نهضت اشک را جمع کرده و نهضت معرفت بپا کنیم

امام حسین (ع) چنان زندگی و عمل کرد، که اسوه ی امت محمدی (ص) باشد و با دیدن عمل و منش او انسان ها به سمتی بروند که باید، و زینت و افتخار پیامبری (ص) باشند که معجزه اش اخلاق نیکو، منش انسانی و قرآنی سراسر تعبد و تعقل بود؛ و نهایتا او می خواست که اشرف مخلوقات، خدایی شود و زندگی سراسر رحمت و عزت برای انسان ها فراهم گردد. او می خواست که معرفت، عقل و وجدان انسان ها را بیدار کند. او بدین راه شد تا به بصیرت و معرفت انسان ها بیفزاید و از انحراف و منکرشان باز دارد.

حال چرا عده یی نهضت معرفت افزا و بیدار کننده او را به نهضت اشک تبدیل کرده اند و تنها در مصائب او متوقف شده ایم، نمی دانم، اکنون بعضا به وضعی مبتلاییم که در مراسم محروم او سعی می کنیم همچون زنانِ جوان از دست داده نوحه سرایی کنیم و بی اعتنا به همه ی جوانب حرکت او، در ظلم هایی متوقف شویم که عده یی از امت محمدی (ص) در حق دیگرانی از امت او در گمراهی کامل مرتکب شدند.

اهل کوفه که چنین ظلمی را تحت رهبری حاکمیت آل سفیانی به انجام رساندند، مسلمان و از قضا از جماعتِ جهاد گرانی بودند که دین اسلام را به خارج از جزیره العرب گسترش می دادند؛ کوفه پادگان و تجمعی از مجاهدان بود که بدین منظور در این شهر گرد آمده بودند و در محرم سال شصت و یک هجری طبق حکم شرعی صادره از ناحیه شریع قاضی که از قضا از منصوبین علی (ع) بر این مسند بود، و همو بر خروج امام حسین (ع) از اسلام رای داد و کوفیان بدین معرکه آمدند تا قربه الی الله به زعم خود با یک خروج کرده از دین خدا و رسولش؟!! مبارزه کنند.

لذا این که بعضی از منبری های ما، سپاهیان مقابل امام حسین (ع) را "کافر" و یا حتی "زنازاده" خطاب می کنند، به نظر درست نباشد که آنان مسلمانانی بودند که در اثر عوام فریبیِ حکومتِ وقت و اعوان و انصارش ره گم کرده و به بی راهه یی وحشتناک برده شدند. آنان جماعتی مرید و چشم به دهان این و آن بودند که توسط مرادهایی که برخی به طمع قدرت و ثروت و برخی برای رضای خدا از طریق جلب رضایت "اولی الامر" زمان خود (یزید بن معاویه؟!) بدین راه آمده بودند.

کوفیان از جمله مسلمانانی بودند که عقل، منطق و میزانی که رسول رحمت (ص) از جانب خداوند برایشان و انسان ها آورده بود تا راهنمای عمل شان در مسیر زندگی سراسر دوراهی تردید باشد را به کناری گذاشته بودند و مطیع محضِ دیگرانی شدند که مدعی جانشینی خدا و رسولش (ص) بودند؛ و این بود سرانجامِ کسانی که دل و ایمان خود را یکسره در اختیار مرادها نهادند؛ مرادهایی که انسان هایی معمولی و مدعی بیش نبودند و... و نهایتا آنان را به کشتن انسان هایی صالح مثل حسین (ع) و یارانش به معرکه ی رسوای کربلا بردند؛ تا این ننگ تا ابد بر دامن ما مسلمانان بماند که در حماقت پیشروییم.

صحنه یِ عاشورا، صحنه یِ رسوایی بی معرفتی و مرید شدن انسان ها به این و آن بود. عاشورا و کربلا نشان داد که این انسان هایِ مریدند که ملعبه دست قدرت طلبان و سیاست پیشه هایی می شوند که ارزش ها و خوبی ها را به مسلخ مصلحت قدرت و ثروت خود می برند و بی شرمانه و مزورانه به دست انسان هایِ مرید، سعی در نابودی و انهدام موانع پیش روی خود دارند؛ و لذا در یادبود حادثه عاشورا باید به معرفت پرداخت و روی تفاوت بین خطِ حقِ حسین (ع) و خطِ ناحق و انحرافِ یزید پرداخت. تا در سایه روشن شدن تفاوت ها، انسان ها با معرفت به انتخاب دست زنند نه این که تنها سوگوارِ حوادثی شوند که در تاریخ عرب و وحشی گری های آنان رسم و رایج بود و بسیار هم تکرار شده بود.

این یزید بن معاویه که حادثه عاشورا را رهبری کرد از این بدتر را در مدت سه روز تسخیر مدینه النبی (ص) مرتکب شد و چنان به سر اهالی آن آورد که تاریخ از ذکر آن جنایاتِ عُمالش شرم دارد، پیش از او نیز تاریخ حملات اعراب قبیله نشین و غارت و کشتار جنایت آنان شهره ی عام و خاص بود و در طول سال تنها در سه یا چهار ماهِ حرام بود که این رسمِ معمول و رایج آنان توافقی متوقف می شد تا به تجارت خود بپردازند و اعراب متموّل ثروت خود را بی خطر در راه ها جابجا کنند و زوار کعبه یِ پر از بت، بی خوف و خطرِ هجوم وحشیانه قبایل رقیب به مکه بیایند و ثروت بوسفیانیان افزایش یابد.

لذا این کشت و کشتارها و ظلم ها و بی قید و بندی ها، حتی در فرهنگِ عربِ پیامبر (ص) دیده هم همچنان باقی ماند و از بین نرفت و در کربلا به خاندان پیامبر (ص) هم چهره ی کریه خود را گشود و حتی حرمت ماه حرام محرم را هم که در جاهلیت نگهداشته می شد، نگه نداشت و جنایت کربلا آفریده شد. لذاست که باعث به بوجود آمدن این تراژدی وحشتناک و رسوا، بی معرفتی و عدم شناخت مسلمانان از پیروانِ رسول الله (ص) بود و این جاست که ما نیز اگر نمی خواهیم همچون آنان شویم، محتاج معرفتیم تا اشک، و باید نهضت اشک را برچینیم و نهضت معرفت ایجاد کنیم که چون معرفت آید، اشک نیز از روی معرفت سرازیر خواهد شد و نه از روی احساس، که این اشک های در پرتو معرفت زیباتر و برازنده تر مردمی است که مدعی دین آخرین هستند و از اشک ناشی از احساسات به قلیان درآمده برتر و سازنده تر خواهد بود.

حسین (ع) به عنوان جانشین رسول هدایت (ص) مامور به هدایت ما بود نه مامور به ساختن صحنه هایی که اشک ها را جاری کند، و این هدایت حسین (ع) است که نتیجه بخش تر است، اشک هم بعد از هدایت خواهد آمد اما نه فقط بر خون های ریخته شده، و ظلم های روا داشته شده که تاریخ مملو از خون ها و مظلومیت هاست، اشک بعد از معرفت یابی بر کمبودهایی خواهد بود که ما مسلمانان در تقوا و انسانیت داریم و فرق بین حق و باطل فقط در کاهش و افزایش همین تقوا و انسانیت است وگرنه هر دو جریان حق و باطل کم یا زیاد خون هایی از همدیگر ریخته اند و خواهند ریخت.  

 

  +  نوشته شده در یکشنبه هجدهم آبان 1393ساعت 10:10 AM توسط سید مصطفی مصطفوی 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.