی با بافتاری قبیله ای در عبای تقدس دینی با ایدئولوژی افراط گرایانه است چیزی که به تعبیری از هابز در لویاتان جز ((قلمرو ظلمت)) نیست. اما پرسش اینجاست که آیا این بنیاد با رکن همبستگی مبتنی بر “عصبیت قومی- فرقه ای” می تواند دولتی پایدار تشکیل دهد بسیاری از آگاهان و مبارزان و نیز جامعه مدنی نوپای افغانستان بر این باورند که طالبان توان این کار را ندارد و تغییراتی که مدعی آن است صوری و بی پایه است. زیرا طالبان به خاطر روح تضاد با سازوکارهای جهان مدرن چون تفکیک قوا و چیدمان دموکراتیک به مانند نهاد قانون گذاری مدنی پارلمان و… تضاد و تعارض را بیش از گذشته خواهد کرد و افقی نو را در برابر جامعه افغانستان نخواهد گشود. بلکه به بسان چند دهه گذشته دولتی شکننده و تاریک اندیش با ضریب نفوذ پایین را بنا خواهد نهاد.

از آنجا که احمد مسعود جوان امید بسیاری از مردم افغانستان به ویژه زنان وجوانان و نیز بسیاری از جمعیت حدودا ۵۰ درصدی متولدین پسا طالبان و اقشار مدنی و سیاسی و هنری است ، حال باید دید که نیروهای مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود چه پاسخی را در برابر تعاضات موجود در افغانستان پیش رو قرار می دهند. او اکنون بر میراث خونین پدری وطنخواه و ملی نشسته است، وطنی که در وحشت و شوک فرو رفته است.

اگر به صورت کوتاه و تیتروار به چند نمونه از این تعارضات موجود در افغانستان نظر کنیم، می توان در لابلای مصاحبه ها و کنفرانس ها سخنرانی های موجود در شبکه های مجازی و یوتیوب و… با احمد مسعود ردی از التفات به این تعارضات و بحرانها را یافت که در اینجا به صورت کوتاه به مضمون آنها خواهیم پرداخت؛

۱- تعارض سبک زیست جوانان و زنان با بافتار قبیله ای و تنگ نظری دینی طالبان:

گرچه آمارهای جمعیتی سال ۲۰۱۷ نشان از این دارد که جامعه افغانستان اکثریت ۷۵ درصدی روستا نشین و ۲۵ درصد شهرنشین دارد اما نرخ رشد شهر نشینی بالای ۵ درصدی در سال نشان می دهد که این کشور در حال گذار به دوره انتقالی زیست شهرنشینی است. بنابراین حیات مدنی با سبک زیست نو متناسب با عصر دیجیتالیزه شده در آن در حال قوام یافتن است.

جوانان و زنان حاملان اصلی این پویایی اجتماعی در افغانستان بودند. آنها اکنون نیز مطالبه گران اصلی حقوق خود چون برابری و حق تحصیل و کار و… خواهند بود و سیستم قبیله ای طالبان توان اداره و مدیریت خواستهای اجتماعی آنها را نداشته بل در برابر بسیاری از آنها با رویه های کنترل گرانه خواهد ایستاد و تعارضات اجتماعی را در جامعه خواهان نو شدن بیش از پیش خواهد کرد.

اما احمد مسعود که خود جوان است برای بسیاری من جمله صحراکریمی فیلمساز و مژده جمالزاده از هنرمندان مشهور افغانستان نماینده امیدها و مطالبات نسل جدید دانسته شده است. چنانچه احمد مسعود در بیانیه اخیر خود در صفحه شخصی اش در فیس بوک از مبارزات و تظاهرات زنان هراتی در روزهای اخیر برای احقاق حقوق خود حمایت کرد او در مصاحبه هایش تاکید دارد که افغانستان آینده باید بر اساس مطالبات جوانان آن دیار تنظیم گردد و توصیه می کند که آنها برای آزادی و “جور: بسامان” کردن خود باید دست بکار شوند و آمریکا و سایر دول خارجی برای آنها کاری نخواهند کرد.

۲- صلح خواهی و عدم انتقام گیری:

چنانچه دیدیم که فرمان عفو عمومی طالبان، دروغی آشکار بود. احمد مسعود هم در سالها قبل و هم پیش از آغاز جنگ در پنجشیر بر راه اندازی گفتگوی چند جانبه من جمله با طالبان تاکید نموده است و راه صلح را بر اساس آن استوار می داند. گفتگویی که همه طرفها در آن به رسمیت شناخته شوند و حقوقشان لحاظ گردد. او در مصاحبه ای می گوید که ” بلا شک با طالبان صلح خواهد کرد و از خون پدرش خواهد گذشت ” این نگاه مبتنی بر توجه به آینده و پرهیز از ماندن در گذشته و اختلافات قومی و مذهبی و باز نمودن زخم های کهنه لاینحل است این عبور او از گذشته و خون ریخته پدر شهیدش نشان از توجه او به مصالح ملی دارد. در تشخیص تاریخی احمد مسعود در چشم انداز صلح همه جانبه و پایدار مبتنی بر توزیع عادلانه قدرت و منابع، امنیت و منافع ملی و توسعه تامین خواهد شد.

۳- مذهب اعتدالی در برابر افراط گرایی و تحمیل شریعت: اکثریت مسلمانان جهان از اهل سنت با شریعت حنفی هستند در افعانستان نیز چنین است. اما نگاه تندروانه طالبان به دنبال اعمال فقهی تحمیلی و بدور از تمدن و دنیای معاصر بر افغانستان است فقهی که فقط کریکت در آن ورزش مشروع است و زنان در آن محدوداند و از مشاغل هنری باید اجتناب کنند و موسیقی در آن حرام است و قطع دست جاری و فرمالیسم مذهبی حکمفرما. در نگاه طالبانی به اسلام، شریعت قرون وسطایی برجای احکام مدنی نشسته و قانون گذاری بدعت و نامشروع است از این رو تمامی وعده های آن مبتنی تبصره ها و قیدهایی هستند که در این مکتب قبیله ای جاری است.

احمد مسعود در تعابیرش می گوید که ما “اسلام اعتدالی” می خواهیم و آن را به عنوان یک دانش آموخته فقه حنفی پادزهر فرمالیزم مذهبی توام افراط گرایی آن می داند. نگاهی که در پرتو آن به جای شیعه هراسی پدرش احمدشاه مسعود را ” شاگرد مکتب حسین” می داند، این نگاه در تنگنای نگاه فرقه ای نیست بل به افق های باز گشوده است.

۴- سازوکار فدرالی در برابر تمرکز قدرت :

عدم تحقق دولت در ۲۰ سال اخیر و نیز سابقه طولانی جنگ های پیشین در تشکیل دولت با دوام نشان می دهد که این کشور نیاز به سازوکاری در نظم سیاسی و توزیع قدرت در آن دارد که بتواند شمولیت گرایش های سیاسی و قومی و مذهبی را پوشش دهد. و افغانستان را از بی دولتی و ” دولت کوتاه مدت” نجات دهد. احمد مسعود می گوید در اشارات پدرش سخن بر سر الگوی سوئیس بوده است و خود او نیز حامی گونه ای از فدرالیزم سیاسی است. او تمرکز قدرت را در دست یک قوم و یا یک گرایش مذهبی مقبول نداسته و به تمرکززدایی از قدرت باور دارد.

در تجربه تاریخی معاصر افغانستان نه حکومتهای قومی، نه حکومتهای فرقه های دینی و نه حتی حکومت ایدئوژیک کمونیستی هیچ کدام نتوانستند پایدار باشند.

حکومت طالبانی نیز حکومتی مادون عصر جدید و حکومتی در صورت قبیله ای و در محتوا شریعت بنیاد است. در آن نه از نظامات و تنظیمات قانون گذاری خبری هست و نه نظام تکنوکراسی و دیوان سالاری مشخصی دارد.

احمد مسعود خود را نیروی حامی مردم سالاری دانسته و بر این باور است که فقط در یک ساختار انتخابی با نظام توزیع قدرت مشخص که بتواند گرایش های قومی و زبانی و مذهبی و… را پوشش دهد و مشارکت همه باشندگان سرزمین افغانستان را در برگیرد، امکان تشکیل دولتی پایدار هست.

۵- ((آرمان‌ها ضد گلوله اند)): تیتر این قسمت بخشی از دیالوگ فیلم V for vendetta به کارگردانی جیمز مک تیگو است و این سخن رزمنده ی آزادی برای احقاق حقوق از کف رفته است.

احمد مسعود این رزمنده آزادی مردمان خویش در بخشی از مصاحبه ای در چند ماه پیش ضمن تاکید بر گفتگو و صلح با طالبان، می گوید” قاتلان پدرش را می بخشد اما آرمان او را نمی تواند فراموش کند” و اکنون روح آن آرمانهای سترگ بشری در دره اساطیری‌گون پنجشیر عمل می کند و ممکن است احمد شاه مسعودی کشته شود و یا خود بگوید من پیرو امام حسینم و کاری حسینی کند، اما آرمانها دینامیزم تاریخی دارند و نمی میرند زیرا ((آرمانها ضد گلوله اند)) و گلوله سربی در آنها اثر نمی کند، آنهااز جنس معنایند.

احمد مسعود در مصاحبه ای می گوید که در همان ۱۲ ساله‌گی چنان توقعات فرزند احمد شاه مسعود بودن بر دوشش سنگینی می کرده که احساس می کرده چطور این راه صد ساله را باید بپیماید و بار سنگین آرمان پدر را بر دوش بکشد. اما اکنون بالیده بر آرمان و میراث پدر و با افقی امروزین تر و حتی فراگیرتر و غنی تر در پی برپایی جنبشی ملی و به تعبیر خودش جنبشی برای ” راه خدا و آزادی و عدالت” است راهی که به تعبیر حافظ شیرازی “شب تار و بیم موج و گردابی چنین حائل” در پیش راه است و بدون لحاظ نمودن “وزن آرمانداری آرمانداران” و نیروی خیال شاعرانه برای برساخت نیروی مادی تحول، نمی توان هیچ توازنی عادلانه برقرار نمود. آغاز راه مقاومت و خطر کردن به آن بزرگترین رخدادی بود که توانست حیاتی مجدد به افغانستان بدهد و گرچه ممکن است اثرات این آرمان‌داری انهدام ناپذیر در بزنگاهی دیگر در روح تاریخ این ملت حلول کند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

جعفریان: نیروهای طالبان خانه به خانه به دنبال دختران جوان برای جهاد نکاح هستند!!

حسین جعفریان
ادعای کمک به مظلومان ما هم به گند کشیده شده و آبرویی برای ما در نزد مردم مظلوم افغانستان خصوصا فارس‌زبان و شیعه‌های هزاره که حدود ۵۰ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند باقی نمانده .

تروریست‌های پنجابی طالبان خانه به خانه به دنبال دختران جوان اقوام تاجیک «فارس»، ازبک «ترک» و هزاره «شیعه‌های فارس» هستند! پدر یک خانواده غیرپشتون از قندوز شخصا به من اعلام کرد از ۵ فرزند دخترم، نیروهای طالبان ۴ نفر را برای جهاد نکاح با خود برده و دخترم چهارم من را با این عنوان که هدیه امارت اسلامی به شماست، نبردند! بسیاری از دختران شیعه هزاره را هم برای جهاد نکاح در منطقه مالستان با خود برده‌اند.

دیدید کابینه فراگیر «همه‌شمول!» که طالبان وعده‌اش را داده بود چه شد؟ یک کابینه «طالبان‌شمول» و ملاشمول! که حتی شیعه را هم به آن راه ندادند دو نفر تاجیک و ازبک هم که نامشان در بین وزیرانشان دیده می‌شود، از اعضای گروه طالبان هستند! یعنی بک کابینه ۱۰۰ درصد طالبانی و ۶۰ درصد غیرپشتون هم بروند پی‌کارشان!حالا منتظر باشید تا وعده‌هایی هم که به شما داده‌اند را عمل کنند.

اینها از قبر شهیداحمدشاه مسعود هم نگذاشتند، اینها حتی حفظ ظاهر هم نکردند و ماهیت پلید خود را نشان دادند و شیشه منقش به آیات قران روی مرقد را هم خرد کردند تا نشان بدهند اینها «شوونیست» (نژادپرست) هستند نه صرفا یک فرقه مذهبی افراطی! بلکه ترکیبی است توام از شوونیسم و ارتجاع مذهبی افراطی.

در ارتباطاتی که عصر امروز به سختی با برخی از ساکنان پنجشیر داشته‌ام آنان گفته‌اند هزاران غیرنظامی به دلیل چند هفته محاصره کامل، از ترس کشتار و اسارت با کودکان و سالمندان به کوه‌ها پناه برده‌اند و روزهاست که غذایی برای خوردن ندارند و در آستانه یک فاجعه بزرگ انسانی و مرگ هزاران انسان بی‌گناه بر اثر شقاوت‌پیشگی تروریست‌های طالبان، القاعده، داعش و نیروهای پاکستانی قرار داریم.

