جنایات تکان دهنده ریشه در عمق اعتقاد و فرهنگ دارد
  •  

18 شهریور 1399
Author :  
رومینا اشرفی دختر 13 ساله تالشی که قربانی فرهنگ و اعتقاد پدرش شد

 

وضعیت اسفبار بشریت گاه انسان را به تکانی بزرگ وا می دارد، همچنان که وقتی این خبر را خواندم، [1] بر خود لرزیدم که انسان در عصر تمدن و دوره شکل گیری دهکده جهانی، دست به چه قتل هایی از روی جهل مذهبی و فرهنگی می زند، و حال آنکه قاتل نیز هم سن و سالم بود، و با خود گفتم جامعه مذهبی هند یک پدر و یا همسر را چقدر باید در عمق اعتقاد مذهبی فرو برد که برای کسب رضایت خداوند، همسرش را سر ببرد و بدن بی جانش را تقدیم به خدای خود کند، و (اگر از لاک مذهبی بیرون بیاییم و انسانی و اخلاقی فکر کنیم)، اینچنین جنایت کند، هر چند جنایتکاران مسلمان داعش مسلک ما نیز گوی جنایت را از همه جنایتکاران مذهبی دیگر ربوده اند و جنایات آنان را می توان در سابقه کلیسای مسیحیت در قرون وسطای اروپا دید، که دادگاه های تفتیش عقاید آنان، اینگونه جنایت برخواسته از اعتقادات مذهبی را تئوریزه و مرتکب می شدند.

 این خبر را بخوانید :

"چهارم سپتامبر 2020 [2]) مرد اهل ایالت مادیاپرادش هند، به احترام و تقدیس خدای خود، سر همسرش را در مقابل چشمان فرزندانش برید و به او هدیه کرد

به گفته پلیس، بعد از این که به او اتهام قتل وارد شد، قصد فرار داشت که روز پنج شنبه (13 شهریور) دستگیر شد. تیم پلیس وقتی به صحنه قتل رسید که سر مقتول را در نزدیکی خدایش دفن کرده بود. [3]

گزارش پلیس حاکیست که مرد 50 ساله ایی در سینگرولی [4] واقع در 690 کیلومتری شهر بهوپال [5] مرکز ایالت مادیاپرادش، متهم گردید که همسرش را در مقابل چشم دو فرزندش سر برید، تا به عنوان قربانی انسانی، به خدای خود هدیه کند. این حادثه در بخش روستایی باسودا به وقوع پیوست. براجاش کوات [6]  سر و بدن جدا شده همسرش بیتی [7] را در مقابل چشمان مانوج و سورندرا (فرزندانش) در نمازخانه منزلش، در مقابل خدای خود به صورت جداگانه دفن کرد.

آقای آرون پاندی (مسئول پلیس محلی)، پیرامون این حادثه عنوان داشت که او همسرش را در نیمه های شب به قتل رساند و وقتی کودکانش بیدار شدند، او آنان را نیز تهدید کرد. آنها از منزل فرار کرده و اهالی را از این امر مطلع نمودند. چند روز قبل این فرد به خاطر اعتقادات بی منطق مذهبی خود، یک بز را برای خدای خویش قربانی کرده بود."

البته جامعه ایران ما نیز قبل از این تکانی سخت از این نوع خورده بود، [8] وقتی پدری سر دختر نوجوانش را به خاطر دوست داشتن و ارتباط با جفتی که بی رضایت او، برای خود انتخاب کرده بود، مثل همین جنایتکار هندی در هنگام خواب با داس برید، و بدتر از عمل این پدر گیلانی، دادگاه عدل! ما نیز طی حکمی این پدر را به خاطر جنایت هولناکش، فقط به 9 سال حبس محکوم کرد. حال باید دید جامعه مذهب زده و مردسالار هندویی هند، برای چنین قتلی، چه حکمی خواهد داد.

 البته این پدران را نمی توان خیلی شماتت کرد، و به واقع باید پیش از سرکوفت زدن به آنان، فرهنگ و اعتقادات شان را به اشد مجازات محکوم و به دار آویخت، چراکه این پدران و یا همسران قاتل، در همکاری تنگاتنگ و با هدایت مثمر ثمر اعتقادات فرهنگی و مذهبی خود، در عمل جنایتکارانه خود پیش رفته و بدین عمل شوم دست زده اند، و آنان در واقع مجری فرمان اعتقادات مذهبی و فرهنگی خود بودند، که پیش از عمل، دستور بدین قتل فجیع می داد.

