"به حال کشته‌ شده‌ها و یتیم‌ شده‌ها و بی‌خانمان‌ شده‌ها چه فرقی می‌کند که ویرانی به وجود آمده، به اسم حکومت‌ های خودکامه بوده است یا به نام مقدس آزادی و دمکراسی." مهاتما گاندی

وقتی جنگی آغاز می‌گردد هر کسی باید سهمی پرداخت کند.

سیاستمداران باید سلاح، ثروتمندان باید مخارج و فقرا هم باید فرزندانشان را گسیل دارند.

وقتی جنگ تمام می‌گردد، سیاستمدران دست یکدیگر را می‌فشارند، ثروتمندان قیمت‌ها را افزایش می‌دهند و فقرا نیز به دنبال گور فرزندانشان می‌گردند.

آرتور شوپنهاور

کرمان سرزمینی تاثیرگذار در خیزش تمدنی ایران بوده است، همانگونه که تمدن جیرفت، تاریخ زبانزد 2500 ساله ایران را، به یکباره بعد از کشف، به 7 هزار سال اوج داد، و جگرپاره های ایالت باستانی «کارمانیا» در صحنه ی قلم، تفکر، سیاست، علم و...، همواره جلوی چشم هر جستجوگرِ گوهرهای نایاب، رژه می روند، همانگونه که استاد احمد زیدآبادی (1344)، فعال رسانه ای، ستون نویس، فعال سیاسی، و از دردآشنایان دردِ بیدرمان ایران، از آن جمله اند، که قلمی گیرا و راهگشا دارد، که از قضا در این میان، توانایی شگرفی در آفرینش طنز های اجتماعی – سیاسی پر محتوا نیز از خود نشان داده است، که حتی اشک و لبخند را در صورتِ سیلی خوردگان از روزگار نیز، جاری می کند.

نوشتاری که می آید، در گویشِ شیرین کرمانی، از این پولادین مردِ اهل قلم و سیاست ایران، بر آمده از دیار سیرجان است که به تازگی و در میانه ی داستان درد و رنجِ جنگ، کشتار و ویرانی، و چپاول زندگی انسان های بیگناهِ گرفتار آمده در تله ی خونبار خاورمیانه سروده شد، و گویای این حقیقت تلخ است، که باز هم می توان، لبخند به لبان خلق نشاند، در حالیکه اشک از دیدگان شان جاریست، وقتیکه تئوری پردازان خشم و خشونت، [1] در دو سر ماجرای تلخ و خونبار خاورمیانه، سرمست از نوشیدن جرعه های پی در پیِ خونی اند، که از جامِ حماسه یِ سیلِ خون، در منطقه جاریست، و در مستی این شراب زهرآگین، بعضی از آنان تا بدانجا مست شده، و پیش رفته اند، که در بدمستی های طربناک و غافل کننده اش، حتی از کشته شدن «نیمی از عالمیان»، در این نبردِ بی پایان، سخن به استقبال و «ارزیدن» می تراوند! [2]  

لبخندی که تلخی این زهر هلاهل را به محاق می بَرَد، تا بتوان آنرا جرعه جرعه سرکشید، و نشان داد، که گرفتار آمدگانِ در چنبره چنین افکار مسمومی هم، در میانه ی غوطه خوردن در امواجی از غم خسران های دقمرگ کننده هم می توانند، حال و روز سیاه شان را به طنز کشیده، و به حال خود، خنده های «غم انگیز تر از گریه» زنند.

و گرچه :

بعد از این عشق، به هر عشق جهان می خندم
هر که آرد سخن از عشق، به آن می خندم

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته، به آن می خندم... [3]

 

 و اما تازه ترین طنز منتشر شده از جناب احمد زیدآبادی :

 

دوره مصدق تو شهر مِتِنگ داده!

در سفر به ولايت، يكي از همكلاسان دوران دبستانم را ديدم كه شهردار يكي از بخش‌هاي منطقه شده بود. چند ماهي از شهردار شدنش مي‌گذشت اما هنوز موفق به انتخاب منشي خود نشده بود. بنابراين، پس از تكه‌پاره كردن تعارفات معمول و «سوسراغوهاي محلي» عمده مدت ديدارمان صرف بحث درباره دلايل تأخير در انتخاب منشي‌اش شد، به ترتيب زير:

من: خب، چرا اَكو (اكبر) پسر قلي گُنگ را نمي‌ذاري منشي؟

او: اَكو؟ اتفاقا منم نظرم به همو بود ولي اَغو (اصغر) مخالفه!

من: اَغو پسر قربون‌رضا؟ به او چه ربطي داره؟

او: ‌اي بُبِو (تو مايه‌هاي ای پدرم بسوزه!) چطوُ ربط نداره؟ اَغو خودش عضو شوراي اينجاس؟

من: يعني اغو هم رأي آورده و شده عضو شورا؟

او: يِه تِه چي مي‌گي؟ اغو كه خوبشونه، يه كسایي شدن عضو شورا كه اگر بشنوي هوش از سرت مي‌پره!

من: چرا نساء دختر كرمعلي را نمي‌ذاري؟ بنده خدا دنبال كار مي‌گشت.

او: زن بذارم منشي؟ مگه از جونم سير شدم؟ مي‌خواي ملا باقر پدرمه بسوزنه؟

من: به ملا باقر چه ارتباطي داره؟

او: بَه! انگار هچّي حاليت نيس! ملا باقر.....

من: چرا ماشو (ماشاالله) پسر مش‌طلعت را نمي‌ذاري؟

او: ماشو بچه خوبيه، ولي گويا از طرف پدرجديش مالِ اينجا نيس، مالِ خاتون آباده!

من: خب، باشه چه عيبي داره؟

او: چه عيبي داره؟ اگه عيبي نداره برو به قاسو (قاسم) پسر مصمعلي بگو! مي‌گه با شعارِ «مديران بايد محلي باشن» رأي اُورده و حالا هم به هر ضرب و زوري شده، نمي‌ذاره يه غيرمحلي منشي شهردار بشه!

من: حالا از كجا خبردار شده كه اجداد پدري ماشو و مالِ خاتون‌آبادن؟

او: چُم! برا اينكه نشون بده رو شعار انتخاباتيش وايساده، رفته از بي‌بي زن پنجعلي سوسراغو كرده و اونم بهش گفته وقتي بچه بوده، از بابوش (پدربزرگش) اشنفته كه پدرجد مصمعلي در دورۀ پيغمبر دزدا از خاتون‌آباد اومده اينجا!

من: به نظرت قلي پلنگ چطوره؟

او: ئي پلنگو هم خوبه ولي از اين خراسونيايه! مي‌فهمي كه چي مي‌گم؟ منظورم اينه كه از طايفۀ شيش‌امامي‌هاي طرفِ كفه (شوره زار) است!

