خانه‌ام آتش گرفته و در شعله‌های کینه‌ای درازدامن و برخاسته از عمق دلِ برخی مومنین به دین یهود می‌سوزد، در آتش زورگویی‌ها و جنگی مقدس شمرده شده، و خانمان برانداز، که ریشه در نبردی دیرپای دارد، که از خلقت آدم آغاز گشت، آنگاه که فرشتگان مُقَرِب خداوند از پیش دیدند، و پیش بینی ستمگری او را کردند و به خداوند هشدار دادند که این آدم را خلق مکن، که او خون خواهد ریخت، و در زمین فساد خواهد کرد [1]، و همین هم شد، بین فرزندان آدم و حوا، اولین شعله‌های فساد و خونریزی تنوره کشید، قابیل، برادرش هابیل را کُشت، و بدین ترتیب جنگ خونین بین انسان‌ها را، فرزندان آدم و حوا کلید زدند، و زان پس بود که این خونریزی و فساد، بعنوان «نبرد حق و باطل» [2] ، تئوریزه شد، و پایایی و بی پایان بودش ضمانت گردید.

جنگی هولناک که هر دو طرف خود را حق می‌دانستند، و دیگری را باطل می‌شمردند، و بسیاری را در درازای تاریخ زندگی بشر به گرداب خونبار خود کشیده، دامن آلوده، و از آنان جان و زندگی‌های ارزشمند ستانده، و می‌ستانند. تاریخ بشر پر از پرونده‌های سرشار از ستم، تجاوز و دست اندازی به حق دیگران است، که به جهت وسعت خسارت، دنیا را گنجایش کیفر ستمگران و جفا پیشگانش نیست، و خداوند ناچار آخرتی را باید قرار می‌داد، تا بلکه بتواند حساب ستم و تجاوز آنانرا به عدد کشیده، و به قدر بزرگی‌اش، گنجایش سازی نموده تا کیفر آنان را انجام‌پذیر سازد، و فرایند پاکسازی آدم‌ها از لکه‌های جفا و ستم را، در فضای نامحدود آخرت، فراهم سازد،

چرا که این دنیا هرگز گنجایش حسابرسیِ بزرگ و ژرفای ستم و تبهکاریِ ستمگران و تبهکاران را نداشته و ندارد، کسانی که در نافرمانی و ستم چنان پیش رفته‌اند که فرشتگان هم آنرا دیدند و انگشت به دهان شده، دست به دامان خداوند، که بیا و از خلقت این آدم خونریز و فسادگر دست بَردار، که او چنین ستمگرِ فسادانگیز و خونریزی خواهد شد، چنانکه دنیا خیلی کوچکتر از آن باشد که عدد آنرا، در پیاله کوچک دنیایی‌اش بگنجاند و در حساب و کتاب آورد، چه رسد به کیفر رسانی جفا و ستم‌شان!

 در چنین مسیر هولناکی است که آئینداران سَخت‌سَر دو دین اسلام و یهود نیز بعدها، هر یک خود را حق تلقی کردند، و بر دیگری که باطلش شمردند، شوریدند، و این نبرد حق و باطل را پی گرفتند، درگیری که از همان روزها و سال‌های نخستین زایش اسلام، در اولین برخوردها بین آئین‌مندان به این دو دین الهی، در شهر یثرب (مدینه کنونی در حجاز)، و در پیشگاه پیامبر اسلام، با نبرد « خبیر» [3] در سال 7 هجری درگرفت، و بعدها با فتح سرزمین فلسطین [4] در سال 15 هجری، و چیرگی مسلمانان بر زادگاه یهود و مسیحیت، نهادینه شد،

و زان پس بود که رقابت برای بازپسگیری، فرمانروایی و از آن خود کردن سرزمین فلسطین بین اسلام، یهود و مسیحیت، به شکل جدی‌تری آشکار شد، و یک نبرد آرمانی، مقدس و اجتناب ناپذیر شمرده شد، و برایش سناریوهای آخر الزمانی نوشتند، و بالا گرفت، شدت یافت، و این روزها، در آخرین پرده خود، ایران و ایرانیان را نیز در شعله‌های سوزان و هولناک خود، می‌سوزاند، شخم می‌زند، ویران می‌کند، و پیش می‌تازد.

بارها بر سر این سرزمین مقدس شمرده شده از سوی آئینداران در هر سه دین بزرگ ابراهیمی، جنگ در گرفته، نبرد‌هایی مقدس شمرده شده، خونین و ویرانگر، که پایه در آئین‌مندی پر از ژرفای دینی آنان داشته، و پر از خودخواهی‌ها و تمامیت‌خواهی‌های مذهبی است، نبردهای درازدامنی که یک دوره آن، به «جنگ‌های صلیبی» [5] مشهور شدند، و این نبرد نیز بعد از کشتار و ویرانی فراوان، در نهایت فروکش کرد،

اما پی گرفته شد، و در نزدیک به یک قرن گذشته، در شکل مدرن و به روز شده‌ایی، بر سرِ تصاحبِ بیت المقدس و یا اورشلیم دنبال شد، و ادامه یافت، تا اینکه در یک تفاهم بین کشورهای پیروز در جنگ جهانی اول (1914- 1918)، فرمانروایی بر فلسطین از عثمانی‌های مسلمان بازستانده شد، به بریتانیایی‌های مسیحی سپردند، و این آنان بودند که زمینه را برای یهودی‌سازی دوباره فلسطین، بعد از سده‌ها چیرگی مسلمانان آماده کردند، و در نهایت با صدور اعلامیه بالفور (وزیر خارجه بریتانیا) [6] ، این سرزمین را به یهود سپرده، و بخشیدند.

در پی این زد و بند سیاسی، غربِ بدهکار به یهود، که در قرون وسطی [7]  با یهود آن کردند که با دشمنان مسیح باید می‌کردند کشتند و ستم روا داشتند بیشمار جفا کردند، و باز در سده گذشته، هولوکاست [8] تدارک دیدند، و یهود را دشمن انسانیت انگاشته، در کوره‌های آدم سوزی سوزاندند و...، چنین غربِ بدهکار به یهود، بدهی خود را از داشته‌های مسلمانان فلسطین به بدهکاران یهود خود پرداختند،

و باشندگان فلسطین را بیگانگان اشغالگرِ سرزمینِ یهود شمرده، و آنانرا از خانه و سرزمین‌شان به مرور راندند، و جنگ‌های (1948-9، 1956، 1967 و...) پی در پی که در پس تشکیل کشور اسراییل از سال 1948 به بعد درگرفت و... شکست اعراب را در پی داشت، و اعراب مسلمان در مقابل اسراییل یهودی، شکست‌های بزرگی را تجربه کردند، تا اینکه مجبور شدند سلاح بر زمین نهاده، در پی صلح با این ستمگر قهار در آیند، و این بود که در برخی‌شان در سال 1979 در «کمپ دیوید» [9] آمده، و با بزرگان اسراییلی دست دادند، و پیمان‌نامه آتش بس امضا کردند، و...،

اما در میان شگفتی جهانیان، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، پرچمداری جدید بر این مبارزه برخاست، تا راه اعرابِ شکست خورده را پی گیرد و... که در این روزها، در آخرین برگ از این دفترِ وحشت، کشتار، ویرانی، خودخواهی و رقابت شرم‌آور بین ایمانداران به اسلام، یهود و مسیحیت، اکنون ایران و ایرانیان را زیر بمب و گلوله می‌بینیم، که کشته می‌شوند و ویران می‌گردند، تا در کمپ دیوید دیگری، پا نهاده، همانی را بازآفرینی و بازکرد کنند، که اعراب جنگجو پیش از در 1979 کردند!

