پایان ترامپیسم؟

برگرفته از روزنامه نیویورکر

نظرات (2)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

آیا فراموش کرده‌اید؟
Posted: 23 Nov 2020 10:04 AM PST
کلمه – ابوالفضل فاتح
بسمه تعالی
در پی انتخابات آمریکا شاهد یک سلسله اقدامات تحریف گرایانه و موهن از سوی حامیان جریان انحرافی در انتخابات ۸۸ بوده ایم. از جمله نشریه متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی، اقدام به انتشار تصویری موهن از آقای مهندس میر حسین موسوی نخست وزیر حضرت امام (ره) و دولت دوران پرافتخار دفاع مقدس نمود که بیشتر اقداماتی انفعالی و برای فرار از فشار افکار عمومی در قبال انحراف آن روزهاست. این که شما منتقد و یا مخالف مهندس موسوی هستید، باشید، ایرادی هم ندارد. انتقاد موهبت است و مخالفت مبتنی بر مبانی نعمت. میلیونها ملت هم مخالف بسیاری از بی قانونی ها وتحریف ها و رفتارهای این چنینی شما هستند. بارها عرض شده است، که پیشرفت جوامع در چند صدایی و پذیرش نقد مخالفان نهفته است، نه سیلاب دروغ!
رفتارهای اخیر، ابراز مخالفت با یک مخالف نیست، که همان سیلاب دروغ و مغایر با معیارهای پذیرفته شده ی مذهبی، حقوقی، اخلاقی و انسانی است. رویکردی آکنده از توهین و افترا و ظلم، آن هم به شخصیتی است که در حصر به سر می برد و امکان دفاع از خود را ندارد و در حال حاضر نیز دوران ابتلا به بیماری کرونا را می گذراند. همچنین، این گونه اقدامات از نظر تعلقات ملی محکوم است، زیرا یک نشریه انگلیسی زبان ایرانی، در برابر مخاطب خارجی خود، شخصیتی هموطن با سوابق طولانی در انقلاب و شدیدا علاقمند به سرنوشت مردم و کشور را کنار یکی از منفی ترین شخصیت های آمریکایی قرار داده است، که نوعی مردم فروشی است. علاوه، این گونه اقدامات از منظر موازین حرفه ای و روزنامه نگاری، انحراف وغلطی فاحش و زرد، سوء استفاده از رسانه ها برای یک فریبکاری آشکار است، زیرا کمترین معیارهای اطلاع رسانی واقع گرا را نداشته و خالی از حقیقت، آمیختن حق و ناحق و تحمیل دیدگاه کاملا حزبی به محتوا، با هدف دامن زدن به تنشی غیر مسئولانه است. این همان مکتب و شیوه ی پروپاگاندای سیاه است که نتیجه ای جز انحراف افکار عمومی برای جلب رضایت قدرتمندان ندارد. می دانم که همکاران شریفی در آن نشریه مشغولند. معدود مدیرانی که آشنایی لازم با قداست قلم و شرافت خبرنگاری و حرمت کار رسانه ای ندارند، در مجال محدود حضور سفارشی و تحمیلی خود چنین کرده و این نشریه را با «ترامپ تایمز» و ارگان حزب ترامپ در ایران اشتباه گرفته اند. جورنالیزم تعریف دارد و نباید به وادی زوال حقیقت بیفتد. نشریه برای رسانه بودن انصاف و وجدان هم نیاز دارد. ای کاش امثال این نشریات به فلسفه ی خود باز گشته و صدای آزادی و انسانیت در جهان می شدند.
