دیباچه : (نویسنده بر این کوشش است، تا همه دانش خود را به کار گیرد، و این نوشته را به پارسی بنگارد، و از واژگان زبان پارسی، در آن سود جوید، کاری سخت و دشوار که تو انگار در چنبره ایی از واژگان بیگانه زنجیر شدی، به هر سوی که رو می کنی، واژه های بیگانه به پیشوازت در شمارگانی زیاد در یورشند، و باید واژه پارسی اش را بیابی و... که آنقدر کم است، که کم می آوری، در این نگاره، جدا از دل نوشته ایی که برای مهسا امینی نوشتم، کوشش شده تا پارسی نگاری شود)

برآمدن بر چکادهای زیبا، دلهره آور و بلند چیده شده در کرانه های بزرگراه دل انگیز کرج - چالوس، به یاد ماندنی و فراموش نا شدنی است، پیش از این بر بلندای شکوهمند آزادکوه در همین نزدیکی ها، بر آمدیم، یا بر چکاد هفت خوان، زیبا و یخچالی، که آن نیز خود ستودنی است، و این بار در 27 مهرماه 1401 برابر با 20/10/2022، قُر [1] دلکشِ "دونا"، با 3614/3610 [2] متر بلندا، از پهنه آب های آزاد جهان، در زیر پای ماست، تا شکوهمندانه، ناچیزمان سازد.

این قُر بلند، یکی از چین و شکن ها، از راهِ دور و درازی است، که همنوردانی پرتوان، از جوانان این آب و خاک، شگفت انگیز و پر انرژی، درازای رشته کوهسار بلند البرز را، می گذرند، رشته ایی که خاور ایران را به باخترش در سوی شمالی آن پیوند می زند، و آنان از روی نوک بر آمدگیِ یال های چکادهای بی شمارش، ره می پیمایند، و از پیوند یال همین چکاد دونا نیز گذر می کنند، که گذرگاه کندوان را، در خود دارد، و آنان با گذر از کندوان، رهسپار باختر یا خاور این کوهسار می شوند، تا راه خود را از روی یال ها دیگر چکادهای زنجیر شده به هم پی گیرند، اینجا جایی است که دالان های زیر گذر دیرین و نو ساختِ بزرگراه چالوس-کرج، از زیر آن گذر می کنند.

دهکده دونا در کنار شاخه ایی از راهی است، که از بزرگراه کرج - چالوس، جدا شده، و به سوی یوش - بلده (زایشگاه بزرگمرد ایران زمین، نیما یوشیج، سراینده چگامه ها، در روش جدیدِ چگامه سرایی ایران)، رهنمون است، که این دهکده، خود راه شمالی بر آمدن به چکاد دونا می باشد، راه دیگر برآمدن بر قُر بلند دونا، در سوی جنوب آن است، که از شاخه جدا شده ایی، از ژرفای دره "وارنگه رود" در  میان دره، در سمت چپ (شمالی) از این دره جدا شده، در پایان این گذر، می توان خود را بالا کشید، و بر بالای بلندترین برآمدگی، به بلندای 3550 متر در آمده، که به چکاد آویر (یا به گویش آوایی پیرمرد دهکده دونا، اُوییر یا اُییر) [3] پایان می یابد.

 

بهترین هنگام برای برآمدن به چکاد دونا :

بهترین هنگام برای دیدار از این چکاد زیبا، در موسم و فرگرد بهار سر سبز می باشد که بسیار دیدنی و چشم نواز است، برآمدن زمستانی بدین چکاد زیبا نیز می تواند، بیم کمی را از مرگ و نیستی برای همنوردان داشته باشد، چرا که اگر از برآمدگیِ یال ها سود جویند، بیم افتادن و سرازیر شدن بهمن نیز کاسته خواهد شد، و سر یال ها پهن و خوب این چکاد برای برآمدن زمستانی، پسندیده و بایسته، و شایسته اند.