چرا؟ چون ج.ا.ایران، خود را پرچمدارِ به حقِ خیزش چیرگی‌خواه مسلمانان بر فلسطین‌ می‌داند، برایش «محور مقاومت» شکل داده، و دست به کار نبردی بزرگ با اشغالگران! فعلی فلسطین شدند، و این نبرد دیرپای را پی گرفتند و...

و از این روست که در دیدگاه بزرگان مسیحی و یهودِ چیره بر روند، سرنوشت و سیستم سیاسی خاص امریکا (رهبر نظام بین الملل، یا کدخدای برجسته دنیا و...)، و دیگر دولت‌های مسیحی در شرق و غرب جهان، چنین ایرانی شایسته، بایسته و سزاوار داشتن فنآوری، دانش و پایه‌های ساختار غنی‌سازی اورانیوم، توان برجسته نظامی و... نبوده و نخواهد بود! و باید ایست داده شود.

از این رو گمان قدرتمند شدن ایران، با این شکل از فرمانروایی و اهداف دینی و مذهبی، در چشم یهود حرامِ شرعی، دینی، سیاسی و آشوبگر و تباه‌گر نظام بین الملل، و بی ثبات کننده جهان آمد و...، و آنان خود را مجاز دیدند، در میان چشمپوشی بدهکاران قدرتمند خود در نظام غرب، تمام قاعده‌ها و اصول بین المللی را زیر پا نهاده، تهاجمی آشکار را که در اهداف و کردارش مثل روز، محکوم به سرکشی و شکستن و زیرپا نهادنِ تمام استانداردهای بین المللی است، را از بامداد جمعه 23 خرداد 1404 آغاز کردند، و بدین جهت بود که نبرد درازدامن و دهشتبارِ بین یهود و اسلام، در آخرین برگ خسارتبار خود، این روزها دامن ایران و ایرانیان را هم گرفت، و به گردابِ ویرانگر خود کشید، و آنان را مشغول به نابودی آن کرد،

این در حالیست که اگر نیک بنگریم، چنین درگیری نابخردانه، خودخواهانه، تمامیت‌خواهانه و... مذهبی‌ایی، موجبِ شرم آئینداران باورمند به ادیان ابراهیمی است، و باید در مقابلِ دیگر جهانیان، بی‌خدایان، خداناباوران، آنانکه از دین و دینداری در روند تاریخی چنین درگیری خشن، بی‌پایان و خسته کننده‌ایی، زده شده‌اند، و از هرچه باورمندی دینی از این دست گریخته‌اند، و یا معتقدین به دیگر ادیان جهانی، از جمله زرتشتیان، بوداییان، هندوها، باورمندان به آئین کنفوسیوس و... که در دایره این نوع ایده‌های دینی نمی‌گنجند، شرمگین بود؛

چراکه بیگانگان به باور دینی ابراهیمی، می‌بینند بین نوشتارهای پایه یهود، مسیحیت و اسلام، یعنی تورات، انجیل و قرآن، چقدر همپوشی درونمایه‌ایی، برابری شکل و سبک زندگی، پیامبران، پیام و آیین زندگیِ یکسان وجود دارد، تا آنجا که بین تورات و انجیل از «عهد جدید»، و «عهد عتیق» سخن می‌گویند، و در این سو نیز، تو گویی قرآن را از روی انجیل، و یا (به ویژه) تورات رو نویسی کرده‌‌اند، و یا انگار که آئین زندگی باورمندان مسلمان را از فقه یهود برداشته‌اند و...، همگونی‌ها و برابری‌ها در این حد است!

و با این حال، چنین درگیری هزار و اندی ساله‌ایی را میان باورمندان مسلمان و یهود آغاز، و ادامه داده‌اند، درگیری بین برادران، عموزدادگان (همتباران بازمانده از دو پسر ابراهیم، یعنی اسحاق و اسماعیل)، هم تباران، ریشه‌داران در یک اندیشه مذهبی همگون، هموند و شاخ و برگ‌های تاریخیِ یک خانواده و یک درختند، که در خاندان ابراهیم همه به هم می‌رسند، و در آدم و حوا که پدر و مادر جهانیانند، در این اندیشه دینی یگانه شمرده، و یک کاسه‌اند.

دنیای این آدم‌های ستیزه‌گر و خودسر، در زوج‌های پی در پی و همتباری همچون اسماعیل و اسحاق، یا آدم و حوا و... به هم می‌رسند، و اینجاست که رسوایی یک نبرد تراژیک، خنده‌دار، مسخره‌ و خانگیِ تاریخی در پیش چشم جهانیان، به رخ خودخواهان یک‌دنده‌ی دینی کشیده می‌شود، که مثلا باورمندان به موسی و محمد، هزار و اندی سال بر سر حق شمردن خود، و باطل انگاری دیگری، و یا کلیدداری قدس و فرمانروایی و اَزانش اورشلیم/بیت المقدس و... جنگیده، و می‌جنگند! و حتی دنیای مدرن را هم با بازی کودکانه خود همراه و همقدم کرده‌اند! بطوری که روسای جمهور امریکا، بعنوان سردمدار جهان پیشرو و پیشرفته نیز، گاه بعنوان یک قدیس و یا پادشاه گوش به فرمان پاپ در قرون وسطی، به پشتیبانی اسراییل برخاسته تا به اهداف یهود کمک کند [10] و کاری کند تا مسیح و منجی یهود زودتر ظهور نماید و...

به سان جنگ و رقابتی که بر سر کلیدداری کعبه بین بازماندگان آبا و اجداد پیامبر از جمله عبدالمناف (جدِّ چندم پیامبر اسلام و رقبای عموزاده اش)، به گواه تاریخ اسلام جاری بود، و از نسل‌ها قبل آغاز شده بود، و با پیروزی بنی‌هاشم، به رهبری پیامبر اسلام، همچنان با عموزادگان بوسفیانی‌اش و... ادامه یافت، و این رقابت را تا حاکمیت امویان [11] ، عباسیان [12] و...، سده‌ها بعد از پیامبر، پی گرفتند و...،

حوادث ماه محرم، که در چند روز آینده بزرگداشت آن نزد باورمندانِ به خاندان پیامبر آغاز می‌شود، بازخواننده‌ی خونخواهی کشتاری است که بین عموزادگانِ حاصل از نسل عبدالمناف بر سر آنکه کدام حق است، و بعد از پیامبر، شایسته فرمانروایی و پیشوایی خواهد بود و..، بین آنان درگرفت و ادامه یافت، و رویارویی یزید بن معاویه با امام حسین، یا امام علی و امام حسن با معاویه بن ابوسفیان، و آن تراژدی شرم‌آوری که به کربلا مشهور است، نمونه و تنها یک صفحه از تاریخ این نوع درگیری‌هاست و...،

و یا رقابتی بزرگتر، که پیش از این بین اولاد ابراهیم، یعنی بازماندگان از اسماعیل [13] و اسحاق [14] وجود دارد، و یک تاریخ رقابت عموزادگان را در پس خود یدک می‌کشد، رقابتی که در ادبیات دینی بازتاب یافت، و این رقابت‌ها را در بایستگی و شایستگی‌های جانشینی ادامه دادند، که نبرد کنونی بر سر سرزمین فلسطین، یک چشمه از بروز و شدت آن است، که ریشه در اثبات حق کلیدداری بر سرزمین فلسطین، و معابد مقدس آنرا در خود دارد! که فرزندان اسحاق (یعقوب و...) شایسته و بایسته کلیدداری‌اند، و یا فرزندان اسماعیل (محمد (مسلمانان) و...)! و...