کیست که نداند، داستان انتخابات ۸۸ ایران با آمریکای ۲۰۲۰ متفاوت است؟ انتخابات آمریکا الگوی ما نیست و نیز اشکالات خاص خود را دارد، اما نه آن اشکالات حل شده در اغلب انتخابات جهان، که متاسفانه ما به آن مبتلائیم. اگر چنین جفایی نمی کردید و اخلاقا مجبور نبودم، هیچ علاقه ای به بیان نداشتم چرا که در شرایط دشوار فعلی کشور بازگشت به مسائل حل نشده را ضروری نمی دانم و علاوه بیم دارم تنزیه بیگانه شود که البته مخاطبان هوشمند، درک می کنند و مراقبت دارند. کسانی که چنین مقایسه هایی می کنند اگر ذره ای انصاف داشتند حتما متوجه بودند در آمریکا بالاترین مقام کشور نسبت به نتیجه انتخابات شدیدا معترض است، اما نهاد انتخابات به گونه ای طراحی شده است که کمتر مقام قضایی یا امنیتی می تواند در جلب رضایت او (یعنی بالاترین مقام آمریکا) قدمی معنی دار بردارد. حتما آنها دیده اند که رئیس جمهور معترض انتخابات، نامه به قضات که حتی برخی منصوب او هستند، می نویسد و صریح می شنود که اعتراضش وارد نیست. و لذا او هنوز دست و پا می زند تا شاید به نتیجه ای برسد، اما یک به یک ایالت ها ادعاهایش را رد می کنند. اما شاید مهمتر از استقلال قضا که دست رد به تمناهای یک رئییس جمهور متوهم می زند، این است که در دوران اعتراضات انتخاباتی کسی متعرض ستادهای معترضان نشده است. و کسی، کسی را به سرکوب و ضرب و جرح و زندان تهدید نکرده است. ودر این حال رقیب او، یعنی رقیب عالی ترین مقام آمریکا، با تاکید و تصریح همان شب انتخابات می گوید به پیروزی خود اطمینان دارد، و پیش از تایید نهایی انتخابات، جلسات مدیریت کشور برای دو ماه بعد را برگزار و از سران کشورها تلفن تبریک دریافت می کند. این هاضمه ی سیستم و جریانات سیاسی کشوری است که به شدت با سیاست های جهانی آن مخالفیم اما دلیلی ندارد که در این موارد نیاموزیم.
اما در سال ۸۸ داستان چگونه است؟ شاید به خاطر نمی آورید! یادتان هست که قبل از انتخابات بسیاری از مقامات عالی و ستاد انتخابات و بسیاری از نهادهای نظارتی و امنیتی و نظامی علنی و یک کاسه، پشت سر نامزدی بودند که رئیس جمهور وقت بود و پیروزی طرف مقابل را خط قرمز نظام می دانستند؟ یادتان می آید که حین و پس از انتخابات، به دلیل آنکه مداخلات وتخلفات فراوانی در فرآیند کلی انتخابات گزارش شده بود، به روند رای گیری و شمارش آراء از سوی هر سه کاندیدای دیگر انتخابات – و نه یک نامزد- به روند انتخابات اعتراض شد؟ شاید البته یادتان نیز نباشد که در همان شب انتخابات و حتی قبل از اعلام نتایج انتخابات، موبایل و اینترنت قطع شد و همان شب نتیجه انتخابات به نفع رئیس جمهور وقت اعلام، و فردای همان روز تایید شد. یادتان می آید که همزمان برای تثبیت ریاست جمهوری وقت، در سایه ی شدیدترین تهاجم تبلیغاتی و فضاسازی سیاسی از سوی تلویزیون و رسانه ها و تریبونها ی وابسته به قدرت و همان رئیس جمهور، با دخالت قوای نظامی و قضایی چندین ستاد معترضان حتی پیش از پایان رای گیری تخریب، صدها نفر یک شبه دستگیر و ضرب و جرح های خیابانی و محاکمات آنچنانی برپا شد؟ آیا احکام طویل المدتی که صادر شد را فراموش کرده اید؟ یادتان می آید که بسیاری از کسانی که طرفدار معترضان بودند، خس و خاشاک نامیده شدند؟ وبسیاری از آنها تا همین حالا از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم گردیده اند؟ یادتان می آید اکثر اعضای شورای نگهبان حامی علنی رئیس جمهور وقت بودند و قرار بود رسیدگی به اعتراضات انتخاباتی و بازشماری آراء را همان ها عهده دار شوند؟ آیا فراموش کرده اید نامزدهای یک انتخابات که معترض به نتایج آن بودند پس از ده سال هنوز بدون هیچ حکم قضایی در حصر هستند؟ و روزی نیست که هتک و وهنی نسبت ّبه آنان جاری نشود؟ آیا به ذهن کسی خطور کرده است که آیا واقعا یکی از این نامزدهای محصور می تواند به یک قاضی در این مملکت رجوع کند و علیه این حصر ناجوانمردانه شکایت کند و رسیدگی عادلانه ای انجام و نتیجه ای هم بگیرد؟ آیا براستی تفاوت فاحش و بنیادی این دو ماجرای عبرت آموز قابل فهم نیست؟ شاید به دلیل همین ندیدن ها است که باید یک دهه بگذرد و اینک به چشم خود ببینند که چگونه بسیاری از پیشبینی ها درست بود و جریان مقابل که برای آن آبروی انقلاب هزینه شد، را عار و جریان انحرافی بنامند. آیا وقت عذرخواهی نرسیده است؟
