محمد (ص) معجزه یی به بزرگی افق خلق بشریت

محرم و صفر ماه های اند که خبرهای بدی برای بشریت به ارمغان آورده اند. وقتی انسان به اتفاقات این ماه نگاهی می اندازد دلش آب می شود خصوصا آخر صفر که مصادف است با رجعت یتیمی کوچک اما به بزرگی افق آفرینش انسان، که زندگی اش آنقدر عجیب است که به افسانه ها می ماند. او و خداوند دست در دست هم داده، آنقدر به زندگی کوتاه شصت و سه ساله اش پیچ و خم و بالا و پایین دادند که سروده ایی حماسی و در عین حال داستانی مملو از عشق و انسانیت را خلق کردند؛ افسانه یی که انگار به قلم تواناترین ها و داناترین ها به اسرار آفرینش سروده شده بود.

او مردی است در قلب صحرا، جایی که خشونت طبیعت به همراه سقوط و اضمحلال انسانیت بشر، محیطی کثیف و خشونتی در صحرانشینان ایجاد کرده که قلب های شان را از سنگ و دل هاشان را همچون درنده ترین های طبیعت کرده بود. او در چنین جامعه یی رسم جوانمردی در پیش می گیرد و انگار تافته ایی جدا بافته از جمعی است که در آن قرار گرفته، در اوج بی صداقتی ها، توحش، بشر غرق شده در فساد فکری و روحی؛ جوانمردی صادق، پرهیزکاری راعی، مهربانی بی غل و غش، امینی رقیق القلب، عاشقی بی عیب، در عین حال شجاع مردی که دلش به وسعتی است که توانایی تحمل هولناک ترین هجوم های غم و مصیبت و صحنه ها سخت را دارد. زیبایی چهره، رفتار و افکار مناسب و زیبایی درونیش از او انسانی دلبر ساخته که دل هر انسانی را که کوچکترین زمینه یی از خیر در وجودش باقی باشد را همچون آهن ربایی قوی جذب می کند تا بدانجا که لحن گفتارش که با قرآن همراه شده گوش ها را تیز، و سحرگونه دل ها را مجذوب خود می کند و دشمنانش برای دوری از تیغ بُران نفوذ کلام و صوتش توصیه به بستن گوش هاشان، هنگام سخن گفتنش می کنند تا بلکه تیغی بُران بر پرده تاریکی اطرافشان نشود و محفل خفاشی اشان را به نور حق ندرد و روشن نگرداند. این زیبا گل و سر سبد خلقت بشریت که خود معجزه یی عظیم بود در بیست هشتمین روز ماه صفر سال بیست و سه هجری (632 م) به خدا پیوست زیرا بیشتر به او شبیه بود تا به این جهان و این جهانیان. شخصیت و رفتار او باعث شده است که حتی غیر مسلمانان نیز در مقابل بزرگی او سر تعظیم فرود آورند.

مهاتما گاندی (رهبر انقلاب و استقلال هند) در این زمینه گفته است :

"مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ می کرد به واسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال توده های کشورهای مجاور شد."

و یا جواهر لعل نهرو (از رهبران استقلال و اولین نخست وزیر هند بعد از استقلال از بریتانیا) عنوان داشته است که :

"محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهان گشایی توانا، قانون گذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد."

آری او آمد و رفت و دل هایی بی شمار را به داغ خود نشاند، که بودنش برای بشر خیر و سعادت بود، دریغ که خداوند از چنین مخلوقاتی به تعدادی کم به بشریت عرضه داشته؛ ولی وقتی تصمیم به ارایه هم گرفت، چنان هنرنمایی کرد که چشم هایی را در طول تاریخ خیره خود نمود و خواهد کرد. فرزندان این بزرگ مرد تاریخ بشریت که فوران و بروز کامل انسانیت بود، نیز نسخه ی تکراری از او شدند، امام حسن مجتبی (ع) که بیشترین شباهت را در صورت و سیرت به جدش داشت، در همین روز به او پیوست، و یا علی بن موسی رضا (ع) که چشمه هایی از شخصیت رسول اکرم (ص) را در ایران به نمایش گذاشت و در همین جا ماندگار شد تا نگینی بر انگشتری خراسان بزرگ و فرهنگ پرور شود؛ و تا ابد سبزی قبه سبز نبوی (ص) را منادی باشد. 

فقدانِ شان را به سوک می نشینیم که از فقدان شان فقط به خداوند باید شکوه برد و تنها اوست که می تواند جبران کننده این خسارت اعظم باشد.

 

+ نوشته شده در دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:32 شماره پست: 372

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.