حال آنکه تمام این کلیدهای مقدس، خانه‌های مقدس، مفاهیم مقدس، نسل و نژادهای مقدس، سرزمین‌های مقدس، آدم‌های مقدس، اهداف مقدس، اندیشه‌های مقدس، آرمان‌های مقدس و... را خداوند و آدمیان قرار دادند، تا این آدم نامقدس شمرده شده، و باقی آدمیان که در رکاب این همه تقدس، پیاده نظام این نبردهای بی‌پایه و اساس هستند، راه گم نکنند، و...

 نه اینکه مال، ناموس، جان، زندگی، آینده و گذشته آنان در نبردهای بی‌پایانِ مقدس، هدر، بی‌ارزش و شایسته از بین رفتن انگاشته ‌شود، و خون‌شان در عدد هزاران هزار، مثل آب روان در صحنه‌ی جنگ‌های مقدس و بی‌پایان جاری، خانه‌هایشان ویران، و زندگی‌ و بقای‌شان بر بادِ خودخواهی‌ها، تمامیت‌خواهی‌ها، حق مطلق انگاری‌های مذهبی، در خطر نابودی و تباه شدن قرار گیرد، نسل‌ها از آنان در این گیر و دارِ تشخیص حق و باطل، و نبردهایی که هر طرف آن، خود را مطلق حق دیده، و لایق فرمانروایی، تباه و نابود شود و..،

به حتم خداوند می‌خواست تا خیل این آدم‌هایی که جان و زندگی‌شان مفت در این معرکه‌های دهشتبار تباه و نابود می‌شود، انسان‌وار و شرافتمند زندگی کنند، به طوری که شایسته و بایسته دیدار خداوندی شوند، بعد از آنکه زندگی درست و پایداری را در این دنیای مادی تجربه کرده، طعم زیبای آدم بودن را بچشد، تا شایسته زیست در کنار حضرت حق گردند، و بعد از این، از دنیا جدا شوند،

خداوند می‌خواست تا از کُشت و کشتار و فسادی که فرشتگان خداوند هم در درونمایه این آدمِ سرکش دیدند، و هشدار دادند، بپرهیزد، و شایسته زندگی معنوی در کنار خدایی شود که وقتی بارانِ مهر و مهربانی‌اش می‌بارد، هرگز از خانه‌ها، آدم‌ها و تمام موجوداتی که بر آنان می‌بارد، نه از دین‌شان می‌پرسد، نه از نژادشان، نه از تقدس‌شان، نه از قوم و قبیله‌شان، و نه از میزان خوب و بد بودن‌شان، نه از اندیشه درست و یا نادرست‌شان، نه از دور و نزدیکی‌شان به خدا، نه از دوستی و دشمنی‌شان با خدا و خلق خدا، و... و فقط می‌بارد، تازه می‌کند، و زندگی را بر تمام بود و باش از آدم، گیاه و حیوان می‌بخشد و جاری می‌سازد،

قاعده بر این است که برونداد ادیان الهی نیز چنین باشد، و آدم‌هایی با چنین اندیشه و کردارِ خداگونه‌ایی برون آیند، که به سان باران تربیت ‌شوند، تا برای دیگر آفریده شدگان خداوند، زندگی، مهر، جوانمردی و... به ارمغان ‌آوردند، نه شقاوت، کشتار، ویرانی، جنگ، بی‌رحمی، سنگدلی و...

اما اینچنین نشد، ادیان بر گرد تئوری نبرد «حق و باطل»، از پیروان باورمند سفت و محکم خود، جنگجویانی ساخته‌اند که سَرِ قطعه زمینی به نام فلسطین، کشتاری تاریخی، دامنه‌دار و بی‌پایان را رقم زده، و می‌زنند، و هر یک در شقاوت و بیرحمی گوی سبقت از هم می‌ربایند، به جنایات خود در این راه، حد شرم‌آوری داده‌اند، که جهان انگشت به دهان مبهوت جنایاتی است که در فلسطین رقم می‌خورد، کسانی که خود را باورمند سخت ادیان الهی میدانند، و هر یک خود را بر صاحب و فرمانروا بر آن زمینِ شوم دانسته، خود را حق مطلق می‌پندارند، و ستم و تباهی چنان کلفت را رقم زده‌اند که این دنیا گنجایش کیفر ستمگری آنان را هم نداشته، اعدادِ ساختِ بشر توان حسابِ خسارت آن را ندارد، و دنیا گنجایش کیفر آنانرا در این ستمِ بزرگ نخواهد داشت و...

این روزها جنگ در خاورمیانه بر سر فلسطین در حالی پی گرفته می‌شود که، حداقل ما مسلمانان به واسطه آنچه در قرآن آمده است (نه در احادیث و روایات که شایسته شک و تردیدند)، در سوی خود می‌دانیم که بخش بزرگ و شگفت انگیزی از آیات قرآن، داستان پیامبرانِ پر‌شمار از فرزندانِ اسراییل [15] (یعقوب)، و قومِ موسی و نژاد دیرپای یهود است، و یا قصه تلاش بیرون از حد انتظار خداوندیست که، استثنا قائل شد، و در دستکاری زندگی و اجتماع بنی اسراییل حریصانه دست اندرکار گردید، تا یا آنان را مُجِدّانه راهنمایی و در راه درست قرار دهد، و یا از مخمصه‌های دنیایی رها، و یا از دشمنان‌شان نجات دهد، و یا زندگی و امور آنان را راست و ریست کند و...، قرآن پر از داستان چنین روندیست!

و نیک می‌دانیم در این راه، این قوم (حداقل بر پایه آنچه در نوشتارهای دینی نگاشته شده) در میان دیگر اقوام بشر، بی‌رقیب و بی مانندند، تو گویی این جهان برای آنان خلق شده، و یا این خدا تنها چشم به زندگی آنان داشته است، که تمام قرآن، انجیل، تورات و... پر از داستان زندگی و پیامبران آنان است،

و خداوند درخواست‌های این نازپروردگان را بارها و بارها اجابت کرد، رود خروشان نیل را به روی‌شان شکافت، تا آنان را از این سد راه خود رها، و دشمنان‌شان را در آن غرق کند [16] و...، کارهایی از سوی خداوند برای این قوم انجام شد، که در حق اقوام دیگری انجام نشده، در تمام نوشتارهای بازمانده از ادیان ابراهیمی و الهی نام هیچ قوم و پیامبری در سرزمین‌های پهناور زمین نیامده، مگر سرزمین خاورمیانه که زادگاه این ادیان، و محل زندگی این اقوام است، و یا لااقل در قرآن نظیری برای آنان گزارش نشده است.