من: خب باشه، مگه بايد فرق كنه؟

او: يه من و تِه مي‌گيم نبايد فرقه كنه، اين شيخ‌كوهزاد كه نمي‌گه!

من: رضو (رضا) چي؟

او: رضو پسر بابونه؟ اونم خوبه، ولي ميگن مشكل سياسي داره!

من: رضو پسر بابونه چه مشكل سياسي ميتونه داشته باشه؟

او: تِه آوازۀ خليل‌جنگو رِ داري؟

من: ‌ها. چطور مگه؟

او: ميگن دايي بابونه مادر همين رضو بوده!

من: خب، بوده باشه!

او: بازم گفتي كه بوده باشه! چطور بوده باشه؟ خليل‌جنگو دورۀ مصدق مي‌گن توده‌اي بوده تو شهر مِتِنگ (ميتينگ) مي‌داده!

من: يعني اين حالا برا رضو پرونده شده؟

او: چم! مَ خبر ندارم! ولي اين هاشو (هاشم) گفته اگه بذارمش منشي، مي‌ره همه جا مي‌گه كه اين پسرِ خوارزادۀ خليل‌جنگوس!

من: هاشو پسر مَنگل؟

او: نه. هاشو پسر ميرگُلّه!

من: يعني اونم عضو شوراست؟

او: ‌ها. چي خيال كردي؟ نفر اول شد!....

من: با اين حساب حالا حالاها بايد درگير انتخاب منشي باشي؟

او: حالا باشيم! مگه چطُو مي‌شه؟ اَ بيكاري كه بهتره! ايجا كه بودجه نداره! هميقدري هم كه داره جواب همين سور و سات شورا رِ نمي‌ده! بايد شب تا صبح با اعضاي شورا تو سر و كله هم بزنيم سر همين چيزا ديگه! ئي داسون (داستان) هم نبود بايد سر عليفتح با هم دعوا كنيم. ئي عليفتحو اگه نبود همه بدبخت مي‌شديم!

من: همون عليفتح كه زباله‌ها را جمع مي‌كنه!

او: ‌ها والله! نمي‌دوني چه دونۀ جواهريه! اَ دستش اَ خنده مي‌ميريم. يه بار مي‌بيني وسط جلسه شورا مي‌آد تو و يه چيزِ زشتي مي‌گه و در مي‌ره! يه بار وسط شورا به همي هاشو درباره خرش يه چيزي گفت كه بچّا اَ خنده روده برد شدن.....

 

[1] - سیّد محمد مهدی میرباقری (1340) روحانی شیعه ایرانی است که ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم و نمایندگی استان سمنان در مجلس خبرگان رهبری را به‌ عهده دارد. او از مدرسان درس خارج فقه نیز به‌ شمار می‌رود.

«خودشان بگویند چه هستند! (احمد زیدآبادی)

به طرف گفته‌اند "تئوریسین جنگ"، حامیانش عصبانی و دلخور شده‌اند.

آیا اگر به او گفته شود "تئوریسین صلح" راضی و خشنود می‌شوند؟ یا در آن صورت هم پرخاش و تهدید می‌کنند که چرا یک فرد مدافع "جهاد" و "مقاومت" به صلح و سازش متهم شده است؟ کاش خودشان صریح و روشن و بدون پرده‌پوشی اعلام می‌کردند که نهایتاً اهل جنگ هستند یا صلح تا به همان عنوان توصیف شوند. آخر در کدام تاریخ و یا جغرافیای این عالم چنین بوده است که اگر به کسی گفته شود، تئوریسین جنگ، ناراحت شود. اگر گفته شود تئوریسین صلح، باز هم ناراحت شود! اینطور که زبان بشری هم از ایفای کمترین نقش خود در ایجاد مفاهمه قاصر می‌شود! » 

[2] - «دست از سر دین بردارید! (محسن آرمین)

«با شنیدن سخنان آقای میرباقری خلف شایسته مرحوم مصباح که گفته است «اگر برای تحقق آرمان‌ها نیمی از مردم دنیا هم کشته شوند می‌ارزد»، یاد این جمله مرحوم مطهری در کتاب علل گرایش به مادی‌گری افتادم: «هر وقت و هر زمان كه پيشوايان مذهبى مردم- كه مردم در هر حال آنها را نماينده واقعى مذهب تصوّر مى‏كنند- پوست پلنگ مى‏‌پوشند و دندان ببر نشان مى‏دهند ... بزرگترين ضربت بر پيكر دين و مذهب به سود مادّيگرى وارد مى‌‏شود.» خدا رحمتش کند نیست که ببیند چه کسانی جایش را گرفته‌اند. از مطهری تا میرباقری،‌ فاصله دین مستقل از قدرت و دین وابسته به قدرت است؛ فاصله نیم قرن انحطاط اندیشه دینی در قرائت رسمی است. آقایان به چه زبانی بگوییم شما شیفته قدرت و فاقد صلاحیت اخلاقی و علمی برای نمایندگی دین خدا هستید. دست از سر دین بردارید.»  

[3] - شاعر این شعر ناآشناست، ولی این بند از شعرِ «چون شفق گرچه مرا باده ز خون جگر است» که در عنوان این پست آمده است، آغاز یک شعر از شاعر نامی ایران، جناب «رهی معیری» است که می فرماید :  «چون شفق گرچه مرا باده ز خون جگر است   دل آزاده‌ام از صبح طربناک‌تر است      عاشقی مایهٔ شادی بُوَد و گنجِ مراد    دل خالی ز محبت صدف بی‌گُهر است     جلوهٔ برقِ شتابنده بوَد جلوهٔ عمر     مگذر از بادهٔ مستانه که شب در گذر است     لب فروبسته‌ام از ناله و فریاد ولی     دل ماتم‌زده در سینهٔ من نوحه‌گر است      گریه و خندهٔ آهسته و پیوستهٔ من        هم‌چو شمع سحر آمیخته با یکدگر است        داغ جان‌سوز من از خندهٔ خونین پیداست       ای بسا خنده که از گریه غم‌انگیزتر است       خاکِ شیراز که سرمنزل عشق است و امید      قبلهٔ مردم صاحب‌دل و صاحب‌نظر است       سرخوش از نالهٔ مستانهٔ سعدی است رهی        همه گویند ولی گفتهٔ سعدی دگر است» 

امروز بعد از یکسال، وقتی به روندهای آغاز، حین و بعد از عملیات «طوفان الاقصی» [1] نگاه می کنم، آن شکی را که بر هدایت شده و مشکوک بودن این عملیات، که در ساعات اولیه شروع آن عملیات هالیوودی توسط حماس و... در ذهنم خُطور کرده بود، در حال تبدیل به یقین است، که این عملیات با اطلاع اسراییل و دست های پشت پرده انجام گرفت، و اسراییل چند هزار نفر از مردم خود را طعمه عملیاتی قرار داد که در واقع تله ایی بزرگ و چیده شده برای ج.ا.ایران و بازوان آن، و یک نیروی وسیع از طرفداران جنبش ضد صهیونیسم بود، تا به یکباره تمام نیرو، امکانات و سرمایه چند دهه ایی بازیگران عرصه آزادیخواهی فلسطین و فلسطینیان را، در دام کشتار، ویرانی و اتلاف، گرفتار و مستهلک کند، طوری که راه برون رفتی از آن متصور نباشد.

