تو از ما پیشروتری برادر آریایی من - اما این همه انتظار از این طبیعت چیست؟!

برادر هندو و آریایی من! سوالی همواره مرا به خود مشغول کرده بود که تو چطور و چرا به رود گنگ (آب)[1] و... ایمان آوردی و باز همچنان در این عصر یکتاپرستی بر ایمان خود بر طبیعت باقی مانده ایی، و حتی برای مردن هم بدو پناه می بری[2]و یا خاکستر تن رنجور از ظلم و رنج روزگارت را که اکنون سوخته و به خاکستر تبدیل شده است را نیز بدان می سپاری، تا آرامش یابد و زخم های بی شمارش التیام یافته و در تولدی دوباره بی عیب و نقص بتواند خود را بروز دهد؟!

 این همه انتظار از این طبیعت چیست؟!

اما از وقتی به طبیعت اطراف خود در تعمق و تعقل نگاه می اندازم  می بینم که همین طبیعت است که هر ساله در یک زایشی خداگونه همه نوع نعمتی را برای مان فراهم می کند و همین جاست که می توانم شهادت دهم که تو به درستی مادران و عناصر زایشگر زمین را یافته و شناخته و به ستایش آب و نور[3] و... اقدام کرده اید و در زمانی که خالق آنان بر شما پوشیده بود به آنها رو نمودید.

اما ای اجداد من! اصلا غمگین نشوید که به کشف خالق هستی مفتخر نشدید، ماکه شدیم هم (در عصر پرشتش خدای یگانه) باز روزیده بزرگ را فراموش کرده و در بین خلایقش به دنبال روزی دهنده هستیم تا بساط شکم مان برقرار باشد و لذا انسان هایی هم بر این موج سوار شده و بساط سلطنت خود بر سر ما گسترانیده اند و هر یک بر قطعه ایی و جمعیتی از ما حکمرانی می کنند، و باید بگویم باز تو از ما پیشروتر بودی که از سلاطین عصر خود عبور کرده و خداوندگارانی بزرگتر همچون آب و نور را برای پرستش انتخاب کردید و به تقدس آن پرداختید، که به واقع زایشگرانی قهارند. 


[1] وجعلنامن الماء کل شی ء حی (آیه سی سوره انبیا) هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم

[2] پیران سالخورده هندو برای طی آخرین ساعات عمر خود به بنارس (وارانسی یا کعبه هندوان) می روند تا در آنجا بمیرند و یا بدن مردگان را در آتش سوزانده و خاکسترش را به گنگ می سپارند.

[3] عنصر اصلی در فلسفه ایرانی که در افکار و فلسفه سهروردی بزرگ نیز منعکس شده است  

 

+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ ساعت 9:28 AM توسط سید مصطفی مصطفوی  | 3 نظر

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.