و قرآن شاهد است که بارها از آستین خداوندی دستی مستقیم! بیرون آمد، تا این قومِ بر جهانیان برتری داده شده (به تاکید قرآن) [17] را یاری دهد، که داستان این گشاده دستی خداوند در حق آنان را، حتی در آیات متعدد قرآنِ مسلمانان نیز ثبت کرد، و به روشنی بر قلب آخرین پیامبر خود یعنی محمد فرود آورد، تا کسی را یارای شک و تردید، در آن نباشد، بلکه عبرتِ دیگرِ آدمیان شود، و یا انسان‌ها با تاریخ بده و بستان خداوند با باورمندان به خود، بویژه از نوع یهود آن، به خوبی آشنا شوند، و بدانند که چه نعمت‌های بی‌نظیر و رشک برانگیزی را به سوی آنان سرازیر کرده است، و البته این مردمان ستیزه‌گر، خودسر و... چه شخصیت دهشتباری دارند، که در قرآن از آن بسیار گفته شده است!

 قرآن شهادت می‌دهد که بخشش و دهش خداوند با آنان بود، چراکه فرمانروایانی فرزانه، دادگر، رهایی‌بخش، قدرتمند، دانا و... بدانان بخشید، افرادی چون داود [18] ، سلیمان [19] ، طالوت [20] و... که در تاریخ فرمانروایی جهان بی‌همتایند، را در نوشتارهای باز مانده از سخن خداوند گزارش شده اند، (گرچه کوروش کبیر و...، در پیشینه آنچه بر ایران و ایرانیان رفته، به دادگری، مهر و انسانیت پرآوازه و زبانزد است)، و یا فرستادن موسی و یوسف که مستقیم برای رهایی این قوم از دست ستمگری فرعونیان روانه و کسیل داشته شدند،

و یا یعقوب (اسراییل) که نماد عشق به فرزندِ صالح در ادبیات دینی، و سرمنشا بنی اسراییل شد، که یکی از پیامبرانِ آنان است، و یونس [21] که او را خداوند به علت کمکاری و یا نافرمانی، در خدمت به مردم، در شکم ماهی حبس و کیفر داده شد، تا درسِ در خدمتِ مردم بودن آموزد، حتی به بَدانِ آنان در روزگار خود، و خداوند با این داستان بدو و دیگرانی از این قِسم درس خدمت به مردم آموخت و...،

دستکم برای باورمندان مسلمان در این سوی درگیری روشن است، که بر پایه آموزه‌های دین اسلام، اگر مسلمانی به تورات، پیامبران قوم بنی اسراییل و آنچه در شان آنان در قرآن، و در داستان‌های پرشمارِ نوشته شده در آن آمده است، که نشان از بود و باش، بزرگی و پیوند نزدیک خداوند با آنان دارد و...، ناباورمندی داشته باشد، زمینه خلل در باور مذهبی خود را فراهم کرده، و هر باورمند مسلمانی باید به سزاواری و درستی و راستی موسی، تورات، و تلاش درازدامن خداوند، و انبیای پرشماری که برای رهایی بنی اسراییل و... فرستاده، باور قلبی داشته، تا مسلمان شمرده شود.

برغم چنین پیشنیه روشنی، نبرد درازدامن بین اسلام و یهود چه معنی پیدا می‌کند؟! که درگرفت، ادامه یافت، و پی گرفته شد، و هنوز می‌سوزاند و پیش می‌تازد، و... و تا به امروز که ایران نیز سخت در این نبرد و درگیری تاریخی، بی‌حاصل، خونبار و خسارتبار درگیر شده، و اکنون می‌بینیم که بعد از دهه‌ها نثار مرگ، و آرزوی نیستی برای فرزندان اسراییلِ گرد آمده در فلسطین، این مرگ، کشتار و ویرانی به سوی ایران هم سرازیر شده، و اکنون دامنگیر ایران و ایرانیان نیز گردیده است،

بعد از آن که، این درگیری تاریخی، اعراب و ملت‌های عرب را به خاک سیاه نشاند، ذلیل و خوار کرد، چنانکه امروزه اعراب در برابر کشتارها و ویرانی‌های باورنکردنی در غزه، و غصب سرزمین و ناموس‌شان در کرانه باختری رود اردن، لبنان، سوریه، دم بالا نمی‌آورند، و یا نمی‌توانند که آورد، و یا فهمیده‌اند که ره به بیراهه زدند، و نباید که آورد و...

اکنون روشن است که در پناه همین تئوری بزرگ، فراگیر «حق و باطل» که در سایه اندیشه ادیان الهی بود و باش یافت، و این اندیشه دیرپاا از آفرینش آدم، دامن ما را از جنگ‌های حاصل از خود، رها نکرده و نمی‌کند، پیروان، باورمندان و نسل موسی نیز با تکیه بر همین تئوری، خود را حق دانسته، برآنند که، مدعی مالکیت و ازآنش سرزمین فلسطین باشند، و آنرا از آنِ قومِ یهود و بزرگان‌شان بدانند، و به خود حق ‌دهند تا برای بازیابی «سرزمین موعود»، که سلیمان، داوود، موسی، یعقوب و... در آن برگ‌های تاریخ دینی و زندگی خود و فرزندان‌شان را رقم زدند، و بود و باش یافته‌اند، مبارزه کرده، و برای بدست آوردن چیرگی بر سرزمین پدری خود تلاش ‌کنند! تا بلکه آموزه‌ها و پیش بینی‌های تورات (درست یا نادرست، دستکاری شده و یا نشده) و وعده‌های نوشته شده در آن صورت انجام به خود گیرد، و باورمندان به موسی، به شکوه بودنی مالکانه و ازآنش را در سرزمین یهود، دست یابند، و انجام شده ببینند! تا با تحقق وعده خدای خود، خشنودی او را در پرونده خود بنویسند! و...

این جنگِ جاری،حاصل چنین اندیشه و تلاشی است، که باورمندان مسلمان و یهود در دو سوی نبرد، خود را حق، و کشتن و کشته شدن در این راه را، حلال، شرعی و بلکه شایسته و بایسته دانسته، در قالب جنگِ حق و باطل، شایسته درست انگاری و بایسته و لازم، و بلکه واجد اَجرِ اُخروی، مقدس و مرضی رضای خداوند ‌می‌بینند!

