بند و بندیان و بندکنندگان

خدایا بندها آنقدر بسیارند، که از شمارش خارجند

بند شدگان هم بسیارند، و از احرار کمتر می یابی
عده ایی قلیل، بندگانت را به بندِ خود می خواهند و می کشند
اما عمله های ظلم بسیارترند که از بندکنندگان هم پست ترند و بندگانت را به بندِ این و آن می کشند
عده ای هم سعی در به بند تو کشیدنِ بندگانت را دارند
اما ترجیح می دهم خود به بند تو در آیم، تا این که به مرا به بندت کشند
بند خود پدیده ایی زیباست، اگر تو را به بند نکشند و خود به بند درآیی
این بند و در بندبودن خود زیباتر از آزادی؟! و اصلا خودِ آزادی است

 

+  + نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم دی 1393ساعت 10:30 AM توسط سید مصطفی مصطفوی

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.