لطیفه - لیست میهمانان یک خانم شاهرودی

وقتی یک خانم شاهرودی مهیمانی داره، از شب قبل به کیسه برنج مراجعه کرده و در حالی که میهماناش رو زیر لب ذکر می کنه با پیمانه یی براشون برنج بر می داره تا برای مهیمانی فرداشون خیس کنه، پیمانه های این خانم شاهرودی ما از این قرارند:  

این پیمانه برا مار جونوم که حلالش هابشه،
این برا خووار قشنگم،
این برا بلا به شگل زده، زن براروم
  که کافور بخوره،
اینهم برا خاله مهربونم که گوشت تنش هاباشه،
اینم برا عمه انترم که زهر تنش هاباشه،
اینم برا زن عمو انگلم،
اینم برا زن دایی کاچووم،
این هم برا شومار بدرد بشستم،
اینم واسه دختر وانالیدش،
اینم واسه عروس های مردشور شکل شون زدش،
اینهم واخده مارو خووار کاسه کوری زشتش،
اینم برا شوبرار اطفاریم،
این پیمانه هم
 واسه شوپیرم،
اینهم
 واسه برارک مظلوموم،
این هم آخریش برا پیرک مهربونم که نوش جونش باشه.
 

لطیفه - لیست میهمانان یک خانم شاهرودی


+  نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 10:13
AM | یکشنبه یکم تیر 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.