حسین (ع) حماسه عاشورا را ساخت و بر این کار مختار بود

گرچه ائمه و اولیا الهی (ع) به هدایت ما انسان ها مامور و برگزیده شده اند، ولی در مسیر ماموریتِ هدایتی که داشتند، آنچه حق و لازم می دانستند، به انجامش اقدام می کردند و قاعدتا نباید کارشان را از ناحیه سناریویی از پیش تعیین شده دانست که برایشان از قبل نوشته شده، که اگر اینطور باشد، کارشان آن اهمیتی که برایش قائلیم، نخواهد داشت.

فرض بر این بگیریم که امام حسین (ع) مامور به آفریدن صحنه ی عاشورای سال 61 هجری بر طبق یک سناریوی از پیش نوشته شده بود، در این صورت کارش به مثابه بازی در فیلمی با سناریویِ کاملا تعیین شده بود، و با این اِطلاق ایشان در حد یک بازیگر و کارش را در حد یک فیلم بدون نقشی اساسی برای بازیگر آن در حادث شدنش تقلیل داده ایم، که بازیگرش نهایتا با تعهد کامل سعی بر اجرای احسنِ مو به موی صحنه هایی است که برایش نوشته و تدوین کرده اند؛ و او باید واو به واو متنی را بخواند و فریم و به فریم صحنه یی را اجرا کند که کارگردانی برایش نوشته و تدوین گری تدوینش کرده، و بدانش مامورش کرده است.
 در اینجا او انسانی است که خود بدانچه انجام می دهد کاملا بی اختیار است و برای رسیدن به مزدی و... که برای کارش خواهد گرفت، نقش ایفا می کند. این در حالی که حسین (ع) حداقل به اعتقاد ما شیعیان جانشین رسول هدایت (ص) است و مامور به هدایتِ انسان های عصر خود و اعصار دیگر و به کار خود ایمان دارد و در هر دو راهی به کاری اقدام می کند که آن را در راستای هدایت بشر، موثر و مطابق شرع و عقل ببیند، او با اختیار تمام و با بکار گیری تمام قوای خدا دادی و عقل و درایت خود به پیش می رود تا کاروان بشر را به سمتی بخواند که خیر آنان در آن است و به خدا و یا خداگونه شدن ختم می شود. اینجا و در این صورت است که او سیّدُالشُهدا می شود، چرا؟ چون کاری که او کرده دیگر شهدا توفیق به انجامش نداشتند و آن کار خودش بود نه کارگردانی در پس صحنه.
 بزرگی کار او در سایه اختیار و قدرت مانوری است که دارد وگرنه برای بازیگر نقش حسین (ع)، بازی چنین صحنه هایی افتخاری نیست، که ارزش حماسه به این است که حماسه ساز با اختیار، انتخاب و تفکر آنرا بسازد و حماسه سرایی، روایت گری و سرودن آن از زمین تا آسمان با ساختن حماسه متفاوت است. کار حسین (ع) زمانی ارزشمند است که او انسانی مختار باشد و به انجام و یا عدم انجام مراحل کار آزادی کامل و حق انتخاب داشته باشد.
اگر او (ع) مامور به انجام سلسله یی از اقدامات بود، دیگر انجام وظیفه یی خالی از انتخاب و اختیار بیش نبود که انجام وظیفه اگرچه خوب و ستودنی است، اما خارق العاده نیست و چنین جایگاهی به فردی نمی دهد.
 

 

+  نوشته شده در شنبه هفدهم آبان 1393ساعت 7:20 PM توسط سید مصطفی مصطفوی | نظر بدهید

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.