از این روست که نقشه‌هایی که برای قدرت‌یابی و توسعه آن، و در سوی دیگرِ این نبرد، برای نابودی این حرکت قوم یهود کشیده شد، از دید جهانیان و یهودِ درگیر در اسراییل، دور نماند، و برایش جنگی در برابر اندیشیدند، و این چنین بود که در دو سوی مسلمان و یهودِ این نبرد، کینه‌ها، دشمنی‌ها و نبرد‌های خانمان براندازی را باعث گردیده، و می‌گردد، که امروز دامن شهر و دیار من، یعنی ایران را هم گرفته، و از پیامدهای این جنگ است که، دنیای پشتیبانان، و یا بدهکاران به قوم یهود در جهان، ایران را از شایستگی و بایستگی داشتن فنآوری‌های برتر جهانی، و هم‌آوردی‌های نظامی مدرن بی‌بهره می‌خواهند و می‌کنند،

در تحریم های کمر شکن قرار داده، غرق و نابود کرده، و بر خلاف تمام موازین و استانداردها و قوانین نوشته شده و امضا شده بین المللی، در زورگویانه‌ترین، و آشکارترین، و بی‌پرده‌ترین شکل آن، ایرانیان از شایستگی داشتن غنی‌سازی اورانیوم نیز بی‌بهره می‌خواهد، چرا؟! چون ج.ا.ایران آشکارا و اعلام شده، در جهت نابودی اسراییل حرکت می‌کند، و در چنین درگیری دیرپایی نقش گرفته‌ است.

در این کشاکش است بدبختانه برخی باورمندان به این دو دین الهی، از ویرانی هم خوشحالند، خون همدیگر را مثل آب، هدر دیده، بر رنج همدیگر راضی‌اند و... صلحی بین آنان شکل نمی‌گیرد، و تشت رسوایی این نبرد دیرپا و بیرحمانه آنان، هر از چندگاهی پر از جنایت، کشتار، ویرانی و سنگدلی و... از بام انسانیت، آدمیت و اخلاق بر زمین می‌افتد، و موجب شرمساریِ هرچه دین و دینداری می‌شود،

همه دنیا شاهد چرخه‌ایی پایان ناپذیر از این قِسم جنایات هولناکند، که دیروز اسراییل و به ویژه در غزه، و این روزها در خیابان و بیابانِ این نبرد در تهران، تبریز، اصفهان و...، و اورشلیم، حیفا، بیت المقدس و... می‌رود، و در آخرین برگِ خونبارِ خود، ایران و ایرانیان را به ویژه در این روزها، در این سوی ماجرا، در آتش خود می‌سوزاند، تا مثل اعراب در ذلت و خواری تاریخی فرو برد، و در خود ببلعد.

پنج شنبه - 29 خرداد 1404 - شاهرود

[1] - سوره بقره، آیه 30: ملائکه گفتند خدایا انسان خون می ریزد و ستم می‌کند  اَتَجْعَلُ فیها مِنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءِ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ

[2] - "نبرد حق و باطل" اصطلاحی است که به تقابل همیشگی بین حق و باطل در طول تاریخ اشاره دارد. این اصطلاح در ادبیات دینی و فلسفی به کار می‌رود و بیانگر این مفهوم است که در جهان همواره دو نیروی متضاد در حال مبارزه هستند: نیروی حق که همان حقیقت، خیر و عدل است و نیروی باطل که شامل دروغ، شر و ستم می‌شود

[3] - به گزارش ابن هشام پیامبر اکرم(ص) در اوایل محرم سال هفتم روانه خیبر شد و در ماه صفر آنجا را فتح کرد تاریخ فتح خیبر ۲۴ رجب سال ۷ق ذکر شده است

[4] - این جنگ زمانی آغاز شد که ارتش اعراب تحت فرماندهی ابو عبیده بن جراح، اورشلیم را در شوال ۱۵ هجری، همزمان با نوامبر ۶۳۶ میلادی محاصره کردند. بعد از شش ماه فتح کرد.

[5] - جنگ‌های صلیبی به سلسله‌ای از جنگ‌های مذهبی گفته می‌شود که از سده یازدهم تا سیزدهم میلادی ادامه داشت و به دعوت پاپ، توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپس‌گیری سرزمین‌های مقدسی که در دست مسلمانان افتاده بود،س انجام گرفت. این نبردها شامل هشت جنگ اصلی و تعدادی جنگ فرعی بودند که طی آن‌ها نیروهای مسیحی از اروپا به شرق مدیترانه مهاجرت کردند تا سرزمین‌های مقدس را از مسلمانان پس بگیرند، مثلا جنگ صلیبی سوم که به جنگ صلیبی پادشاهان نیز شهرت دارد، کارزار صلیبی بین سال‌های ۱۱۸۹–۱۱۹۲ میلادی/۵۸۵–۵۸۷ قمری در واکنش به شکست نیروهای مسیحی آن سوی دریاها بود.

[6] - اعلامیه بالفور (Balfour Declaration) سندی تاریخی است که در سال ۱۹۱۷ میلادی توسط دولت بریتانیا صادر شد. این اعلامیه حمایت خود را از ایجاد "خانه ملی برای یهودیان" در فلسطین اعلام کرد. این سند در قالب نامه‌ای از سوی آرتور جیمز بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، به لرد والتر روتچیلد، از رهبران جنبش صهیونیسم، نوشته شد

[7] - قُرون وُسطی یا سده‌های میانی به دوره‌ای از تاریخ اروپا از سده پنجم تا سده پانزدهم میلادی (۵۰۰–۱۵۰۰) گفته می‌شود. این دوران بعد از سقوط امپراطوری روم غربی آغاز شد و با شروع عصر رنسانس به پایان رسید، که یهودیان با وضعی وحشیانه و تصورناپذیر مورد آزار و شکنجه قرار می گرفتند.

[8] - هولوکاست به کشتار برنامه‌ریزی‌شده و سیستماتیک نزدیک به شش میلیون یهودی توسط آلمان نازی و متحدانش در طول جنگ جهانی دوم گفته می‌شود

[9] - پیمان کمپ دیوید یک توافق صلح بین مصر و اسرائیل بود که در سال ۱۹۷۹ در کمپ دیوید، ایالت مریلند آمریکا، امضا شد. این پیمان در پی یک سلسله مذاکرات فشرده بین انور سادات، رئیس جمهور مصر، و مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل، با میانجیگری جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، به دست آمد.

[10] -  اوانجلیست ها به بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس معتقدند و بر این باورند هرچه تعداد یهودیان در اسرائیل بیشتر باشد، مسیح زودتر ظهور می کند

[11] - اُمَویان یا بنی اُمَیّه از دودمان‌های تاریخی عربی و اسلامی بودند. این دودمان از قبیلهٔ قریش و از طایفهٔ بنی‌امیه بودند. جد آنان امیه بن عبدشمس برادرزادهٔ هاشم، جد بنی هاشم است که پیامبر از آنان است.

[12] - دوران پادشاهی و خلافت عباسیان در سال ۱۲۵۸ با فتح بغداد توسط مغولان در زمان هلاکو خان و اعدام مستعصم به پایان رسید. عباسیان در زمره قبیله قریش از شاخه بنی هاشم به حساب می آمدند. جد بزرگ آنان عباس بن عبدالمطلب عموی کوچک پیامبر است.

[13] - اسماعیل، پسر ابراهیم و هاجر، از شخصیت‌های مهم در ادیان ابراهیمی است. او به عنوان جد اعلای اعراب و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شناخته می‌شود. در قرآن، او به عنوان یکی از پیامبران الهی و کسی که در کنار پدرش ابراهیم، خانه کعبه را بنا کرد، معرفی شده است

[14] -  اِسْحاق از پیامبران الهی، فرزند ابراهیم(ع) و برادر اسماعیل بود. او جد بنی‌اسرائیل بود و پیامبرانی از جمله یعقوب، داوود، سلیمان، یوسف و موسی از نسل او هستند.

