کام گیرم من از این گل واژه ها

کام گیرم من از این گل واژه ها 

در هوایت سخت مشق عشق، می کردم دمی      تا که دیدارت میسر گردد و واصل شوم

شور مستی، دل پرستی، عاشقی، دلداده گی     وصل بود، عشق بود، پرواز دل، تا که به تو حاصل شدم

شرح این لحظه برون است از توان واژه ها    تا که گوید شرح کامی را که رفت زان دم، شدم

خواهم اینک وام گیرم، کام گیرم من از این گل واژه ها   تا توانم گفت شرح عشق، زان غوغا شدم

تا که رفتم کام گیرم از لبت در خواب خوش       واژه ها همراهیم را وا نهادند و من، تنها شدم

بخت من را تو ببین، ای که تویی سلطان عشق     کام را، تلخی این جام را، آن دمی تنها شدم

من تقلا کردم و، کوشش به جهد و جد تمام    تا کنم زنده دوباره این دلم، آن دم که من شیدا شدم

شهد این شیدایی دل را دهم من شرح چون،     دل شود شیدا، دوباره زنده، و دل وا شدم

سروده شده در 5 آذر 1397

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در باروری تخم نافرخنده پی و خسارت...
با درود مثل اینکه من به چشمان خود دیدم که شیر فتاده از نفس افتاد در کمین فیلمی کوتاه اما سنگین هم...
- یک نظر اضافه کرد در شاخاب پارس، یا خلیج فارس، ریسم...
این شیر در واقع از پستان ایران به دست ترامپ رسید نه قطر علی مرادی در سفر اخیر دونالد ترامپ مو طلای...