گرچه از خداوند نیز می توان، و باید پرسید که "چه موقع بر صورت تو از قربانی شدن ما رنگ رضایت نشست" اما واقعیت این است که ما اسیر اعتقاداتی هستیم که معلوم نیست چقدر درست و یا نادرست است، و وقتی آثار اعتقاد ما به عمل در آمده، و به دید دیگران کشیده می شود، آنگاست که دیگرانی بر اساس قضاوت انسانی – اخلاقی خود، بر بطلان و یا صحت آن عمل رای می دهند،

حال آنکه اگر از دیدگاه مصدری که (فرهنگ و مذهب) انسان ها را به ارتکاب بدین اعمال هدایت می کند، نگاه کنیم، باید به این فرد یا افراد قاتل، اَحسن گفت، که چقدر مردانه، مخلصانه و از روی غیرت دینی و فرهنگی!، در مقابل خدا و خلق و اعتقاد، خود را مسئول دانسته و حتی جان عزیزترین هایشان را بخشیده اند، گرچه در هر دو کیس قاتل از جان دیگران به پای خدا و اعتقاد خود قربانی کرد، اما این اعمال ریشه در اعتقادات ما انسان ها دارد و تفاوت نمی کند شما هندو باشید یا مسلمان، در هنگام ارتکاب جنایت ابتدا به واسطه اعتقادات خود، خود را مسئول دانسته، و سپس اقدام می کنید.

لذا به نوعی باید گفت که به درستی دادگاه عدل ما!، پدر رومینا را بخاطر قتل فجیع دختر 13 ساله اش، به 9 سال حبس محکوم کرد، چرا که 90 سال باقی مانده از این عملی که حکم تحمل اشد مجازات را به دنبال دارد، باید به اعتقاد و فرهنگ او تعلق گیرد.  

 

[1] - متن قبل از ترجمه را در این آدرس بخوانید، https://www.ndtv.com/cities/madhya-pradesh-man-beheads-wife-in-front-of-children-to-honour-deity-2290138?amp=1

[2] - جمعه 14 شهریور 1399

[3] - هندی ها رسم بر این دارند که مکانی از منزل خود را به مسجد و عبادتگاه خود تبدیل کرده و مجسمه، عکس و... خدای خود را در آن محل قرار داده و هر روز و وقت و بی موقع در مقابلش به راز و نیاز و عبادت و دعا می پردازند.

[4] - Singrauli

[5] - Bhopal

[6] - Brajesh Kewat

[7] - Bitti

[8] - رومینا اشرفی (زاده ۱۵ مرداد ۱۳۸۵ – درگذشته در ۱ خرداد ۱۳۹۹ در روستای سفید سنگان لمیر، بخش حویق، شهرستان تالش) دختر نوجوان ۱۳ ساله تالشی که پدرش او را به قتل رساند. او پیش از مرگ به علّت مخالفت خانواده با ازدواجش، به همراه دوست پسرش از خانه گریخته بود، اما پلیس او را دستگیر کرد و به پدرش تحویل داد. طبق گفته برخی منابع، پدر او پس از مشورت با دامادش که وکیل دادگستری است و با اطلاع از اینکه در قانون مجازات اسلامی ولی دم قصاص نمی‌شود، وی را با داس به قتل رساند.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

به داد این مردم برسید!
17 بهمن 1400
رحیم قمیشی

در شهر اهواز اتفاق بسیار بدی افتاد. آن‌قدر بد که بازگو کردنش هم دل سنگ می‌خواهد.
مردی در خیابان راه می‌رود، در یک دستش چاقویی خونین است و در دست دیگرش سر یک انسان، یک دختر ۱۷ ساله...
همسرش!
و مردم نگاه می‌کنند. کسی جرأت نمی‌کند جلو برود، و طبق معمول موبایل‌ها که فیلم می‌گیرند تا به همه دنیا بگوییم؛
"ما چقدر مردمی وحشی شده‌ایم!"
شده‌ایم...

هیچکس حق ندارد بگوید نشده‌ایم.
نه چون تمام دیشب نخوابیدم که آن کلیپ را ناخواسته دیدم.
نه چون دهه فجر است و ۴۳ سال از آن همه شعارهای زیبای مسخره‌مان می‌گذرد.
نه چون در آغاز ماه رجب قرار گرفتیم و همه به هم تبریک می‌گوییم ماه خدا رسید.
کدام ماه خدا! کدام سالگرد انقلاب!!