[15] - یعقوب یا اسرائیل شخصیتی در سفر پیدایش در تَنَخ، مجموعهٔ متون مقدس یهودیان، است. به گفتهٔ این کتاب، او پسر اسحاق و ربه‌کا، نوهٔ ابراهیم است.

[16] -(سوره شعرا آیه 63) «شکافتن دریای نی» قسمتی را در روایت کتاب مقدس خروج بنی‌اسرائیل از مصر تشکیل می‌دهد. این داستان از فرار بنی‌اسرائیل به رهبری موسی از مصریان تعقیب‌کننده در مصر باستان است. همان‌طور که در کتاب سفر خروج نقل شده‌است، موسی عصای خود را دراز می‌کند و به خواست خداوند دریادریای نی شکافته می‌شود و آب‌ها به دو طرف کنار می‌روند

[17] - «خدایی که شما را بر جهانیان (و مردم عصرتان) برتری داد! » و هو فضلکم علی العالمین آیه های ۴۷ و ۱۲۲ سوره بقره

[18] - داوود ( به معنای «محبوب» ) مطابق روایت تنخ به مدت ۴۰ سال در حدود سال‌های ۱۰۱۰ تا ۹۷۰ قبل از میلاد پادشاه سلطنت متحده اسرائیل بود

[19] - سُلَیمان فرزند حضرت داوود و از انبیاء مهم بنی‌اسرائیل بود. او از خداوند حکومتی درخواست کرد که پس از او سزاوار هیچ کس نباشد.

[20] - شائول ( به معنای دعا کرده ) (حدود ۱۰۷۹ قبل از میلاد تا ۱۰۰۷ قبل از میلاد) یا طالوت (در منابع اسلامی) نخستین پادشاه پادشاهی متحد فرزند بنیامین از فرزندان یعقوب ااست. طالوت را اهل علم و دارای جسم قوی دانسته‌اند

[21] - یُونُس(ع) از پیامبران منسوب به بنی‌اسرائیل که به سبب ترک محل رسالتش به امر خدا طعمه نهنگ شد. محل رسالت یونس در منطقه نینوا در شمال عراق بوده است

 

این روزها جمهوری اسلامی، کشور و ملت ایران خواسته و یا ناخواسته، پنجه در پنجه کسانی‌اند که سابقه بسیار بدی در رفتار با دیگران دارند، و هرگز با رقبا و دشمنان خود در دنیا رفتار درستی نداشته و ندارند، و با تکیه بر پشتوانه بین المللی محکمی که برخوردارند، بی پروا دست به هر اقدام غیرقانونی زده‌ و می‌زنند و..،

این حس نسبت به اسراییلی‌ها را، در رفتار ساکنان تهران، که پریروز به دنبال درخواست مقامات جنگی اسراییل، مجبور به خروج گسترده از این شهر شدند، می‌شد حس کرد. به طوریکه تمام مسیرهای خروجی پایتخت قفل شده بود، و اتوبان‌ها به دلان‌های خروج تبدیل شدند، و مردم این شهر ساعت‌ها تلاش کردند تا بتوانند از این شهرِ زیر بمباران شدید خارج شوند.

این مردم اگرچه خطر را فوری نمی‌دیدند، و با آرامش و متانت از شهر خارج شدند، ولی این عملیات نشان داد که برغم ادعای مقامات اسراییلی که ما با مردم کاری نداریم، اما مردم تهران این را ادعا را باور نکردند، چراکه طی دو سال گذشته، برخورد خشن و کشتار اسراییلی‌ها در فلسطین، لبنان و... را دیدند و...،

روند خانه به دوش شدن مردم ایران، انسان را یاد آوارگی فلسطینی‌های غزه و لبنانی‌ها می‌انداخت، که از شمال به جنوب، از جنوب به شمال، و از غرب به شرق، در دو سال گذشته، و بعد از حمله هفت اکتبر 2023، در آمد و شد دائم و آوارگی، گرسنگی، و تشنگی سر کردند و...

 و یا اقدامات وحشتناک آژانس یهود در انتقال و جایگزاری یهودیان در فلسطین، و تثبیت مهاجرین در خاک فلسطین را در ادبیات نویسندگان عرب و... در این دوره می‌توان خواند، که چگونه این مردم را آواره، بدون خانه و کاشانه، و بی سرزمین و... کردند، آنچه بر مردم غزه و کرانه باختری رود اردن این روزها می‌رود تایید کننده همین روند تاریخی است که در طول 76 سال تشکیل اسراییل و پیش از آن رقم خورده است.

نمونه‌های روشن دیگری از این دست را در پرونده هسته‌ایی شدن همسایگان اسراییل می‌توان دید که اسراییلی‌ها برای داشتن دست برتر هسته‌ایی و بی رقیب در منطقه، از هیچ اقدامی، از جمله ترور دانشمندان، و بمباران زیرساخت‌های هسته‌ایی دیگران و... در بزنگاه‌های تاریخی، خودداری نکردند، حملات خطرناک و پر ریسک اسراییل به زیرساخت‌های هسته ایی عراق، سوریه و اکنون ایران، موید چنین رویکرد خطرناکی است، که تمام استانداردهای بین المللی را زیر پا نهاده، و به ساختارهای حساس هسته‌ای دیگران حمله می‌کنند، و بی توجه به خطر نشت مواد هسته ای که مردم ایران و محیط زیست آن را برای سال‌ها تهدید خواهد کرد، اما آنان برای حفظ برتری خود، رحمی به حال مردم ایران و محیط زیست آن ندارند.

ناگفته نماند برغم این که مردم خاورمیانه هیچ نقش برجسته‌ایی در روند زندگی خود ندارند و از حق تعیین سرنوشت و انتخاب آینده خود، همواره محروم بوده اند، اسراییلی‌ها برای خود در اسراییل یک سیستم دمکراسی کارا و رشک برانگیز تشکیل داده‌اند، که در تراز دمکراسی‌های برتر جهانی، و حتی بهتر از مدعیان دمکراسی جهان عمل کرده‌اند، که نمونه‌اش در منطقه ما و یا حتی جهان وجود ندارد،

ملت اسراییل از چنان آزادی و دمکراسی برخوردارند که در دوسال گذشته، نتانیاهو به عنوان نخست وزیر و همه کاره کشور، در حالی که سربازانش در جبهه های متعدد در حال جنگ بودند، و او آنان را فرماندهی میکرد، همزمان درگیر پرونده فساد خود در قوه قضائیه اسراییل بود، با تک تک خانواده‌های اسراییلی که اسیری نزد حماس داشتند، درگیر بود که هر روزه راهپیمایی و اعتراض داشتند، با اپوزیسیون قدرتمند سیاسی خود که مزاحم کارش بودند، درگیر بود، و البته به قول خودش با هفت جبهه (محور مقاومت) که حلقه‌ای از آتش به دور او تنیده بودند، در حال مقابله بود، و اما دمکراسی اسراییل و سازوکارهای آنرا تعطیل نکرد و...

