فعلا ما زمینیان را به آسمان دسترسی نیست

این روزها در نقطه نقطه ی سرزمین های اسلامی و غیر اسلامی تفکراتی خود را نمایان کرده اند که هر کدام داعیه نمایندگی از خداوند دارند و خود را نماینده خدا دانسته و لذا هر یک ریاست بر جهانیان را خاص خود می دانند و در راه کسب، تحکیم و توسعه این ریاست، هر اقدامی را برای خود مجاز دانسته و حتی آن را عین عمل صالح می دانند و جزای این اعمالِ (گاه جنایت بار) خود را بهشت می پندارند و...

اما آنچه از پیامِ ختم نبوت و آنچه از اسلام و روند کار و پایان پرونده وحی دیده ایم این شاید باشد که خداوند با ختم نبوت و وحی نشان داد که دیگر نمی خواهد بشر را از طریق آسمان و دست های مستقیم آسمانی به راهی بیاورد که خود می خواهد و این تصمیم و رشد بشری، این قوانین و سنت خداوندی، این زمین و زمینیان و... هستند که باید راه خود را بیابند و پیش روند و البته اکنون قرن هاست که انسان در این مسیر با همه ی کم و کاستی هایش در حال حرکت آزمون و خطاست و سعی می کند راه خود را در این بین بیابد و در این مسیر به دست آورد هایی (میراث بشری) هم دست یافته است، که بسیار ارزشمند و راهگشاست.
اگرچه حکومت صالحان واقعا منظور و خواست بشر و خداست، و مطلوب هر دو، ولی این که چه کسی از بین ما انسان ها صالح است، چیزی است که فقط خدا می داند و کشف صالح توسط بشر بسیار مشکل و شاید محال است، تنها خداست که آگاه به سِرّ درونِ انسان است و درون افراد بعد از قرار گرفتن آنان بر سریر قدرت است که برای ما مشخص می شود و آن موقع است که می توان گفت آیا طبق اصول حرکت کرده اند و یا نه.
قضاوت در خصوص داشتن شایستگی ها، قبل از آزمون، امری عبث است و معلوم نیست بعد از به قدرت رسیدن همیشه به همان مسیری بماند که باید باشد، و این که آیا منتخب و مکشوف ما بعد از تسخیر کرسی قدرت خود را مقید به اصول و قانونی که باید اجرا کند می داند و در این مسیر خواهد بود و یا خیر و... بعدها مشخص می شود.
لذا بشر فاقد معصومیت از گناه و خطا، قابل اعتماد نیست و نخواهد بود؛ نمونه اش انسان های بزرگی است که در تاریخ اسلام در کنار آخرین پیام آور خداوندی تربیت شدند ولی رفوزه های بزرگ شدند و از صحابه خاص رسول خدا (ص) چه پرونده هایی از جنایات و اشتباهات بزرگ و چه میراث بدی که به جای مانده است و لذا تنها راه برای مبنا یابی تبدیل خواست و انتظارات به قانون و قرار دادن قانون به عنوان مبنا و صراط است و نه این که فرد یا افراد مبنا قرار گیرند، که افراد هر لحظه آماده افتادن به لغزش و انحرافند، حتی اگر انسان هایی پاک بوده باشند.
آنچه می تواند انسان را کنترل کند قانون نوشته شده و ناظرانی بالا دست و قدرتمند است، نه خدا (که بعد از ختم نبوت و غیبت، حداقل تا ظهور منجی کار انسان و جهان را به انسان و سنت خود محول کرده)، و نه حتی قوای درونی انسان که هر لحظه کنترل را از دست آدمی می ربایند و او را به راه شر می برند و این موارد راه تضمین شده ایی برای کنترل انسان بر تخت قدرت نشسته نیستند.
در مورد منجی (عج) هم طبق اعتقاد ما مسلمانان، خداوند منجی (عج) را قرار داد تا هر موقع که صلاح دید اعزام نمایند ولی اکنون حداقل 13 قرن (یعنی سیزده نسل) از غایب شدن منجی (عج) می گذرد و خداوند صلاحی برای اعزام ایشان ندیده است و معلوم هم نیست که مصلحت ظهور منجی ما چه موقع خواهد بود و منجی های مد نظر ادیان دیگر هم به همین سرنوشت دچار شده اند، لذا این ماییم که باید با کمک عقل و وحی راه خود را بیابیم و این راه های زمینی است که در دسترس ماست.

 

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۴ ساعت 14:27 شماره پست: 851  

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.