خودی باش هرکه و هرچه باش، عدالت در خدمت سیاست
از گروه سیاسی اصولگرایان که باشی "خودی" تلقی شده و از اصلاح طلبان که شدی "غیرخودی" خواهی بود؛ پس ای دوست و برادر اصلاح طلب من حواس خود را جمع کن، برای تو چشم های بیشماری تیز کرده اند و منتظر حتی کوچکترین شائبه اند، تا بهانه ایی ساخته تیغ عدالت را به فوریت بر گردنت نهند، و شاید این ناخواسته از نعمت های بی مثال خداوند بتوست که در کنار همه خوبی هایی علمی، تفکری و عملی ات، این چشمان تیز دشمنت را بر گُرده خود نظاره گر داری تا همانی نباشی که آناند، منفور و پر از آلودگی؛ و چه بدبختند اصولگرایان که تو را به جرم عقاید سیاسی ات از تمام پست های اعطایی محروم کرده اند، و خود به دست خود چوب حراج به آبروی خود زده، و با این کار، خود را نیز از نعمت چشم های تیزبین و قدرتمند رقیب محروم کرده اند، تا رها و یَله هرآچه می خواهند بکنند و آبرو و حیثیت خود را در پیشگاه مردم، خدا و تاریخ ببازند؛ و امروز می بینیم که عدالتخانه را نیز همچون بسیاری از مناصب و ارگان های دیگر، اصولگرایان فتح کرده اند، تا مبسوط الید بوده و بر هر آنچه خود کنند، چشم ببندند، حتی اگر جنایت سهمگین و رسوایی همچون امثال کهریزک باشد که روی هر انسان دخیلی را سیاه می کند. و این واقعیت امروز صحنه کشورماست.
تیغ در دست عدالتی چشم بسته به جرم،
نگاهش به مجرم است که کیست و از کجاست و چگونه فکر می کند
تنها سه روز از "روز زن" (18 اسفند) نگذشته شهردار تهران (محمد علی نجفی، وابسته با اصلاح طلبان) و ابواب جمعی اش به عدالتخانه سپرده شدند!!، چرا؟ چون در مراسم جشن روز زن در زیر مجموعه او چند دختربچه به حرکات موزون دست زده اند، اما سه سال از برملا شدن غارت بزرگ املاک نجومی هزاران میلیاردی شهرداری تهران، که از بیت المال این مردم به ستوه آمده از وضعیت بد اقتصادی صورت گرفت، و به دوستان دور و نزدیک اهدا شد، گذشته، ولی هنوز شهردار تهران (سردار محمد باقر قالیباف، وابسته به اصولگرایان) پایش هم به دادسرا نرسیده، ارتقا هم گرفته است!! و می گویند به میمنت و مبارکی شاید اموال ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) را که چند ده میلیارد دلار تخمین زده می شود را هم به ایشان بسپرند، تا "مدیریت جهادی" خود را در آنجا هم همچون شهر تهران به اجرا در آورده و آن را با چند ده هزار میلیارد بدهی به بعدی تحویل دهد؟!! چرا؟!! چون از ماست و خودی.
آقایان جریان سیاسی اصولگرایان که امروز عدالتخانه هم در خدمت اهداف سیاسی آنها قرار گرفته، بواقع با این اعمال می خواهند به طرزی فاش ثابت کنند که در مواجهه با جرم، نگاه شان به این است که مجرم در کدام منش و گروهبندی سیاسی تقسیم و قرار می گیرد، خودی باشد سالیان سال هم بگذرد، حتی اگر جنایت ضد بشری هم انجام داده باشد، حتی اگر شنیع ترین اعمال هم در ذیل مسولیتش انجام گیرد، مشمول اطاله دادرسی می شود تا خواهان و شاکی پرونده، نا امید از اجرای عدالت، از حق و خود بگذرد و بگوید "عطای تان را به لقای تان بخشیدیم، واگذار به قیامت" و امروز از بیدادگاه و جنایتسرای کهریزک، سال ها می گذرد و مقصرین آن در بازی عدالت جویی، همه را به سخره گرفته و راست راست می گردند!! چرا؟ چون مجرم محبوب دل ما و از اصولگرایان، و خودی هستند.
