ملت ها ابتدا باید در جهت تضعیف جریانات جنگ طلب در درون خود اقدام کنند، سپس از خداوند نیز بخواهند که آنان را از شر مسببان جنگ ها دور بدارد، اما مهمترین عامل بازدارنده از وقوع جنگ ها، افکار عمومی ملت هاست که نباید اجازه و رضایت دهد، جنگی آغاز شود، و نقشه جنگ طلبانی را که عطش جنگ دارند را، که به هر قیمتی می خواهند کشور را به سوی جنگ بکشانند، خود خنثی نمایند، چرا که جنگ و نبرد سرمایه های بسیاری را از ملت ها و کشورها نابود می کند، و تنها این بعد از جنگ، و خوابیدن گردِ خاکستر آن است که انگشت ندامت را به دهان ما می بریم، که چه سرمایه هایی از دست رفت، که جایگزینی برای آن وجود ندارد.

هر چند ما شعار می دهیم که "شهیدان زنده اند"، ولی به حال ما و جامعه ما چه سود که آنان زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند، در حالی که جامعه و ملت از وجود قهرمانان خود محروم می شود، انسان های نابی که این چنین حاضر بودند بی هیچ طمع در کسب قدرت و ثروت، برای آب و خاک و ملت خود، از جان نیز بگذرند؛ این خسارت جبران ناپذیری است که آه از دل انسان هایی که این سرمایه ها را می شناسند، و قدر می دانند، بلند می کند.

در طی این چند دهه از عمر انقلاب می گذرد و یا پیش و حین آن، جان ها و سرمایه های بسیار ارزشمندی در انواع مختلف و به بهانه های متفاوت از دست رفت، انسان هایی  که هر یک سرمایه ایی بزرگ برای ملت و کشور بودند و آرمان های بزرگی در ذهن، برای خود، کشور و ملت و یا حتی جهانیان داشتند، و سرمایه هایی این چنینی در عدد چندین، صد هزار نفر، از ملت ما دریغ شدند، این روزها در این هنگامه های غم است که جای خالی تک تک آنان بیشتر از قبل احساس می شود، توبره تهی که سرمایه آن برخی توسط خود و برخی توسط دشمن به تاراج رفت، و بدا به حال جامعه ایی که روند بی اثر کردن نیروهایش، و به حاشیه راندن سرمایه هایش چنان داغ است که به راحتی این غربال نیروها به نام "ریزش ها"، تئوریزه و مباح هم می شود، و بیش از پیش، فیلترهای ریزنده سرمایه های آن، تقویت و حمایت بی دریغ هم می شود.

اکنون در این هنگامه غم، حتی نام شهدا هم که ما مدتی با آنها هسنگر، همرزم همنفس، همهدف و... بودیم، تاثیرگذار بوده و هست، به طوری که برای نام نهادن فرزندان مان نیز از نام آنان الهام می گرفتیم و می گیریم، در دوره جنگ، در آن زمان که غرق در نبرد، شهید و شهادت بودیم، حتی برای نام گذاری فرزندان خود که به دنیا می آمدند نیز، نیم نگاهی به این عزیزان داشتیم، رزمندگان زیادی را می شناسم که نام فررزندان خود را با تاسی از نام شهیدی خاص، نام گذاری کردند، در بین خانواده ها هم همینگونه بود.

به عنوان مثال حدود سال 7 - 1366 (یعنی سی سال پیش) بود که فرزند دوم، برادرم به دنیا آمد، در حالی که او نیز چون من در آن زمان در منطقه عملیاتی بود، و تراکم کاری اش حتی اجازه بازگشت از منطقه جنگی را در زمان تولد فرزندش هم به او نمی داد، و می خواست این وضعیت عارض شده را از آن راه دور رفع و رجوع نماید، لذا بدون هیچگونه بازگشتی، اقدامات لازم بر این تولد را از مقر صادقین تیپ 12 قائم، در نزدیکی باختران (آنروز و کرمانشاه فعلی) هدایت می کرد، او مرا فرا خواند و ضمن دادن این خبر خوش، از من برای تعیین نام این نوزاد به نوعی استمداد کرد، تا فرایند اداری گرفتن شناسنامه این تازه وارد را، از این نقطه در غرب کشور، پیگیر باشد، و لذا از من پرسید چه نامی بر او بگذاریم؟

آن روزها من تحت تاثیر شهادت دو برادر شهید، سید کمال الدین و سید جمال الدین میری بودم، که از همشهری های ما بودند، و هر دو در یک سال (1364) به فاصله کمتر از سه ماه از همدیگر به شهادت رسیدند، و لذا در هنگامی که آنان در پس زمینه ذهنی ام بودند، ضمن اشاره به نام این دو بزرگوار گفتم، "سید جمال الدین" و "سید کمال الدین" هم زیباست و... او هم استقبال کرد و بعدها با سبک و سنگین کردن انتخاب های دیگرش، تصمیم بر نهادن نام سید جمال الدین بر این فرزند تازه به دنیا آمده قرار گرفت، و همین هم شد نام این نوزاد.

