چاپ کردن این صفحه

افغانستان، ایجاد برده داری، به وسعت یک کشور، به بزرگی یک ملت

26 مرداد 1400
Author :  
یکی باید بر این فرایند سر بریدن انسان بر آستان درب ظلم و بردگی ترمز توقف زند

 

داستان جانسوز سقوط یک ملت به قهقرا در چند روز؛

این روزها ملل دنیا در بهت و حیرت، و البته سکوتی شرم آور، ناشی از بی وجدانی و بی تفاوتی جهانی، شاهد سقوط یک ملت، یک کشور، یک دمکراسی نوپا، یک آزادی نیم بند و... در دهان گشاد و بیرحم گرگ های جهل و بردگی بود؛ تا تنها طی چند روزی ناچیز، اندوخته سال ها امیدآفرینی، و امید افزایی و حرکت قدم به قدم به سوی پیشرفت و توسعه، به خاکستر سقوطی دردناک در قهقرا و واپسگرایی تبدیل شود، سقوطی به یک استبداد مخوف دینی و داخلی، و وابستگی حاکمان دست نشانده، به مافیای پشت پرده تروریسم بین الملل.

و البته در حالی که دنیا، و حتی همسایگان این مردم مظلوم، آنان را در این درد و رنج ناشی از هجوم زنجیرهای بردگی و اسارت، رها کرده بودند، و بلکه بعضا، از پشت هم به آنان خنجر زدند، همه شاهد خرد شدن، آنچه شدند که این ملت از عزت و کرامت انسانی اندوخته بودند، که اینک در زیر بهمنی از هجوم سنگدلانی مسلح به زنجیرهای جهل، بردگی و بندگی دفن می شد، در حالی که این عمله های ظلم در غیر انسانی ترین روش، با تکیه بر تفنگ و زور، و رعب ناشی از غارت و تجاوز، بر اریکه قدرت قرار گرفتند، و بدین گونه حق الناس یک ملت در زیر خروارها ایده ظالمانه ی عده ایی که خود را وابسته به قطب عالم حق، و حق مطلق می دانند، لگد کوب و دفن می گردید.

صحنه های هول انگیز فرار این مردم غافلگیر شده، از در رسیدن حاکمیت ایدئولوژیک اسلام طالبانی، زنده کننده مرثیه تکراری و بی پایان روند مهاجرتی را از زیر خاکستر سوزان منطقه ما بیرون کشید، که بسیاری از ملت های خاورمیانه و شمال افریقا، سال هاست که دامنگیرش شده اند، و آنان را سیل وار به سوی اروپا و امریکا، روانه کرده است.

مردم دیار مسلمانی، سال هاست که گروه گروه از تمامی علایق وطنی، تاریخی، ملی و خانوادگی خود دست کشیده، از داشته و اندوخته خود دست شسته، راهی غربت و "بیدرکجا" ها می شوند، و در این مسیر هر روزه شاهد غرق شدن بسیاری از آنان، در میان آب های سرد، بین ملل عقب نگهداشته شده، و پیشرفته هستیم.

سقوط جوانان کابلی از چرخ هواپیماهایی که برای خروج اتباع دیگر کشورها به فرودگاه کابل فرستاده شده بودند، لکه ننگ ابدی بر دامن کسانی خواهد بود، که خود اسیر جهلی عمیق و تاریخی اند، و به نام مذهبی رهایی بخش، بردگی را برای ملل خود تئوریزه و با توسل به زور و ایجاد ترس و ارعاب، به اجرا در می آورند، و در حالی از رهایی و آزادی ملل خود سخن می گویند، که زندگی در سیطره آنان، زندانی بزرگ و حقیقی، برای روح و جسم ملت های تحت سلطه آنان است،

و جوانانی از این دست، که تنها جرعه ایی ناچیز از زندگی با کرامت و آغشته به کمی آزادی را، چشیده اند، به امید فرار از زندگی تحت سیستم ایدئولوژیک اسلام سیاسی آنان، حتی آویزان چرخ هواپیمایی می شوند که برای فرار اتباع ملل دیگر، از صحنه آتش حضور آنان آمده اند؛  این حرکت باشندگان کابل، فریاد به جان آمدگانی است که به امید نجات، خود را از برج چند طبقه آتش گرفته ایی، به پایین پرت می کنند، تا از آتشی که به دامان شان افتاده است، به دامن دردناک مرگ، و یا درصد ناچیزی از امید رهایی فرار کنند.

بله، امروز سرنوشت یک ملت، اندوخته خراسانیان از زندگی خدادادی، دار و ندارشان، کسب و کارشان، و یک دنیا امید که بعد از ده ها سال مبارزه با سلطه خارجی و استبداد داخلی بدست آورده بودند، به قیمتی که نمی دانم چقدر ناچیز است، به فروش رفت، و امروز در بده بستان های سیاسی منطقه ایی و جهانی، میان دست های ناپاک سیاسی، رد و بدل می شود.

این است وضعیت ما و همزبانان و هم کیشان ما، که در تنوره مبارزه برای قدرت گیری یک عده خشک مغز جاهل و قدرت طلب مدعی انسانیت گرفتار آمده اند، که اگر حتی به ادعای مسلمانی خود هم پایبند باشند، باید ذره ایی به اصل و اساس هر دین، که همانا لزوم احترام حق الناس است، باید ایمان و تعهد عملی داشته باشند، در حالیکه تعهدی به حق هیچ انسانی از مسلمان و غیر مسلمان ندارند، و از کیش و مرام شان، و از اسلام ادعایی اشان، بویی از حق الناس، و رعایت حد و حدود انسان ها، و حفظ کرامت و عزت و آبروی آنان، نمی آید،

اسلام ادعایی آنان نیز، تنها صدور مجوز جنایت بیشتر، پرده دری، حریم سوزی از دیگران و... را بر عهده دارد و بار این خفت را بر دوش می کشد، از این روست که در نتیجه حرکت این عمله های ظلم، یک ملت در محدوده یک کشور، با کل دار و ندارش، به معامله بردگی و اسارت گذاشته، و به حراج بی حرمتی و قهقرا برده می شوند.

جنایت و ظلم این مدعیان اسلام و انسانیت، در حد و اندازه معامله ایی، به بزرگی و وسعت حراج حق یک ملت برای داشتن زندگی، کرامت، و عزت است، که به خرج حاکمیت عده ایی داده می شود، که به قول خود می خواهند حاکمیت خدا را بر زمین گسترش دهند، در حالی که برآیند حضورشان، غارت تمام آن چیزی است که خداوند به انسان ها، از زندگی و عزت و کرامت داده است، و به یغما رفتن دار و ندار مردم تحت سلطه آنان است.

در کیش و مرام این نوع مسلمانان، حق الناس هیچ جایگاهی نداشته، و حق الله هم، به تمام، در خدمت صدور مجوز ظلم و سیطره است، تا به ایجاد برده داری هایی به بزرگی یک کشور، و به وسعت یک ملت منجر گردد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی

موارد مرتبط