توفانی که با حمله 7 اکتبر (2023) حماس، جهاد اسلامی و... به داخل مرزهای اسراییل وزیدن گرفت، و چندی نگذشت که سکان دمنده و قدرتمند آن، توسط حریف از دست حماس و... ربوده شد، و زان پس، این اسراییل بود که جهت وزش سخت و خونبار و ویرانگر این توفان را بدست گرفته، و تعیین کننده جهت آن شد؛ و دیگر اجازه نداد تا به هیچ بهانه ایی، و توسط هیچ بازیگر دیگرِ منطقه ای و بین المللی، لحظه ایی از وزیدن و غرش باز ایستد؛ و تمام مساعی ملی، منطقه ای و بین المللی نتوانست، این دمنده خونبار و ویرانگر را از دست صهیونیست ها خارج نماید، و به بهانه صلح، آتش بس، توافق، منافع شریک راهبردی اسراییل یعنی امریکا و... این توفان را از غرش باز دارند، و این چنین بود که همه در زمین این بازی ویرانگر، مطابق منافع اسراییل بازی کردند، چه آنان که خالصانه آرمان آزادیبخشی و حقوق بشری داشتند، و یا آنان که جنگیدند، یا آنان که نشستند و تماشا کردند، یا آنان که مساعی قدرت و منافع خود را در نظر گرفته، و حرکاتی آفریدند، یا آنان که سکوت را مناسب حال خود دیدند و... همه و همه در این صحنه، خرج یک هدف شدند، تداوم کشتار، ویرانی و اتلاف سرمایه از کسانی که در خط مقدم جنگ با اسراییل، صهیونیسم و... صف کشیده و نبرد می کردند.

برخی از دستاوردهای این توفان ویرانگر را در گزاره های زیر می توان خلاصه کرد، دستاورد که چه عرض کنم، نتایج طبعی :

الف) در نتیجه این حمله قبح کشتار یهودیان و اسراییلی ها دوباره بعد از هولوکاست [2] شکسته شد، کشتاری که پیش از این نازی ها وسیع تر از آن را مرتکب شده، و این قبح از پیش شکسته شده بود.

ب) قبح حمله به خاک اسراییل دوباره شکسته شد، این تابو نیز در خلال جنگ های اعراب و اسراییل، و در زمان حمله موشکی صدام [3] در خلال جنگ دوم خلیج فارس، از قبل شکسته شده بود، و برای سیستم بین الملل تازگی نداشت،

ج) نفرت از اسراییل و صهیونیست ها در اثر جنایت، کشتار و ویرانی، که دوباره مرتکب شدند، در جهان گسترش کم سابقه ایی یافت؛ اما آیا نفرت از یهود به خصوص افراط گرایان آنان، یعنی صهیونیست ها امری تازه است؟ این نفرت به وسعت تاریخ یهود است، و عمری طولانی دارد، نفرتی تاریخی [4] ، دیرپا و سوال برانگیز، که می تواند ریشه در حسادت از موفقیت های این اقلیت، و البته منش های زشت آنان، چون تکبر و خود برتر بینی آنان، و اجازه به خود برای ارتکاب به هر جنایتی در راه هدف و... داشته، و امروزه جهان برای کنترل این نفرت، قوانینی برای حمایت از این اقلیت بسیار ناچیز، اما قدرتمند جهانی، وضع کرده است.  

د) به خطر افتادن پیمان ابراهیم [5] و روند صلح اعراب و اسراییل، که این را آینده نشان خواهد داد، آیا تهاجم طوفان الاقصی در این امر موفقیتی داشته، و یا نه این پیمان راه خود را پیش خواهد گرفت، و یا به محاق و فراموشی خواهد رفت، سکوت و یا همراهی کشورهای تاثیرگذار عربی با اسراییل در این یک سال، خلاف این جهت را نشان می دهد.

ذ) تمرین شلیک موشک و پهپاد توسط فن آوران نظامی ج.ا.ایران، که انتظار می رفت این توان موشکی و پهپادی بتواند ضعف ایران را در صحنه های نبرد هوایی جبران کند، که البته نتیجه آن در چهار کیس حمله ی موشکی اخیر، یعنی موارد زیر روشن است :

1- نتایج حمله موشکی به عوامل مخل امنیت کشور، پناه گرفته در خاک پاکستان [6] منفی بود، و بازدارندگی لازم را نداشت، و بعد از جنگ خسارتبار هشت ساله، برای اولین بار خاک ایران را طعمه حمله یک ارتش بیگانه یعنی پاکستان کرد، که به تلافی این حمله موشکی استان سیستان و بلوچستان ایران بمباران شد، و در این کیس ناموفق و خسارتبار ارزیابی می شود، چرا که پای حمله یک کشور اتمی منطقه را به تجاوز و حمله مستقیم به خاک ایران باز کرد، و قبح شکنی وحشتناکی را در پی داشت؛ مورد هدف قرار گرفتن توسط کشورهای مجهز به سلاح اتمی.

2- در حمله موشکی سپاه پاسداران به کردستانات عراق [7] و سوریه [8] واکنشی تا کنون نداشته ایم، چرا که نه حاکمیت کردستان عراق، و چه داعش که هدف این حمله در سوریه و عراق بودند، توان پاسخ متقابل را نداشتند، و بازدارندگی حمله موشکی قابل سنجش نیست،

3- در حمله موشکی و پهپادی در عملیات وعده صادق 1 به اسراییل، باز هم ناموفق بود و بازدارندگی لازم را نداشت، چرا که اگرچه به یک حمله محدود به پایگاه هوایی اصفهان و... منجر شد و این تنها پاسخ اسراییل به آن بود، اما همین حمله محدود نیز تجاوزی مجدد به خاک ج.ا.ایران، توسط یک قدرت اتمی دیگر در منطقه محسوب می شود.