ترازوی بی تعادلِ عدالتِ در خدمتِ سیاست
از حوادث و یا به قول دوستان "فتنه 1388"، هشت سال می گذرد یک طرف دعوا زیر بی سابقه ترین فشارهای سیاسی و تبلیغاتی و... دهان و دست بسته، در چنان فشاریند که شاید خدا هم نتواند به دادشان برسد!، ولی طرف دیگر دعوا با همه ی اختلاس ها، خلاف ها، قانون گریزی ها، جنایات، خسارات رکورد شکن تاریخی، انحرافات و... که در تاریخ کشور بی سابقه، و همین اعمال جهت کشور را از پیشرفت، به قهقرا و نابودی تغییر مسیر داد، راست راست می گردند، و حتی تحرکاتش نشان می دهد که امید به بازگشتی دوباره و ظفرمندانه به قدرت هم دارند، و انگار آقای احمدی نژاد چشمکی از آورندگان سابق خود به قدرت، دریافت داشته، که "هنوز امید به بازگشتت هست، پس بتاز، و ما را هم با تو کاری نیست"؛ البته چرا امید به بازگشت به قدرت هم نداشته باشد؟، در حالیکه با همه کرده ها و نکرده هایش، همچنان از خودی هاست، و "از ما که باشی هرچه باشی، هرکه باشی و هرچه کرده باشی مهم نیست"، برای مصلحت کشور و انقلاب هم که شده تو را حفظ خواهیم کرد!!" به راستی این است نتیجه دنبال کردن عدالت علوی، شجاعت حسینی، فقه صادقی، حلم سجادی، نرمش حسنی و سنت مصطفوی (ص) ما؟!!
ولی اصولگرایان باید بدانند که جفایی که آنان در حق اسلام، انسانیت، اخلاق، انقلاب، ارزش ها، اصول، عدالت، ایران و... می کنند هرگز جبران شدنی نیست؛ این انقلاب با آن همه زحمت و خون انجام نگرفت، که ارکان، اصول و اهدافش در خدمت جریان سیاسی اصولگرایی و اصلوگرایان درآید؛ کسانی که این روزها تمام چشم ها (مطبوعات مستقل، احزاب رقیب، مخالفین، رقبا و...) را یا کور کردند و یا از کار انداختند تا آنها را با این اعمال شان نبینند، و مچ شان رها برای هرکاری باشد، که قصد کنند، و منویات دل شان بدان سمت میل می کند و...
اما دوستان عزیز اصولگرا! این کشور و انقلاب ملک موروثی شما جریان سیاسی خاص نیست، که از قضا کمترین نقش را در پیروزی این انقلاب داشتید، تا هرچه بخواهید با آن کنید؛ از خدا، از قهر مردم بترسید، از وجدان خود شرم کنید، و تا بدین حد اصول انسانیت، انقلابی گری، اسلام و اخلاق را به سخره اهداف سیاسی خود نگیرید؛
بخدا آبروی همه ارزش ها را در ملاء عام خودی و غیر خودی بردید، در برابر چشم جهانیان؛ وقتی عدالت و عدالتخانه در خدمت سیاست در آمد و چشم ها را بر بعضی تیز و هوشیار کرده، و حتی بهانه جویی می کند، و بر برخی کور نابیناست، زیرا آنان را غیرخودی و اینان را خودی تلقی می کند، با این کار آبرویی برای عدالت، اسلام، اخلاق، انسانیت، انقلاب و حتی ایران نمی ماند. "فاین تذهبون (به کجا می روید)".
وای به روزی که مجری دستگاه قضا برای تعیین تنبیه مجرم، سر از کتاب قانون بردارد و به مجرم بنگرد که از کجاست و کیست، و یا منویات دل این و آن را منبع تعیین حکمی کند که مراد دل فلان جریان سیاسی تامین گردد. آنروز خواهند گفت از دروازه عدالت این عدالتخانه، گاه سوزنی را نمی توان رد کرد، و گاه فیلی را از سوراخ سوزنی رد می کنند".