کسی از شما انتظار دخالت نظامی ندارد، فقط از مجامع جهانی بخواهید جلوی این نسل‌کشی یک قوم مظلوم توسط یک گروه تروریستی وحشی و بی‌رحم را بگیرند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

افغانستان قربانی منازعۀ ایران و آمریکا؟

احمد زيدآبادى

در زمان حملۀ ارتش آمریکا به افغانستان، گویا جمهوری اسلامی نیز در ترغیب نیروهای مستقر در درۀ پنجشیر برای کمک به سقوط امارت اسلامی طالبان و همکاری آنها با دولت جرج بوش نقش بازی کرده است.
در واقع، همکاری ایران با آمریکا برای ساقط کردن رژیم طالبان در آن دوره، زمینه‌ای برای کار مشترک دو کشور به منظور کمک به تشکیل و استقرار دولتی ملی و قدرتمند در افغانستان پدید آورد، اما به مجرد حذف طالبان از صحنۀ قدرت، نزاع بین دو کشور بالا گرفت و به سرعت به مسئلۀ افغانستان نیز سرایت کرد.

ایالات متحده که سیاستِ منطقه‌ای و اتمی جمهوری اسلامی را "بی‌ثبات‌کننده" و مغایر منافع استراتژیک خود در خاورمیانه می‌دانست، بلافاصله پس سقوط طالبان، نظام حاکم بر ایران را به عنوان عضوی از "محور شرارت" معرفی کرد و این به معنای مخالفت آن کشور با هرگونه نفوذ جمهوری اسلامی در افغانستانِ نوین بود.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی هم که اساس سیاست خود را در منطقه بر مقابله با سیاست آمریکا بنا نهاده بود، به افغانستان به صورت مکانی برای زمین‌گیر کردن ارتش آمریکا م‌ نگریست و به جای کمک به تشکیل دولتی قدرتمند و کارآمد در افغانستان، وارد فعالیت‌هایی شد که بعضاً اتهامِ حمایت پنهان از عملیات طالبان و نگرانی آن از دولتی فراگیر و دمکراتیک و باثبات در افغانستان را به همراه داشت.
این در حالی بود که افغانستان به دلایل گوناگون، از معدود حوزه‌های جغرافیایی بود که همکاری نزدیک ایران و آمریکا می‌توانست منافع بلندمدت هر دو طرف را تأمین کند.

خصومت اما جای همکاری بین دو کشور را گرفت و در نتیجه، ابتکارعمل به دست اطلاعات ارتش پاکستان و دیگر بازیگران منطقه‌ای افتاد تا به تقویت طالبان و تدارک بازگشت آنها به قدرت مشغول شوند.
این اتفاق اکنون صورت عملی به خود گرفته است. اینک آمریکا و ایران، هر دو، به رغم حرف و حدیث‌های رسانه‌ای، از آیندۀ افغانستان بیمناکند و نمی‌دانند تسلط طالبان بر آن کشور به چه سرانجامی ختم می‌شود و چه اثری بر منافع و امنیت ملی آنها می‌گذارد.

متأسفانه در زمانی که امکان همکاری بین تهران و واشنگتن برای تشکیل دولتی کارآمد و حافظ امنیت در افغانستان وجود داشت، کنشگران ایرانی در این مورد تحرک و مطالبه‌ای از خود نشان ندادند و حالا که کار از کار گذشته است، فضایی توفانی در دنیای مجازی و رسانه‌ای در ضرورت مقابلۀ جمهوری اسلامی با طالبان و یا کمک به "جبهۀ مقاومت ملی" به راه افتاده است.

واقعیت این است که در شرایط حاضر از جمهوری اسلامی کار خاصی علیه طالبان برنمی‌آید. بنابراین مشخص نیست که منتقدان و مخالفان سیاست جمهوری اسلامی در افغانستان، چه نوع عملی را از آن مطالبه می‌کنند.
طبعاً حمایت لفظی خشک و خالی از "جبهۀ مقاومت" که از میزان توانایی، نیرو و گستردگی آن اطلاع دقیقی در دست نیست، نه کمکی به آن جبهه می‌کند نه سبب رضایت منتقدان می‌شود و نه مورد تحمل دائمی طالبان است!
بنابراین، منتقدان قاعدتاً باید نوعی اقدام عملی را مد نظر داشته باشند. اقدام عملی می‌تواند شامل ارسال کمک‌های مالی یا تسلیحاتی به "جبهۀ مقاومت" باشد، اما چنین اقدامی با توجه به جغرافیای افغانستان نه فقط عملی نیست بلکه به مثابۀ اعلان جنگ به طالبان است.
شاید برخی تصور کنند اعلان جنگ علیه طالبان چه تفاوتی با اعلان جنگ علیه داعش دارد؟ در واقع تفاوت از زمین تا آسمان است! داعش از سوی تمام جهان به عنوان یک نیروی تروریستی شناخته می‌شود و تمام کشورها، مقابله با آن را ضروری و حیاتی و مشروع می‌دانند، حال آنکه طالبان نیروی سنتگرای خشنی است که همۀ کشورهای همسایه و دخیل در بحران افغانستان با آن مذاکره می‌کنند و چه بسا در آینده آن را به رسمیت بشناسند. بنابراین، اعلان جنگ یک کشور به طالبان به معنای تنها ماندن آن کشور در صحنۀ بین‌المللی است.
از این گذشته، طالبان ضمن آنکه مستظهر به حمایت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و برخی دیگر از محافل منطقه‌ای است، جنگجویان خودش نیز به عنوان افرادی متعصب و با انگیزه قادر به اعمال و تحمل شرایطی هستند که از هر رزمنده‌ای برنمی‌آید. حالا بیش از هشتصد کیلومتر مرز ایران و افغانستان را هم به این واقعیت اضافه کنید.

اجازه دهید موضوع را بیش از این ادامه ندهم که تحمل شنیدنش مشکل است.
خلاصه آنکه حل بحران افغانستان از راه همکاری صمیمانۀ همۀ کشورهای دخیل بر اساس یک برنامۀ مشترک می‌گذرد. بگذارید روشن بگویم: فشار علیه یک کشور آن هم ایران به مقابلۀ رسمی با طالبان، دست کمی از رفتار سلطان محمد خوارزمشاه با فرستادگان خان مغول ندارد!

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ابتذال اسلام سیاسی در پیوند حکومت ایران و طالبان

Posted: 07 Sep 2021 10:27 PM PDT

عبدالله ناصری

گفتمان بی مبنای انقلاب-جهاد که از قرن گذشته ذیل عنوان کلی”اسلام سیاسی”معرفی شده نقاط عطفی دارد.

یکی نقطه تدوین رسمی این گفتمان توسط “سید قطب” بود و با ظهور انقلاب اسلامی ایران در سایه “تشیع سیاسی” و متأثر از همان گفتمان قطبی بسیار بیشتر مورد توجه جهانیان قرار گرفت. بیهوده نباشد اگر بگوییم از آن پس مصداق اسلام سیاسی، انقلاب اسلامی ایران بود. مواضع ایدئولوژیک ایران در سیاست خارجی و روابط بین الملل که از برداشت ظاهری و اخباری آیه: “لن ترضی عنک الیهود ولا النصاری حتی تتبع ملتهم” (بقره-۱۲۰) مایه گرفته بود موجب شد از یک سو خطرآفرین باشد مثل ادعای نابودی اسراییل و اشغال سفارتخانه آمریکا، و از سوی دیگر دنیای غرب را نسبت به اسلام سیاسی بیشتر تحریک کند.

اسلام سیاسی ایران ضمن آن که در جهان اهل سنت طرفدارانی پیدا کرد، اما با پایان جنگ ایران و عراق و درگذشت رهبر انقلاب اسلامی و تصلب شیعی رهبر جدید، به همان میزان در میان بخشی از سنیان ، دشمنی برانگیخت. رهبری این خصومت تند و شدید را عربستان سعودی که خود مثل جمهوری اسلامی ایران ، مولود اسلام سیاسی بود بر عهده گرفت و با سرمایه گذاری، رقیبان ضد شیعه و ضد جمهوری اسلامی مثل القاعده و طالبان را تشکیل داد. هر چند حکومت ایران با رشد “اسلام سیاسی سنی” برافروخته و عصبانی شد و حتی در حاکمیت اول طالبان در بیست سال قبل قصد داشت به افغانستان حمله نظامی و هرات را تصرف کند که تدبیر و خردمندی دولت اصلاحات مانع آن شد، اما به تدریج هسته سخت حکومت مشتاق شد که از باور و وجهه ضد امریکا و ضد اسراییلی این بخش از اسلام سیاسی بهره برده، حتی اگر مجبور شود به هویت فرهنگی و تمدنی ایران خیانت کند.

حکومت تمام عیار خلافت گون فعلی ایران همانطور که در عرصه داخلی یاران قدیمی دگراندیش خودش را حذف کرد و از سوی دیگر طبق تحلیل نگارنده، در آینده نه دور، موالی خود در عراق، یمن و لبنان را از دست خواهد داد (مثل سوریه که از کفش رفت)، مجبور شده با از دست دادن دوستان مجاهد شرقی، طالبان هار وحشی را کنار خود نگهدارد، طالبانی که به نظر می آید روی اسلام سیاسی ایران را سفید کرده است. (در ایران نتوانستند کلاس دانشگاه را تفکیک جنسیتی کنند.)

هر چه شود قطعا از حالا اسلام سیاسی ایران در سایه قرار خواهد گرفت و رهبر طالبان وحشی، بیش از رهبر ایران مورد توجه جهانیان خواهد بود

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آنچه متولیان جمهوری اسلامی نمی خواهند بدانند این است که با آمدن طالبان بی نظمی جدیدی بر هند و پاکستان و ایران حاکم خواهد شد، در این بی نظمی پاکستان می خواهد سیادت خود بر این منطقه را طراحی کند.
مدیریت نظام باید درک کند که حضور بیش از۳۰ گروه جهادی_تکفیری برای اداره افغانستان به مثابه یک حکومت نیست!
سیاست خارجی همواره شمشیر دولبه ای است که نباید تیغه آن را با دسته اشتباه گرفت!
بهبهانی

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

پیام تسلیت و مقاومت جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشری به احمد مسعود فرمانده جبهه مقاومت ملی افغانستان

Posted: 08 Sep 2021 09:09 AM PDT

به نام هستی بخش

جناب احمد مسعود،
«فرمانده» جبهه مقاومت ملی افغانستان

خبر شهادت یار و همراه شما، نویسنده و روزنامه نگار آزاده زندهیاد فهیم دشتی قلب همه ایرانیانی که چشم امید به مقاومت پنجشیر دوخته اند را آکنده از اندوه و نگرانی کرد. فقدان این یار و همراه مقاومت اگرچه ضربهای سخت و تکان دهنده برای شما و ما بود اما بیتردید ذرهای خلل در ارادهی استوار شما و آزادگان افغانستانی بهویژه شیران پنجشیر ایجاد نخواهد کرد.

اکنون مهمترین نیروی مقاومت در برابر یورش نیروهای ارتجاعی طالبانی با آن سابقه تاریک از اندیشه های سیاه و استبداد رفتار در دستان شما و یارانتان قرار دارد. مبارزه ی شما فارغ از نتایج کوتاه مدت و موقت آن بهرغم هزینه های سنگین ایستادن در برابر یکی از واپسگراترین نیروهای منطقه که بهروز ترین سلاحهای نظامی را در اختیار دارد، نه تنها موجی از امید و روحیه را در دل مردم افغانستان که در قلب همه نیروهای آزادیخواه، عدالتطلب و مردمی منطقه آفریده است. شاید در چهار دههی اخیر هیچگاه قلب و آرمان مردم ایران با مردم افغانستان تا بدین حد گره نخورده بوده است.

امروز دین حکومتی و قشری طالبان و فرهنگ قومی_قبیلهای چنان در یکدیگر آمیخته اند که حاصل آن یعنی طالبانیسم جز گسترش آتش جنگ و فقر و عقبماندگی برای افغانستان در بر نخواهد داشت. ما امید داریم افغانستان فردا بر خاکستر این شرایط سخت و دشوار و به یاری جبهه مقاومت ملی افغانستان دوباره ساخته شود و جامعه ای متکثر و در برگیرندهی همه قومیتها، مذاهب و زبانها بر بنیادهای همبستگی ملی افغانستان بنا گردد.

ما تردید نداریم که تلاش ارتجاع برای ساختن بنیادی با بافتاری قبیلهای در عبای تقدس دینی جز گسترش قلمرو ظلمت دستاوردی برای مردم افغانستان و منطقه نخواهد داشت و همچنانکه جامعه مدنی نوپای افغانستان و ناظران منطقهای باور دارند، ارتجاع و استبداد در لوای دینی هرگز قادر نخواهد بود نظام سیاهی را برای مدتی طولانی بر افغانستان بگستراند.

دیری نخواهد پایید که سلطهی ارتجاع در برابر طوفان تغییرات زمان و زمانه و سازوکارهای دنیای مدرن محو خواهد شد و پس از آن افق های نو در برابر جامعه افغانستان گشوده خواهد گشت.

دخالت فاجعه بار ابرقدرتها تاکنون، بویژه امریکا و متحدانشان در منطقه و در همسایگی افغانستان، و فساد و بی لیاقتی حکومتهای دستنشانده آنان نشان میدهد که دفاع از استقلال ملی، و اصل جمهوری و دموکراسی، بهجای قوم و قبیله گرایی، تنها راه برونرفت از وضعیت جنگ دایمی داخلی و خارجی است.

