خاورمیانه، جهان سوم و ما در ایران بپذیریم یا نپذیریم، قائل شدن به «حق حیات» و تلاش برای حفظ آن برای انسانها، یکی از اصول مدنیت در جهان انسانی امروز بوده، و حاکمیتها و کشورهایی که این حق را (حتی برای مخالفین خود) محترم میشمارند، درجه رشد خود در میزان رعایت مدنیت و حقوق بشر را به نمایش گذاشتهاند، و اسراییل حداقل در پذیرش این حق، برای زندانیان خود، پیشرو بوده، اگرچه در کشتار غیر نظامیان در میانه جنگ و نبرد، جنایات بیشماری آفرید.
22 مهرماه 1404، دولت اسراییل در برابر آزادی 20 گروگان بازمانده (از 250 اسیر خود) که در بامداد 7 اکتبر 2023 در حمله توفان الاقصی به دست حماس و... افتادند، 1968 زندانی و اسیر فلسطینی را آزاد کرد، امروز خبر خیره کنندهایی از نوع اسرای آزاد شده فلسطینی خواندم که باعث حیرت بسیارم شد:
« یکی از برجستهترین افراد در میان حدود دو هزار اسیر آزادشده دیشب، محمود عیسی است از فرماندهان گروه حماس موسوم به "یگان ویژه ۱۰۱" که در سال ۱۹۹۲ افسر اسرائیلی "نیسیم تولدانو" را به اسارت گرفته و کشته بودند تا آزادی شیخ احمد یاسین از زندان را بهدست آورند. دیشب، اعضای این گروه که هر چهار نفرشان اهل شرق قدس هستند، بار دیگر "به هم پیوستند"» [1] و باید گفت گرچه او «خطرناکترین» از دید صهیونیستها بود، اما این تنها اسیر از این دست نبود، اسرای دیگری در بین آزاد شدگان دیشب بودند، که با توجه به اعمالی که مرتکب شده بودند، زنده نگه داشتن آنها از سوی اسراییل حیرت بر انگیز است. [2]
افرادی که قاعدتا به علت شدت جرم ارتکابی، و خطراتی که برای حاکمیت و موجودیت اسراییل و مردم آن داشتند، به اشد مجازات، یعنی چند حبس ابد پی در پی محکوم شدهاند، یعنی کسانی که در پرونده خود عملیات ترور، بمبگذاری، گروگانگیری، حمله و قتل دست جمعی از نظامیان و شهروندان اسراییلی دارند، اما در سیستم قضایی اسراییل، از گزند دار مجازات، اعدام و یا سر به نیست شدن نجات یافته، و مثل محمود عیسی، امروز بعد از آزادی، به مبارزان همرزم خود در غزه و کرانه باختری رود اردن پیوستند،
در حالی که برای همه روشن بود که اینان چه کردهاند، اما نه طعمه انتقام خانوادههای صاحب خون در اسراییل قرار گرفتند، و نه به جوخههای ترور دولتی اسراییل سپرده شدند، و نه در سیستم قضایی اسراییل به اعدام محکوم، و یا به دار مجازات آویزان شدند و... کاری که در موارد مشابه، و بلکه کمتر از آن، در دیگر سیستمهای قضایی منطقهی ما امری منطقی، عادی، بدون حرف و سخن و... به نظر رسیده، و بلافاصله به اجرا در میآید.
و با توجه به عادی سازی فرهنگ اعدام و به دار کشیدن مخالفان در فرهنگ قضایی منطقه خاورمیانه و کشورمان، انسان میماند که با توجه به نزدیکی شدید فقه یهود و شیعه، چطور مبارزه مسلحانه اینان با حاکمیت اسراییل و... حکم افساد فی الارض، محاربه، بغی و... نگرفته و به دار آویخته نشدند و...؟!