لذا در نتیجه موشک پرانی سپاه پاسداران به طرف های خود در منطقه، نتایج آن اسفبار بوده و باعث شکستن قبح حمله به خاک ایران از سوی دو قدرت اتمی منطقه به ایران شده است، و این پایان ماجرا نیست و با وقوع عملیات وعده صادق 2 اکنون تمام ظرفیت نظامی کشور در انتظار حمله ایی است که حتی بایدن رئیس جمهوری امریکا هم از گستره آن بی اطلاع است، و باید دید که آیا در این کیس، شلیک 180 موشک به اسراییل، در عملیات وعده صادق 2، باعث بازدارندگی لازم خواهد شد یا نه؛

باید دید آیا شرایط جهانی و منطقه ایی به اسراییل اجازه پاسخ متقابل را خواهد داد یا خیر؟! امیدوارم شرایط جهانی به کمک ج.ا.ایران آمده، دیپلماسی و... اسراییل را از حمله متقابل منصرف نماید، ورنه کاخ شیشه ایی ما در بخش زیرساخت های نظامی، اقتصادی، فنآوری کشور، در نبود سیستم دفاع هوایی کارآمد، و سامانه های ضدهوایی موثر، همچون «گنبد آهنین»، که اسراییل را در برابر چنین حملاتی مصون داشت، بسیار شکننده و بی دفاع می نماید.

امروز که در اثر عملیات های پی در پی اسراییلی ها، میزان نفوذ امنیتی – اطلاعاتی آنان بر تشکیلات، افراد و ساختار فعال در جنبش های ضد اسراییلی - ضد صهیونیستی، بر همگان روشن شده است، دیگر کمتر کسی می تواند این ادعا را مطرح کند که اسراییلی ها در حمله طوفان الاقصی غافلگیر شدند، و مدعی شکست اطلاعاتی و نظامی آنان در این حمله شود.

 این حمله، میزان نفوذ اسراییل بر تمام نسوج این جنبش در فلسطین، لبنان، ایران، سوریه و... را روش نمود، و اسراییلی ها در درازای این جنگ یکساله، سطح سیطره خود را بر حریف، در خلال عملیات های شان علیه این گستره وسیع از جبهه درگیر با خود لو داده اند؛

و میزان آلودگی تشکیلات محور مقاومت در سطح کشوری، گروهی و فردی، به ویروس جاسوسی سازمان های تخصصی اسراییل در این زمینه را نشان دادند، و دیگر وجود چنین سیطره ای بر کسی پوشیده نیست، تا بتوان ادعا کرد که در 6 اکتبر 2023 مقامات اسراییل بدون اطلاع از عملیاتی چنین هالیوودی و گسترده، در دام عملیات «طوفان الاقصی» افتاده اند، عملیاتی که تمام نیرو و امکانات حماس، جهاد اسلامی و... و بعد از آن حزب الله لبنان، انصارالله یمن، حشد الشعبی عراق و در نهایت سپاه پاسداران و ج.ا.ایران در آن شرکت جستند.

نمونه بارز این نفوذ را در تشکیلات و در بین نیروهای سپاه پاسداران و البته حزب الله لبنان می توان این روزها دید، امروز می توان فهمید که حاج قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله، اسماعیل قاآنی، هاشم صفی الدین، اسماعیل هنیه، سردار عباس نیلفروشان، سردار سید رضی موسوی و... در عمیق ترین تونل ها، در پستوی خانه های امن، در تو در توی اتاق های جنگ، اماکن دیپلماتیک خود با تمام امکانات شان زیر نگین کنترل صهیونیست ها بودند، و هیچ حرکت آنان از دید اسراییل به دور نبوده است، که این چنین در لحظه ایی که اسراییل تصمیم به کنترل حزب الله می گیرد، در یک هفته و یا ده روز، توانست یک نیروی بنام و سرتیر گروه های موسوم به مقاومت، یعنی حزب الله لبنان را در مقابل چشم جهانیان، به همراه هدایت کنندگان ایرانی و یا همکاران فلسطینی اش و...، از بین ببرد، که حتی این گروه و حامیانش فرصت نیابد که نفر جایگزینی را برای طعمه های در دام افتاده این سازمان عریض و طویل نظامی، امنیتی، سیاسی و... معرفی نماید، و سلسله کشتار و ویرانی چنان دامنگیر حزب الله و همکارانش در منطقه شد، که بازیابی آن بسیار مشکل، و بلکه شاید ناممکن می نماید.

این حجم از سیطره بر حزب الله، و تحرکات ج.ا.ایران، توسط اسراییل، این فرضیه را آشکار می کند که اسراییلی ها و طراحان پشت پرده عملیات 7 اکتبر 2023 از انجام چنین عملیاتی، پیش از وقوع آن آگاه بوده، و بر چنین اشتباه بزرگی از سوی حماس چشم بستند، و حتی چند هزار نفر از اتباع خود را طعمه و در معرض آنان قرار دادند، تا چنین صحنه ایی از جنگ اتفاق افتاده، و آفرینندگان آن، کاملا در تله ایی از کشتار، ویرانی و قساوت فراگیر، گرفتار کنند، و دیگر آنان را رها نکنند،

امروز بعد از یک سال، نتایج تهاجم موسوم به طوفان الاقصی نشان می دهد که اسراییلی ها در یک برنامه ریزی، تمام پتانسیل های مخالفین خود را درگیر این حمله کردند و اجازه دادند تا به صحنه آمده، و بروز و ظهور یابد، و اکنون به مرور در حال نابودی آن ظرفیت ها هستند.  

حجم کشتار و قساوت و جنایتی که در 7 اکتبر از سوی برخی رزمندگان حماس صورت گرفت، مجوز جنایت و کشتارِ بسیار بسیار بسیار بزرگتری را، در حجم چندین ده برابری و باور نکردنی ایی، برای اسراییل فراهم کرد، تا در میان هیاهوی تمام موافقین و مخالفین، اسراییلی ها هر چه بخواهد از مخالفین خود و... کشتار کنند، و مناطق و داشته های شان را ویران سازند، و حجم آوارگانی باورنکردنی را روی دست همپیمانان محور مقاومت بگذارند.

اکنون هفتاد درصد زیرساخت و منازل غزه ویران شده، و بیش از چهل هزار نفر از این مردم محاصره شده، کشتار، قتل عام و نسل کشی شدند، مجروحین و معلولین این عملیات از شمار خارجند، و دیگرانی که باقی مانده اند، چون گرسنگان و تشنگانی اند که از این نقطه به آن نقطه، در زمین بازی ویرانی و کشتار غزه شوت می شوند، و معلوم نیست کی اجازه خواهند یافت، تا به آرامش و صلحی دست یافته، و دوباره به منازل اکثرا ویران خود باز گردند.

 غزه شخم شد، و اکنون شخم لبنان، با بمب های سنگرشکن یک تنی، و حتی گفته می شود، بمب های اروانیوم ضعیف شده، هر شب ادامه دارد، و هیچ نیروی بازدارنده بین المللی، منطقه ایی و ملی در لبنان و... نیست، تا جلودار ماشین جنگی کشتار و جنایت و ویرانگری صهیونیست ها باشد و آن را متوقف نماید.