به همان صورت که بعد از شهادت سید محسن، ایشان فرزند اولش را نیز سید محسن نامید، بعضی دیگر نیز فرزندان خود را محسن نامیدند، و این نام گذاری ها، در واقع به نوعی تقدیری بود از شهدا، اما این روزها که در عکس های شهدا گشت و گذار می کنم، عکس هایی که خود اسناد جنگ ماست، و تاریخ گویایی از این جنگ طولانی را در خود دارد، تاریخ کسانی را که برای دفاع از این آب و خاک برخاستند و نقش هایی بزرگ آفریدند، را در خود ثبت کرده اند، این خاطرات نیز از جلوی چشمانم رژه می رود، و آه و افسوسم به هواست.

شهید سید جمال الدین میری، متولد 15/7/1342 در حالی که مسئولیت پیک گردان اعزامی از شاهرود را بر عهده داشتند، در اثر اصابت ترکش به سرش در تاریخ 21/11/1364 در عملیات بزرگ والفجر 8 به شهادت رسید؛ گزارشی از آن شب وحشت انگیز را قبلا نوشتم، که چطور ما در تیپ 21 امام رضا با همکاری چند تیپ و لشکر دیگر عملیاتی را برای فریب دشمن در مقابل خرمشهر آغاز کردیم، تا رزمندگان دیگری فرصت یابند از سمت فاو وارد خاک دشمن شده، و موفق شوند از رودخانه خشمگین اروند، و موانع مستحکم دشمن در آن بگذرند، این شهید در همان حمله به جزایر بوارین و ام الرصاص به شهادت رسیدند، در حالی که در زمان شهادت تنها 23 سال سن داشت.

و برادر بزرگترش سيدكمال الدين ميري که متولد 12/11/1339 بود نیز پیش از این در تاریخ 16/9/1364، با سمت مسئول دسته در منطقه عملیاتی هورالعظیم و خط پدافندی جاده خندق حضور یافته بود، که بر اثر اصابت تركش به شكم، دست و پاها، به شهادت رسیدند، او نیز در زمان شهادتش تنها 25 سال سن داشت.

آنها در نبردی جان خود را تقدیم دفاع از مرز و بوم و جامعه خود کردند که در بوجود آمدن آن نبرد نقشی نداشتند؛ اما باید گفت که ما واجد جامعه نرمالی نیستیم، و نیروها و وزنه هایی که لازمه چنین جامعه ایی هستند، و باید شکل بگیرند، شکل نمی گیرند، یکی از نیروهایی که لازمه منطقه جنگخیز ماست، گروه های فعال صلح طلب و ضد جنگ است، که اگر داشتیم شاید بر این کشور هشت سال جنگ توسط نیروهای جنگ طلب آن زمان تحمیل نمی شد؛ کاش در  خلال سال های 8-1359 جنبش ها، و نیروهای ضد جنگ قوی در کشورمان و در منطقه خاورمیانه فعال بودند و می داشتیم تا جلوی حادث شدن این جنگ را می گرفتند، چیزی که هنوز نیز منطقه خاورمیانه و کشورمان از آن محروم است در حالی طعم تلخ جنگ را چشیده است و ویرانی و خسارت های بی پایانش را می بیند و هنوز با آن دست به گریبان است، منطقه و کشوری که هنوز آبستن جنگ های بزرگ است، اما ما فاقد آن نیروی جنگستیز موثر هستیم، در مجالس ما فراکسیون ضد جنگی هیچگاه وجود نداشت و به عکس شعارهای هیجان انگیز مرگ بر این و مرگ بر آن بازار بهتری داشته است و... و هنوز ملت های منطقه با این همه خسارتی که از جنگ های بی پایان و پی در پی که دیده اند، بر ضرورت ایجاد این ساز و کار لازم دست نیافته اند، در حالی که آفت زده ترین منطقه جهان از لحاظ جنگ ها و درگیری های دائم هستیم، ولی هنوز که هنوز است یا به شکل گیری این نیروها رضایت داده نمی شود و یا چنین ضرورتی از سوی قوه عاقله ملی احساس نمی شود، که در هر صورت این نشان از بیماری شدید جامعه ما از این لحاظ است.

 

شهید سید جمال الدین میری در آینه عکس های جنگ

Click to enlarge image Miri.S (1).PNG

مشخصات شهید سید جمال الدین میری

شهید سید کمال الدین میری در آینه عکس های جنگ

Click to enlarge image Miri-S.Kamal...............PNG

عکس پرسنلی شهید سید کمال میری

 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...