 

وزش بادهای زورمند، چالش برآمدن بر چکاد دونا:

همنوردان به هنگام برشدن بر این قُر زیبا و بلند، باید سنجه زورمندی وزش باد را پیش از آغاز پیمایش خوب بسنجند، چرا که این چکاد از چند سو سینه به سینه وزش بادهای زورمندی می شود که ما در همین برآمدن هم با آن دست و پنجه نرم کردیم، وزش های زورمندی که از سوی دره بزرگراه چالوس - کرج می آیند که بر یال های باختری آن، خود را می کوبند، و به سوی چکاد آزادکوه می روند، از دره "وارنگه رود" هم، بادهای تندی، برآمدگی های نوک، و سر یال های جنوبی این چکاد را در کوبش خود دارند، از این رو پیش سنج های وزش باد بر روی چکاد آزادکوه با بلندای نزدیک به 4400 متر، بین 25 تا 35 کیلومتر بر ساعت، برای روز پنج شنبه پیش سنجی شده بود، که همین زورمندی وزش باد، بر روی یال ها و نوک یال چکاد دونا، در همان روز از سوی ما دیده و دریافت شد. از این رو، همنوردان نکته زورمندی وزش باد را، به روز برآمدن، از سوی سنجشگران خوب و تیزبین، جستجو کرده، تا با دشواری و بیم جانی رو برو نشوند.

 

دشواری بدست آوردن آب، در راه برآمدن به چکاد دونا:

به جز دره ها، که آب کمی در آن روان است، که بیم این می رود که برای نوشیدن نیز تمیز نباشند، ولی باید آگاهی داشت که روی یال ها در راه رفت و برگشت، آبی نمی توان یافت، از این رو همنوردان باید آب به اندازه بایسته و شایسته، در راه رفت و برگشت را با خود داشته باشند.

 

درازای راه رفت و برگشت به قُر دونا:

آنچنان که داده های نرم افزار شمارش قدم ها، در تلفن همراه نشان داد، رفت و برگشت به چکاد دونا، با 22260 قدم انجام پذیر شد، که این نشان از 16 کیلومتر درازای گذر رفت و برگشت است. که در تِرَک نگاشته شده، از سوی همنورد خوب مان آقای نیما اسماعیلی انجام پذیرفت.

 

بلنداها، در راه برآمدن بر قُر دونا :

  • پیمایش از دهکده دونا، در درگاه دره ایی، که 2500 متر از پهنه آب های آزاد، بلندتر است، آغاز می شود
  • ما چاشت را در بلندای 3130 متری، خوردیم و کمی آسایش گرفتیم،
  • سر یال این چکاد از بلندای 3509 متر آغاز می شود
  • چکاد کوتاه تر آویر بر این سر یال، با 39 متر بر شدن، در بلندای 3550 متری دست یافتنی است،
  • قُر بلند دونا، در راستای همین سر یال به سوی شرق، شصت متر باید بلندی گرفت، که بدان، در بلندای 3610 متر، رسید.

 

زمانبندی برآمدن بر چکاد دونا :

آغاز رهنوردی از تهران، در ساعت 4 و 45 دقیقه بامداد

ساعت 6 و 17 دقیقه بامداد، رسیدن به نخستین آبگیر از آببندهای سیاه بیشه

ساعت 6 و 24 دقیقه بامداد، دو راهی دهکده دونا، در راه یوش - بلده،

ساعت 6 و 31 دقیقه رسیدن به دهکده ی دونا و جایی که پیمایش باید از آنجا آغاز شود

ساعت 7 و 5 دقیقه، آغاز پیمایش از درگاه دره پسِ مسجد دهکده

ساعت 7 و 25 دقیقه گذر از باغ های دهکده و کشیدن روی یال، برای برآمدن به سر یال، و رسیدن به چکاد آویر

ساعت 8 و 45 دقیقه، ایستادن از پیمایش، برای خوردن ناشتایی، و آرامش گرفتن ماهیچه ها، بعد از گذر از یک سربالایی و سینه کش تند، اینجا بلندی 3130 متر را نشان می دهد