و اسراییل در این حملات یکساله خود همچنین آنقدر از نیروهای فعال سازمان ملل در منطقه فلسطین کُشت، که دیگر سازمان ملل به یک نیروی خنثی و کُتکخور در منطقه نبرد تبدیل گردیده، نقشی در خور، در این بحران بزرگ منطقه ندارد، و حتی اعتراض دبیرکل این سازمان نیز، به ممنوع الورودی او به خاک اسراییل منتهی شد، و از معادلات اخراج گردید، همانگونه که سازمان های بین المللی حقوق بشری، از صحنه های جرم و جنایت کشورهایی با سیستم جنایتکار در حق مردم بی دفاع خود، اخراج می شوند، تا ناظری بر اعمال دیکتاتورها و عُمال شان نبوده و آنان هر چه می خواهند بر سر مردم تحت سیطره خود بیاورند، اسراییل نیز با بازوهای سازمان ملل در فلسطین این چنین کرد. 

با این حال بعد از موشک باران اسراییل توسط ج.ا.ایران نیز، این ایران است که در صف ویرانی و حمله انتظار می کشد، تا بعد از شخم لبنان توسط جنگنده های پیشرفته اسراییلی، و یا حتی در حین همین عملیات جاری در آنجا، اگر اسراییلی های خواستند، بدین پروژه نیز اقدام کنند، و همانگونه که سپاه پاسداران، قبح حمله به اسراییل را، بعد از جنگ های اعراب و اسراییل، و حمله موشکی صدام به این کشور، برای سومین بار شکست، این اسراییل است که بعد از جنگ خسارتبار هشت ساله، و این آخر، حمله تلافی جویانه هوایی پاکستان به استان سیستان و بلوچستان، این امکان را یافته است که، قبح حمله به خاک ایران را برای دومین بار بعد از پاکستان بشکند، و ایران را بمباران کند.

و همان پروژه پاکستانی ها را، این بار اسراییلی ها در حجمی وسیع تر، در دست اجرا دارند، و شکستن قبح حمله به خاک دیگر کشورها، که توسط موشک های سپاه پاسداران شکسته شد، اینک در حمله به ایران، شاید در این سو نیز شکسته شود، و زنجیره ایی از پاسخ و حمله شکل گیرد، که این همان جنگ رسمی تلقی خواهد شد، که ایران را ویران خواهد ساخت،

و بلکه این ظرفیت را دارد که منطقه را به جنگی بزرگ بکشد، و اسراییلی ها امروز خود را مجاز می بینند تا به هر میزان، و در هر سطحی که بخواهند، هدف خود را در خاک ایران انتخاب، و آنرا هر زمان که شرایط شان اقتضا کرد، مورد هدف قرار دهند، تنها ملاحظه ایی که دارند، انتخابات امریکاست، که این عملیات را مطابق با طرح پیروزی دونالد ترامپ جمهوریخواه اجرا کنند، یا خانم کملا هریس دمکرات! و این ملاحظه انتخاباتی این دو کاندیداست، که نوع عملیات و حواشی آن روشن خواهد کرد!

حقیقت دیگری که عملیات توفان الاقصی روشن کرد این بود که غرب و شرق، به رغم تمام جنگ ها و رقابتی که با هم دارند، یکپارچه بر موجودیت اسراییل استوار ایستاده اند، و حتی درگیری نظامی آنان در اوکراین و...، باعث نشده است که حرکتی در بازداری اسراییلی ها از کشتار و ویرانی در غزه، لبنان، سوریه و... داشته باشند، و جبهه موسوم به غرب و شرق، تنها طرف مشورت اسراییل بودند تا آنان را به سمتی هدایت کنند که منافع بیشتری نصیب آنان شود، وجود فاکتور غرب و شرق، با همه جنگ زرگری و یا واقعی که دارند، در این کیس، عاملی بازدارنده و متوقف کننده نبود، و نیست. بدا به حال آنان که از سیاست نگاه به شرق خود، ذخیره ایی برای حمله اسراییل را در نظر داشتند.

اعراب در خلال این یکسال جنگ نشان دادند که آنها هم بعد از قرارداد ابراهیم، راه خود را مبنی بر توسعه کشورهای خود، انتخاب کرده، و در این راه و هدف پایبندی خود را نشان داده اند و لذا بر این وضع، خود را به ندیدن و نشنیدن زدند، و سیاست اصولی بی طرفی، و حتی حمایت از اسراییل را در پیش گرفتند، و تو گویی بر این کشتار و ویرانی، بی رغبت هم نبوده و نیستند، چرا که نیروهایی در این عملیات کشتار و ویران می شوند که ظن ارتباط با مزاحم منطقه را بر پیشانی خود دارند، و بی سر و دست کردن ج.ا.ایران، مطابق منافع آنان، در این مسیر تلقی می شود، و اگرچه ژست هایی در پستوی جلسات گرفتند، اما هیچ حرکتی از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و... برای توقف کشتار و ویرانی و قتل عام جمعی در منطقه، دیده نشده و نمی شود، به جز قطر که طرف حماس در مجموعه گروه های اخوان المسلمین قرار دارد و قطر و ترکیه در این کیس با هم تشریک مساعی کمی دارند.

ترکیه هم که در آروزی احیای امپراتوری عثمانی است، و با تاکید بر ملیگرایی پان ترکیسم، گاهی صداهایی از خود بروز می دهد، اما همه می دانند، مانوری تبلیغاتی و سیاسی بیش نیست، و این داد و فریاد های جناب رجب طیب اردوغان هم، برای پوشش دادن به آن وجه اسلامیتی است که از امپراتوریِ عثمانیِ مد نظر او، در وجه کشورگشایی خود بر آن سوار کرده بود، و ترکیه انتظار دارد در زد و بندهای بین المللی بتواند از عوارض جنگ های بین غرب و شرق، اسراییل و ایران، چین و امریکا، روسیه و اروپا و... بهره جسته و یک اتحاد پان ترکیستی را تدارک بیند، که زمینه آقایی ترکیه بر ترک ها را مهیا کند.

بازی ترکیه بین بازی بزرگ غرب و شرق در موضوع اوکراین، یا جنگ ارمنستان و آذربایجان، اختلاف بین قطر و عربستان و... و اینک جنگ در فلسطین، لبنان، سوریه و... از تمام هنر ترک ها پرده برداشت که همواره می خواهند دامن خود را از هر جنگ و منازعه به دور داشته، فرصت طلبانه رشد مداوم اقتصادی و فن آوری خود را حفظ، و نیم نگاهی هم به اتحادیه ترک ها داشته باشند، و توسعه طلبی منطقه ایی و بین المللی خود را پیش گیرند. 

