مرگ نعمتی بزرگ از سوی خداوند متعال و قابل شکر

گر چه برای ما انسان ها ممکن است مرگ نعمتی به نظر نیاید و آن را بخشی از خشم خداوند و یا محدودیتی از ناحیه باری تعالی دیده ٫ ولی تا انسان مشکلاتی را درک نکند بر ضرورت نعمتی آگاه نمی شود.

تصور کنید انسان هایی را که به بیماری های لاعلاج مبتلا هستند بارها شاید از نزدیکان خود شنیده باشیم که "خدایا دیگر نمی توانم تحمل کنم مرگم را برسان" و حقیقتا مرگ برای آنان نعمتی جهت خلاصی از رنج شدید و جان کاه بیماری و درد خواهد بود و این دعا را از ته دل می کنند.

و یا تصور کنید اگر مرگ نبود و مستبدین فرصت بیشتری می یافتند چه بر سر خلایق خداوندی که نمی آوردند؟ و تنها برای برخی از ملت ها این مرگ است که تنها راه خلاصی آنان از ظلم را باز می کند و برای رهایی خود تنها به انتظار مرگ استبداد پیشه حاکم بر خود نشسته اند و چنان در نتیجه حرکت خود نا امیدند که تنها راه نجاتشان را در مرگ دیکتاتور می بینند. 

و یا ستم دیدگانی را تصور کنید که قلب هایشان از درد جور و ستمی که بر آنها رفته هر روز در فشار است و این جاست که مرگ است که صحنه حساب را پیش خواهد کشید و ترازویی کاملی را به میان خواهد آورد که بتواند مقدار ظلمی که رفته است را محاسبه و جزایش را ابه مقدار عمال کند و...

خداوند در قرآن کریم چندین بار مرگ و زندگی را با هم آورده است ولی در این بیانات قرآنی مرگ بر زندگی اولی فرض شده و ابتدا مرگ و سپس زندگی بیان شده است از جمله آیه شریفه الذي خلق الموت والحياة ليبلوكم أيكم أحسن عملا وهو العزيز الغفور همانگونه که مشاهده می شود خداوند ابتدا از خلق مرگ و سپس زندگی در این آیه ذکر به میان می آورد گویا مرگ در فلسفه حیات انسان برای خداوند مهمتر بوده است.

پس مرگ نعمتی است که به هزاران دلیل دیگر باید آن را در زمره بزرگ نعمت های خداوندی در نظر گرفته و شکرش را بجا آورد که اگر نبود چه ها که بر سر ما آدمیان نمی آمد که تصورش نیز بسیار زجر آور است. خداوندا برای تمام نعمت های که عطا فرمودی و از جمله نعمت مرگ شکر تو را بجا می آوریم و از درگاهت مرگی عزتمند و آنرا آغازی بر نعمتی دیگر برای خود و بندگانت آرزو داریم. 

 

+ نوشته شده در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:21 شماره پست: 269

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.