وقتی سکوت مدعیان اصول و اصولگرایی (نه فرصت طلبان که به غارت ما آنها را همراهی می کنند) را در مقابل این تناقض ها و ظلم های آشکار می بینم یاد این داستان می افتم که در ادبیات غنی پارسی موجود است :
روزی خیاطی نزد پادشاهی مدعی شد حاضر است در قبال دستمزدی مناسب لباسی بدوزد که فقط حلال زادگان بتوانند آن را ببینند!!! و حرامزادگان از دیدن آن بر تن شاه ناتوان باشند!، پادشاه پذیرفت اما شرط کرد که در صورت عدم موفقیت خیاط را به دست جلاد خواهد سپرد. روزها از پی هم گذشتند و روز موعود آماده شدن این لباس نزدیک شد، روزی شاه وزیرش را به کارگاه خیاطی فرستاد تا سراغی از لباس بگیرد، اما وزیر در تمام اسباب و وسایل دوخت لباس و همچنین زیردستان و شاگردان خیاط در حال کار دید، ولی اثری از لباس موصوف ندید، لیکن از ترس اتهام به حرامزادگی زبان بست و در کاخ بسیار از لباس شاه تعریف و تمجید نمود، که شاه حیرت زده شد، و وزیر بر دو چیز مرحبا گفت: خیاط ماهر، و پاکدامنی مادر شاه؛
بالاخره روز موعود فرا رسید و لباس خیالی را به کاخ آوردند و شاه نیز اثری از لباس ندید، و او نیز از ترس اتهام حرامزادگی، به داشتن چنین لباسی ابراز خشنودی کرد، و قرار شد تا شاه با همین لباس در میان مردم نیز حاضر شود، تا هم از کار خیاط قدردانی شود و هم مردم به حلال یا حرامزادگی خود پی ببرند. شاه به میدان شهر وارد شد و تمامی مردم او را بصورت لخت نظاره کردند اما از ترس آبرویشان دم بالا نیاوردند. تا اینکه ناگهان کودکی در میان جمعیت، علیرغم تلاش های مادرش برای ساکت کردنش، بصدا درآمد و از لخت بودن شاه گفت. ناگهان همه به طرف او برگشتند و با هم یکصدا گفتند، آری پادشاه لخت است! اما خیاط رفته و صد فرسخ دور شده بود و از همه مهمتر آبروی پادشاه نیز رفته بود.
غرق شدن آرزوهای مردم در موجِ سیاست گریبان گیرِ دستگاهِ عدالت
همه در قربانی شدن عدالت در پیشگاه سیاست مقصریم
عدالت نمی تواند به تنهایی برای یک طرف باشد،
بلکه باید برای دو طرف اجرا شود
قانون و نظم با هدف ایجاد عدالت است که موجودیت می یابند
و وقتی نظم و قانون در ایجاد عدالت شکست می خورند،
خود به موجودی خطرناک و به سد هایی تبدیل می شوند
که از به فعلیت در آمدن اهداف اجتماعی جلوگیری می کنند.
عدالت به عنوان ابزار یک تعدای کمی از منافع قدرتمند باقی می ماند، تفاسیر قانونی عدالت موجودیت یافتن خود را ادامه خواهند داد، تا شرایط مناسب برای قدرت های استبدادی مهیا نمایند
اگر شما به یک روند مبارزه برای عدالت اجتماعی بپیوندید
شما ممکن است که این مبارزه را ببازید و یا ببرید
اما با پیوستن بدین مبارزه و تلاش
شما برنده خواهید بود
و زندگی شما بهتر خواهد بود
تمام اخلاق، برای عدالت آمده است
ارسطو
هیچ صلح و آرامش واقعی بدون عدالت ممکن نیست
و هیچ عدالتی بدون درستی و حقیقت ممکن نیست
و حقیقت و درستی نمی تواند صورت واقع بگیرد
مگر اینکه کسی بپا خیزد تا به شما بگوید که حقیقت و درستی چیست.