#نه_به_جنگ  

#نه_به_جنگطلبی  

 

[1] - در ۱۵ مهر ۱۴۰۲، با تهاجم حماس به جنوب اسرائیل از نوار غزه یک درگیری مسلحانه میان اسرائیل و گروه‌های شبه‌نظامی فلسطینی به رهبری حماس آغاز شد. ارتش اسرائیل پس از پاکسازی خاک اسرائیل از ستیزه‌جویان حماس، با انجام یک کارزار گسترده بمباران‌های هوایی علیه اهدافی در غزه، و در پی آن با تهاجم زمینی گسترده به نوار غزه آن را تلافی کرد. بیش از ۱۴۰۰ اسرائیلی که بیشترشان غیرنظامی بودند، و تا ۱ آوریل ۲۰۲۴ حدود ۳۲٬۸۴۵ فلسطینی (به گفتهٔ وزارت بهداشت تحت کنترل حماس) از جمله بیش از ۶٬۰۰۰ کودک، در این جنگ کشته شده‌اند و ۷۵٬۳۹۲ فلسطینی نیز مجروح شده‌اند. حماس از سپرهای انسانی استفاده کرده و پناهگاه‌ها، دپوهای اسلحه و پرتاب کننده‌های موشک را در نزدیکی مدارس، مساجد و بیمارستان‌ها قرار داده است

[2] - کشتار یهودیان توسط حزب نازی در خلال جنگ جهانی دوم در ارودگاه های که از اسرای یهودی تدارک دیده شد از جمله آشویتس و.... که آماری در حدود شش میلیون را بیان می کند، البته در این زمینه تحقیقات بی طرفانه ایی انجام نشده است و این کیس در هاله ایی از ابهام رها شده ولی در اصل ضدیت هیتلر با یهودیان و محدودیت های اعمالی علیه آنان نمی شود تشکیک کرد.

[3] - حمله‌های موشکی عراق به اسرائیل از ۱۷ ژانویه تا ۲۸ فوریه ۱۹۹۱ به طول انجامید در پی حمله نیروهای ائتلاف با رهبری آمریکا به عراق، صدام حسین برای رسیدن به دو هدف بزرگ به اسرائیل حمله کرد. اول آنکه وی می‌دانست با آغاز این جنگ حداقل هشت کشور مسلمان از ائتلاف خارج خواهند شد و هدف دوم، ورود ایران به این کارزار برای حمایت از عراق بود تا اینگونه موفق شود، مسیر جنگ خلیج فارس را عوض کند اما آمریکا و اردن از اسرائیل خواستند که صبوری کند و پاسخ ندهد؛ ملک حسین پادشاه اردن، نخست وزیر اسرائیل اسحاق شامیر را متقاعد کرده بود که ثبات اردن را در نظر گرفته و حریم هوایی آن را نقض نکند و اینگونه صدام حسین را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشتند

[4] - یهودستیزی (Antisemitism)  نگرش ضد سامی به ستیزه‌جویی با یهودیان و نگاه منفی و کینه‌جویانه همراه با پیش‌داوری نسبت به آنچه یهودی است گفته می‌شود. یهودستیزی نوعی نژادپرستی در نظر گرفته می‌شود تاریخ یهود ستیزی در اروپا اساساً با دوران پیدایش مسیحیت و داعیهٔ پیروان آن برای سلطهٔ انحصاری و به رسمیت شناساندن زورمدارانهٔ دین خود به‌عنوان یگانه مذهب رسمی شروع می‌شود.

[5] - توافقات ابراهیم یا پیمان ابراهیم  Abraham Accords بیانیه مشترک اسرائیل، امارات متحدهٔ عربی و ایالات متحده بود که در ۱۳ اوت ۲۰۲۰ منعقد شد از این عنوان همچنین برای اشارهٔ کلی به توافق‌نامه‌های صلح به ترتیب توافقنامهٔ صلح اسرائیل-امارات متحدهٔ عربی و توافقنامهٔ عادی‌سازی روابط بحرین– اسرائیل استفاده شد. از زمان صلح مصر سال ۱۳۵۷ و صلح با اردن در ۱۳۷۳، این اولین باری بود که یک کشور عربی با اسرائیل روابط عادی برقرار می‌کرد. این توافقنامه‌ها توسط وزیران امور خارجهٔ بحرین عبداللطیف بن راشد الزایانی و امارات عبدالله بن زاید آل نهیان و نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو در ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در کاخ سفید امضا شد

[6] - حمله جمهوری اسلامی ایران به پاکستان حمله موشکی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خاک پاکستان در ساعات پایانی ۲۶ دی ۱۴۰۲، به آنچه مقرهای گروه جیش‌العدل توصیف کرد است. منطقه‌ای که هدف حمله موشکی قرار گرفت، منطقه‌ای به نام کوه سبز واقع در ایالت بلوچستان پاکستان بود. به گفته سپاه، یکی از مهم‌ترین مقرهای گروه جیش‌العدل، در این منطقه واقع شده‌است. دو روز بعد در پنجشنبه ۲۸ دی، وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرد که مخفیگاه چند گروه شبه نظامی مخالف خود در نزدیکی شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان را مورد هدف قرار داده‌است. وزارت امور خارجه پاکستان، از این حملات به عنوان «حملات دقیق نظامی هدفمند علیه مخفیگاه‌های تروریست‌ها» یاد کرد. همچنین این وزارت خانه افزود: «پاکستان به حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران احترام کامل می‌گذارد و تأکید کرده که این حملات تنها «در خدمت امنیت پاکستان» بوده‌اند

[7] - حمله‌های موشکی ۲۰۲۴ ایران در عراق و سوریه یک رشته حمله موشکی بود که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۲۶ دی ۱۴۰۲ انجام شد ایران با انجام یک سری حملات هوایی و پهپادی در عراق و سوریه مدعی شد که مقر منطقه ای موساد (سازمان اطلاعات اسرائیل) و چندین پایگاه گروه‌های تروریستی را در پاسخ به حمله انتحاری کرمان هدف قرار داده است

[8] - حملهٔ موشکی ۲۰۱۷ دیرالزّور به حملات سپاه پاسداران به استان دیرالزور در مرز سوریه و عراق پس از انجام حملات ۱۳۹۶ تهران گفته می‌شود. نیروی هوافضای سپاه پاسداران در آخرین دقایق روز یک‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ و همزمان با آخرین شب قدر[۲] ماه رمضان با نام عملیاتی «لیلةالقدر» به وسیلهٔ شش فروند موشک بالستیک میان‌برد از پایگاه‌های موشکی نیروی هوافضای سپاه در استان‌های کرمانشاه و کردستان مواضع داعش (مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی) در منطقه دیرالزور سوریه (فاصله حدود ۶۵۰ کیلومتر) را هدف گرفت