برای نیروهای مقاومت ملی افغانستان بهرهبری شما آرزوی موفقیت و روزهایی روشن داریم. ما یقین داریم جنابعالی با تکیه بر میراث گرانقدر پدری وطنخواه و ملی آیندهی افغانستان نوین، توسعهیافته و دمکراتیک را رقم خواهید زد.

هفدهم شهریور هزار و چهارصد

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

دعوت شبکه‌های اجتماعی افغانستان به تظاهرات سراسری پنجشنبه ۱۸ شهریور؛ پنج دستورالعمل برای راهپیمایی فردا

Posted: 08 Sep 2021 09:11 AM PDT

شبکه «مقاومت پنجشیر» با دعوت به تظاهرات سراسری پنجشنبه ۱۸ شهریور، از مردم خواست «نکات ضروری و لازم قبل از حضور در راهپیمایی‌های اعتراضی» را بدانند و رعایت کنند.

در این درخواست آمده است:

با ماسک زدن صورت خود را بپوشانید تا حتی از طریق فیلمبرداری‌هایی که نیروهای نفوذی‌شان جهت شناسایی انجام می‌دهند بی اثر باشد.

برای فیلمبرداری و انتشار در رسانه‌ها، فقط از پشت سر فیلمبرداری کنید که چهره‌ها مشخص نباشد.

از پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌های متفاوت از سایرین خودداری کنید که این موضوع نیز باعث شناسایی‌های سریع در مواقع درگیری می‌شود.

به شدت مراقب نفوذی‌های طالبان در میان جمعیت باشید که با ایجاد درگیری‌های ساختگی باعث برهم زدن نظم و یکپارچگی راهپیمایی نشوند.

افرادی که لیدری راهپیمایی‌ها را دارند… سعی شود حلقه‌های اولیه تشکیل راهپیمایی به صورت محله محور انجام گیرد تا در مراکز اصلی به یکدیگر بپیوندند اینگونه موجب سردرگمی طالبانی‌ها خواهند شد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نامه احسان شریعتی به احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان:
در این لحظات سرنوشت‌ساز، پشتیبانی از مقاومت مردم افغانستان وظیفه‌ی همه ما در ایران و منطقه و جهان است

Posted: 08 Sep 2021 09:15 AM PDT

به‌نام خداوند «خودآگاهی، آزادی، و عدالت»

حضرت فرمانده احمدمسعود،
رهبری «جبهه مقاومت ملی افغانستان»

شهادت یار و همراه شما، نویسنده و روزنامه‌نگار آزاده زنده‌یاد فهیم دشتی را تسلیت می‌گوییم.
تصمیم درست و اصولی شما مبنی بر اتخاذ خط‌مشی مقاومت در راستای مذاکره‌ی ملی برای التزام همه‌ی جناح‌های درگیر در نزاع درونی افغانستان عزیز به پذیرش قانون اساسی، نظام جمهوری، و تشکیل دولت «همه‌شمول» همه‌ی ملیت‌ها و مذهب‌ها، موجی از تحسین و همبستگی را در جهان و در میهن ما برانگیخه است.

ملت أفغانستان تاکنون بارها نشان داده است که نه در برابر اشغال ابرقدرت‌ها سر تسلیم فرود آورده و نه در برابر استبداد و ارتجاع سیاسی و دینی داخلی.

مداخله‌ی فاجعه‌بار این قدرت‌ها و متحدان آنها در منطقه و در همسایگی افغانستان، در کنار فساد و بی‌لیاقتی حکومت‌های وابسته به آنها نشان داده است که دفاع از استقلال ملی و اصل جمهوری مردمسالار، به‌جای قوم و قبیله و فرقه‌گرایی قومی و دینی، تنها راه برو‌ن‌رفت از وضعیت جنگ دایمی داخلی و خارجی است.
مقاومت متشکل مدنی و آمادگی دفاع نظامی برای برقراری دولت قانون‌بنیاد شرط مبنایی و لازم تحولات مثبت در آینده و نظارت و فشار منطقه‌ای بر عملکرد گروه‌های درگیر برای بر زمین گذاردن سلاح و پذیرش قانون و نظم دمکراتیک، شرط کافی تحقق چنین مسیر صلح و امنیت و توسعه‌ی منطقه‌ و اقلیم مشترک ماست.
مبارزه‌ی فکری با افراطگرایی کور و بنیادگرایی قهقرایی، بویژه از طریق پروژه‌ی اصلاح‌گری مذهبی و دین‌پیرایی، وظیفه و رسالت همه‌ی نیروهای آگاه و روشنگر مسلمان در جهان اسلام است. مبارزه‌ای که زمانی با سیدجمال از افغانستان آغاز شد و علامه اقبال آن‌را از سرگرفت و معلم شریعتی آن تلاش را در ایران ادامه داد و مبارزان بزرگی همچون پدر شما در این طریقت فکری و خوانش از جهانبینی توحید و مکتب رهایی‌بخش اسلام گام زده‌اند و امروز ما باید ادامه‌ی راه را ازسرگیریم.

در این لحظات سرنوشت‌ساز، پشتیبانی از مقاومت مردم افغانستان با همه‌ی تنوع قومی، دینی، و جنسیتی آن، با گشایش مرزها بر روی پناهندگان و دفاع حقوقی از قربانیان اقتدارگرایی و ارتجاع مذهبی، وظیفه‌ی همه ما در ایران و منطقه و جهان است.

ما در کنار شما که در راستای تحقق این آرمان‌ها می‌رزمید، خواهیم ماند و همه‌ی پیروان مسیر «آزادی، عدالت و معنویت» در ایران با مبارزه‌ی شما همبستگی همه‌جانبه‌ی خود را اعلام می‌کنند.

احسان شریعتی
تهران، ۱۷ شهریور ۱۴۰۰

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

The fall of Panjshir
The Taliban capped their lightning-quick takeover of Afghanistan with the conquest of Panjshir, the valley of resistance in the country. As they took control, their chief spokesperson warned against attempts to rise against their rule and said that the group would not tolerate any more such movements. He also urged former security forces to join hands with them. The Taliban erected their white flag over the Governor’s house in Panjshir forcing the National Resistance Front – made up of anti-Taliban militia and former security forces – to call for a ceasefire. Panjshir was the bastion of conflict during the Soviet rule, the civil war, and also the Taliban’s rule during the 1990s. The Hindu’s Stanly Johny had profiled Panjshir and how it became a hotbed of resistance here.

With Panjshir firmly in their hold, the Taliban now have their task cut out. Three weeks have passed since they took over Kabul, but there is no government in sight yet. The Taliban have been calling for peace and support as they begin to sort out what they call “technical issues” in government formation. While some suspect that they were waiting to take over Panjshir before announcing their government, others say that the various factions of the Taliban are unable to agree on the structure and composition of the government. India is closely watching this development. If key positions are given to the Haqqani network, that will be of grave concern for India. The Taliban are also keen to convince a largely wary world that women will be safe under their rule. They have urged women to be part of government and they say women will be allowed to attend university as long as classes are segregated. However, according to reports on the ground, there has been a drastic fall in the number of women in university since the insurgents took over. The Taliban also have another worry – the Islamic State, a faction of which claimed responsibility for the deadly terror attacks in Kabul airport on August 26. The Taliban have said they don’t consider the Islamic State a “threat” any longer. At the same time, they have vowed to continue fighting against rival jihadists. While their takeover of Afghanistan is complete, the Taliban have these and other challenges in the days ahead. This is what makes this story the top pick of the day.

The Hindu <news@newsalertth.thehindu.com>

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

خطابه‌ی مکتوب احمد مسعود خطاب به رهبران منطقه و جهان: بی طرفی را کنار بگذارید

Posted: 06 Sep 2021 05:08 AM PDT

بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده و مهربان!
خانم‌ها/ آقایان

طالبان یک گروه تندرو است که از نام دین و مذهب جهان را به چشم افراطی و تندگرایی می‌بیند. این گروه افراطی در همکاری با دولت‌های هدفمند به‌عنوان یک بازیگر در افغانستان پرچم سفیدش را بلند کرد. هدف از تقویت افراط‌گرایی طالبان روشن و معلوم است و پی آیندِ گسترش دایره تندروی این گروه، امروز یا فردا کل کشورهای آسیای میانه، جنوب شرق آسیا، خاورمیانه و جهان را نیز فرا خواهد گرفت.

درحال حاضر، رهبران این گروه در مورد پیوستن به تشکیلات‌های بین‌المللی تروریستی مانند القاعده و داعش علیه نیروهای آزادی‌خواه وادی پنجشیر اظهارات مشخصی داشته‌اند. اکنون دسته‌های رزم‌جوی داعش و القاعده و دیگر گروه‌های افراطی در همکاری با طالبان در پنجشیر و منطقه شمال افغانستان به نسل‌کشی اقلیت‌های ملی شروع کرده است. مسئول این همه بی‌ثباتی آنهایی‌اند که طالبان را رسمیت داده و به آنها نیروی معنوی و مادی بخشیده‌اند.

نیروهای آمریکا و ناتو در درازای ۲۰ سال اخیر، تعداد زیاد سلاح، لوازمات جنگی و تجهیزات حربی را وارد افغانستان کردند و همه این تسلیحات را از روی طرح و نقشه قبلی با اشرف غنی، در اختیار طالبان، داعش و القاعده قرار داده و این جنگ‌ابزارهای مهیب در آینده علیه انسانیت استفاده خواهند شد.

اکنون جهان شاهد است که طالبان بر خلاف وعده‌های اعلام شده در مورد رعایت حقوق انسان‌ها، با این همه تسلیحات عظیم، زندگی کودکان و زنان پنجشیر و ساکنان دیگر مناطق افغانستان را آماج گرفته و این جنایت علیه بشریت را از نگاه مذهبی و قومی توجیه می‌کند.
اصولاً برای آنها ارزش‌های تاریخی، فرهنگی و انسانی افغانستان و منطقه مفهومی ندارد و حاضرند همه را تبدیل به ویرانه کرده و یادگاری‌های تاریخ ۴-۵ هزار ساله را منهدم و مضمحل کنند. این گروه جنایت‌پیشه سعی در جااندازی حکومتی قاتل و غاصب به نام امارت اسلامی دارند تا جهان را ترغیب کنند که آنان را به رسمیت بشناسند. متأسفانه برخی از دولت‌ها از دهشت طالبان به ترس و هراس افتاده، شناسایی آنان را در دستور کار قرار داده و به خوش آمدگویی روی آورده‌اند.

جبهۀ مقاومت ملی افغانستان علیه این جفای بزرگ درحق مردم افغانستان در سنگر مبارزه ایستاده و با تمام نیرو از حقوق مردم پنجشیر و افغانستان دفاع خواهد کرد. ما امروز نه تنها برای پنجشیر بلکه برای حفظ کل افغانستان و برای دفاع از حقیقت و حقوق بشری همه دنیا ایستاده‌ایم. اگر وحشت طالبان به همین سان ادامه یافته و جلو دهشت فزاینده این گروه در همکاری با گروه‌های مختلف تروریسم جهانی گرفته نشود، خطرات کابوسی این گروه افراطی همه‌گیر شده و امروز یا فردا، با شتابی فراگیر، نظم جهان را متأثر خواهد ساخت. من به جهان یاد آور می‌شوم که فردا برای ایستاندن جهال چندملیتی در افغانستان دیر خواهد بود.

من از جامعه جهانی خواستار عمل و اقدام هستم تا جلو فاجعه ترسناک علیه بشریت در افغانستان منطقه و جهان را سد شوند و بی‌طرفی را کنار بگذارند. پیکار کنونی ما بر ضد چند فرد نیست و برای حراست از پنجشیر و سراسر کشور و همچنین نظم امنیتی منطقه و جهان می‌جنگیم.

هرگاه، هیچ مرجعی هم در کنار ما نه ایستد و دست همیاری به ما دراز نکند، مبارزه ما بر ضد دشمنان افغانستان و بشریت، ادامه خواهد داشت.بگذار همه آگاه باشند که قربانی‌های ما رمز آزادی انسانیت در افغانستان و منطقه است.
و من الله توفیق!
احمد مسعود

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

راه رهایی از شرّ تروریسم از پنجشیر می گذرد

Posted: 06 Sep 2021 05:17 AM PDT

عمادالدین باقی

مقاومت پر فروغ پنجشیر ثابت می کند که پیروزی طالبان نه بخاطر قدرت آنها و همراهی مردم بلکه به خاطر ضعف حکومتی آلوده به فساد و مزدوری بود.

آینده امن برای افغانستان‌و ایران از راه پنجشیر می‌گذرد و شکست پنجشیر شکست افغانستان، ایران، خاورمیانه و بلکه همه جهان است‌.