اینجاست که باید متانت قضایی، بخشش، فروخفتن خشم حاکمیتی و... را از اسراییلیها آموخت، وقتی نمیتوانیم از امام اول شیعیان یاد بگیریم، که بعدِ ترور به دست ابن ملجم مرادی، در واپسین لحظات عمر خود، به فرزند ارشد خود سفارش کرد، اگر زنده ماندم که خود میدانم با او چه کنم (به تعبیر بسیاری بخشش و آزادی)، اما اگر به زخم شمشیر او از دنیا رفتم، شما بعنوان اولیای دم، تنها حق یک ضربه شمشیر به او را دارید! [3]
و تو گویی سیستم قضایی و اولیای دم در اسراییل، در این فقره، از این حق، و حتی این یک ضربهی مورد توصیه ادیان الهی، و از جمله امیرمومنان، و مجسمه عدالت و رحمت شیعیان و اسلام نیز، در مورد افراد بسیاری از مبارزان ضد اسراییلی صرف نظر کرده، و مقابله به مثل را همچنان که در ادیان ابراهیمی، حکم شده است را نیز به کناری نهادهاند! [4]
اینگونه است که سیستم قضایی اسراییل به الگویی برای رفتار با مخالفین و مبارزینی از این دست، در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است، در منطقهایی که افراد مبارز و آزادیخواه، تحولخواه و... که به اسارت حکومتها در میآیند، در بسیاری از کشورها، به راحتی و بسیار منطقی به دار آویخته میشوند، و از این نظر این شیوه قضایی اسراییل در رفتارِ با چنین اسرایی آموختنی است، چرا که آزادیخواهی و تغییر و تحولخواهی گرچه در نظر حکومتها، حکم محاربه، تیرباران، دار مجازات، اعدام و... در پی دارد، اما چنانچه حکومتها، از قالب حق به جانب خود خارج شوند، خواهند دید، همان افرادی که در نظر آنان خون، مال، شغل و... شان مباح و حلال است، همین افراد در نظر دیگران، مجاهد فی سبیل الله، یا فدائیان خلق، و یا آزادخواهان، آزادمردانی و... هستند که به زعم خود برای جامعه و مردم خود مبارزه میکنند، و لایق تقدیر و حمایت هستند و... تا آویخته شدن از دار مجازات.
سیستم قضایی اسراییل نشان داده است که «اَشِدا عَلی الغیر و رُحَما بینهم ...» [5] نیز نیست، و با مجرم خودی و غیرخودی، به یک سبک و میزان برخورد میکند، برای این سیستم قضایی، تفاوت نمیکند که مجرم حاضر شده در پیشگاه دادگاه، نخست وزیر اسرائیل باشد، و یا قاتل فلسطینی شهروندانش، و از اعضای گروههایی محارب و مبارز مسلحی همچون حماس، جهاد اسلامی و...، و این قانون مدنی اسراییل است که حاکم است، و نه خشم حاکمیتی، و ایدئولوژیک و... لذا بین مجرم مسلمان و یهودی، در جمهوری یهود، رویه بیطرف قضایی و قانون حکم میکند، همچنان که امثال محمود عیسی که به راحتی حکم محارب دارند، از چنین سیستمی جان سالم به در میبرند.
و در آنسو این سیستم یقه نخست وزیر این کشور یعنی بنیامین نتانیاهو را، حتی در اوج جنگ و فرماندهی نبرد با هفت جبهه گسترده علیه اسراییل رها نکرد، و اکنون که دونالد ترامپ در پارلمان اسراییل حاضر شده است، تا به خاطر کمک به اسراییل در این نبرد، و ابتکار صلح خود، که به پایان جنگ و خونریزی، و بازگرداندن گروگانهای اسراییلی منجر شده، مورد قدردانی قرار گیرد، در قالب یک مهیمان، اما میهمانی ارجمند برای اسراییلیها، رسما از رئیس جمهور اسراییل میخواهد که نخست وزیرشان را به خاطر تخلفات مالی و فساد مالیاش مورد عفو قرار دهد، [6]
یعنی یقه او را که به خاطر فساد مالی که در سیستم قضایی اسراییل گیر است، را رها کند، جایی که راهی برای رهایی نیست، و تنها میتواند محکوم شود، و این رئیس جمهور اسراییل است که بعد از محکومیت، میتواند او را به درخواست بزرگترین و قدرتمندترین رهبر جهان، که اسراییل به او، حق حیات بدهکار است، و در حد کوروش کبیر، برای او قائلند، عفو کند.
حال این نحوه برخورد قوه قضائیه اسراییل با پرونده فساد مالی نخست وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو را با نحوه برخورد قوه قضائیه ج.ا.ایران با پرونده زمینخواری، خیانت در امانتِ املاک عمومی، و فساد مالی رئیس شورای امر به معروف کشور، و امام جمعه تهران آیت الله کاظم صدیقی، یا پرونده چای دبش و... مقایسه کنید، در حالی که پرونده این دو، به خاطر فساد مالی در دو سیستم قضایی ایران و اسراییل، مطرح شدهاند، و روند خود را یا طی کرده، و یا طی میکنند.