از این روست که این گونه شبیه سازی ها و جعل تاریخی از سوی وجدان های بیدار ولو مخالف اقای مهندس موسوی، پذیرفته نخواهد بود. اما افسوس دارد که جریانی در ایران خود را با سازمان ترامپیست های وطنی اشتباه بگیرد آن قدر کینه ی ۸۸ را در دل داشته باشد که به تقدیس ترامپ بپردازد. مردم به خوبی واقفند که چه کسانی در چهار سال گذشته همنوا با ترامپ و نتانیاهو برای تشدید تحریم های ایران بوده اند. روزی آقای ظریف باید خاطرات تلخ خود را بیان کند. مردم می دانند که چه کسانی تا همین حالا نیز صبح تا شام از تریبون های رسمی برای بازخوانی توئیت ها و اثبات دیدگاه های ترامپ می کوشند و از شکست ترامپ نگران هستند. از جمله مردم، همین روزها به عینه دیده اند که چگونه این روزها برخی عناصر همان دولت ۸۸ مطلوب آقایان، برای پیروزی ترامپ دست به دعا برداشته و در رسانه های خارجی و داخلی خبر از پیروزی او می دهند. و الا از نظر ما آمریکا، آمریکا است و دولت این کشور را به چشم دوست نمی نگریم اما، فعلا آمریکای ترامپ قاتل سرادر سلیمانی را شرورتر و خطرناکتر می دانیم. حساب ملت ها و نهادهای مدنی را جدا می دانیم و معتقد به حفظ منافع ملت ایران و استفاده از فرصت ها و از جمله روش های دوراندیشانه و دیپلماتیک در برابر این تهدید هستیم. اما اجازه دهید، باور داشته باشیم، برخی از شما از قضا مخالف آمریکا نیستید، بلکه شیفته ی دشمنی آمریکا با ملت شریف ایران هستید و منافع خود را درامثال ترامپ می بینید و گویا از فشار بر ملت مطلوم ایران لذت می برید و الا برای رفع ستم از این ملت مظلوم کاری می کردید یا حداقل خود را در تنگناهای ملت شریک می کردید.
از برخی از جریانات انتظار انصاف و عدالت و انتخابات منطبق با معیارهای پذیرفته شده قانون اساسی نمی رود، اما ای کاش این جریانات که بر بسیاری از ارکان قدرت در ایران سیطره دارند به فلسفه ی خود باز گشته، تا اندکی در رفع کژی ها سهیم مانده و صدای فریاد خود را علی وار بر سر کسانی بلند می کردند که با غارت بیت المال و مفاسد چند هزار میلیاردی و سیاست های انحرافی در نظام اسلامی دامنه ی کژ رفتاری ها با مردم را به جایی نمی رساندند، که برج های نازپرورده های سیاسی و منسوبان برخی مقامات و اهالی قدرت سر به فلک بکشد، اما آلونک آن زن مظلوم جنوبی را به ظلم بر سرش در روز روشن خراب کنند. که از این فقره های دردناک و خانه برانداز بسیار و بسیار است. بگذاریم و بگذریم!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سوم آذر ۱۳۹۹

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

شکست ترامپ، بقای ترامپیسم Posted: 16 Nov 2020 09:09 AM PST
انتخابات۲۰۲۰ آینه‌ای بود که جامعه دوقطبی را رخ نمود: جو بایدن چه آمریکایی را تحویل می‌گیرد؟
مهدی نوربخش
در آستانه انتخابات: تصویر ترامپ
انتخابات این‌بار آمریکا با رازهای بسیار بزرگی به پایان می‌رسد. در زمان ریاست‌جمهوری ترامپ، تابه‌حال بیش از ۲۳۰هزار شهروند آمریکا از کرونا فوت کرده‌اند و آمار مبتلایان به این بیماری به مرز ۱۰میلیون نزدیک می‌شود. در اثر برخورد ناکارآمد و غیرجدی دولت او با کرونا، اقتصاد آمریکا ضربه‌های بزرگی خورده است، رشد اقتصادی این کشور به‌شدت تقلیل یافته و بیکاری افزونی گرفته است.