نبردی که خارج از دیدرس رسانه ها و اطلاع کافی مردم ایران، چندماه پس از بهمن 1357 آغار شد، و مدت ها بود که در مرزهای غربی ایران جریان داشت [1] در چنین روزی در 31 شهریور 1359، یعنی یک سال و نیم پس از پیروزی انقلاب 57، بالاخره با حمله شدید و گسترده نیروهای بعث عراق به مناطق مختلف کشورمان، رسمیت یافت چرا که صدای انفجارهایش را همه حتی در پایتخت شنیدند، و ایران و عراق بدین ترتیب بود که وارد طولانی ترین جنگِ قرن بیستم شدند، و گرچه بعد از هشت سال رکوردشکنی های خسارتبار، کشتار و ویرانی بی وقفه، با پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد، توسط بنیانگذار ج.ا.ایران، در سال 1367، پایان یافت، ولی به رغم این پایان اجباری، این جنگ خسارتبار ایران را در دره ایی بی انتها از عطش ادامه جنگ و درگیری گرفتار کرد، که تا کنون از آن رهایی نیافته، و به معنای واقعی ورود به شرایط صلح، و خروج از حالت و شرایط جنگ و درگیری، و امضای قراردادهای ترک مخاصمه را، انگار کسی باور نکرد، آنرا جدی نگرفت و صلح واقعی هرگز حقیقت بیرونی نیافت. 

این در مورد طرف دیگر این جنگ یعنی عراقی ها نیز شاید صدق می کرد، و سردمداران این کشور که هنوز از خونریزی و ویرانی ایران به اندازه کافی سیر نشده بودند، و عقده های جنگ و ویرانی و خونریزی گلوی شان را همچنان می فشرد، و از این عقده حُناق گرفته بودند، جبهه ی دیگری گشودند، و نبرد خود را با همسایه کوچک دیگر خود، یعنی کویت و... پی گرفتند، در ایران نیز بازسازی و نوسازی واقعی خرابه های جنگ در کشور پا نگرفت، و آنطور که ژاپن بعد از جنگ، اروپایی بعد از جنگ، شبه جزیره کره بعد از جنگ و... ویرانی های خود را ساختند و توسعه و پیشرفت را هدف گرفتند، سازندگی و توسعه در ایران جدی گرفته نشد، و به زودی کشتی اقدامات بازسازی دولت سازندگی که در این راه مصمم هم به نظر می رسید و پرکار و پر انگیزه حاضر شده بود، و به راهبری مردی مثل مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی راه افتاده بود نیز، به بهانه های مختلف به گِل نشانده شد، و ساخت خرابی های ناشی از جنگ ویرانگر هشت ساله، نیمه تمام رها شدند، و از سر لوحه کار دائمی دولت های بعدی به مرور خارج، و در نتیجه اتفاق نیفتاد، و تو گویی خروج از شرایط جنگی، در اولویت اول تصمیم سازان کشور قرار نگرفت، و شاید به همین دلیل است که هنوز که هنوز است، گَردِ جنگ و ویرانی بر چهره اکثر شهرهای جنگزده کشور نشسته، و از آن زدوده نشده است؛ مثلا خرمشهر، آبادان و... هرگز به شرایط عادی قبل از جنگ خود باز نگشتند، نخلستان هایش هنوز ویرانند و احیا نشدند، نهرهایش لایروبی و قابل کشتیرانی نشد و... 

به رغم فرو خفتن لهیب شعله های داغ این جنگ هشت ساله و طولانی، روحیه نبرد و جنگ طلبی نیز، همچنان در بین جنگجویان زنده نگه داشته شد، تو گویی انگار آنان فرصت کافی نیافته بودند تا تمام خشاب پر از گلوله و کینه خود را در بدن دشمن متجاوز خالی کنند، و در این حال روانی بود که از جنگ و نبرد بازشان داشتند، و این خشم نهفته و عمیق، در سینه های شان حفظ شد و شراره کشید، و همچنان زنده نگه داشته شده، تا در جایی دیگر از آن سود جسته شود، 

و در این سو کسانی بودند که گویا باور قلبی به پایان جنگ نداشتند، و در جستجوی جبهه ایی جدید بودند، تا خاکریزها را دوباره برپا کنند، و شاید به همین دلیل بود که خاکریزهای نبرد سابق را به مرور از جبهه های غرب کشورمان، به ساحل شرقی مدیترانه منتقل، و یک جنگ سرد، و گاه گرم و بی پایان را، در آن نقطه پی گرفتند، که گاهی شراره های آن، صورت بسیاری را سوزانده و می سوزاند، و فتیله ادامه اش همواره در دسترس کسانی بود، که گاهی به جنگ نیاز می یافتند، تا نبرد آرمانی خود را در آن نقطه از جهان پی گرفته، ادامه دهند. و بدین ترتیب بود که دیگر "میدان" در خدمت کشور و سیاست های کلی آن نبود، بلکه این کشور بود که به خدمت میدان در آمده، همه در خدمت به میدان به صف در شدند و به پای این میدانِ جنگ بی پایان قربانی شدند.

حوادث بعدی هم به کمک این سناریو سازان جنگ آمد، تا این نبرد بی پایان هرگز خاتمه نیابد، از جمله پا گرفتن گروه های مسلح و تروریست و بی رحمی همچون داعش، طالبان و گروه های تکفیری دیگری از این دست که از جمله می رفتند تا مرزهای سیاسی چند کشور منطقه شامات را در هم ریخته، سازمان جدیدی را به جغرافیای منطقه، مطابق با اهداف و سیاست های حمایتگران منطقه ایی و جهانی خود تحمیل نمایند. 

هدف گیری موجودیت اسراییل، نبردِ در آب نمک خوابیده ایی بود، که بهانه ایی درازمدت را برای استمرار جنگ و نبرد مهیا می کرد، اینک ایران می رفت تا پرونده جنگ های اعراب و اسراییل را تحویل گرفته، و کار به سامان نرسیده و شکست خورده تمام کشورهای عربی را، ما ایرانیان به تنهایی و با چند جزیره شیعه نشین در منطقه به عهده گرفته، و دنبال کنیم، و این چنین بود که تب جنگ، همواره در درجه بالایی از پتانسیل ایجاد جنگ های فراگیر و ویرانگر و بلکه محو کننده، حفظ شد و هر روزه ایرانیان و... اجساد فرزندان خود را در یک سکوت خبری، تشییع کردند، و به خاک سپردند؛ 

و این طراحان عملیات 7 اکتبر 2023 بودند (که این روزها به سالروز آن نزدیک هم می شویم)، که آتشی وسیع را در نیزارهای خشک خاورمیانه انداختند، که تمام طرف های درگیر در منطقه را، دچار تراژدی خونریزی و خرابی های بی پایانی کرده، و تلاش و تمام مساعی اهل صلح در جبهه قدرت های منطقه ایی و جهانی هنوز نتوانسته است، لگام بر دهان این اسب چموش و پا به رکاب جنگ کشیده، خط پایانی بر خونریزی، جنایت و ویرانی آن رسم کند. 