در پرونده کاظم صدیقی قوه قضائیه ایران آنقدر بدون عمل و خنثی ماند که متهم خود ابتکار عمل در پرونده خلاف و فساد خود را در دست گرفته، و بعد از مدتها انکار و... نهایتا با یک استعفا از امامت جمعه، به کل پرونده خود خط پایان کشید، اما پرونده بنیامین نتانیاهو، آنقدر در گیر و دار قضایی میماند، حتی قرار گرفتن او در مسند نخست وزیری، فرماندهی جنگ و... به دادش نرسیده، تا این که برجستهترین سیاستمدار جهان، یعنی دونالد ترامپ، به کمک آید، و در یک بزنگاه تاریخی، و در برابر چشم میلیاردها انسان که شاهد سخنرانی مهم او در پارلمان اسراییل هستند، از رئیس جمهور اسراییل تقاضا کند، تا بلکه بعد از محکومیت نتانیاهو، بگذرند و او را مورد عفو قرار دهند،
اما در کشور ما چنین متهمی در سطح کاظم صدیقی، اصلا به دادگاه نمیرود که با ادله آشکار و افشا شده در نزد افکار عمومی و توسط سوت زنان فساد و... محکوم شود، و بعد کسی بیاید و تقاضای عفو کند، و دیگری او را مورد عفو قرار دهد، و این در پروندههای امنیتی و سیاسی نیز صادق است، نحوه برخورد با پرونده مجرمان امنیتی و سیاسی در سیستم قضایی ج.ا.ایران، با نحوه برخورد با پروندههای مشابه همچون محمود عیسی و... نیز قابل مقایسه، و قابل تامل و درس آموزی است،
نمونه آن پرونده قتل شهید روح الله عجمیان (1401 - 1373) است، که به نوعی مشابه پرونده محمود عیسی و سه یار مبارز اوست، که در ایران به اعدام دو نفر در این فقره قتل انجامید، اما در کیس مشابه هر چهار نفر در اسراییل زنده میمانند و بعد از آزادی آخرین نفرِ دربند، از این تیم، با افتخار در قدس/اورشلیم جمع شده و عکس یادگاری جمعی در سرزمینهای اشغالی میگیرند، که به واقع بعد از افتخار مقاومت، این دوره افتخار سیستم قضایی اسراییل است که بلافاصله آغاز میشود که چنین افرادی از آن زنده بیرون میآیند،
اما در سیستم قضایی ما افراد کم سن و سال و جوانی همچون محمدمهدی کرمی (۱۰ آبان ۱۳۸۰ – ۱۷ دی ۱۴۰۱) و سید محمد حسینی (۲ اسفند ۱۳۶۱ – ۱۷ دی ۱۴۰۱)، دو نفر از متهمان این پرونده، در ۱۷ دی ۱۴۰۱ اعدام شدند، یا پرونده مجید رضا رهنورد (۲۶ خرداد ۱۳۷۸ – ۲۱ آذر ۱۴۰۱)، و یا نوید افکاری (۳۱ تیر ۱۳۷۲ – ۲۲ شهریور ۱۳۹۹) مثالهای دیگری از این دست است، که متانت حاکمیتی و مدیریت، فرو خواباندن خشم شخصی و حکومتی را میطلبید، تا جوانانی در حدود این سن که برخی تنها 21 سال سن داشتند، به چوبه دار آویخته نشوند، که این یک حقیقت است که قاتل و مقتول از شهروندان، و برادران ما در ایران بودند، و هر دو از ما هستند، که در دو قطبی ها در دو سوی ماجرا قرار گرفتهاند.
کشوری مثل اسراییل که در یک جنگ دائمی از سال 1948 با فلسطینیها و تمام کشورهای همسای خود، و اکنون دو تا سه هزار کیلومتر آن سوتر، با یمن و ج.ا.ایران بوده و هست، اما همچنان تعادل قضایی خود را حفظ، اعدام و چوبهدار را از سیستم قضایی خود حذف کرده، امثال محمود عیسی را از 33 سال قبل (1992) تا کنون در زندانهای خود زنده و سالم نگه داشته، و از گزند انتقامهای شخصی و حکومتی رها کرده و امروز در یک معامله، آنان را به دامن خانواده و یاران مبارز خود باز میگرداند!
چنین عملکردی یاد گرفتنی است، و عار نیست که یاد گرفته شود، حتی از اسراییلیها. چه میشود اگر سیستم قضایی کشور ما نیز خود را از لیست کشورهای اعدام کنندهایی، مثل چین، امریکا، عربستان و... جدا میکرد و به لیست کشورهایی میپیوست که از این خشونت آشکار دولتی دوری میگزینند، و اعدام و چوبه دار را که بازمانده از سیستمهای حکومتی از جمله قرون وسطاست را به کناری نهاده، و به جمع کشورهایی وارد میشد که گرفتن حق حیات را تنها از آنِ خداوند و طبیعت میدانند و میسپارند، و قتل حکومتی را هم، مثل قتلهای شخصی عملی نامناسب ارزیابی و در پیشگیری از خشونت و جنایت کم اثر و یا بی اثر میبینند، و آنرا از چهره ایران هم پاک میکرد.