در عرصه رهبری سیاسی، ترامپ بیشتر شیفتگی خود را به اردوغان در ترکیه، پوتین در روسیه، کیم‌جونگ‌اون در کره‌شمالی به نمایش گذاشته است. به لحاظ شخصیتی، آلودگی‌های گذشته شخصی ترامپ در پرونده‌های او محفوظ مانده و هنوز زنانی در دادگاه‌های مختلف‌ آمریکا علیه او اقامه دعوی می‌کنند.
در حین اعتراضات خیابانی ضد تبعیض‌گرایی نژادی، ترامپ ارتش آمریکا را در واشنگتن به صحنه سرکوب این اعتراضات آورد و از استانداران دیگر ایالات آمریکا خواست که اجازه دهند تا ارتش و گارد ملی کشور برای سرکوب اعتراضات علیه تبعیض‌گرایی نژادی به آنها کمک کند.
او در طول چهار سال گذشته، کرارا از ادبیات تبعیض‌گرایانه علیه اقلیت‌ها، مسلمانان و بقیه استفاده کرده است. او نهایتا اجازه نداده که مردم امریکا مدارک مالیاتی اورا مشاهده کنند تا خود دریابند که مراودات مالی او با چه گروه‌هایی بوده است. نشان دادن مدارک مالیاتی توسط یک کاندیدا، یک نرم پاگرفته در صحنه سیاست آمریکاست.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که او در طول ۱۵سال گذشته، ۱۰سال به دولت این کشور مالیات نداده و در س‌ال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ فقط ۷۵۰ دلار مالیات پرداخت کرده است. او مرتب نهادهای دولتی و امنیتی این کشور را متهم کرده که علیه او دسیسه می‌کنند. ترامپ می‌خواسته که بین قانون‌مداری و او، این نهادها به شخص او وفادار بمانند.
او از شکستن قانون و پشت پازدن به نهادها و ارزش‌های دموکراتیک کوتاهی نکرده است. تابه‌حال، بیش از هفت نفر از دستیاران بلندرتبه او به قانون‌شکنی و فساد متهم و در دادگاه محکوم شده‌اند و به زندان رفته‌اند. او آشکارا از منابع دولتی در جهت منافع شخصی خود استفاده می‌کند. او منتقد رسانه‌های منتقد خود بوده و خبرها و تحلیل‌های آنها را جعلی و ساختگی (Fake) خوانده است. او به شفافیت در سیاست اصلا اعتقادی ندارد و تلاش‌های خود و خانواده خود را برای حفظ منافع شخصی از مردم مخفی کرده است.
۲ آمریکای ترامپ: جامعه دوقطبی
ترامپ جامعه آمریکا را سخت دوقطبی کرده است. از ابتدای قرن بیستم در این کشور، روسای‌جمهوری چون وودرو ویلسون کوشش فراوانی کردند تا فلسفه لیبرالیسم سیاسی را در مقابل رئالیسم که بیشتر بر نظامیگری تکیه می‌کرد، تشویق و ترغیب کنند. نهایتا سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم از دل این تلاش‌ها شکل گرفت.
جنگ سرد و همچنین، حملات یازدهم سپتامبر، دست دولت‌هایی را در آمریکا باز کرد که می‌خواستند به خشونت و مداخله نظامی روی آورند. آمریکا در زمان کارتر، کلینتون و اوباما کمی آرام گرفت؛ اگرچه می‌توان به سیاست خارجی آنها و اوباما خصوصا در منطقه ما انتقادات جدی داشت. با انتخاب ترامپ، آنچه در آمریکا مخفی مانده بود، به صحنه آمد.
ترامپ آیینه‌ای بود که آمریکا به آن نیاز داشت. در دل یک فرهنگ فردگرا (Individualism)و استثناطلب (Exceptionalism)، فرهنگ دیگری شکل گرفته بود که می‌خواست کسی آن را نمایندگی کند و به مشکلات اجتماعی این بخش از مردم سامان دهد. این بخش بی‌سواد، کم‌سواد و یا اکثرا تحصیل‌نکرده آمریکا در مقابل تحصیل‌کردگان این کشور احساس تحقیر می‌کرد.