رفتار غرب در برابر جهان اسلام و از جمله در خصوص افغانستان، رفتاری مغرورانه و متکبرانه بوده است. آمریکا و متحدین غربی اش یکبار با حمله به افغانستان به بهانه بازداشت بن لادن رهبر القاعده، خطای بزرگی مرتکب شدند و نطفه بحران خونینی را در منطقه کاشتند. این بار پس از ۲۰ سال شکست در تلاش برای ملت سازی و جامعه مدنی قارچی و پروژه ای، افغانستان را ترک کردند و با ترک افغانستان و تنها گذاشتن مردمی که در برابر تروریست ها مقاومت می کردند بزرگترین خطای تاریخ را مرتکب شدند به بهانه اینکه مردم، طالبان را می خواهند یا طالبان تغییر کرده اند. اما عامل شکست آمریکا ‌و برآمدن طالبان، توهمات آمریکا و دولت دست نشانده بود.

کسی که با ساختار تشکیلاتی طالبان و با سازمان فکری و ایدئولوژیکی آنها آشنا باشد می داند که طالبان تغییر نکرده است. طالبانِ قائم به دستگاه امنیتی پاکستان، ممکن است از جنگ خسته شده باشد اما ادعای تغییر، خدعه ای بیش نیست، خدعه ای که جهان را فریب می دهد و شاید که جهان هم دوست دارد فریب بخورد اما تاوان آن را خواهند داد هرچند که بیشترین تاوان را مردم مسلمان منطقه و برادرکشی ها متحمل خواهد شد. به همین دلیل مشکل افغانستان در همسایگی ما مشکل ماست و تاثیر مستقیم بر ایران دارد.

اگر طالبان در ادعای تغییر صادق بود، باید نشانه های عملی اش دیده می شد. مهمترین نشانه عملی، اعلام تسلیم و التزام به قواعد انتخابات آزاد و تمکین به نتیجه آن است و اینکه هیچ دولتی بدون اینکه از دل انتخابات آزاد بیرون آمده باشد تشکیل نمی شود. مهم تر از همه اینکه سازمان امنیتی و قضایی تحت نظارتی کاملا دموکراتیک و نه در انحصار این گروه باشد. تجربه نشان داده است با در انحصار گرفتن سازمان امنیتی و قضایی به راحتی می‌توان دیگران را حذف و یک قدرت تمامیت خواه را حاکم کرد.

بدون شک انسان تغییر می کند. مفهوم توبه در قرآن یعنی امکان تغییر انسان. از هر تغییری باید استقبال کرد اما آیا تصمیم به تغییر نوع و شیوه کشتن هم تغییر مثبت به شمار می رود؟ طالبان تا امروز نسبت به کشتارهای مردم بیگناه، کودکان، دانش آموزان در بمب گذاری ها، کارکنان سفارت ایران و غیره حتی توبه لفظی هم نکرده است.

ایدئولوژی طالبان نه با منشور حقوق بشر که حتی با حداقل های حقوق‌بشر هم هیچ سازگاری ندارد، چگونه می توان انتظار داشت که رفتاری انسانی داشته باشند.

تثبیت قدرت طالبان، تثبیت تروریسم در منطقه است. امروز خط مقاومت، در پنجشیر است. راه رهایی از تروریسم در منطقه از پنجشیر می گذرد. قهرمانان پنجشیر نیازی به مداخله نظامی دولت های ایران و کشور دیگری ندارند فقط باید مورد حمایت معنوی و داوطلبانه قرار گیرند، باید کمپین حمایت بشر دوستانه از پنجشیر راه بیفتد. قوانین بین المللی حکم می کند که دالان کمک های بشردوستانه به پنجشیر که در محاصره وحشیانه طالبان است گشوده شود ولو به قهر (در صورتی که طالبان ممانعت کنند).

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

پنجشیر؛ فراخوانی برای همگان/ علیه وفاق عمومی بر اولویت «شر»

Posted: 06 Sep 2021 05:18 AM PDT

کلمه – امید بی‌نیاز

نبرد پنجشیر، رخدادی بزرگ‌تر از هجوم یک نیروی سیاسی-نظامی (نامطلوب) بر دیگری (مطلوب) است. همگان می‌دانیم که مجادله بر سر تفوق سیاسی در طول تاریخ در مواردی با ضرورت به‌کارگیری خشونت و جنگ همراه بوده است و در مواردی دیگر با سازکارهای مدنی مانند انتخابات و یا شورش و انقلاب به انجام رسیده است. از این‌رو، اینکه ما ایرانیان با توجه به پیوندهای عمیق‌تر فرهنگی و تمدنی با ساکنان دره پنجشیر، تمایلی به شکست آنها در برابر هجوم طالب‌های پشتون نداریم، دلیلی اخلاقی برای دغدغه و نگرانی از بابت سقوط این ملجا آخرینِ مقاومت در برابر طالبان نیست. اما آنچه در این میان، مسئله را به مقوله‌ای عمیقا اخلاقی مبدل می‌کند، آرایشی است که بر صحنه سیاست جهانی در مواجهه با این جنگ متبلور شده است. طالبان به صراحت با بسیاری از ارزش‌های اخلاقی و انسانیِ مورد وفاق اجتماعات مختلف انسانی در عصر حاضر مخالفت کرده‌اند. علاوه بر اینها، در انتخاب استراتژی وحشت و کشتار نیز مشخصا در مقابل ابتدایی‌ترین ارزش‌ها (یعنی صیانت از نفس انسان‌های غیرنظامی و بی‌گناه) صف‌آرایی کرده‌اند. این صف‌آرایی ارزشی پیشینه‌ای تاریخی دارد و اتفاقا بهانه اولیه برای حمله آمریکا و متحدان‌اش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ بوده است. در تمام این سال‌ها نیز طالبان تلاشی (هرچند منافقانه) برای تبری جستن از این رویکرد نیز نداشت. بمب‌گذاری‌های مکرر انتحاری و رفتارهای سبوعانه در انتقام از ساکنان هر سکونتگاه غیرپشتون که تصرف می‌کردند، نشان می‌دهد که آنها حتی به ظاهر نیز تمایلی به انکار ارزش‌گذاری‌های قوم‌محور و متصلب خویش نداشته‌اند. در نتیجه، تمام تلاش‌های سیاستمداران برای بزک‌کردن این گروه با عناوینی مانند تغییر و مدارا و اصلاح (در حالی‌که حتی خود رهبران طالب نیز اصراری بر این ادعا نداشتند) چندان از سوی افکار عمومی جدی گرفته نشد تا اینکه در نهایت نیز با غلبه اخیر آنها بر بخش عمده خاک افغانستان و آنچه کردند و همگان دیدیم، پوشالی بودن این مدعا بر همگان به یقین بدل شد.

در هر حال، طالبان توانست با اتکا به همین رویکرد و تزویر و وحشت، بخش عمده خاک افغانستان را تحت تسلط خویش درآورد. قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نیز با طرح این دعوی که خیانت‌های درونی افغان‌ها عامل اصلی این رخدادها بوده است، خود را از درگیری‌ها کنار کشیدند و البته در این میان، می‌توان تا حدودی نیز آنها را محق دانست که وقتی مردمی خودشان رضایت می‌دهند که زیر بیرق وحشت و غارت زندگی کنند، دیگر وظیفه‌ای بر دیگران نیست که به دفاع از انسانیت و ارزش‌های اخلاقی آنها برخیزند.

تا اینجای کار مشکلی نبود و در حالی‌که وجدان عمومی انسان‌ها در سراسر جهان می‌توانست درک کند که چه فاجعه‌ای در پیش است، استدلال اخلاقی محکمی برای قیام علیه این وضعیت پیدا نمی‌شد. اما پنجشیر صحنه بازی را تغییر داد. مهم آن نیست که احمد مسعود و یارانش تا چه اندازه بر موضع حق هستند یا در دفاع از آن در آینده نیز پایدار خواهند بود. مهم آن است که پنجشیر تنها جایی بود که در این فضای ظلمت، بیرق روشنایی را برافراشت و «هل من ناصر ینصرنی»گویان، همگان را به مقابله با غلبه کامل «شرّ» بر افغانستان فراخواند. با قیام پنجشیر، دیگر بی‌تفاوتی و نظاره پیشروی‌های طالبان، هیچ حجت اخلاقی نداشت. دعوتی برای دفاع از نور اعلام شده بود و عریانی شرارت و ظلمت در سوی مقابل چنان بود که کسی نمی‌توانست بهانه‌ای برای بزک‌کردن دوباره آن بیابد. اما این‌بار سیاستمداران و بازیگران عرصه قدرت در جهانی بس‌آلوده، ترجیح دادند خود را در تغافلی خودخواسته حفظ کنند و از ورود به این صف‌آرایی تاریخی نور و ظلمت بپرهیزند.

پنجشیر آزمون تلخی برای همگان بود. آنها که پیشتر در امتحان‌هایی سخت مانند کوبانی مجبور شده بودند تحت فشار افکار عمومی، در نهایت مداخله‌ای حداقلی در نبرد با ظلمت داشته باشند؛ در صحنه پنجشیر از محدودیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای شیران این دره بهره بردند تا خود را برکنار نگاه دارند و شاهد تثبیت «شرّ»ی باشند که قرار است سرزمین مظلومی چون افغانستان را شاید تا دهه‌ها، در تاریکی فرو برد. اما این آزمون برای ما هم تلخ بود. روند پیشروی‌های طالبان در این سرزمین چنان سریع بود که جوامع مدنی دنیا نیز نتوانست در این فرصت در دفاع از ارزش‌های انسانی گرد هم آید. پس ما مردم عادی نیز اگرچه گریستیم، اما در کنار ایستادیم و نظاره‌گر این غوغای تراژیک بودیم. ما نیز در این آزمون مردود شدیم.

با این حال، فاجعه اخلاقی پنجشیر می‌تواند آغازی برای بیداری ما باشد. سیاستمداران و اصحاب قدرت به صراحت همراهی اخلاقی خود با شرارت و ظلم را نشان دادند. آنها (جز در مواردی استثنائی) در هیچ جای جهان، همراهان عدالت و آزادی و برابری نیستند. برای آنها ارزش‌های اخلاقی و انسانی تنها ابزاری برای تثبیت قدرت و ثروت‌شان است. اما این‌بار، در هنگامه‌ای سخت مجبور شدند، پرده از این نقاب بردارند و پلشتی بازیگری‌های خود را عریان کنند. زخم پنجشیر اما فرصتی برای مردمان است. «انبوه خلق» که با وجود تعارض منافع و دغدغه‌ها، در نهایت می‌توانند زیر بیرق بنیادین‌ترین ارزش‌های اخلاقی (آنچه بدان‌ها معنای «انسان بودن» می‌بخشد) گرد هم آیند و اکنون پنجشیر جایی است که این بیرق برافراخته است. هنوز می‌توان این پرچم را استوار نگاه داشت؛ حتی اگر به لحاظ سیاسی فرصت به پایان رسیده باشد.

اینک زمانی است که باید فریاد زد «انبوه خلق جهان متحد شوید!» اجتماعات مدنی منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی باید در دفاع از حقانیت فریادی که علیه ظلمت در پنجشیر برآمد با یکدیگر متحد شوند. میزان اشتراک منفعت با قیام دلیران این دره اهمیتی ندارد. دست‌کم می‌توان دانست که همه انسان‌ها (اعم از زن و مرد و کارگر و روشنفکر و مذهبی و غیرمذهبی از هر قوم و نژاد) می‌توانند بر اینکه باید در برابر ظلم و وحشت‌آفرینی و تعدی و کشتار عریان ایستاد، با یکدیگر متحد شوند. باید ایستاد و دست‌کم اکنون که قافیه نظامی را باخته‌ایم، پلشتی نفاق قدرت‌مدارانی را که تکه‌ای از زمین پهناور و ملتی از میان ملل جهان را دست‌مایه رقابت‌ها و منفعت‌جویی‌های حقیرانه خود در عرصه سیاست قرار داده‌اند، در ساحت تاریخ محکوم کنیم. توجه جنبش‌های مدنی مختلف در سراسر دنیا، اعم از سیاسی و جنسیتی و قومی و محیط‌زیستی و … باید جلب شود که این غلبه عریان وحشت و رضایت سیاستمداران دنیا، تنها گامی آغازین برای پلشتی‌های بی‌پایانی است که در هر ساحتی می‌تواند «انسان» و «هویت اخلاقی» او را منکوب و تحقیر کند. اگر در برابر این قدم‌های آغازین قد علم نکنیم، آنها نقطه پایانی برای تعدی‌های بی‌شرمانه خود نخواهند شناخت.

این فراخوانی است برای همگان! برای همه انسان‌ها! برای همه اجتماعات! برای همه آنها که دغدغه‌ای اخلاقی دارند! برای روشنفکران! برای فعالان مدنی در هر ساحتی! برای همگان با هر زبان و قومیت و مذهب و جنسیتی! باید دست به دست هم دهیم و در برابر وفاق فراگیر قدرت‌مداران بر اولویت «شرّ»، وفاقی فراگیر بر بی‌بدیلیِ «خیر» ایجاد کنیم. هر کدام که دستمان می‌رسد، در هر جایی، صدایی باشیم برای محکوم کردن این ضد-اخلاق‌گرایی عریان! هر کس را که می‌توانیم به اجتماع خود ملحق کنیم و به هر زبانی، اعتراض و خشم علیه این پلیدی و تاریکی فراگیر را فریاد کنیم. باید بگوییم و تثبیت کنیم که اگرچه سیاست‌مداران با پوزخندی، غلبه «شرّ» در افغانستان را به سود منافع حقیر خود دیدند، اما انبوه خلق انسانی در این جهان، از پوزخند آنها خشمناک و شرمگین است و هرگز به تثبیت و هنجارمندی آن تن نخواهد داد. اگر این تلاش برای نسل ما که در آلودگی‌ها غرق شده است هم ثمری نداشته باشد، دست‌کم برای تاریخ و فرزندان‌مان خاطره‌ای بگذاریم از اینکه روزگاری هنوز انسان‌ها برای اخلاق و ارزش‌های انسانی دل می‌سوزاندند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سخنگوی جبهه مقاومت ملی افغانستان در پنجشیر به شهادت رسید

Posted: 06 Sep 2021 05:23 AM PDT

فهیم دشتی، سخنگوی جبهه مقاومت ملی افغانستان به شهادت رسید.