50 دقیقه انرژی گرفتن و خوردن

ساعت 10 و 11 دقیقه، رسیدن به سر یال نوک برآمدگی پایان یابنده به چکادهای آویر و دونا که در سمت چپ آن هستند

ساعت 10 و 31 دقیقه رسیدن به چکاد آویر، با بلندای 3550 متر

نیم ساعت ایستادن و نیرو گرفتن 

ساعت 11 و 15 دقیقه آغاز پیمایش به سوی چکاد دونا

ساعت 11 و 28 دقیقه بر آمدن بر چکاد 3610 متری دونا

ساعت 12 و 20 دقیقه نیمروز، و آغاز فرود، و بازگشت به سوی دهکده ی دونا

ساعت 14و 17 دقیقه بعد از نیمروز، رسیدن به دره پایان یابنده، به دهکده ی دونا، که در این سو به چکاد سوتک و سرخاب می رود

کسب نیرو و توان، با خوردن ناشتای نیمروز، تا ساعت 15 و 54 دقیقه

بازگشت به دهکده، و ره گرفتن به سوی تهران، از دهکده دونا در ساعت 16 و 10 دقیقه بعد از نیمروز

 

زمان پیمایش :

از آغاز پیمایش از پای یال چکاد، در دهکده دونا تا بازگشت، 9 ساعت به درازا کشید.

که با برداشتن زمان آرامش و نیرو گرفتن، در راه رهسپاری به چکاد دونا، که با هم 3 ساعت به درازا کشید، رفت و برگشت از آغاز تا پایان پیمایش، نزدیک به 6 ساعت خواهد بود

زمان پیمایش از دهکده دونا تا نوک سر یال، سه ساعت و 5 دقیقه، که با کاهش زمان 50 دقیقه ایی آسایش و نیرو گرفتن، می شود دو ساعت 15 دقیقه

از آغاز پیمایش روی نوک سر یال، تا رسیدن به چکاد آویر 21 دقیقه درازا کشید

از چکاد آویر، تا چکاد دونا  13 دقیقه درازا داشت.

کل زمان پیمایش در راه فرود از چکاد دونا تا کف دره، 2 ساعت

 

راه دستیابی به چکاد دونا:

برای رسیدن به چکاد دونا از تهران، بزرگراه همت را وارد بزرگراه تهران - شمال شده، اگر از زیر گذر جدید این بزرگراه سود جوییم، که بی درنگ با پایان درازنای این زیرگذر، نخستین راه برون رفت، در سوی راست پدیدار شده که آن را برگزیده، از بزرگراه کرج-چالوس بیرون می شویم، نگاره ایی، راه را به سوی دهکده دونا، به ما نشان می دهد، از این رو، از بزرگراه بیرون شده وارد راه یوش و بلده می شویم. ولی اگر از زیرگذر و راه دیرین این بزرگراه  در گذرگاه کندوان سود می جوییم، بعد از نخستین آب بند سیاه بیشه، به پل زنگوله خواهیم رسید، از این رو در پل زنگوله بزرگراه کرج - چالوس را ترک کرده، وارد راه یوش و بلده می شویم، در نخستین دو راهی نیز، راه یوش و بلده را به سمت دهکده ی دونا رها کرده، و با گذر از یک راه دو کیلومتری، در میانه این دهکده خواهیم بود، خودرو خود را بهتر است جلوی قبرستان دهکده ی دونا به کناری زده، جلوی خود مناره مسجدی را خواهیم دید که با گذر از پل ساخته شده، بر روی رودخانه در میانه دهکده، درگاه دره ایی در پس این مسجد خواهیم یافت که این دره، و یال های دو سوی آن، به نوک سر یالی می رسند، که چکاد آویر و دونا بر آنند.