تهران - چهارشنبه 23 مهرماه 1404 برابر با 15 اکتبر 2025
[1] - https://t.me/roshangari40 کانال تلگرامی روشنگری
[2] - «پس از بازگشت گروگانهای زنده، اسرائیل آغاز به آزادسازی زندانیان فلسطینی کرد، از جمله ۱۷۱۸ زندانی غزهای که در طول جنگ دستگیر شده بودند، و همچنین ۲۵۰ زندانی امنیتی فلسطینی دیگر که برای اعمال خشونتآمیز و جنایتکارانه با هدف قتل و ترور علیه اسرائیل، حبس ابد دریافت کرده بودند. در میان آزاد شدگان، اشرف حاجاجره وجود داشت که به اتهام حمله تروریستی که مسئول بمبگذاری «یشیوات بیت اسرائیل» در اورشلیم در سال ۲۰۰۲ بود، که در آن ۱۱ نفر کشته شدند، ۱۲ حکم حبس ابد داشت؛ بحر بدر که به اتهام کشتن ۹ غیرنظامی در بمبگذاری «تس ریفین» به ۱۱ حکم حبس ابد محکوم شده بود؛ ایهم کامامجی که به اتهام دست داشتن در ربودن و قتل ایلیاهو آشری در سال ۲۰۰۶ به دو حکم حبس ابد محکوم شده بود؛ محمد ابو طبخ که مغز متفکر بمبگذاری تقاطع «مجیدو» بود که در آن ۱۷ نفر کشته و تعدادی زخمی شدند؛ و ایاد ابو الرب، فرمانده جهاد اسلامی فلسطین در جنین که مسئول سه حمله انتحاری در اسرائیل، از جمله بمبگذاری بازار «حدرا» بود که منجر به کشته شدن ۱۳ اسرائیلی شد؛ و رائد شیخ که به دلیل دست داشتن در قتلعام رامالله در سال ۲۰۰۰ زندانی شده بود و...»
[3] - «اى فرزندان عبدالمطلّب! مبادا پس از من دست به خون مسلمانان فرو برید [و دست به کشتار بزنید] و بگویید، امیر مؤمنان کشته شد، بدانید که فقط قاتلم باید قصاص شود. مراقب باشید؛ هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید».
[4] - چشم در برابر چشم یا قانون مقابله به مِثل اصلی است که در آن به فردی که مجروح کرده یا خسارت زدهاست به همان میزان آسیب زده میشود یا دربرداشتهای متعادلتر، قربانی به میزان ارزش آسیبدیدگی و برای جبران، خسارت دریافت میکند. این قانون از قوانین قدیمی بشری است و مواردی همچون قصاص، خونبها و انتقام نیز در راستای آن انجام میشد. سوره مائده آیه 44 : « و ما بر آنها به طور قانون و حكم در تورات، ثبت و ضبط كردهايم كه: در امر قصاص بايد جان در مقابل جان؛ و چشم در مقابل چشم؛ و بينى در مقابل بينى؛ و گوش در مقابل گوش؛ و دندان در مقابل دندان؛ و هر يك از أعضاء و جوارح، زخم و جراحتى كه وارد شود، بايد در مقابل همان عضو و جارحه، مانند همان زخم و جراحت قصاص شود. و كسى كه عفو كند اين عفو و گذشت كفّارۀ گناهان او خواهد شد؛ و يا كفّاره و پوشش جنايتِ جانى در جنايتش قرار مىگيرد و كسانى كه حكم نكنند به آنچه خداوند نازل كرده است پس آنها ستمگر و ظالم مىباشند.» وَ كَتَبْنٰا عَلَيْهِمْ فِيهٰا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصٰاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفّٰارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اللّٰهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّٰالِمُونَ.
[5] - قسمتی از سوره فتح آیه ۲۹ : «محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند ...» «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ...»
[6] - رئیسجمهور آمریکا بنیامین نتانیاهو «یکی از بهترین رئیسجمهورهای دوره جنگ (نتانیاهو، نخستوزیر) است. و ادامه داد «من یک ایده دارم. آقای رئیس، چرا او را عفو نمیکنی؟ او را عفو کن.»