بنابر گزارش‌ها ماشین حامل فهیم دشتی⁩ شامگاه یکشنبه از سوی سیستم اطلاعاتی پاکستان ردیابی شد و با هواپیمای بدون سرنشین پاکستان هدف قرار گرفت.

دشتی، خواهرزاده عبدالله عبدالله (رئیس شورای عالی مصالحه ملی) و از یاران احمدشاه مسعود و فرزندش بود.

فهیم دشتی در یکی از آخرین توییت‌هایش نوشته بود: «ما اگر قرار می‌بود که ازدفاع مردم و کشور ما دست بکشیم، جبهه مقاومت را ایجاد نمی‌کردیم. این جبهه نه برای تسلیم بلکه بخاطر دفاع از حقوق، و آزادی‌ها و ارزش‌هایی که در چهل و چند سال گذشته برایش مبارزه شد، ایجاد شده و ان‌شاءالله تا پایان به کار خود ادامه می‌دهد».

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

جبهه مقاومت ملی در افعانستان: پنجشیر سقوط نکرد، مطمئن باشید مقاومت می‌کنیم

Posted: 06 Sep 2021 05:23 AM PDT

در پی انتشار اخباری درباره سقوط پنجشیر پس از حملات هوایی دیشب، حساب این جبهه در توییتر این خبر را تکذیب کرد.

حساب جبهه مقاومت ملی در افعانستان در توییتی اعلام کرد «ادعای دشمن متجاوز مبنی بر تصرف پنجشیر نادرست است. نیروهای مقاومت ملی در قرارگاه‌ها که از پیش ایجاد شده بود، حضور دارند و از شب گذشته تا اکنون جنگ در نقاط مختلف ادامه دارد. مردم افغانستان مطمئن باشند که مقاومت تا رسیدن به آزادی و عدالت به نصرت خداوند ادامه می‌یابد».

بنابر گزارش‌ها هم اکنون درگیری‌های سختی میان طالبان و نیروهای جبهه مقاومت ملی در پنجشیر در جریان است و خبر شهادت فهیم دشتی، سخنگوی جبهه مقاومت ملی در حمله هوایی دیشب، واکنش بسیاری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشته است.
دولت پاکستان هنوز درباره خبر نقش نیروی هوایی‌اش در حمله به پنجشیر اظهار نظر نکرده است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

پنجشیر؛ عیاری برای سنجش‌ شعار «مقاومت» در گفتار جمهوری اسلامی

Posted: 06 Sep 2021 05:26 AM PDT

محسن‌حسام مظاهری

مسئله‌ی پنجشیر از جهاتی با مسئله‌ی فلسطین مشابهت دارد: در هردو، گروهی از مردم در برابر آنچه قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای برایشان اراده کرده‌اند، مقاومت می‌کنند. در هردو، مقابلِ این مردمِ بی‌پناه و در اقلیت، حکومتی است مسلح با شعار خدا بر زبان و کتاب خدا در یک دست و تفنگ در دست دیگر. حکومتی که می‌خواهد شریعت خدا را در زمین پیاده کند؛ به قیمت ذبح انسان پیش پای دین.

آنچه این روزها و شب‌ها در پنجشیر افغانستان می‌گذرد با آنچه بیش از شش دهه است در فلسطین جاری است، یک جنس است. چه اسمش را بگذاریم آرمان‌گرایی کور و غیرواقع‌بینانه و چه جنبش آزادیبخش و مقاومت مردمی در برابر نظام سلطه.

قصه‌ی پنجشیر، دیر یا زود، شاید با فصلی خون‌رنگ به پایان رسد؛ شاید به خاطره‌ای افتخارآمیز تبدیل شود؛ به صفحاتی، سطوری، کلماتی در کتاب تاریخ. اما همین قصه‌ی کوتاه عیار معتبری خواهد بود برای سنجش‌ شعار «مقاومت» در گفتار جمهوری اسلامی و نسبت آن با دوگانه‌ی ارزش‌های انسانی ـ دینی و منافع حکومتی. سقوط احتمالی پنجشیر، شعار حمایت از فلسطین مظلوم در جمهوری اسلامی را (بیش از پیش) از معنا تهی خواهد کرد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

هشدار جبهه اصلاحات ایران در مورد خطر پاکسازی قومی در افغانستان به ویژه منطقه پنجشیر

Posted: 06 Sep 2021 05:27 AM PDT

جبهه اصلاحات ایران با صدور بیانیه ای ضمن نگرانی از خطر گسترش افراط گرایی در افغانستان، منطقه و جهان نسبت به آنچه در منطقه پنجشیر می گذرد، هشدار داد.

بخشی از متن بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

لشکر کشی طالبان با ابزار و ادوات جنگی باقی مانده از آمریکا،‌ به ارتفاعات پنجشیر افغانستان، همزمان با ورود رسمی و غیر رسمی حامیان سنتی طالبان،‌ به ویژه رئیس سازمان اطلاعات نظامی پاکستان به صحنه سیاسی و نظامی افغانستان هشداری در مورد خطر قتل عام قومی و حاکمیت مجدد ساختاری افراطی و خردستیز و انسان ستیز مدعی اسلام در این کشور است.

در حالی که بخش زیادی از مردم افغانستان و شخصیت های صاحب صلاحیت این کشور، با فرار از تهدید طالبان به نقاط دور دست و به ویژه ارتفاعات پنجشیر پناه برده اند، رژیم مدعی تشکیل دولت فراگیر بجای مذاکره با آنان برای رسیدن به توافقی قابل باور برای همه اقوام افغانستان، درصدد انجام عملیات نظامی به قصد پاکسازی قومی در ارتفاعات پنجشیر است.

جبهه اصلاحات ایران ضمن ابراز نگرانی عمیق نسبت به وضعیت خطرناک افغانستان و قصد نظامیان طالبان و متحدانش برای قتل عام نیروهای فعال مخالف طالبان در این کشور، توجه دولت ایران و جامعه جهانی را نسبت به موارد ذیل جلب می کند.

جبهه اصلاحات ایران نگرانی خود را نسبت به انفعال دیپلماتیک و عدم توجه همه جانبه نسبت به سرنوشت افغانستان و مردم این کشور از جمله زنان،‌ کودکان، جوانان، فرهیختگان، دانشگاهیان،‌ فعالان جامعه مدنی،‌ اقوام غیرپشتون و پیروان سایر مذاهب افغانستان اعلام کرده و از دولت و وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران می خواهد که بدون درنگ نسبت به تشکیل ستاد بحران برای رصد و پیگیری و مدیریت دیپلماتیک تحولات افغانستان در این وزارتخانه متشکل از تواناترین دیپلمات های حرفه ای و متخصص اقدام کند.

ضرورت دارد با مدیریت این ستاد،‌ وزارت امور خارجه نسبت به جلب توجه جامعه جهانی به خطرات تهدید کننده آحاد مردم افغانستان شامل همه اقوام و پیروان مذاهب مختلف از جمله پناه گرفتگان در دره پنجشیر اقدام کند. همچنین با همراه کردن جامعه جهانی با هرگونه عملیات نظامی طالبان علیه مخالفانش به شدت مخالفت کرده و طالبان را به مذاکره با اقوام دیگر، برای تشکیل دولت فراگیر متشکل از همه اقوام و مذاهب افغانستان، متناسب با جمعیت آنان تشویق و ترغیب کند.

همچنین ضرورت دارد که وزارت امور خارجه نسبت به جلب توجه جامعه جهانی به دخالت های خطرناک دولت های حامی سنتی طالبان، داعش،‌ القاعده، افراطیون آسیای میانه و افراطیون خاورمیانه که در گذشته نیز در منطقه و افغانستان فاجعه آفریده اند،‌ اقدام کرده و با کمک جامعه جهانی مانع دخالت های خطرناک آنان در امور افغانستان و به ویژه پاکسازی قومی در این کشور شود.

جبهه اصلاحات ایران همزمان توجه جامعه جهانی اعم از دولت های موثر و همه خردمندان جهان را نسبت به وضعیت افغانستان و مقاصد خطرناک طالبان و حامیان خارجی آنان از جمله نظامیان پاکستان جلب کرده و از همه آنان می خواهد که با فشار به طالبان و کشورهای حامی سنتی طالبان، از وضعیت بسیار خطرناک انسانی ادامه حملات به افغان های غیر پشتون به ویژه پناه گرفتگان در دره پنجشیر جلوگیری کنند. جامعه جهانی نیز باید با فشار به‌ طالبان آنان را وادار به مذاکره و تفاهم برای رسیدن به یک دولت فراگیر و قابل اعتماد برای همه مردم افغانستان کند. با توجه به پیشینه بسیار سیاه و جنایتکارانه طالبان در افغانستان‌، ترس و نگرانی مردم افغانستان بسیار طبیعی است و این وضعیت راه حلی جز تشکیل دولتی فراگیر با حمایت جامعه جهانی ندارد.

جبهه اصلاحات ایران به طور خاص توجه سازمان ملل متحد و دبیرکل آن و شورای امنیت سازمان ملل متحد را نسبت به مسئولیت این سازمان و جامعه جهانی در پیش گیری از فاجعه انسانی در حال شکل گیری از افغانستان جلب می کند. این مراجع بین المللی باید از موضع انفعال خارج شده و پیش از آنکه دیر شود به زمینه های در حال شکل گیری فاجعه انسانی در افغانستان توجه کرده و مانع وقوع آن شوند.

جبهه اصلاحات ایران به نمایندگی از احزاب سیاسی اصلاح طلب و اصلاح طلبان ایران، از همه سیاستمداران و فرهیختگان و احزاب و تشکل های سیاسی مستقل و متعهد در سطح جهان دعوت می کند که به صورت ویژه به شرایط مردم افغانستان بنگرند و با اهتمام به قدرت خرد جمعی در اجماع جهانی، به حمایت از مردم افغانستان برخیزند و راه ماجراجویی های خطرناک افراط گرایان در افغانستان را سد کنند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

محمدجواد اکبرین
می‌دانید چرا باند مدافعان حرم در داخل و خارج که برای بشار أسد گریبان چاک می‌کردند الان ساکتند؟
می‌دانید چرا تا ۲هزار کیلومتر دورتر را می‌دیدند اما حالا مقاومت همسایه در برابر توحش طالبان به چشم‌شان نمی‌آید؟
چون مسئله‌شان هرگز «مقاومت» نبود. دعوا از اول بر سر حرمسرا بود نه حرم!

حالا هر چه می‌گردند نمی‌توانند سوژه‌ای برای متهم کردن پنجشیر⁩ پیدا کنند. می‌بینند احمد مسعود و وارثان پدرش در افغانستان با دست خالی وسط محاصره ایستادند، به کدام دشمن خارجی منسوب‌شان کنند؟
جمهوری اسلامی با حمایت از طالبان دست دوستانش را بسته است! ایده ندارند. دچار خلاء تئوریک شدند و مجبور به سکوتند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ما آرشیم

Posted: 06 Sep 2021 05:28 AM PDT

مسعود میری

آدم‌ها که می‌میرند، اندوه‌مان می‌گیرد.
در مرگ نه فلسفه به کار می‌آید، نه منطق، شعر هم پایش می‌لنگد، اما به کار می‌آید.

بچه که بودم، چشم در خیل کارگران مظلومی باز کردم که از افغانستان می‌آمدند. غالب‌شان پارسی‌گو بودند. زبان و مذهب و این چیزها ملاک فضیلت یا رذیلت نیست، ملاک ربط است. هنوز هم جز پارسی به هیچ زبان دیگری نتوانم سخن گفت. پشتون‌هایی هم بودند، اما در اقلیت. این آدمان سختکوش و دلیردل می‌آمدند از رنج بازو گنج زندگی دریابند.

بسیار از آن سال‌ها قصه زیر لفظ دارم. قصۀ کسانی که گمانم سخت خویشاوندان منند. یاد پدر بماند، او به این مردان رنج احترامی کلان قائل بود. سال انقلاب ما سال انقلاب آن‌ها هم بود. گویی به دو اقلیم که در فرهنگ و زبان مشترکند، بخت یار نبود. ما به جهان پای نگذاشتیم، به مغاک تاریخ پای گذاشتیم.
هر کدام‌مان، روبرو را انکار کردیم و به طرد وجود خویش اصرار ورزیدیم.