چگونگی راه بر آمدن و فرود :

در پایان راه دو کیلومتی جدا شده از بزرگراه یوش - بلده، به میانه دهکده ی دونا خواهید رسید، که در سوی راست خود، دومین قبرستان (اولی از آنان زیندگان در دهکده ی دونای پایین است)، را می توانید ببینید، اینجا شما می توانید خودروی خود را کنار زده، بعد از گذر از روی پل، که بر روی رودخانه میانه دهکده دونا هست، که در کنار "شرکت تعاونی نیما"، دیده می شود، از کوچه های کناره ایی مسجد، به پس آن، که مناره هایش از هر جا به خوبی دیده می شود، وارد درگاه دره ایی شوید، که آب کمی  همچنان در این روزهای خشکسالی در آن روان است، با گذر از باغ ها، روی یال کشیده، تا سر یال پاکوب ها را دنبال کرده، یالی که گاهی سربالایی های تیزی هم دارد، ولی گذر از آن بیم کمی در خود دارد، بر روی سر یال که رسیدید، به سوی چپ پیچ خورده، نخستین چکادی که خواهد رسید، که بر آن نگاره ای دیده نمی شود، ولی سنگچینی ساخته اند، و بر آن نگاشته اند "آویر"، "3550 از پهنه دریا بلندی دارد".

بعد از این قُر، به چکاد بلند بالاتری که دونا نام دارد، خواهید رسید که 3610 متر بلندی دارد، برای فرود، به سمت چپ پیچیده، و ما از راهی بازگشتیم که تِرَک همنورد خوبمان نیما اسماعیلی در آن پیمایش فرود خود را انجام داد، یعنی همان یالی که از دره به این چکاد پایان می یابد، روی این یال پاکوب خوبی هست که شما را به پایین دره، که پیرمرد روستایی آن را دره سوتک می نامید، که باید در پایانش به چکادهای سوتک و سرخاب رسید، پایان می پذیرد.

بی درنگ بعد از چکاد دونا، دیدگان تان دو شاخِ در سر فراز و بر آمده سنگی را خواهید دید که دو چکاد کنار هم سرخاب ها، با سازه ایی سنگی هستند، که بلندترین آنها 3972 متر بلندا دارد، و بر آمدن به این دو چکاد تنها کار کوهنوردانی کارآزموده با ابزار کوهنوردی انجام پذیر خواهد بود، بعد از آنها هم شاخ چکاد "آزادکوه" را که از میان همه، گردن گشیده، و بر فراز در آمده است، را می بینیم.

مهسا امینی اینجا در اوج چکادهای بلند، دونا و آویر :

فریاد مظلومیت ایراندخت جوان 22 ساله سقزی، که این روزها، خون یک ایران را به جوشش و غیرت در آورد، و ایرانیان بی شماری را در نا باوری همه، در پهنه خاک ایران، و همه جهان به واخواست و پاسداشت و بزرگداشت این خون، به خروشی بی پایان وا داشته، و آوازه این درد، خود را به بلندای چکادهای دونا و آویر، هم رسانده است، جایی که بسیاری برای گریز از شنیدن این رویدادها، بدان پناه می برند. 

سنگ نگاره های این دو قُر بلند نشان از این دارد که نام این ایراندخت، از 13 مهرماه، بر بلندای چکاد های آویر و دونا نیز نگاشته شده است، ایراندختی که بدست دسته ایی از نیروهای "گشت ارشاد" در "نیروی انتظامی" دستگیر، و در پاسگاه "پلیس امنیت اخلاقی"، در گذرگاه "وزرا" در تهران، جان باخت، و همنوردانی، پانزده روز پیش، در 13 مهرماه 1401، نام او را با خود به این بلندا آورده، و بر سنگ های خرد شده از سرمای یخچال های این دو قُر سرد و یخناک، نگاشته، و بر قُر بلند دونا و آویر نهاده اند.

