امام العارفین سید سجاد (ع) ما را به اطمینان به خدا می خواند

"الهی حاجتی از تو دارم که خود از دست یابی بدان ناتوانم و راه و چاره ای به ذهن ندارم و نفسم این پندار باطل را چنان آراسته که حاجت خویش نزد کسی برم که خود در رفع نیازش به تو محتاج است و این لغزشی است که خطاکاران کنند و این اشتباهی است که باعث سقوط گناهکاران شود آنگاه با یادآوری تو از غفلت خویش آگاه شدم و با توفیق تو از لغزش برخواستم و برگشتم و با راهنمایی ات خود را از پرتگاه اشتباهم عقب کشیدم و عرضی کردم، پروردگارم منزه است چگونه نیازمندی دامن محتاجی دیگر بگیرد و به چنان تهی دستی و بی نوایی چون خود روی آورد؟ پس با اشتیاق ای خدای من آهنگ تو کردم و با اعتمادی تمام امید به درگاهت بستم و دانستم برآورده ساختن تمام خواهش هایم برای تو سهل است که در غنای تو تمام آنچه برای من بزرگ است، حقیر و بی ارزش می نماید و همانا کرمت از درخواست کسی به تنگنا نمی افتد و دست بخشش تو بالاترین دست هاست." (منبع صحیفه سجادیه)

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم فروردین 1393 ساعت 20:51 شماره پست: 415

 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.