بسیار منطقی است که هر که طالب عدالت است خود به عدالت رفتار کند
هیچ گونه آزادی بدون عدالت تحقق نخواهد یافت
عدالت تنها موقعی موجودیت خواهد یافت که
حقیقت و راستی مورد احترام قرار گیرند
Hina
وظیفه غم انگیز سیاست پیشگان، ایجاد عدالت را در دنیای مملو از گناه است
در انتها باید به خاطر داشته باشیم که هیچ مجموعه ایی از قوانین و مجریان آن
نمی توانند تلاش آنانی را که عدالت را در سمت خود دارند به شکست بکشانند
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 20 اسفند 1396
- بازدید: 6093
دیدگاهها
(بهبهانهی برگزاری «اجتماع بزرگ امامرضایی» در میدان خراسان تهران)
محسنحسام مظاهری
۱.پس از چند روز تبلیغات وسیع رسانهای، دیشب (۸ خرداد ۱۴۰۲) برنامهی "اجتماع بزرگ امامرضاییها" (با حضور جمعی از سلبریتیهای مذهبی ازجمله عبدالرضا هلالی، شهاب مرادی، حامد شاکرنژاد و محمدحسین پویانفر) در میدان خراسان تهران برگزار شد. برنامهای که از حوالی ساعت ۸ شب و درحالیکه از ساعتها پیش محدودیتهای ترافیکی در میدان مذکور و خیابانهای اطرافش توسط پلیس اعمال شده بود، آغاز شد و همزمان از چند شبکهی تلویزیونی سیما به صورت زنده پخش میشد.
۲.در چند سال اخیر و با ارادهای سیاسی، الگوی برگزاری رویدادهای مذهبی با جمعیت انبوه در فضاهای شهری در حال تبدیل به یک رویه و جریان است. جریانی با محوریت مداحان سلبریتی که با حمایت نهادهای حاکمیتی در شهرهای مختلف تکثیر میشود. تیرماه سال گذشته و بهبهانهی برنامهی مشابه با عنوان «جشن ۱۰ کیلومتری غدیر» به دلالتها و پیامدهای این پدیده پرداختم و نوشتم:
«این حضورهای متناوبِ تودهای مذهبیها و محجبهها بازتاب مثبتی ندارد و خواسته و ناخواسته به روند تولید و انباشت نفرت و خشم در بخشهای غیرمذهبی یا کمترمذهبی دامن میزند. خیابان متعلق به همهی جامعه است و تبعیض آشکار میان شهروندان مذهبی و غیرمذهبی در استفاده از آن، بهویژه که با مداخله و همراهی مستقیم حاکمیت همراه است، عواقب سوئی خواهد داشت که تنها دامنگیر حاکمیت نمیشود و همهی سازمانها و جریانهای دینی در آن سهیم خواهند بود؛ چه حامیان نظام سیاسی و چه دیگران.»
آن زمان هنوز وقایع تلخ بعدی رخ نداده بود. اما حالا و با تجربهی جنبش مهسا میتوان مدعای آن یادداشت را بهتر داوری کرد.
۳.تبعیض در استفادهی خیابان یعنی همین که سهم یک بخش جامعه، از خیابان، ساچمه و گلوله و اشکآور باشد و بخش دیگر آنقدر آزادی عمل داشته باشد که برای اجرای یک برنامه / نمایش مذهبی، یکی از پرترددترین میادین پایتخت را در شلوغترین و پرترافیکترین ساعت شب ساعتها به قرق درآورد.
ج.ا. در ادامهی مسیر خطرناکی که بهویژه در سالهای اخیر دنبال کرده، روزبهروز بیشتر به شمایل یک حکومت فرقهگرا و فروبسته نزدیک میشود. حکومتی با احساس استغنای کاذب از بدنهی متکثر جامعه که دیگر نیازی نمیبیند حتی تظاهر کند حکومتی فراگیر برای همهی ایرانیان است. حکومتی که خود را صرفاًحافظ منافع اعضای یک فرقهی خاص (مذهبیهای حزباللهی حامی نظام) میداند و میخواهد همهی امکانات و فرصتها و منابع ملی را به خدمت آنان درآورد. از این منظر مناسکسازیهای حکومتی و لشکرکشیها و مانورهای خیابانی با لعاب مذهبی مثل «راهپیمایی ده کیلومتری غدیر» و اجتماعات «سلام فرمانده» و «عزیزم حسین» و «امامرضاییها» و...، در امتداد و پیوست مناسکی همان سیاست «خالصسازی» است که دولت سیزدهم هماهنگ با دیگر اجزای حاکمیت دنبال میکند. مناسکی که گرچه از یکسو سرمایهی اجتماعی نظام را کاهش داده و شکاف بخشهای غیرمتحد را با آن تعمیق میبخشد، اما از سویی دیگر کارکرد بسیج تودهای بدنهی هواداران و مانور قدرت نیز دارد که برای اعضای فرقه خوشایند و رضایتبخش است.