ولی برغم این یادآوری، نمی دانم، چرا من در اینجا با "مهسا امینی" همنوایی و همدردی نداشتم، و این مرگ نابهنگام، و جانگداز، و دلخراش ایراندختی دیگر، به نام نیکا شاکرمی بود، که از جلوی چشمانم، بی هیچ پیشگفتار و دیباچه ایی، و بدون این که کسی از او سخنی به بیان آورد، و یا یادآوری کند، رژه می رفت (هماره بیشتر همنوردان برای رهایی از آنچه بر انسان ها در زیستگاه های شان می رود، به کوه پناه می برند و دوست ندارند از این رویداد های تلخ، در اینجا هم بشنوند)، دختر ریزپیکر 16 یا 17 ساله ایی که، در نوجوانی به چنان سرنوشتی دردناکی دچار گردید، و آنچنان که می گویند، جان را به سختی، تقدیم جانان کرد.

نمی دانم چرا در آن فراز بلند، که باید سرشار از شادی بر آمدن می شدیم، با دیدن نام ایراندخت سقزی مهسا امینی، خود را ناخودآگاه به سان فرزند مرده ایی یافتم، که کنترلی بر اشک های روانش ندارد، بر بلندای این چکاد بلند، که به سختی بر آن شده بودیم، به جای شادی و قهقه ایی بلند، هقهقی شدید و گلوگیر، همچون حناقی گلویم را می فشرد، و گریه همراه با فریادی را درخواست می کرد، و کم کم خود را بر من تحمیل می نمود، ولی نتوانستم یک دلِ سیر هِق هِق بزنم، چرا که دلم نیامد و نمی خواستم، این احساس شدید درد و غم خود را، بر شادی، همنورادنی چیره سازم، که برای این برآمدن، روزها برنامه ریزی و هزینه کرده بودند، در حالی که این برآمدن را وامدار رنج و برنامه ریزی آنان بودم، و دگرگونی شادی و خرمی آنان، به غم، در این بلندای نفس گیر، به دور از جوانمردی و رادمنشی می نمود.

همنوردان گرامی حاضر در این صعود عبارت بودند از :

دوستم بهروز همتی و علی بادپر

Click to enlarge image Dona peak.PNG

نقشه مسیر صعود از روستای دونا تا قله به رنگ زرد و بازگشت

[1] - "قله" واژه بیگانه عربی است، و پیشنیان ما به جای آن، از واژگان "قُر" یا "چکاد" برای نامیدن بلندی های شکوهمند سرزمین خود سود می جستند، نام چکادهای ایران بدون شک اصیل ترین نام هایی باقی ماند از هزاره ها تاریخ تجاوز و غارت فرهنگ و تمدن ایران است، که دچار دگرگونی کمی شده اند، و این نام ها سینه به سینه تا کنون بین مردمان زینده در پای این چکادها، نگهداری و به یادگار مانده اند، و اکنون ما نام هایی را می بینیم که مثل نام شهرها دچار دگرگونی بر اساس خواست حاکمان، و حکومتگران مختلف نشده اند.

[2] - تابلوی چکاد3610 متر بلندی از پهنه دریا را نشان می دهد، حال آنکه سایت کوهستان آن را 3614 متر برآورد می کند

[3] - در فرهنگ واژه های حاشیه نشینان البرز شکوهمند، واژه های هم آوا با این واژه هم می توان یافت، پدرم به جایی که نور آفتاب آن را نمی گرفت، و برف و یخ ها برای زمانی زیاد آب نمی شد، را "تُوییر" می نامید، و این پیرمرد دهکده یدونا که ما را مهربانانه راه نمود، این چکاد را اُوییر می گفت، حالا چه هم آوایی و همگردی بین این دو واژه "اوییر" و "توییر" وجود دارد برای من روشن نیست، بدون شک "اُو" به جای آب به کار می رود که "ییر" با آن در این واژه کنار هم آمده و اوییر را می سازند.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
بالاخره فشارهای لابی صهیونیستی به آمریکا جواب داد و بایدن به اسرائیل برای پاسخ به ج. اسلامی چراغ سبز...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
شروع شد مجلس نمایندگان آمریکا شدیدترین لوایح را علیه ایران تصویب کرد مجلس نمایندگان آمریکا در پی ...