اصولگرایان تنها بازی های بی رقیب را برده اند؛ آنان که تا به حال کم و بیش از امکان شورای نگهبان و... برای بالانس قدرت حریف با خود سود جسته اند، اینبار و در این دوره تصمیم گرفتند، که بی شک پیروز میدان باشند، چراکه انتظار دارند، قدرت اصلی در این دوره است که تقسیم می شود، و باید بدون برو و برگرد در آن صحنه حضور قوی داشت، حتی به قیمت انجام دوپینگی رسوا، در برابر چشم همه جهانیان؛ و کسی را بر کرسی های مجلس آتی بنشانند، که از خودی ها! باشد؛

این بود که رقیب را قبل از آمدن به تشک کشتی، راهی خانه اش کردند، تا بی رقیب پیروزی اشان را قطعی کنند، و از قبل جشن پیروزی بگیرند، و غنایم آنرا پیش از نبرد، بین خود تقسیم کنند، و اینبار دیگر مثل انتخابات گذشته، زیر کوهی از آرای مردمی که پای صندوق های رای آمدند، خفه نشوند.

این روزها خیابان ها دیگر رنگ و بوی انتخاباتی ندارد، چرا که انتخاباتی در واقع نیست، و انتخاب ها از قبل شده است، دوستم می گفت، "دیروز دختر خانمی لیستی به من داد که به این لیست رای دهید، که سر لیست آن آقای محمد باقر قالیباف بود." و این تنها واقعه تبلیغات انتخاباتی بود که او هم دیده است.

و چقدر دنیای سیاست این صحنه داران، و اهداف سیاسی در پس آن، بی رحم و کثیف است، که می تواند یک مردم، یک انقلاب، و حتی یک کشور را، فدای یک جناح سیاسی و حتی یک فرد کند، و برای پیروزی اش، حتی "رقابت خانگی" را هم خانه نشین کرده، تا، بی رقیب پیروزهای از پیش تعیین شده، محقق گردد.

درست مثل امتیازی که ورزشکاران اسراییلی، در حاشیه عدم حضور ورزشکاران ایرانی، روی تشک های مبارزه سخت ورزشی به جیب می زنند، و رندانه و ذوق زده راهی خانه می شوند، و این نتیجه پیروزی "سه بر صفر" را بدون صرف هیچ انرژی، نصیب خود می کنند.

همه دنیا می دانند که این امتیازی نیست، که در کشاکش مردانه زورآزمایی قدرت، کسب شود، اما در قاموس دنیای خالی از انصاف، اخلاق و هر بازدارنده دیگری مثل دین و انسانیت، این امتیازهای بادآورده  نیز در کنار امتیازات به حق کسب شده، ذخیره می شود، و در قاموس صحنه سازان چنین صحنه هایی تفاوتی بین مردانگی، انصاف و... و خدعه و نیرنگ و... نیست؛ چرا که هدف وسیله را توجیه می کند، به قول آن عنصر سازمان مجاهدین خلق که گفته بود "مهم این است که نام ما در تاریخ ثبت شود، چه یزید و چه امام حسین، تفاوتی نمی کند."

چرا که در دنیای چنین سیاست، و چنین ورزشی و... که خالی از اخلاق، انصاف و هر بازدارانده دیگر انسانی است، تنها پیروزی اصالت دارد و هر پیروزی هم، پیروزی محسوب می کند، و هر قهرمان پوشالی نیز در کنار قهرمانان استخوان خرد کرده، به یک اندازه مدال می گیرد؛  

البته یکی را دیدم که از این شرایط اظهار امیداواری هم می کرد، می گفت غم مخور، "چو ویرانی فزون آید، رو به آبادی رود." و از این بابت خوشبین هم بود.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.