این‌ مخاطره با ما آمد و آمد. من در تمام این سال‌ها وقتی به نام احمد شاه مسعود می‌رسیدم، او را رستمی می‌دیدم که پسر کش هم هست. در حوادث جنگ‌های کابل، هزاره‌ها از او دل ناخوش‌اند، این دل‌ناخوشی‌ها را در رفتار همۀ قهرمانان ملی می‌یابیم، این سهراب‌کشانِ قهرمانان دلم را به درد می‌آورد، اما تراژدی همیشه در جهان قهرمانان انکار نشدنی ست.

با آمدن طالبان، زخم سهراب‌کشان را فراموش کردم. طالبان نمونه‌ای از مغاک تاریخ در عصر ما بود. طالبان که آمد احمد شاه مسعود کشته شد و ما در فهم اقلیم هم پیوند از آنها دور افتادیم. آنها آمدند، آنها رفتند، غرب و ناتو بر این بلاد هم پیوند خیمه زد، و به یکباره شبی ظلمانی هرگز به صبح نرسید، زیرا استعمار استعاره نیست، واقعیت دردناکی‌ست که در زندگی‌ شرقی ما جریان دارد.

آن مردمان تا بن دندان مسلح بدعهدی را مکرر کردند و مردم رنجور همسایه را در لحظۀ کامل دوزخ، تنها رها کردند و مثل شغالان از معرکه گریختند.

این شب‌ها صدای زوزه‌ی شغالان را نمی‌شنوم. آنان دهان پلشت‌شان را در برابر کشتن روشنان کوچک رهایی در چند درۀ سخت زیست به سکوتی لجن‌بار فرو بسته‌اند.

بارها گریسته‌ام این شب‌ها و روزها. اگر پنجشیر سقوط کند، سقوط امپریالیسم غربی و دژاندیشی‌ی شرقی را ناظر خواهم بود. در این عمر کوتاهی که آدمی دارد، دیدن پهلوانانی که در برابر یک جهان ناراستی قد بر می‌افرازند، رشد می‌کنند، رستم و سیاوخش می‌شوند، رنج زیستن را می‌افزاید اما روزگار کم رمق و خاموش را برای من نور و نوا می‌بخشد.

این‌ها که در پنجشیر، این شب‌ها بر خاک می‌غلطند، دهانشان بوی خوش آگاهی و نور می‌دهد. اینان از پهلوی پهلوانان نیرو گرفته‌اند و هستی‌ی رخشان‌شان رخ نیستی را شرمگین کرده‌است.

یادم نیست کجا خواندم که قهرمانان اتفاق نمی‌افتند در بغل عادات و رفتار ما می‌بالند. وقتی همه قهرمانند، جامعه و ملت رشد می‌کند، می‌بالد، و همگان به رستگاری می‌رسند. در دوران سقوط، زوال، ناتوانی، سکوت، نامردمی، قهرمان جانِ ترسخوردۀ همۀ ملت را در جان کوچک خود ذخیره می‌کند. او نمی‌تواند رنج مردمانش را دم فروبندد. حالا می‌فهمم

آرش یعنی چه!؟ آرش قهرمانی‌ست که برای عبور از فلاکت و ترس مردم ش، برای آنکه مرزهای فضیلت زیست را وسعت بخشد، برای آنکه عفریتۀ مرگ و طالبانیسم را به پس براند، همۀ رؤیای جان ملت‌ش را در تیر می‌کند و کمان زندگی را تا دوردست‌ها پرتاب می‌کند. آرش، تکرار توانایی ست، گویی امروز آرش قهرمانی‌ست که در پنجشیر تمام نتوانستن‌های من ایرانی، افغانی، عراقی وو را در کمان جان‌ش در آن دره‌های عمیق پنجشیر در تیر زندگیش گذاشته.

آن مردمانی که در کودکی دیده بودم، همه‌شان، یک به یک زخم خورده به این پهنای جغرافیا رها شده‌اند. اما در میان همان‌ها قهرمانان زاده شدند و بالیدند تا اکنون با این دیدگان اشک آلود و قلب مجروح، افتادن یکان یکان آنان را به سوگ بنشینم.

اما می‌دانم که اگر روزی فرا برسد که ناچار باشم به جای شعر سرودن پرچم آزادگی‌ی آنان را بردارم، لحظه‌ای درنگ نخواهم کرد.
پنجشیر در روان و جان ما ذره ذره بیدار می‌شود.
ما شاید ناگزیریم آرش باشیم.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

با یاد پنجشیرِ تنها

Posted: 06 Sep 2021 06:15 AM PDT

رضا بهشتی معز

هیزم‌کشان معرکه شام پنجـــــــشیر
ابلیس‌کان دلقک آن شحـــنه‌های پیر

آواز صدهِزار هَزار فهــــــــــــــــیم را
خامُش کنند با کلک کرکسان ســــیر

این بزم زاهدان فســــاد زمانه است
هم جشن روبهان مقدس ولی حقیر

میراث استقامت طوفان دوجمله است
لرزانی امارت شیطان، کُـنـــــام شـــیر

منبع: فیس بوک نویسنده

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

احمدمسعود مردم افغانستان را به قیام ملی فراخواند

Posted: 06 Sep 2021 06:16 AM PDT

مسعود در پیامی که با آیه انا لله و انا الیه راجعون آغاز کرده و از شهادت یاران خود و ملت افغان سخن گفته تاکید کرده که می‌ایستد و مبارزه می‌کند.

به گفته رهبر مقاومت، طالب تغییر نکرده بلکه ظالم‌تر، افراطی‌تر و متعصب‌تر شده است

او از جامعه بین المللی خواسته که دولتی را که طالبان تشکیل می دهد ، به رسمیت نشناسند

به گفته مسعود، طالبان وساطت علما را برای آتش بس در ولایت پنجشیر نپذیرفتند و مردم افغانستان قضاوت خواهند کرد که دوست واقعی آنها کیست.

رهبر شیران پنجشیر در پیامش گفت که تصویر آینده افغانستان با طالبان تصویری «عقب‌مانده، تاریک،‌ به دور از هرگونه فرهنگ و هنر و در انزوای سیاسی و اقتصادی در دنیا» خواهد بود.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

به قلمی یا قدمی؛ برای سلحشوران دره پنجشیر

Posted: 06 Sep 2021 06:17 AM PDT

محسن زال

آسمان پنجشیر با تیرهای «ارتجاع سیاه» طالبانیسم که برای در آغوش کشیدن ارتجاع سرخ چین و روس آغوش باز کرده است روشن می‌شود و لشگر شیطان آمده است تا این آخرین فروغ را نیز در خود بکشد. لحظات شکوهمندی در پنجشیر می‌گذرد؛ لحظاتی بزرگ که شرافت و انسانیت در آن محک می‌خورد.

آن‌که می‌گوید «نه» و در برابر بردگی و ستم ایستاده است ،اراده کرده با آزادگی بمیرد تا در زیر سایه ستم زندگی کند؛ در سرزمینی که طالب بیشترش را فتح کرده یک تکه سر خم نمی‌کند و ایده «زندگی برای زندگی» را به سخره می‌گیرد. تاریخ ملت‌ها چنین لحظات با شکوهی را به ندرت در خود می‌پرورد و در پنجشیر حماسه‌ای آغاز شده است.

در آن زمان که زمینه و زمانه نشان می‌دهد که امیدی نیست و پلیدی همه جا راتسخیر کرده است، در آن زمان که ترس بر همه مسلط شده و مجاهدین دیرین نیز سپر انداخته‌اند و یا به سکوت فرورفته‌اند و با شیطان بیعت کرده‌اند، در دره‌ای تاریخی که سنت مقاوت را از دوران «شیر شهید» احمد شاه مسعود در خود پاس داشته است به‌پاخاسته تا به همه آنها که میدان را ترک کرده ‌اند بگوید که زندگی نه آن‌قدر شیرین و خواستنی است که با هر ذلتی برابری کند. رخصت بزرگی است این نبرد برای آنانی که اگر نمی‌توانند بندگی را بپذیرند برای رهایی خود برزم‌اند و اگر نمی‌توانند شلاق طالب را بر گرده خود تحمل کنند، جانبازانه به پیشواز «شهادت» بروند و شهیدی بشوند بر این که تاریکی تقدیر آنها نیست و می‌توان به سوی روشنایی حرکت کرد.

و ما در کدامین سوی آوردگاهیم. سرزمینی که «عاشورا» در فرهنگش ژرفا دارد و همه‌ساله فراخوانده می‌شود، و ستمگر هر صبح و ظهر و شام لعنت می‌شود، شاهد نبردی دیگر است؛ نبردی نابرابر که سوی حقیقت آن آشکار است. لشگری شر در برابر قافله‌ای تک افتاده و شورشی. ارتجاع مذهبی که به خوی قومیتی مسلح شده است بر هم‌زبانان و هم‌ریشه‌های ما هجوم آورده است و از ما جز سکوت به گوش نمی‌رسد. ما در کدامین سوی این نبردیم؟ بر آزادگان است که اگر دستی ندارند با قلمی و اگر قدمی ندارند با قلبی به پشتیبانی روشنایی بشتابند تا دست کم به تاریکی طالبانیسم خوش‌آمد نگفته باشند.

منبع: زیتون

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

اعلام پیروزی طالبان برای تصرف جاده و دفتر خالی احمقانه است

Posted: 06 Sep 2021 06:19 AM PDT

ناطق ملکزاده

پنجشیر یک دره است و تنها یک جاده دارد که تا انتهای پنجشیر می‌رود و آن را جاده دره اصلی می‌نامند. دره اصلی همانند یک خط در مرکز قرار دارد که ده‌ها دره دیگر به آن متصل شده است؛ درست مثله ریشه‌های درخت.

همان‌طور که در نقشه دیده می‌شود، فرمانداری در دره اصلی جاده قرار دارد و طالبان آن‌جا هستند. دره‌های دیگر هنوز دست نخورده است و نیروهای مقاومت از آن‌جا در حال نبرد هستند. نیروهای طالبان تا کنون چیزی جز دفتر خالی و جاده تصرف نکرده‌اند.

اگر طالبان بخواهند پنجشیر را تصرف کنند، باید ده‌ها بار دیگر برای تصرف دره‌های دیگر بجنگند. نیروهای شوروی در طول ۹ سال ۹ بار به این جاده و برخی از دره‌ها آمدند و هر بار چیزی جز شکست عایدشان نشد.

اعلام پیروزی برای تصرف جاده و دفتر خالی یک اقدام احمقانه است. شب گذشته فرصت خوبی برای طالبان بود تا پیشنهاد احمد را بپذیرند و بروند، اما آن‌ها جنگ را ترجیح دادند. با این حال، طالبان برای اولین بار در طول ۲۰ سال گذشته با یک جنگ واقعی روبه‌رو هستند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

تماس تلفنی

Posted: 06 Sep 2021 11:27 AM PDT

سیدحسن آقامیری

شاید فقط کافی بود یه تحرک واقعیِ دیپلماتیک داشته باشیم.
شاید اگه موضعی رو که امروز اعلام کردید، چند روز قبل اعلام میکردید و واقعا پیگیری میکردید،
الان خیلی‌ها زنده بودند!
خیلی از هم زبان‌های ما
حتی خیلی از افراد طالبان.

همین چند روز ، توی سکوت مرگبار سیاسیون و مذهبی‌های ما، هزاران نفر در خون خودشون غلطیدند که میتونست سرنوشتشون جور دیگه‌ای باشه.

بچه‌ها یادتونه گفتم کسی که یک بار دروغ بگه؛ حتی اگه هزاربار قبلا راست گفته باشه، باز هم کذابه!
چون تونسته حقیقت رو عکس جلوه بده!
اونی که سکوت میکنه و تماشا میکنه تا مظلومی در خون خودش دست و پا بزنه…

من و امثال من نوجوانی و جوانیمون رو پای شعار‌هایی فدا کردیم که امروز داره تو دنیای سیاست و حتی تو دیار خفه‌خون گرفته‌ی مذهب سر بریده میشه‌.
چقدر دلم برای موسی صدر تنگ شده .

منی که همه‌ی نوجوانیم رو به عشقش تو کتاب‌ها دنبالش گشتم و اون روزی که برای اولین‌بار تو جوانی یکی از نزدیکانش رو دیدم، دلم ریخت که خوش به حال چشمهایی که یه روزی تو آغوش، خودش تصویر امام موسی صدر رو قاب گرفته.

منی که با یه نوار از خاطرات بچه‌های موسسه الزهرای لبنان از مصطفی چمران، چهار سال، ایام تبلیغ رفتم تو دل عشایر زندگی کردم تا شاید کمی عطر اون تو وجودم بپیچه .
خواستم شبیه باکری باشم شهرداری که فدای مردم میشد.
دوست داشتم مثل همت باشم.
مثل محمد بروجردی،
مثل حسن باقری،
مثل مهدی زین الدین،
مثل آقا‌مرتضی آوینی.

حالا اونهایی که دم از اینها میزدند، الان دارند تو صورت حقیقت، خاک می پاشن و اونقدر مشغول تقسیم میزهای خدمت بودند که حواسشون نبود همین چند روزه کلی زن مسلمان بیوه شد.
کلی بچه یتیم شد.
کلی آبرو و ناموس هتک شد که شاید اگه حواسمون بود..
آقا بی‌خیال!