دختر ۱۷ ساله به ازدواج پسر عمویش در می‌آید. لابد ناراضی است، لابد هنوز آرزوهای کودکی‌اش برآورده نشده، لابد هنوز اسباب‌بازی‌هایش را جمع نکرده، لابد هنوز خواب‌های نوجوانی‌اش تعبیر نشده، لابد هنوز دوستان مجردش را می‌بیند که می‌گردند... می‌گویند و می‌خندند.
مسافرتی می‌رود، اصلا فرار می‌کند...
برمی‌گردد.
همسرش با کمک برادرش سلاخی‌اش می‌کنند!
و می‌آیند در شهر دور افتخار می‌زنند؛
ببینید، اینجا ایران است، ما فرزندان انقلابیم، ما را به مقام آدمیت رساندند!!
به همین هم راضی نباشید...

وقتی جورج فلوید را پلیس آمریکا در خیابان کشت، چند روز بعد متهمی در مشهد حین دستگیری جان باخت.
به دوست حزب‌اللهی‌ام گفتم فرق فلوید با آن معتاد بی‌نوای مشهدی چه بود، چرا اسمی از او نمی‌آورید...
جواب بسیار قانع کننده‌ای داد؛
گفت آنجا، یعنی آمریکا کشور ناحق است، ظلم کوچک‌شان را باید بزرگ و منتشر کنیم!
اینجا ما کشور برحقیم، نباید ظلم‌ها یا اشتباهات را بزرگ کنیم...
اینجا ظلم یک استثناست!
آنجا باید بگوییم یک قاعده است.
چون آنها ناحقند!

آقایان! ما کشور برحقیم.
آقایان! ما کشور انقلابی و اسلامی هستیم.
ما کشوری تحت زعامت روحانیون هستیم.
ما اصلا اتفاقات کوچک را نمی‌خواهیم بزرگ کنیم.
اگر این اتفاق در اسرائیل می‌افتاد چه کار می‌کردید؟!
اگر در آمریکا بود چه می‌گفتید؟
آنها وحشی بودند، نه!
حالا ما چه هستیم؟
داعش چه از ما کم دارد...

نگویید یک اتفاق بوده. در حکومت حق هم، اتفاقات بد می‌افتد.
نگویید این یک استثناست، یک دیوانه بوده...
چرا دختر نوجوان و زیر سن قانونی باید اجازه ازدواج داشته باشد؟
چرا آنقدر قتل خانوادگی باید عادی جلوه کند که شبه مردی، سر زنش را جرئت کند در شهر بچرخاند؟
چرا این مردم را نتوانستیم با الفبای زندگی شرافتمندانه آشنا کنیم؟
مگر این‌ها در دبستان، در دبیرستان دانش‌آموزان ما نبودند. مگر صدا و سیما دست ما نبود. مگر دادگاه‌ها دست ما نبود. مگر فرماندهی در دست ما نبود، ولایت در دست ما نبود...
ما چه تحویل جهان دادیم!

عشق را یادشان دادیم؟
دوست داشتن را به آنها آموختیم؟
یادشان دادیم انسانیت چیست...

لطفآ هیچ مقامی استعفا ندهد
هیچ امام جمعه‌ای گریه نکند
هیچ عالِمی ناراحت نشود
هیچ استاد دانشگاهی نگوید کم کاری کرده
هیچ معلمی نگوید من کم گذاشتم...
هیچ صدا و سیمایی
هیچ رسانه‌ای نگوید من هم مقصر بوده‌ام!
هیچ مردمی نگویند ما هم در این‌جنایات سهم داریم...

ما کشور برحقی هستیم.
چه اهمیتی دارد مردم به جان هم بیفتند
خانواده‌ها ازذهم بپاشند
در طلاق، در اعتیاد، در خشونت، در بی‌قانونی، در فساد، در اختلاس، در قتل‌های فجیع، مقام جهانی داشته باشیم!
این‌ها از بر حق بودن ما که کم نمی‌کند.
ما منجی عالمیم!
ما قرار است دنیا را نجات دهیم...

ای علمای اعلام، لطفا از خواب بیدار شوید.
ای آنها که دست‌تان می‌رسد، صدایتان می‌رسد.
ای آنها که مقرب خدایید، دنیا را تحلیل می‌کنید.
کاری کنید!
به داد این مردم برسید...
به داد این کشور برسید...
قبل از اینکه کار از کار بگذرد!
قبل از اینکه داعش در برابر جنایات ما زانو بزند
فقر، بی‌اخلاقی، جنایت، خیانت، دزدی‌ از حد گذشته.

لطفا به داد این مردم برسید...
(مونا حیدری اهواز)

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...