درعین‌حال، اکثرا سخت به تبعیض نژادی، مسیحیت محافظه‌کار اونجلیکال، ضدمهاجر و عدم پلورالیسم سیاسی دلبسته بودند. این فرهنگ را می‌توان فرهنگ جدایی‌طلبی (Exclusionary) در قلب راست محافظه‌کار افراطی آمریکا جای داد.
با انتخاب اوباما، این فرهنگ در مقابل او فعال شد و با انتخاب ترامپ هویت خود را آشکار ساخت. برخورد چپ و لیبرال آمریکا با راست محافظه‌کار افراطی یک برخورد طردی و مقابله‌جویانه بود.
پیتر استرنز (Peter Stearns) تاریخ‌دان و محقق آمریکایی می‌گوید: “دو طرف به صورت مخالف به یکدیگر نگاه نمی‌کنند؛ بلکه طرف مقابل خود را شیطان می‌دانند”. حدود ۳۱درصد طرفداران جو بایدن می‌گویند که اگر ترامپ انتخاب شود، او را ،رئیس‌جمهور مشروع این کشور نمی‌دانند. در مقابل آن ۲۶درصد طرفداران ترامپ، بایدن را در صورت انتخاب مشروع قلمداد نمی‌کنند.
مشکل اینجاست که ترامپ خود یک شخصیت تفرقه‌افکن است. او قابلیت ایجاد اتحاد در جامعه آمریکا را ندارد و به‌خاطر این ضعف، روزبه‌روز جامعه آمریکا دوقطبی‌تر شده است.
پت رابرتسون (Pat Robertson) کشیش معروف راستی اونجلیکال اعتقاد دارد که در صورت عدم انتخاب ترامپ، امریکا با یک جنگ داخلی روبه‌رو می‌شود. او ادامه می‌دهد که این یک جنگ داخلی گسترده خواهد بود و بعد از یک دوران صلح، به پایان آمریکا نزدیک می‌شویم.
کشیش معروف اونجلیکال، امدیا (Amedia) که اهل اوهایوست و در گذشته مشاور دینی ترامپ بوده، اعتقاد دارد که مخالفان ترامپ یک گروه مارکسیست هستند. ترامپ بارها به سوسیالیست بودن مخالفان خود در کمپین‌های انتخاباتی‌اش اشاره کرده است. او اعتقاد دارد که جامعه توازن خود را از دست داده و اگر این روند ادامه پیدا کند، گروهی بعنوان مثال می‌خواهند با حیوانات ازدواج کنند. امدیا اعتقاد دارد که ترامپ توسط خدا انتخاب شده است. امدیا آنچنان در نظم و حکومت، اعتقادی به قانونمداری و نرم‌های دموکراتیک ندارد.
دادستان کل آمریکا، ویلیام بار، یک حقوقدان محافظه‌کار افراطی است که اعتقاد دارد دایره وظایف و حقوق رئیس‌جمهور بی‌انتهاست و آنها را نمی‌توان محدود کرد.
ترامپ با تمام قوا کوشش می‌کند که مخالفان خود را خاموش و قانون‌شکنی کند؛ اما این مسایل برای دادستان بار و یا کشیش امدیا و طرفداران ترامپ مهم نیست. ترامپ این کنش را در جامعه آمریکا نمایندگی می‌کند و رفتار جدایی‌طلبانه راست افراطی را تشویق کرده است. لذا بسیاری از فرهیختگان سیاسی این کشور در بین جمهوریخواهان و دموکرات‌ها، انتخابات این دوره آمریکا را انتخاب بین دموکراسی و استبداد می‌دانستند.
۳ شگفتی‌های انتخابات: افزایش آرای ترامپ
اما علیرغم همه ضعف‌های ترامپ، آنچه باعث تعجب است اینکه ترامپ در این انتخابات از سیاهان (۱۲درصد) و از لاتین‌تبارها (۳۲درصد) رای بیشتری نسبت به سال۲۰۱۶ کسب کرده است و تقریبا حمایت نیمی از مردم این کشور را با خود دارد.
او پنج میلیون رای در انتخابات ۲۰۲۰ بیشتر از انتخابات سال ۲۰۱۶ از مردم کسب کرده است. ۴۱درصد رای‌دهندگان گفته‌اند که با انتخاب ترامپ وضع اقتصادی‌شان بهتر شده؛ درحالیکه ۲۰درصد ابراز کرده‌اند که وضع‌شان بدتر شده است. ۳۵درصد از شهروندان این کشور سامان گرفتن اقتصاد برایشان مهم‌تر از همه‌چیز بوده است.