کاش سفر آخرت ثبت نامی بود من اولین بلیطش رو میخردیم تا نذارم دنیا صدای موسی صدر رو از تو مغزم پاک کنه و به جاش یه مشت واژه‌ی بی‌هویت کثیف بذاره!
من سیاست شما رو بلد نیستم.
و دوست ندارم یاد بگیرم.
برای همین همیشه کنار مردم می‌ایستم.
هیچوقت روبروی مردم نخواهم ایستاد!
در گذشته این بودم در آینده هم همین خواهم ماند!
یا لطیف
سید حسن آقامیری

پ.ن؛ دولت های جهان بابت سکوتشون در برابر این ظلم باید جوابگوی آزادگانشون باشند،
این همه شعار دفاع از دموکراسی آخرش این باشه که اسلحه‌ای رو که آورده بودی مثلا برای برقراری دموکراسی تحویل گروهی بدی که سابقه‌ی تروریستی داره!؟ هیچ ماهی پشت ابر نمی‌مونه

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

شهادت فهيم دشتي و ژنرال عبدالودود زره توسط طالبان
گلوله‌ها در پنجشير خون گريستند
درخواست احمد‌مسعود از هموطنانش: طالبان تغيير نكرده، قيام كنيد
سخنگوي وزارت خارجه ايران: شهادت رهبران افغانستاني مايه تاسف و تاثر عميق است
نوذر شفيعي در گفت‌وگو با «اعتماد»: پاكستان ديگر حتي دخالت نظامي در افغانستان و مديريت سياسي طالبان را پنهان نمي‌كند
سارا معصومي
شامگاه يكشنبه 5 سپتامبر 2021، دقيقا چهار روز مانده به بيستمين سالگرد ترور احمدشاه‌مسعود، همراه قديمي او فهيم دشتي، روزنامه‌نگار و تحليلگر سياسي در پنجشير افغانستان در جدال نابرابر با شبه‌نظاميان طالبان و حاميان خارجي آنها شهيد شد. حوالي ساعت 23 بود كه برخي منابع غيررسمي در فضاي مجازي براي نخستين‌بار خبر شهادت فهيم دشتي را منتشر كردند. دقايقي پس از انتشار اين خبر، صفحه توييتر منسوب به سخنگوي «جبهه مقاومت ملي» افغانستان به‌روزرساني و اين اتفاق باعث تشكيك در خبر اوليه شد. در نهايت بامداد دوشنبه جبهه مقاومت ملي نيز خبر شهادت فهيم دشتي به همراه يك تن ديگر از اعضاي اين جبهه در پنجشير را تاييد كرد و نوشته احمدمسعود در اينستاگرام در يادبود فهيم دشتي حجت را بر رسانه‌ها تمام كرد. به گفته منابع خبري، به همراه فهيم دشتي سخنگوي جبهه مقاومت ملي، ژنرال عبدالودود زره، خواهرزاده‌ احمدشاه ‌مسعود نيز شهيد شد.

احمدمسعود پسر احمدشاه مسعود در اينستاگرام با اشاره به مجاهدت‌هاي فهيم دشتي نوشت: «فهيم دشتي» در حمله به احمدشاه مسعود چشمش آسيب ديد و در حمله ديگر به پنجشير جانش را از دست داد.» فهيم دشتي در جريان حمله دو مهاجم انتحاري به احمدشاه‌مسعود در سال ۲۰۰۱ زخمي شده بود. فهيم دشتي كه خواهرزاده عبدالله عبدالله بود از سال «۱۳۷۱» در نشريه كه قهرمان ملي احمد‌شاه‌مسعود به نام «هفته‌نامه كابل» بنيانگذاري كرده بود، فعاليت رسانه خود را آغاز كرد. او به مدت بيش از يك دهه پس از سقوط دور اول طالبان، آن نشريه را به عنوان نشريه نمونه در كشور منتشر ‌كرده و كتاب‌هاي متعددي را درباره افغانستان نگاشته است.
همزمان با انتشار خبر شهادت اعضاي جبهه مقاومت ملي، گزارش‌هايي درباره تشديد حملات طالبان عليه مواضع جبهه مقاومت ملي در دره پنجشير منتشر شد و در نهايت بامداد روز گذشته تصوير منتشرشده از شبه‌نظاميان طالبان مقابل ساختمان استانداري پنجشير و پرچم سفيد اين گروه در چند قديمي تصوير بزرگي از احمدشاه‌مسعود، خبر سقوط پنجشير را تاييد كرد. درحالي‌كه علي ميثم نظري، از سخنگويان جبهه مقاومت، حملات يكشنبه شب به پنجشير را «نسل‌كشي» توصيف كرد اما در تمام ساعات منتهي به شهادت و سپس سقوط پنجشير، جهان در برابر يورش نظامي طالبان و دخالت نظامي منتسب به پاكستان در افغانستان سكوت اختيار كرد. همزماني سفر رييس ‌آي‌اس‌آي پاكستان به افغانستان و ديدار با مقام‌هاي طالبان به گمانه‌زني‌ها درباره نقش پاكستان در سقوط پنجشير دامن زد و البته برخي مقام‌هاي افغانستان از جمله نصير انديشه، سفير افغانستان در دفتر اروپايي سازمان ملل متحد در ژنو هم در پيامي در توييتر هليكوپترهاي نظامي پاكستان را به شركت داشتن در اين حملات متهم كرد.

سخنگوي طالبان: جنگ در افغانستان
به پايان رسيد
صبح روز گذشته، «ذبيح‌الله مجاهد»، سخنگوي طالبان با انتشار اطلاعيه‌اي از سقوط كامل پنجشير خبر داده و گفت: آخرين تلاش‌ها براي امنيت كامل در كشور نتيجه داده و ولايت پنجشير تحت كنترل كامل طالبان قرار گرفته است. برخي از رهبران جبهه پنجشير شكست خورده و مابقي از منطقه متواري شدند. طالبان به مردم ولايت پنجشير اطمينان مي‌دهد كه عليه آنها تبعيضي صورت نخواهد گرفت.
ذبيح‌الله مجاهد، به انتشار اين بيانيه درباره پنجشير بسنده نكرد و صبح روز گذشته در نشست خبري در كابل ادعاها درباره شكست جبهه مقاومت را تكرار كرد و گفت: جنگ در افغانستان به پايان رسيده است؛ اكنون باهم براي بازسازي كشور همكاري مي‌كنيم. مردمي كه در دره افتخارآميز پنجشير زندگي مي‌كنند جزو لاينفك كشور ما هستند. آنها برادران ما هستند. هيچ تعصبي عليه آنها وجود ندارد. همه حقوقي كه ساير هموطنان ما دارند، مردم پنجشير نيز از آن برخوردارند. همه مقامات از خود پنجشير انتخاب خواهند شد. اگر مردم پنجشير در چند روز گذشته به دليل اختلال در خدمات تلفن و بسته شدن جاده‌ها آسيب ديده‌اند، از اين بابت بسيار متاسفيم، اين نيز به خاطر كساني بود كه مي‌خواستند پنجشير را به كانون فتنه تبديل كنند.
مجاهد در بخش ديگري از سخنانش ادعا كرد كه طالبان به دنبال حل مساله پنجشير از طريق مذاكره و تفاهم بوده اما طرف مقابل نپذيرفته و طالبان چاره‌اي جز حل مساله از طريق نظامي نداشتند. اين ادعا در حالي مطرح شد كه احمدمسعود ساعاتي پيش از تشديد حملات طالبان به پنجشير و شهادت اعضاي جبهه مقاومت براي توقف درگيري و گفت‌وگو با طالبان اعلام آمادگي كرده ‌بود.
مجاهد در بخش ديگري از سخنانش گفت: كساني كه كنترل پنجشير را در دست داشتند «در حال حاضر مفقود هستند. افغانستان خانه اين افراد است و در صورتي كه بخواهند، مي‌توانند به اين كشور بازگردند. سلاح‌هايي كه در پنجشير توسط طالبان توقيف شده به انبار سلاح‌هاي افغانستان افزوده مي‌شود. امرالله صالح، معاون رييس‌جمهور سابق افغانستان كشور را ترك و به تاجيكستان فرار كرده است.
صالح پس از سقوط دولت مركزي در كابل به پنجشير رفته و به جبهه مبارزان پنجشير پيوسته بود. او دو روز پيش در ويديويي كه منتشر كرد، گفت كه افغانستان را ترك نكرده است و روز گذشته نيز در واكنش به ادعاهاي مجاهد تاكيد كرد كه هنوز در افغانستان حضور دارد.
سخنگوي طالبان درباره تشكيل دولت جديد افغانستان نيز گفت: مقدمات بيشتري براي اعلام دولت انجام شده است، فقط كارهاي فني باقي مانده است، ما نيز عجله داريم. در چند روز آينده شاهد اعلام دولت خواهيم بود. احتمالا دولت فعلا يك دولت موقت خواهد بود و امكان اصلاح، تغيير و ساير مراحل اساسي را فراهم خواهد كرد. فعلا انتخابات در پيش نيست. دولت بعدي تصميم مي‌گيرد كه روند بعدي چگونه پيش خواهد رفت.
مجاهد مدعي شد كه طالبان اجازه تظاهرات و اعتراضات از جمله تظاهرات زنان را مي‌دهد اما روزهاي گذشته خبرهايي از برخورد نيروهاي طالبان با معترضان زن در كابل حكايت داشت و حتي خبرهايي مبني بر كشته شدن يك پليس زن افغان توسط طالبان منتشر شد.
درخواست احمدمسعود از مردم افغانستان: قيام كنيد
همزمان با شهادت فهيم دشتي كه همواره در كنار احمدمسعود ديده شده بود، نگراني‌ها درباره سلامت مسعود افزايش يافت كه صبح روز گذشته دفتر «امر‌الله صالح» به پايگاه خبري الشرق خبر داد كه «احمدمسعود» فرمانده جبهه مدافعان پنجشير در جايي امن در داخل پنجشير قرار دارد. ساعتي بعد «احمد مسعود» در يك پيام صوتي از مردم خواست كه در گوشه گوشه افغانستان عليه طالبان قيام كنند.
او در اين پيام گفت: ما با استقبال از اعلاميه علماي دين، از طالبان خواسته بوديم جنگ را متوقف كنند و اختلافات از راه گفت‌وگو حل شود. اما طالبان برخلاف تصميم عالمان دين پس از اعلاميه جبهه پنجشير با تمام قوا حمله كردند و چهره واقعي خود را نشان دادند كه هيچ اعتقادي به دين و تصميم علما و همچنين اتحاد ندارند. طالبان تغيير نكرده است. جامعه جهاني و كشورهاي همسايه در قبال جنايتي كه در افغانستان راه افتاده، سكوت نكنند و چشم مردم افغانستان به رفتار آنان دوخته شده است.احمدمسعود در ادامه گفت كه نيروهاي وي در نقاط مختلف اين ولايت حضور داشته و به جنگ عليه طالبان ادامه خواهند داد. وي تاكيد كرد كه به زودي سخنگوي جديد براي جبهه پنجشير معرفي خواهد شد.

