ساغر و جام در کنار جاده ایی بی منتها انداختیم

ما که باختیم همه عمر بدین منهج سرخ      سرخی لعل لبش، دیده، سر و تن باختیم

کاش کامدل برآید، در پی اش خاک شویم،        تاک خواب آلوده و جامُ می اش را باختیم

سینه واکن تا کِشم نقش رُخش در جامِ تو       جامُ می، هر دو بدین شاهد و ساقی باختیم

کاش باختن پایان کار لیلی و مجنون شود،      لیلی و مجنون شدن، را در قمارش باختیم

حرکت ساقی، دلم را برد اندر این قمار     جان و دل، بلکه تمام عمر را، هم باختیم

خوش بُود این باختن ها، در جوار سایه اش      سایه ایی داشتیم، وآن سایه بدان زلف سیاهش باختیم

حکمت این برد و باخت های پی به پی      من ندانم، چون که حکمت هم در این رویا، تمامش باختیم

مانده ام، یکجا، و بی جا، خانه ای جویم که او،        شاهد و ساقی، و می در جام، در انداختیم

رکن رویش را چو بینم در میان جام خویش    این قمارُ، این شرابُ ، جام را انداختیم

کور گشتم، دیده ام رویش به هر کوی و دری      پیش رندان، ما هم دلقی ز بهر کاسه ایی انداختیم

چون که او دائم مرا در خود کند، در آب غرق     دست و پا در بارگاهُ روضه اش انداختیم

فکر والا، کامِ کامجوی نگارم تلخ کرد     گفت اَنداز این مصیبت، در پی دل داشتیم

روزها، شب دیده ام در این فراق کو به کو     چون وصالی نیست، ما طرحی دگر انداختیم

خانه ام خالی شده از بوی، وز آن نور یار       خانه را با اهل و دلق و جام، در انداختیم

من ندانم این حکایت تا به کی با ما بُوَد       چون ندانستیم، حکایت این چنین انداختیم

فرّ ایزد بر فراز خانه ام پر می کشد      صبح آزادی کجاست، تا جان بر او انداختیم

حکم آمد تا که این قصه تمامش گفته باد     زین که صاحب را ندیدیم، حکم را انداختیم

کور و کر گشتم، چرا که عمر را در تیزی اش      گوش و چشم خویش بر راه نگار انداختیم

گاه دیدم، گاه کورم، گاه از بی حسی ام      ساغر و جام در کنار جاده ایی بی منتها انداختیم

به نظم درآمده در 21 فروردین 1399 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.