بروز و کارایی این دمکراسی در این لحظات سخت جنگ، که بسیاری را به شرایط اضطراری سوق می‌دهد، خود یک موهبت بزرگ برای جامعه سیاسی، حزبی و مترقی اسراییل است که نصیب این مردم، در این زمانه شده است، و نشان می‌دهد اسراییلی‌ها در این امر بسیار پیشرو، و یک سر و گردن که چه عرض کنم، یک دنیا از ملت‌های دیگر خاورمیانه جلوترند.

نگاهی به کشورهای اطراف اسراییل، نشان از موقعیت اسراییل در این زمینه است، که در سعودی نظام پادشاهی قبیله‌ایی، در اردن نیز همچنین، سوریه نظام حاکمیت استبداد مخوف بعثی داشت، که اکنون رفته است و حاکمیت تروریست‌های اسلامگرا جایگزین آنان است، که اگرچه خوشبینی‌هایی هست، اما بازگشت آنان به تنظیمات کارخانه دور از انتظار نیست، در بین همسایگان اسراییل این تنها لبنان است که آبرویی از این لحاظ داشته و از سیستم دمکراسی کارا برخوردار است و...

اما برغم این که اسراییلی‌ها از نعمت‌های فراوانی برخوردارند، لیکن هرگز اجازه نداده‌اند که همسایگان‌شان از هیچکدام از این مواهب برخوردار باشند، آنان همه دنیا را در خدمت خود و اهداف شان می‌خواهند، تمکین نکنند، از هیچ عملی فروگذار نبوده و نیستند، در حالی که گفته می‌شود اسراییل 200 کلاهک بمب اتمی دارد، اما ایران، سوریه، عراق، مصر، سعودی و... حق داشتن فن آوری غنی سازی اورانیوم را هم نباید داشته باشند!

اینجا خاورمیانه است، سرزمینی آلوده و مخوف که، ملت‌ها، توسعه و پیشرفت، عدالت، قوانین بین المللی، ارزش‌ها، اخلاق سیاسی و... در برابر برتری اسراییل بر همسایگانش، قربانی می‌شود.

 پای سیاست که به میان می آید، از در دیگر تمام ارزش‌ها گریزان می‌شوند، سیاستمداران بیشرم‌ترین آدم‌های روی زمین هستند، که برای رسیدن به هدف، ارزشمندترین داشته های شخصی و... را قربانی می‌کنند، حتی به پدر و مادر خود هم رحم ندارند، چه رسد به دیگرانی که چشم به آدم بودن آنان دارند.

#نه_به_جنگ 

#نه_به_ویرانی     

#نه_به_آپارتاید   

#نه_به_زورگویی   

#نه_به_دیکتاتوری   

#نه_به_ویرانی_ایران

#دمکراسی

#حق_تعیین_سرنوشت 

نیروی هوایی قدرتمند و بی رقیب اسراییل در منطقه خاورمیانه، در حال شخم زدن و ویرانی و نابودی داشته‌های پرقیمت مردم ایران است، [1] سوزش این درد را به کجا باید برد، کدام پناهگاه در نظام بین الملل، و یا توان داخلی می‌توان یافت، تا بدان تکیه کرد و...، و تنها باید گفت که «چون نیک نظر کرد پَرِ خویش در آن دید، گُفتا زِ کِه نالیم، از ماست که بر ماست» (ناصر خسرو قبادیانی).

اشتباه محاسباتی عده‌ای در این کشور، که شعارهای عوام فریبانه خود در تریبون‌های عمومی، و در مقابل طرفداران پرشورشان را، خود نیز باور کردند، و توهم قدرتی به آنان دست داد، و در بازوان خود توانی شگرف احساس کردند، که آنانرا بر آن داشت که توان نظامی یک کشور تحریم شده، از جنگ و ویرانی 8 ساله گذشته، که دهه‌ها محاصره اقتصادی، نظامی و...، توانش را فرسوده‌، و درگیر جنگ‌های پرشمارش کرده‌ را، در حد قدرت‌های بلامنازع بزرگ نظامی منطقه دیده، پنجه در پنجه اسراییل انداختند، 

کشوری که تمام قدرت‌های نظامی، اقتصادی و علمی جهان (غرب و شرق) پشت او صف کشیده‌اند، تا نگذارند بر تن این نازپرورده‌شان، خَشی اُفتد، چون خود را به قومِ یهود بدهکار می‌دیدند، و می‌بینند، و دنیا را نیز بدهکار یهود دیده و... و از این روست که دنیای قدرتمندان جهانی، از سال 1948 (بنیانگذاری اسراییل) تاکنون، نشان داده است که تصمیم قطعی دارد، تا یهود را بر سرزمین و مردم فلسطین، به هر قیمتی، و با هر هزینه‌ایی، حاکم و پایدار نماید، و تمام رسوایی این تصمیم خود را، و اشتباهات صهیونیست‌ها در این مسیر، و در این سرزمین را به جان خریده و...، و بنام کشورها، و ملت‌های خود فاکتور زده‌اند، و دامن تمدن غرب را به این لکه ننگ، که به سان پرونده سال‌ها برده برداری آنان از کشورها و ملت های دیگر و... است، به جان خریده‌اند؛

تا آنجا که در آخرین فقره از این دست، بعد از رسوایی جنایات دوساله اخیر اسراییل در غزه، که دنیا، مجامع بین المللی، و حتی مردم امریکا را هم تکان داد، آخرین رئیس جمهور امریکا، دونالد ترامپ، رسما خواست کار نیمه تمامِ نسل کشی اسراییل در غزه را تمام کند، و طرحی داد تا فلسطینیان بازمانده از جنایات و نسل کشی اسراییل در غزه را، در هرجای دنیا که میسر است، جای دهد، تا بلکه سرزمین اسراییل را یکدست در اختیار یهود قرار دهد، و این را نیز به پرونده همراهی امریکا با جنایت صهیونیست‌ها در طول تاریخ وجود این رژیم بیفزاید و...

همه اینها در جلوی چشم ما، جهانیان و مسئولین کشور رخ داد، اما نابخردی کرده، فرزانگی بر زمین نهاده، پنجه در پنجه خواست دنیای قدرتمندان جهانی انداختیم، و کاری کردیم که اکنون حتی اگر فلسطینیان که ایران این همه برای آنان هزینه پرداخته‌اند و... نیز بخواهند هم، نتوانند به دفاع از ما برخیزند، چه رسد به کشورها و ملت‌های دیگر دنیا، که منافع ملی خود را بر هر مفهوم حق و باطلی ترجیح می‌دهند!

رویارویی دیپلماتیک ایران و اسراییل در جلسه دیشب شورای امنیت سازمان ملل، که به دنبال درخواست نماینده ایران، جناب امیر ایروانی، بعد از تجاوز مستقیم اسراییل به خاک کشورمان، تشکیل شد را که مشاهده کنیم، خواهیم دید که نماینده اسراییل در این جلسه چقدر روی حرف‌ها، و اعمال نسنجیده‌ایی تکیه کرد، که از سوی مسئولین کشور ما زده شدند، و به عنوان توجیهی بر تجاوز اسراییل به کشورمان مورد سو استفاده قرار گرفت، و تجاوز آشکار نظامی خود را با استناد به آن گفتار و اعمال توجیه کرد [2] ، و به اعتراض به حق نماینده کشورمان، با استناد به همین حرف‌های تبلیغاتی پاسخ گفت.