۴۹درصد مردم گفته‌اند اقتصاد آمریکا پیش از کرونا بسیار خوب بوده و ۴۸درصد ترامپ را برای برخورد با کرونا بسیار موفق دانسته‌اند. این آمار نشان می‌دهد که طرفداران ترامپ برایشان مهم نیست که به تاریخ گذشته بنگرند و ببینند دولت اوباما، به‌عنوان مثال، چگونه اقتصاد آمریکا را بعد از بحران اقتصادی این کشور در سال۲۰۰۸ سامان داد و یا اینکه ترامپ اصولا برنامه‌ای برای رودررویی با کرونا ندارد و اجازه داده تا کشور در مبارزه با این ویروس خطرناک ناکام بماند.
مذهب مسخ‌شده همراه با عدم تحصیل‌کردگی و یا بی‌سوادی، طرفدارانی برای ترامپ ایجاد کرده که هرگونه اطلاعاتی او به آنها می‌دهد، قبول می‌کنند.
یک تحقیق دانشگاهی به‌تازگی نشان داده که در ۱۸کمپین انتخاباتی ترامپ، بیش از ۹۰۰۰نفر به کرونا مبتلا شده‌اند و تاکنون ۷۰۰نفر در میان آنها فوت کرده‌اند. هنوز ترامپ به طرفداران خود می‌گوید که این ویروس را جدی نگیرند و آنها هم هرگز به دنبال این نبوده‌اند که بفهمند اثرات این جدی نگرفتن چه می‌تواند باشد. روزنامه نیویورک تایمز در تحقیقی فاش کرد که بیشترین اطلاعات غلط در مورد ویروس کرونا را ترامپ به شهروندان آمریکا داده است.
۴ آمریکای آینده: تداوم ترامپیسم؟
بسیاری اعتقاد دارند که ترامپ اگر برنده و یا بازنده این انتخابات شود، ترامپیسم و تاثیر سیاسی او در صحنه سیاست آمریکا خواهد ماند. اگر ترامپ در این انتخابات شکست بخورد، در این فاصله اندک تا مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید، بسیاری را در درون دولت برای تنبیه کردن از کار خود اخراج می‌کند.
اگر در این انتخابات پیروز شود، دولت و بوروکراسی این کشور را کاملا تصفیه خواهد کرد تا طرفداران خود را بر کرسی مناصب حساس بنشاند. باز بسیاری اعتقاد دارند که تلاش ترامپ در دور دوم به نهادهای دموکراتیک و همچنین ارزش‌های دموکراتیک سخت ضربه می‌زند.
اگر در ۲۰ژانویه به زور از کاخ‌سفید اخراج شود، بدون‌شک می‌تواند به یک نیروی کاملا مخرب تبدیل شود و از طرفداران خود بخواهد دست به شورش‌های گسترده‌ای بزنند. در صورت شکست باز می‌تواند اجازه ندهد که حزب جمهوریخواه خود را بازسازی کند و سایه خود را برای سال‌ها بر سر این حزب حفظ خواهد کرد.
با حمایت کمتر از نیمی از مردم این کشور، ترامپ می‌تواند در آینده بر انتخابات ریاست‌جمهوری، اعضای کنگره و در سطح محلی برای شهردار و یا استاندار از طرف حزب جمهوریخواه تاثیرگذار باشد. امکان اینکه ترامپ در این انتخابات شکست بخورد، بسیار بالاست؛ اما ترامپیسم در سطح داخلی و خارجی بعنوان یک نیروی تاثیرگذار باقی خواهد ماند.
سم نانبرگ، کسی که استراتژیست کمپین انتنخاباتی ترامپ در سال۲۰۱۶ بوده، می‌گوید: در صورتی که ترامپ پیروز نشود، او در حزب جمهوریخواه بعنوان یک قهرمان تاثیرگذار باقی خواهد ماند و در انتخابات سال۲۰۲۴ یا خود او به صحنه انتخابات آمریکا برخواهد گشت و یا کسی نظیر او کاندیدای این حزب خواهد شد.
جرالد فورد در سال۱۹۷۶، کارتر در سال ۱۹۸۰ و بوش پدر در سال۱۹۹۲ که همه رئیس‌جمهورهایی یک‌دوره‌ای شدند؛ در حاشیه سیاست آمریکا ماندند یا اصولا به‌دنبال تاثیرگذاری نبودند و یا بسیار کم تاثیرگذار شدند.