انتقاد تند سخنگوي وزارت خارجه
از حمله طالبان به پنجشير
تحولات دو هفته اخير در پنجشير كه عملا به حصر اين منطقه منتهي شده بود صداي اعتراض افكار عمومي در افغانستان و ايران را نسبت به بي‌عملي كشورهاي همسايه افغانستان بلند كرده بود. با شهادت فهيم دشتي و سقوط پنجشير اين اعتراض‌ها حداقل در فضاي مجازي شدت بيشتري پيدا كرد و كاربران ايراني با اشاره به سابقه حمايت جمهوري اسلامي ايران از شهيد احمدشاه‌مسعود فقيد و رابطه نزديك او با سردار شهيد حاج قاسم سليماني از آنچه بي‌عملي تهران در قبال تحولات افغانستان خواندند، انتقاد كردند.
صبح روز گذشته، سعيد خطيب‌زاده، سخنگوي دستگاه ديپلماسي در نشست خبري با خبرنگاران كه به شكل آنلاين برگزار شد با پرسش‌هاي متعددي درباره نگاه ايران به تحولات پنجشير روبه‌رو شد. به گزارش خبرگزاري فارس، خطيب‌زاده در پاسخ به سوالي درباره دخالت نظامي پاكستان در تحولات افغانستان و حملات اخير در پنجشير و اخبار منتشرشده مبني بر اينكه برخي از رهبران اين منطقه توسط پهپادهاي پاكستاني كشته (شهيد) شده و پاكستان شب گذشته به صورت مستقيم و غيرمستقيم در حملات طالبان عليه مردم پنجشير دخالت داشته است، گفت: اخباري كه از پنجشير مي‌رسد، اخبار نگران‌كننده‌اي است. حملات شامگاه يكشنبه به اشد وجه محكوم است. شهادت رهبران افغانستاني مايه تاسف و تاثر عميق است.
او با بيان اينكه دخالت خارجي را در دست بررسي داريم و بايد حتما بررسي شود، افزود: تاريخ افغانستان نشان داده مداخله خارجي اعم از مستقيم و غيرمستقيم نتيجه‌اي جز شكست براي نيروي متجاوز نداشته و مردم افغانستان استقلال‌طلب و غيور هستند و قطعا هرگونه مداخله خارجي محكوم است. موضوع پنجشير بايد از طريق گفت‌وگو و با وساطت و حضور تمامي بزرگان افغانستان حل شود. هيچ طرفي نبايد اجازه بدهد اين مسير به برادركشي ختم شود. طالبان هم به تعهدات خودش ذيل حقوق بين‌الملل و به تعهدات خودش هر آنچه گفته، پايبند باشد. گرسنگي دادن به مردم پنجشير و محاصره منطقه پنجشير و قطع آب و برق اين منطقه آنچنان كه به ما گزارش داده شده، مايه نگراني است. حقوق بشردوستانه ذيل حقوق بين‌الملل بايد رعايت شود. جمهوري اسلامي ايران تمامي مساعي و همت خودش را به كار مي‌گيرد كه به پايان آلام مردم افغانستان و تشكيل دولت فراگير در افغانستان كه بازتاب‌دهنده تركيب قوميتي و جمعيتي اين كشور باشد، كمك كند. اين خواست و اراده مردم است كه نهايتا بايد محقق شود و آينده افغانستان را مشخص كند، نه دخالت خارجي و نه هيچ طرح و توطئه ديگري. قطعا صلح پايدار تنها از مسير گفت‌وگوهاي بين‌الافغاني بين همه گروه‌ها مي‌گذرد. تذكر جدي مي‌دهم كه تمامي خطوط قرمز و تعهدات ذيل حقوق بين‌الملل رعايت شود. سخنگوي وزارت خارجه يادآور شد: نهادهاي بين‌المللي در كنار كشورهاي منطقه وظيفه جدي دارند صلح و آرامش را در افغانستان تضمين كنند. با كمك‌ تمامي گروه‌هاي افغانستاني كمك مي‌كنيم صلح پايدار در افغانستان برقرار شود. همان‌طوركه مقام معظم رهبري فرمودند اين رفتار دولت آتي و رفتار گروه‌هايي كه در قدرت قرار مي‌گيرند، است كه نوع رفتار جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي بين‌المللي و عرصه بين‌الملل را مشخص مي‌كند و هرگونه آنها رفتار و هر چقدر مسوولانه رفتار كنند قطعا پاسخ درست‌تري را از كشورهاي همسايه و به ويژه جمهوري اسلامي ايران و نظام بين‌الملل خواهند گرفت. سخنگوي وزارت خارجه درباره برخي اظهارات مطرح‌شده مبني بر اينكه ايران تلاشي در خصوص افغانستان انجام نداده است نيز گفت: ايران آشكار و غيرآشكار تحولات افغانستان را در سطوح مختلف پيگيري كرده است و در سطوح مختلف در تماس هستيم. نماينده ويژه ما با طرف‌هاي مختلف در افغانستان در تماس بوده است. حسين اميرعبداللهيان شب يكشنبه با عبدالله عبدالله گفت‌وگو داشته است. طرح ايران براي گفت‌وگوهاي فراگير در افغانستان يك دور آن برگزار شده و آمادگي داشتيم يك دور ديگر هم برگزار كنيم. اينكه به راه‌حل مرضي‌الطرفين برسيم سياست اصولي ايران بوده است، اينكه از برادركشي اجتناب و حقوق اوليه افغانستان رعايت شود. همه آنها كه شاهد هستند به نقش كليدي ايران اذعان دارند و مي‌دانند ايران چه كرده و مي‌كند.
همزمان با تحولات در پنجشير و اعتراض شديد‌اللحن ايران، الجزيره به نقل از يك منبع آگاه در كابل ادعا كرد كه طالبان مقدمات اعلام دولت جديد را تكميل كرده و تركيه، چين، روسيه، ايران، پاكستان و قطر براي شركت در اعلام دولت جديد دعوت شده‌اند.

شهادت فهيم دشتي با واكنش‌هاي بسياري ميان كاربران افغان و ايراني روبه‌رو شد. فهيم دشتي به واسطه چند دهه كار رسانه‌اي چهره‌اي نام‌آشنا براي خبرنگاران ايراني و غيرايراني بود و بسياري در سوگ او نوشتند. بسياري از كاربران شعر زير از مصطفي هزاره را در سوگ فهيم دشتي منتشر كردند:
و مرگ از تو شرم‌گين بود
آنقدر شرمگين كه گلوله‌ها خون گريستند، آن هنگام كه به تن تو رسيدند
آه، اگرآزادي شناسنامه‌اي داشت،
عكس تو روي آن بود
نام تو تخلص آزادي بود
و صداي تو لهجه آزادي

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

جوانی ۳۱ ساله با دست های خالی

حسین رزاق
همزمان با ورود رئیس isi پاکستان به کابل، پهپادهای پاکستانی به کمک مزدوران طالبان آمدند. ابتدا خودروئی که همیشه احمدمسعود بر آن سوار میشد را در منطقه‌ای امن که طالبان هنوز وارد آنجا نشده هدف قرار دادند که فهیمدشتی سخنگوی مقاومت داخل آن بود و کشته شد. و بعد از آن هم توسط نیروهای سرویس امنیتی پاکستان که به جغرافیای پنجشیر آشنا هستند، به سنگرهای پنجشیر حمله کردند.

حالا پاکستان علنا وارد کارزار جنگ پنجشیر شده گرچه طالبان حضور نظامی پاکستان در پنجشیر را تکذیب میکند. از سوی دیگر هم تاجیکستان اعلام کرده بود اگر پاکستان و مزدوران پاکستانی در جنگ دخالت کنند، تاجیکستان در حمایت از جبهه پنجشیر، نیروی آموزش دیده میفرستد.

معلوم نیست این میان چه خواهد شد اما آنچه پیداست، جوانی ۳۱ ساله با دستهای خالی در برابر دنیائی که نشسته و تماشا میکند ایستاده و با فرقه‌ی آدم‌خواران میجنگد و هر لحظه امکان دارد خبری برسد که او هم کشته شد. اما نه نام او و مردمانی که در کنارش ایستادند و به وطن خیانت نکردند از یاد میرود نه ننگی که بر پیشانی دنیا و مدعیان ماند.

http://T.me/bamardum

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

فاضل سانچارکی به امتداد گفت:
برخی از عوامل داخلی در جبهه پنجشیر، محل حضور فهیم دشتی را لو دادند
متداد: مقاومت نیروهای مردمی در ولایت پنجشیر افغانستان علیه تروریست‌های طالبان در حالی ادامه دارد که حملات شب گذشته طالبان به شهادت فهیم دشتی از دوستان احمدشاه مسعود و سخنگوی جبهه مقاومت ملی و همچنین جمعی از فرماندهان مقاومت در این منطقه منجر شد.
در همین رابطه سید حسین فاضل سانچارکی، معاون سابق انتشارات وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان و از دوستان فهیم دشتی،ضمن اشاره به نحوه شهادت سخنگوی جبهه مقاومت و جمعی از فرماندهان آن در پنجشیر، اظهار داشت:
بر اساس اطلاعاتی که از منابع مختلف و موثق در خصوص شهادت فهیم دشتی، ژنرال عبدالودود، خواهرزاده قهرمان ملی افغانستان(احمدشاه مسعود) و شماری دیگر از قهرمانان جبهه مقاومت به من رسیده، این دوستان در مرکز مطبوعاتی و رسانه‌ای جبهه مقاومت ملی حضور داشتند که متاسفانه برخی از عوامل داخلی در جبهه پنجشیر، محل حضور آن‌ها را در اختیار دشمن قرار می‌دهند.
در پی این عمل خیانتکارانه و مزدورانه نیز، دشمن از طریق پهپاد این مرکز را مورد حمله قرار داده که به تبع اصابت یک موشک به آن، مرکز به طور کلی نابود شده و ضمن آن، دوست عزیزم فهیم دشتی، ژنرال عبدالودود و شماری دیگر به شهادت می‌رسند.
خبر شهادت فهیم دشتی و ژنرال عبدالودود در خودرو عبوری صحیح نیست
مرکز به طور کامل منهدم شده و خبر اینکه این شهدا در حال تردد و سوار بر یک خودرو به شهادت رسیدند، صحیح نبوده است. این مسئله را همچنین، منابع نزدیک به فرماندهان جبهه تائید کردند. این اتفاق تلخ ناشی از یک خیانت و اقدام از سوی عناصر نفوذی بوده است.
این افراد در واقع به دنبال ترور احمد مسعود بوده و تصور داشتند که شاید او نیز در مرکز رسانه‌ای پنجشیر در کنار شهدا حضور داشته است.
حملات به پنجشیر توسط پهپادها و جنگنده‌های پاکستانی صورت می‌گیرد
این حملات و دیگر تحرکات نظامی در آسمان منطقه، نه تنها به وسیله پهپاد، بلکه توسط جنگنده‌های جت پاکستانی صورت گرفته و حتی یک یا دو طیاره پاکستانی در پنجشیر ساقط شده‌اند. این جنگنده‌ها به طور منظم در آسمان پنجشیر به پرواز درآمده و مردم را می‌ترسانند.
بالگردهای پاکستانی کماندوهای این کشور را در میدان مارشال فهیم پنجشیر پیاده کردند
همچنین چند فرورند بالگرد پاکستانی نیز، کماندوهای این کشور را در میدان ورزشی مارشال فهیم که در مرکز پنجشیر قرار دارد، پیاده‌سازی کرده‌اند.
پنجشیر یک دروازه و یک خط مستقیم دسترسی دارد. وقتی شما وارد پنجشیر شوید، یک خیابان به طول حدود ۶۰ کیلومتر وجود دارد که از یک سو به سمت رجب‌السراج شمالی در نزدیکی کابل و از سوی دیگر تا نزدیکی بدخشان امتداد پیدا می‌کند.
دو طرف این دره، دره‌های پی در پی و بافت در بافت فراوانی وجود دارد که بسیار عمیق و استراتژیک هستند. روز گذشته طالب‌ها توانستند وارد دره شده و هزاران نیرو را در منطقه به حرکت دربیاورند.
طالب‌ها، نیروهای قطعه سرخ خود متشکل از افراد نزدیک به القاعده و داعش را به پنجشیر فرستادند
در یک مرحله به صورت تاکتیکی راه طالب‌ها باز شد تا آن‌ها وارد دره شوند و پس از آن، حملات آغاز و تلفات فراوانی به طالبان وارد شد. پشت سر آن‌ها و در پی انفجار، کوه ریزش کرده و محور تردد مسدود شده بود اما، طالبان نیروهای ویژه یا همان قطعه سرخ که از جنگجویان خارجی، نیروهای داعش و القاعده و افراد خطرناک آموزش دیده تشکیل شده را به همراه تجهیزات فراوان به منطقه فرستاده و موفق به بازگشایی این محور شدند.
در پی این مسئله، هزاران نیروی دیگر وارد پنجشیر شدند. دیشب، جنگ به شدت جریان داشت و شب سختی را پشت سر گذاشتیم. نیروهای مقاومت ناگزیر به عقب‌نشینی به دره‌های فرعی شده و دره اصلی که به سمت مرکز ولایت می‌رفت، تخلیه شد.
طالب‌ها صبح امروز، ولایت را تصرف کرده و بیرق خود را بالا کردند، اما پس از ساعتی، حمله مجدد از سوی نیروهای مقاومت آغاز شد و مرکز ولایت دوباره به تسخیر این نیروها درآمد.
از صبح امروز، مرکز ولایت پنجشیر با پرچم نیروهای مقاومت اداره می‌شود
هم اکنون جنگ به شدت از سمت بازارک در مرکز ولایت به سوی ولسوالی رخه جریان داشته و طالبان تلفات سنگینی را متحمل شده‌اند. در حال حاضر و از صبح امروز، مرکز ولایت پنجشیر با پرچم نیروهای مقاومت اداره می‌شود. متاسفانه مشکل اصلی، مشکل اینترنت و مخابرات بوده و نیروها قادر به مخابره تصاویر از منطقه نیستند.
خبرستان در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FwlbOGIITib4o69VukOKC
خبرستان در تلگرام
http://t.me/khabarestan_ir

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

برای تنهاییِ احمد مسعود در پنجشیر و خطاب به دستاربندانِ هارِ طالبان و داعش

تلخم؛ شبیه صبرِ خدایِ ندیده‌تان
آن آفریدگارِ خیالْ‌آفریده‌تان

آن که منزّه است ز وَصفِ «وجود» نیز
آن عطرِ دلنوازِ ز خاطر رَمیده‌تان

غافل ز رنجِ «جانِ پدر! پس کجاستی؟»
نوکیسه‌های تازه به ایمان‌ رسیده‌تان!

کی نوبتِ تغزّل و رقص است و زندگی؟
کی از نفس می‌افتد، غوکِ قصیده‌‌تان؟

ای سالکانِ ظلمتِ دستار و ریش و تیغ!
از آهِ ماست صبحِ گریبان‌ْدریده‌تان

بر سنگِ گریه کوفت چراغِ امید را
دی، پیرِ بلخ، خسته ز شرمِ سپیده‌تان

ایمان، گشودگی به افق‌های عاشقی‌ست
بر کیسه‌ی تُهی شده عُقده، عقیده‌تان

ما گرچه سوختیم، جهان را گرفته است
عطرِ شگفتِ عودِ به‌ آتش‌کشیده‌تان...

عبدالحمید ضیایی

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...