عکس خدا را پاره کردی

 این عبارت موقعی از سوی مردم استفاده می شود که فردی بر خلاف عرف جمع و یا جامعه خود اقدام ساختار شکنانه (هر چند بسیار کوچک) بر خلاف خواست یا روندی که نسبت به یک نظم استبدادی یا مستبد و یا قدرتمند ظالمی موجود است، انجام دهد؛ از جمله مثلا انتقاد کوچکی به ساحت اون "بزرگ داشته شده" انجام دهد، که چون معمول نمی باشد و ممکن باشد به گوشه یی از پره ی عبای اون مظهر قدرت ظالمانه برخورد کند، در این حالت دیگران به نشانه هشدار (که آماده مجازات شدید باش!) به این فرد که حریم بسیار شدید و ظالمانه موجود را شکسته، می گویند که "عکس خدا را پاره کردی؟!!" در این جا "خدا" کنایه از آن فرد مستبد و بر برج عاج نشسته و “عکس” هم کنایه از عمل کوچکی است که حتی مستقیم به این خدایگان قدرت مربوط نیست ولی به واسطه شرایط مچ گیرانه حاکم، علیه این خدایگان قدرت تفسیر می شود که اگر چه به ندرت اتفاق می افتد و بسیار هم کوچک است ولی بزرگش می پندارند و جزایی بسیار شدید برایش پیش بینی می کنند؛ چرا که این اقدام علیه فردی صورت گرفته که با اقدامات گذشته اش علیه مخالفین یا منتقدینش شرایط را برای هر گونه مخالفتی شدیدا ناامن کرده و هاله یی به دور خود پیچیده (یا برایش پیچیده اند) که کسی را جرات وارد شدن به محدوده اش نباشد و حتی به محدوده ممنوعه مذکور جرات نزدیک شدن هم نداشته باشند. واکنش های تند و بی منطق نسبت به کوچکترین انتقادها به این گونه افراد ترسناک، ضرب المثل "عکس خدا را پاره کردی" را در چنین زمان هایی مناسب حال می کند.

ولی آموزه های دین انسان ساز و حقه اسلام این گونه می گوید که افرادی که مردم از آنها می ترسند از منفورتن ها نزد خداوند متعال می باشند و خداوند جزای سخت خود را شامل افرادی خواهد کرد که غرور و تکبرشان به چشم بندگان این چنین برجسته بوده است.

ولی قربان مهربانی یگانه عالم امکان یعنی خداوند متعال بشوم که عکس او که چه عرض کنم، روزانه هزاران توهین و بی توجهی مستقیم و غیر مستقیم نسبت او که صاحب همه خلق و قادر متعال است صورت می گیرد و او صبر و تحمل بی نظیر همه این موارد را دارد و این گونه انسان ها را مجازاتی هم نمی کند که هیچ؛ بلکه آنان را به انتظار می نشیند تا شاید بازگردند و توبه کنند تا هم خلاف های شان را ببخشد و حتی آن نقطه های کثیف و تاریک در زندگی او را نیز به روشنایی و به حسنه تبدیل کند؛ او تا آنجا صبر دارد که شاعر می گوید "عجب صبری خدا دارد؛ که من اگر جای او بودم؛ چنین می کردم و چنان می کردم"!!! این است تفاوت جبار مطلق و انسان ضعیف مبهوت از قدرت چند روزه. 

او هیچگاه منتظر بهانه جویی و تعجیل گر در مجازات خلایق نیست هدفی برای مجازات آنان ندارد و دلش هم با مجازات بندگانش خنک نمی شود و بر این مجازات خوشحال نیست. کاری که بشر اگر فرصت یابد هرگز در انجامش تعلل نمی کند. نمونه خدایی این دنیا اشک هایی است که علی (ع) بر جنازه دشمنانش می ریزد که چگونه به این وضع دچار شده اند.

 

+ نوشته شده در چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۲ ساعت 7:57 شماره پست: 339

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.