انگار امسال شده سال رفتن دیکتاتورها

داشتم صحنه ای از تشیع رهبر کره شمالی آقای کیم جونگ ایل را مشاهده می کردم و ابراز احساسات مردمی که به رفتن این رهبر فقید خود می گریند و آن هم از نوع زار زار آن.

علیرغم احترامی که برای مردم ضد استعمار غرب و حرکت ضد استعماری مردم کره قائلم و باید ایستادگی آنهارا در مقابل امریکا و عواملش در شرق دور ستود, ولی رژیم های کمونیستی هم دیکتاتوری  و هم استبداد و هم استثمار گر و هم استعمار گرند. رژیم های چند ده ساله که چنبره مخوف خود را در کشورهای خود و بر ملت ها سال ها افکنده و چه جنایت ها که به نام خلق و مردم و مستضعفین مرتکب نشده اند. آنها ملت های خود را به بند کشیده اند تا به بند امریکا گرفتار نشوند.

حال می دانیم که بندی که این رژیم ها در بر ملت های خود زده اند مثال زدنی است و بی نظیر و وحشتناک که تنها خداوند می تواند چنین زنجیرهایی را بگشاید. زنجیرهایی که تمام شقوق زندگی بشر را به اسارت خود در می آورد.

انسان وقتی اسارت مردم کره را می بیند و این گریه ها را, به یاد گریه هنگام تولد کودک می افتد که چگونه بر خلاصی خود از تنگی رحم مادر خود گریه می کند و ظاهرا می گوید که نه من این خلاصی را نمی خا.هم ولی آیا خلاصی از محیطی تنگ و نموری همچون رحم (علیرغم تامین حیوانی انسان) گریه دارد؟!!! آیا حال که خداوند از این محیط ما را خلاص کرده باید گریه کنیم؟!!؟ ولی انسان نا آگاه به این خلاصی گریه می کند و آن هم از نوع زار زار آن.

البته احساسات انسان ها قابل احترام است و باید  گفت آگاهی اگر باشد چنین گریه ای به خنده تغییر خواهد کرد. این است که اگاهی بخشی و آگاهی شاه بیت ایده آسمانیان و مصلحین و اولیا خداوند است و تمام مقصد آنان معرفت قرار می گیرد که اگر معرفت و اگاهی باشد ظلم را جایی نیست و مستبد و مستبدین تنها با تکیه بر ناآگاهی است که می توانند این چنین ملت ها را در باطل خود سحر کرده و همراه سازند.

 با تمام احترامی که به عقاید مردم کره شمالی دارم و با تمام احترامی که به ایستادگی آنها در مقابل غرب قائلم ولی باید بگویم که رژیم کمونیستی آنها  از امریکا بدتر و امریکا هم از آنها. شرق و غرب دو روی یک سکه اند و در نهایت در صورت فرصت یابی بشریت را به کام خود اسیر خواهند کرد و هیچ تفاوتی در وحشی گری و در استبداد ندارند. تجاوز و وحشی گری شوروی کمونیست و امریکای سرمایه داری هر دو از یک نوع و به یک اندازه است این جاست که باید گفت مستبدین تنها لایق رفتنند و بس و تفاوتی در نوع غربی و شرقی و... آن نیست و این که مستبدین تمام عیاری مثل رهبر فقید کره شمالی برای برخی متفاوتند به نوع نشستن و نگاه کردن به مساله توسط آنها بستگی دارد و به قول فیلسوف فرانسوی آقای آتین دولابئوسی " مستبدان از آن جهت بزرگ به نظر می آیند که ما زانو زده در مقابل آنها نشسته ایم و به آنها نگاه می کنیم.و برای این که انسان ها به برده تبدیل شوند از دو حالت خارج نیست یا انسان را به زور تبدیل به برده کرده اند و یا انسان را فریب داده برده کرده اند " که به نظر من از هر دو روش برای ایجاد نظام برده داری در کره استفاده شده و خداوند مردم کرده و تمام ملت های در بند را آزاد فرماید. 

+ نوشته شده در شنبه دهم دی ۱۳۹۰ ساعت 17:56 شماره پست: 111

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در آه ای خدای بدن های در هم کوفته...
ارنست همینگوی یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم است که از افسردگی رنج می‌برد. او که تلاش کرد از طر...
- یک نظز اضافه کرد در جنگ تحمیلی دیگری را در پارچه ا...
سه گزاره درباره تحرکات جدید سیاسی اعراب در حمایت از ایران! نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی و ...