تا کنون غزه و اریحا، با ده ها هزار کشته و زخمی، و ویرانی در حدود 90 درصد، روی دست مردم خاورمیانه مانده است، و اکنون لبنان در نوبت دوم تکرار این تراژدی، هر روزه بمب و ترور را تجربه می کند و مناطق کرانه باختری رود اردن و سوریه نیز در ردیف های بعدی، هر روزه قتلگاه بهترین جوانان خاورمیانه است، که فریاد مظلومیت آنان، در میان هیاهوی انفجارها، و خدعه و نیرنگ جنگ طلبان و... گُم می شود، و هر روز نسل کشی تمام عیاری در مقابل چشم جهانیان صورت می گیرد، و ادامه دارد، و دو طرف هر چه در چنته دارند را رو می کنند، تا آمار کشتار، جراحت و ویرانی طرف مقابل خود را افزایش دهند، و هر دو طرف از نابودی کلی طرف مقابل خود سخن می گویند، و بشریت در باتلاق این جنگ و ویرانی بی پایان گرفتار آمده، و افقی از صلح در پس خاک غلیظ برخاسته از صحنه جنگ دیده نمی شود. 

بذرهای کینه ایی کاشته شده است که تا سال ها دامن مردم این منطقه را رها نخواهد کرد. و تو گویی ناف ما مردم خاورمیانه را با جنگ و ویرانی و کشتار بریده اند، و دارم باور می کنم که ما همان موجیم، که آرامش ما، عدم ماست؛ و کسی در هیاهوی این جنگ، ضجه مادران فرزند از دست داده، و صاحبان زندگی های ویران شده و... را نخواهد شنید، فریاد کسانی که زیر آوار این همه جنگ و جنایت در حال خفه شدن هستند را حتی امدادگران پرهیاهویی که از وحشت وسعت ویرانی و کشتار و جنایت، بی اختیار به این سو و آن سو می دوند نیز، نخواهند شنید، چه رسد به آنانی که کیلومترها آنطرف تر، هر روز منتظر خبر کشتاری عظیم تر، در این مناقشه بی پایانند، و میان اخبار به جستجو نشسته اند که بالاخره آخر کار این منازعه ی بین گلادیاتورها به کجا خواهد انجامید، و در این میان، این غرش گلوله هاست که شنیده می شود، و هر طرف که صدایی مهیب تر، از کشتار و جنایت و ویرانی ایجاد کند، چشم ها را به سوی خود بیشتر خیره خواهد کرد، و کف و هورای شدیدتری از سوی طرفداران خود دریافت می کند. 

و این چنین است که در خلال بازی این جنگ بی پایان، فرایند و برنامه های توسعه و ساخت کشورمان دهه هاست که به مرور به کناری نهاده شد، و پولی برای عمران و آبادی و اداره عزتمندانه و زندگی با کرامت ایرانیان باقی نماند، و در بی پولی و فرار سرمایه های انسانی و مالی، تمام داشته های یک ملت، حتی منابع ذخیره شده در میلیون ها سال گذشته، آثار هنری و تاریخی اش، املاک و دارایی هایش، محیط زیست و دارایی های عمده اش و... به حراج های مخفیانه گذاشته می شود، تا این روزهای شوم بلکه سپری شوند،

و در این میان فشار همه جانبه بر مردم ایران هم هر لحظه اضافه می شود، و دست سردمداران کشور در جیب مردم خسارت دیده از یک جنگ بی پایان، در قالب مالیات هایی که هر روز دامنه اش گسترش می یابد، همواره هست، به خصوص افزایش افسار گسیخته تورم و گرانی که بواقع خراج و مالیاتی است که حاکمیت ها از مردم فقیر و غنی خود، علی السویه می گیرند، خراجی بیرحمانه که مدام دریافت می شود، و افزایش و گسترش می یابد، و همه این درآمدها در چاه ویل و سیری ناپذیر اداره میدانِ این جنگِ بی پایان سرازیر گشته و می شود، تا چهره فقر، و عدم توسعه ایران، هر روز واضح تر از گذشته، به همه جهانیان رخ نمایاند، و همه دلسوزان را انگشت به دهانِ له شدن، زیر آوار عقب ماندگی های غیر قابل جبران نگه دارد.

و در این جنگ های بر پا شده (یا به قول مرحوم مادرم خمیرهای دِقاچیده و آماده زدن به تنور داغ)، همیشه جوانان، پیران و میان سالانی هستند که به زور و یا به اختیار، راهی میادینی این چنین می شوند، که ریسک مرگ در بالاترین حد آن است، شکارگاه هایی که شما شکار دشمن، و دشمن شکار شماست، شکارگاهی برای سلاخی بهترین انسان که برای ایده خود می توانند از جان نیز بگذرند، نادره های دوران که در خون خود غلت می زنند و... آنچه امروز در جنگ اسراییل با فلسطینیان، لبنانی ها و... و در نبرد روسیه و اوکراین می بینیم، به واقع همین شکارگاهی است که انسان ها فراهم می کنند، و روزی چنین شکارگاهی بین ما و عراقی ها جریان داشت، صدها هزار کشته، نتیجه این نبردهای ظالمانه و خسارتباری است که دامن انسان را رها نمی کند. یاد و خاطره آن جانفشانی ها گرامی باد.

[1] - در سال ۱۳۵۸ تعداد ۸۴ مورد و در ۶ ماههٔ اول سال ۱۳۵۹ نیز ۵۵۲ مورد (جمعاً ۶۳۶ مورد) تجاوز مرزی از سوی عراق به خاک ایران انجام شد. که ۴۹۰ مورد از این تجاوزها از سوی وزارت امور خارجه وقت علی‌اکبر ولایتی با اسناد معتبر به سازمان ملل گزارش شد.

صفحه1 از4

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در مسعود پزشکیان پاسخی است به سوا...
انقلابیون انقلاب نمی‌کنند کسانی انقلاب می‌کنند که می‌دانند قدرت چه زمانی در کوچه و خیابان ریخته اس...
- یک نظز اضافه کرد در قسم به دستان و چشمانتان ای ماد...
روز پدر شب تاریک بی‌پدری روز مرد شام تار نامردی امروز به فراخور تقویم، همگان روز مرد یا روز پدر را ...