با چه تضمینی بگویم که از تو بهترم

برادر و خواهرم که روزه دار نیستی! همانگونه که انتظار دارم تو به انتخاب منِ روزه دار برای عمل به این سنت ادیان توحیدی احترام بگذاری، من نیز به انتخاب تو احترام می گذارم، که نخواهی بهر دلیلی روزه دار باشی؛ نه روزه گرفتن من باید حامل خسارتی به تو باشد، و نه خوردن روزه توسط تو، به من واجد خسارتی خواهد بود، تو مختاری که بدین رسم ادیان توحیدی و... عمل کنی یا نکنی؛ همانگونه که من مختارم که بدان عمل نمایم یا ننمایم، نه از گرفتن روزه ی من بر خداوندگارم چیزی افزوده خواهد شد، و نه از نگرفتن تو بر دامن کبریایی اش گَردی خواهد نشست.

 قدیمی ها مَثل خوبی داشتند و می گفتند "عیسی به دین خود، موسی به دین خود"، چه لزومی دارد که من مثل تو باشم، یا تو مثل من؛ هر کدام مان موجوداتی مختار و انتخاب گریم، تو سوی انتخاب خود باش و من هم سوی انتخاب خود، خواهم بود؛ زیرا هیچ اجباری در دین نیست[1]، و منِ معتقد با توی غیرِ معتقد، در کنار هم جامعه ایی خواهیم ساخت پر از تحمل و بردباری، پر از آزادی و انتخاب، پر از مهر و شفقت و...

 اگر خالق و صاحب این جهان، جامعه ایی یکدست روزه دار و یا یکدست مسلمان و... می خواست خود به ساختنش هم شایسته تر بود و هم با اختیار و تواناتر.[2] پس او اگر یکدستی را نخواست، من چکاره ام آن را بخواهم و به سوی ساختش حرکت کنم. بگذار مخلوقات این عالم خود انتخاب کنند که چگونه باشند.

به قول دوست روزه دارم که هنگام قرائت قرآن امروز، وقتی به آیه 12 سوره اعراف رسید گفت، "می دانی شروع شیطان کی بود" گفتم نه ، گفت از وقتی بود که گفت "من از او بهترم" ؛ بله این آیه قرآن، بدین امر شهادت می دهد که خداوند از درِ مواخذه به ابلیس فرمود: "چه چیز تو را مانع از سجده (آدم) شد که چون تو را امر کردم نافرمانی کردی؟ پاسخ داد که من از او بهترم، که مرا از آتش و او را از خاک آفریده‌ای."  

 حال چه تضمینی وجود دارد که من روزه دار بر تو روزه خوار، ارجح باشم، حال آنکه ممکن است تو از من بهتر باشی و بخاطر خصوصیتی، کاری، عملی، رفتاری، شفیعی، نیتی و... بر بسیاری از روزه داران سبقت گیری ما را نهاده و نزد پروردگارمان عزتی بلند یابی.

 

[1] - آیه 256 سوره بقره "کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست. لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ"  و یا آیه آیه 28 سوره هود که می فرماید" نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه می‌گویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آنکه شما تنفّر اظهار می‌کنید؟ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ"  و یا آیه 99 سوره یونس که می فرماید " و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟ " 

[2] - آیه 99 سوره یونس "و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ"

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.