از جمله به رسم دیگر مقامات اسراییل (و مظلوم نمایی‌های که صهیونیست‌ها در این امر متخصص جهانی هستند)، عکس تابلوی روزشمار نابودی اسراییل در تهران را بالا گرفت و به حاضرین در این جلسه نشان داد، که این سندی است که ایران برای نابودی ما برنامه‌ریزی طولانی دارد، و ما طبیعتا حق داریم که از این امر پیشگیری کنیم! و «حمله پیشگیرانه» را برای خود مجاز و مشروع دانست.

و البته بر این منطق اسراییلی، چگونه می‌توان خرده گرفت، در حالیکه که پیش از این، خود آنرا منطق و عملی مشروع و موجهه در نظام بین الملل تایید کرده‌ایم، همچنانکه رهبری انقلاب در دیدار با ولادیمیر پوتین، تجاوز آنان به اوکراین را با همین منطق توجیه‌پذیر دیده، و برای طرف روس خود، در این دیدار برشمردند [3]

امروز اسراییل با همین منطق، تجاوز خود به ایران و ایرانیان را توجیه می‌کند، و آنرا یک اقدام لازم پیشگیرانه تلقی، و دفاع مشروع اعلام و می‌نمایاند! منطقی که اگر در جهان شایع شود، و به یک روال و رویه تبدیل گردد، در نظام بین الملل سنگ روی سنگ باقی نخواهد ماند.

 24 خرداد 1404

[1] - بلایی که اسراییل سر داشته های سوریه، بعد از سقوط بشار اسد آورد، و هرچه از آن رژیم وابسته به روسیه، برای مردم مظلوم سوریه مانده بود را نابود کرد

[2] - دنی دانون (نماینده دائم رژیم صهیونیستی در سازمان ملل)  تجاوز این رژیم به ایران را پاسخی به سال‌ها اظهارات ضداسرائیلی مقام‌های کشور توصیف کرد و با نمایش تصویری از تابلوی «روزشمار نابودی اسرائیل» که جمهوری اسلامی در تهران و شهرهای دیگر نصب کرده،‌ گفت: «این تهدیدات تقریباً به‌طور روزانه مطرح شده‌اند. دیگر هرگز این تهدیدها را نادیده نخواهیم گرفت. اقدام اسرائیل برای جلوگیری از نابودی خود انجام شده است. این نه‌تنها لحظه‌ای تعیین‌کننده برای اسرائیل است، بلکه لحظه‌ای تعیین‌کننده برای نظم امنیتی جهانی و اعتبار نظام بین‌الملل به شمار می‌رود. نابودی برنامه هسته‌ای ایران، حذف طراحان ترور و تجاوز، و از کار انداختن توان رژیم برای اجرای وعده‌های علنی‌ خود برای نابودی کشور اسرائیل بود. نمی‌توانیم صبر کنیم تا ایران به توان اتمی برسند، هرگز اجازه نخواهیم داد در این موقعیت قرار بگیریم.»

[3] - آیت الله خامنه‌ای در دیدار 30 تیر 1401 خود با ولادیمیر پوتین، در خصوص حمله روسیه به اوکراین که از اسفند سال 1400 آغاز شده بود گفتند که: «جنگ یک مقوله خشن و سخت است و جمهوری اسلامی از این که مردم عادی دچار آن شوند، به هیچ‌وجه خرسند نمی‌شود. اما در قضیه اوکراین، چنان‌چه شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد.»

در این ساعات غم انگیز، که برای چندمین بار، حرمت مرزهای خاک مقدس کشورمان، بار دیگر توسط یک قدرت اتمی منطقه‌ایی یعنی اسراییل شکسته شد، چه می شود گفت جز اظهار تاسف از شرایطی که بر ایران و ایرانیان تحمیل شده است.

تا کنون اگر حملات سرد روسیه به ایران را نادیده بگیریم، که در واقع حمله اطلاعاتی و سیاسی آنان به موجودیت ایران انجام شده است، و در نتیجه این حمله، متاسفانه ج.ا.ایران در کنار متجاوزی همچون ولادیمیر پوتین در حمله به کشوری مستقل مثل اوکراین قرار گرفت، و روس‌ها مقامات کشور ما را با خود در این تجاوز هماهنگ کردند، که این خود نشان از موفقیت روس‌ها در تسخیر منابع قدرت در تهران بود، که تن دادن به این نفوذ روسی در کشور، یک حرکت کاملا اشتباه و غیر ملی بود و...،

امروز فقط مانده است که هندی‌ها و روس‌ها نیز حمله مستقیم نظامی به خاک ایران داشته باشند، چرا که در میان چهار کشور دارای توان هسته‌ای در اطراف کشورمان، پاکستان و اسراییل حرمت مرزهای ما را شکسته‌اند و...،

از این رو در این ساعات تاسفبار که کشور درگیر یک جنگ دیگر گردید، هرگز جای گفتن این حرف‌ها نیست، ولی امثال ما که در روند کشور خود هیچ نقشی نداریم، چه بگوییم؟ جز اظهار تاسف از شرایطی که بر ایران و ایرانیان تحمیل شد، و می‌شود، تنها می‌توان مدعی شد که ایران به پای اهدافی غیرملی از جمله «نابودی اسراییل» قربانی شد، و این اشتباهی بزرگ بود، که کشور را در زیاده روی در «مبارزه با استکبار جهانی» ، «استکبار ستیزی»، «غرب ستیزی»، «امریکا ستیزی»، «اسراییل ستیزی» و... غرق کردند و اینچنین بود که شرایطِ تحمیل یک جنگ تحمیلی دیگر شکل گرفت، و عملیاتی شد.

بیشک نمی‌توان از کنار حمله به خاک کشور گذشت، این جنگ افروزی دیوانه‌وار که در روند انجام مذاکرات با امریکا انجام شد، محکوم است، دنیا و منطقه خونبار خاورمیانه اسیر جنگ افروزان افراطی شده است، که برای نجات خود نیاز به جنگ دارند، در اسراییل، نتانیاهو برای نجات دولت خود به جنگ نیاز داشت، و آنرا آغاز کرد، و در داخل ایران نیز تداوم انقلابیگری، در حالی که از پیروزی انقلاب نزدیک به 50 سال می گذرد، شرایط را برای سوق دادن کشور به این فرجام تلخ موثر بود.

 23 خرداد 1404

پاکستانی: 

« با این فقرمان، چگونه می‌توانیم بگوییم که خودمان را به عصر حجر برگردانده‌ایم؟ »

صفحه1 از6

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در باز هم حرمت مرزهای‌ ایران را ش...
در ضرورت آتش‌بس فوری سیدمصطفی تاجزاده جنگ در خاورمیانه کنونی نه راه‌حل، که خود بخش مهمی از مشکل به...
- یک نظر اضافه کرد در باز هم حرمت مرزهای‌ ایران را ش...
فعالان مدنی ایرانی خواهان توقف غنی‌سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی و توقف جنگ و حملات نظامی به زیرس...