کرنش مقابل گناه کاران در حق بندگانت، مرا ویران می کند

خدایا باز دوباره نشانم دادی که زندگی، آبرو، مقام، موقعیت مان و در واقع همه چیزمان به مویی بند است و به خواست تو، در موقع مقرر، وزش باد ِ بالِ مگسی طوفان می شود و همه چیزمان را به باد می دهد، و از جاهایی که محکمش می پنداریم، می کند.

خدایا عاقبت ما را به خیر کن؛ سعی ام بر عدم تسلیم در مقابل گناه بوده است پس تو هم در مقابل مرگ و پایانی رارقم زَن تا در حالی که ایستاده ام و به پای هیچ خَسی زانو نزدم، پایانم را رقم زنی.

خدایا خار شدن در مقابلت را افتخاری ارزشمند می دانم، ولی حتی تعظیم و کرنشی در مقابل بندگانت، خصوصا گناه کاران در حق بندگانت، مرا ویران می کند، پس ما را ذلیل بندگانت نکن، اسیری به درگاهت را به آزادی از تو ترجیح می دهم، سجده و رکوع بر تو را به آقایی ناشی از باج به بندگانت ترجیح می دهم.

بار خدایا راهی قرار ده که در دام خدعه گران و غارت گران ایمان و انسانیت گرفتار نشویم.  

+ نوشته شده در شنبه یکم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 12:33 شماره پست: 892

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.