اما ترامپ می‌خواهد در صحنه سیاست آمریکا بماند و حتی فرزندان او هم این تمایل را از خود نشان داده‌اند که در صحنه سیاست این کشور فعال شوند. او می‌خواهد یک تلویزیون ایجاد کند و در صحنه سیاست آمریکا راست افراطی همسو با خود را بانفوذ و تاثیرگذار کند.
۵ پرسش کلیدی: چرا آمریکا به اینجا رسید؟
اما سئوال اصلی اینجاست که چرا امریکا به اینجا رسیده است؟ چرا کشوری با سابقه بیش از دو قرن دموکراسی، امروز سیاستش تحت تاثیر یک پوپولیست راست افراطی قرار گرفته است؟ جواب کلی به این چالش بزرگ در صحنه سیاست امروز آمریکا، اصلاحات به‌تاخیرافتاده است.
آنچه کاملا در جامعه دوقطبی‌شده امروز آمریکا مشهود است، شکاف بسیار عمیق بین شهروندان تحصیل‌کرده و غیرتحصیل‌کرده است. دسترسی به تحصیل، دسترسی بهتری را برای دستیابی به منابع مختلف اجتماعی، شغل و حرفه خوب و… بوجود می‌آورد. آمریکا انگونه که می‌بایست در این بخش خدمات اجتماعی و تحصیل رایگان قابل دسترسی سرمایه‌گذاری نکرده است.
لذا این بخش جامعه آمریکا که پایگاه راست افراطی در این کشور شده، با مهاجرین مخالف است؛ به خاطر اینکه آنها اکثرا تحصیل‌کرده هستند و این بخش، آنها را رقیب خود در بازار کار و حرفه می‌داند.
با مسلمانان و مهاجرت بقیه طرفداران مذاهب دیگر مخالف است؛ به‌خاطر اینکه می‌خواهد مذهب اونجلیکال مسیحی نرم‌های این جامعه را تعریف کند.
آنها با بقیه نژادها مخالفند؛ به‌خاطر اینکه می‌خواهند سفیدپوستان در این کشور عنان حکومت و سیاست را به دست داشته باشند. راست افراطی با یک ترس بزرگ برای تهدیدی که تحصیل‌کردگی، مهاجرت، بقیه مذاهب و… ایجاد کرده، روبه‌روست.
ترامپ به این ترس بزرگ هویت بخشید و بر روی این ترس در این بخش از شهروندان آمریکا سرمایه‌گذاری کرد. وقتی صحبت از ساختن دیوار برای جلوگیری از ورود لاتین‌تباران از آمریکای لاتین به این کشور می‌کند، بسیاری از طرفداران او فکر می‌کنند که او و فقط او یک راه‌حل برای از بین بردن این ترس و ترس از مهاجرین دارد.
وقتی به جنگ‌های تجاری روی می‌آورد، بسیاری از طرفداران او فکر می‌کنند که او با این کار در آمریکا تولید شغل کرده و امنیت اقتصادی بیشتری به آنها داده و وضع معاش‌شان بهتر می‌شود. آمریکا در هفته‌های آینده، ماه‌ها و سال‌های آینده با چالش‌های بزرگی روبه‌روست.
اگر این شکاف ایجادشده در بین شهروندان این کشور ترمیم نشود، به اضمحلال سیاسی این کشور کمک خواهد کرد و نرم‌ها و نهادهای دموکراتیک را تضعیف می‌کند. آمریکا در سال‌های دهه۵۰ میلادی با مشکلات بزرگ نژادپرستی روبه‌رو بود و در ایالات جنوبی، بسیاری از استانداران تبعیض‌گرا عنان سیاست را به دست داشتند و محدودیت‌های نژادپرستانه برای اقیلت‌ها خصوصا سیاه‌پوستان ایجاد می‌کردند. اما آمریکا تاحدودی توانست با چالش این مشکلات به‌طور موفقیت‌آمیز روبه‌رو شود.
اما این‌بار این چالش، ترامپیسم، چالش بسیار بزرگی است. باید دید نظام دموکراتیک در این کشور چه برنامه‌ای برای تنگ کردن این شکاف خواهد داشت و چقدر در برنامه‌های خود توفیق حاصل خواهد کرد.
هفته‌نامه صدا

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...