پندارند که دارند، باش تا پرده بردارند

پیرهراتِ مان[1] می فرماید:  

"پندارند که دارند        باش تا پرده بردارند"

این سخنِ پیر فرزانه حضرت خواجه عبدالله انصاری را باید با آب طلا و به خطی خوش و خوانا نوشت و قاب کرد و به جای عکسِ صاحبان قدرتی قرار داد که مرسوم شده است تا در همه دفاتر در همه جهان نصب شوند که وجودشان بر سر افراد حاضر در آن دفاتر اثر تربیتی خاصی ندارد.

باید این جمله را بر سَردرب دفاتری نصب کرد که صاحبان آن دفاتر به خاطر حضور در آن قدرت و نفوذی برخوردار شده اند که همین قدرت گاه باعث طغیان شان می شود و یادشان می رود که چه بودند، که البته در واقع هیچ نبودند و این میز آنان را صاحب قدرت کرد و همین صحنه امتحانی خواهد بود که خداوند چند صباحی در اختیارشان نهاده که حتما انتها خواهد داشت که اگر نداشت به آنان نمی رسید زیرا گردن فرازهای بسیاری پیش از این بودند که بر جایگاه خود می ماندند و این کرسی بدانان نمی رسید.

معمولا بی جنبه ها بر فراز این کرسی ها خود را فراموش کرده و هرچه نفس سرکششان می طلبد را به فعلیت در آورند و به ریش خلایق زیر دست خود می خندند که نشدنی ها را شدنی کردیم و آب از آب تکان نخورد. فارغ از این که بعضی از تصمیمات نابخردانه اشان چه بر سر دیگران می آورد، چه زندگی هایی که نابود و یا سیاه می کند، چه حق هایی که ناحق می گردد و...

حضرت پیر هرات این مدعیان داشتن ها را به فانی بودن این داشته ها دلالت می دهد و مورد خطاب قرار می دهد که پندارند که صاحب قدرتند و در آن ابدی، ولی روزی که پرده برافتد خواهند دید که چقدر حتی در همان اوج قدرت فقیر بودند و خود را غنی می پنداشتند و امر بر آنان مشتبهه شده بود که دارند حال آنکه در همان حال مشخص بود که ندارند و بر آنچه داشتند چنان تاخت و تاز کردند که همه موازین فراموششان شده بود.

 

 

[1] - پیر هرات یا همان خواجه عبدالله انصاری است که در سال 485 هجری در هرات از دنیا رفت و همانجا مدفون است. هرات مان از این جهت گفتم که از آخرین نقاطی است که از ایران جدایش کردند.

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه ...
ذلت دروغگویی اینکه چرا افکار عمومی و حتی خواص در حکمرانی حاضر به پذیرش تکذیب سفیر در مورد به غارت ر...
- یک نظز اضافه کرد در درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه ...
امنیت روانی زندگی نباتی اینکه مقام معظم رهبری انتشار دیدگاه، تحلیل و نقد کارشناسی مغایر با خواست تم...