۴.از منظری دیگر، این نمایشهای مناسکی خیابانی تلاشی است برای بازیابی کنترل خیابان؛ خیابانی که پس از جنبش مهسا و با کشف حجاب بخشی از زنان و دختران ومقاومت آنها از کنترل حاکمیت خارج شده و برای «فرقه» و بخشهای غیرروادار مذهبی ایجاد نگرانی و دلهره کرده است. در چنین شرایطی است که چنین مانورهای پرتعدادی با تبلیغات وسیع رسانهای کارکرد روانی تسکینبخشی برای بدنهی نگران و ترسیده بههمراه دارد. تزریق رسانهای توهم کاذب اکثریتبودگی به «مذهبیها». غافل از آنکه خیابان وقتی میتواند یک مؤلفهی قدرت بهحساب آید که به شکل طبیعی در رقابتی برابر و عادلانه به دست آمده باشد. قدرت کاذبی که به آسانی و از تصرف خیابان با رانت به دست آید، به آسانی و با یک برداشتن روسری هم از دست میرود.
۵.علاوه بر آنچه گفته شد، ابعاد و پیامدهای فرهنگی ـ مذهبی این پدیده، ازجمله خروج مناسک شیعی از هنجار زمانی ـ مکانی (نظیر انتقال مجالس مذهبی از مسجد و حسینیه و تکیه به خیابان و ورزشگاه و پادگان)، غلبهی سلبریتیزدگی در فرهنگ دینی، رقابت نابرابر خوانندگان مذهبی و مداحان استودیویی با دیگر مداحان، تغییر فرم دستههای مذهبی تکجنسیتی به اجتماعات مذهبی مختلط و... موضوع مهمی است که پرداختن به آنها مجال دیگری میطلبد.
@Sahamnewsorg
21 اسفند 1401
معاون وزیر کشور گفته که درباره برخی دستگیرشدگان ماجرای مسمومیت دانشآموزان که جنبه غیرمعاندانه داشتند ارشاد شدند!
اولا وزارت کشور به عنوان ضابط چه اختیار قانونی برای چنین تصمیمگیری دارد. اخذ چنین تصمیمی مستلزم طی فرایند دادرسی قضایی و بر عهده دادگاه است.
ثانیا بر اساس کدام ضابطه قانونی غیرمعاندانه بودن یک جرم عامل منع تعقیب میشود. یعنی اگر کسانی مثلا با انگیزههای شخصی اقدام به مسمومیت دانشآموزان کنند، چون انگیزه غیرمعاندانه نداشتند نباید محاکمه و مجازات شوند؟ اساسا انگیزه غیرمعاندانه چیست و چه مبنای حقوقی دارد؟
ثالثا منظور از ارشاد شدن چیست و توسط کدام مرجع قانونی و بر چه مبنای حقوقی انجام میشود؟ چرا این ارشاد شدن شامل حال صدها روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی و مدنی که با آنها به دلیل فعالیتهای اصلاحی و غیرمعاندانه برخورد شده، نشده بود؟
رابعا چطور در چنین مدت زمان کوتاهی برای چنین جرم فراگیری به انگیزه مرتکبان پیبرده شده و برای وزارت کشور این انگیزه اثبات شده است؟ آن هم در حالی که فرایند بررسی جرایم به مراتب جزئیتر بسیار طولانیتر از این است.
علی مجتهدزاده
@WingsOfThought
.... باید بدانند جفایی که آنان در حق اسلام ، انسانیت ، اخلاق، ارزش ها ، انقلاب ایران .... می کنند ( بعبارتی تا کنون کرده اند ) جبران ناپذیر است
اینجای نگارشتان چشم هایم و دلم را سوزاند .... غرق شدن آرزو های مردم در موج سیاست
دعا کنید دوست برای ایران عزیزمان ... برای آرمان های بلند انقلابمان ... برای جانفشانی های دوستان و همنسنگرانتان ... در دفاع جانانه از این انقلاب و از میهنمان .... دعا کنید برای ته مانده آرزو های مردم عزیز ایران ..... کاش می توانستیم برای تک تک این مردمان و آرزوها شان قایقی بفرستیم