خدایا کاش نادیده امان می گرفتی و به چنین امتحانی مبتلا نمی کردی

خدایا مُتعجبم که آن قدر ما را بزرگ و قابل اعتنا یافتی و داخل در حساب، که قصد سخن با ما کردی و مَلَک خود جناب جبراییل را بی واسطه به منظور پیام رسانیِ خود، مامور ما کردی تا از جایگاه عرشی خود هزاران بار بر زمینی فرشی و دون فرود آید و با یکی از ما وارد سخن شود، و پیغامی بیاورد؛ و اما آنچه مورد تعجب است این که در این آمدن ها و آوردن ها سخنی از بردن پیغامی از سوی این ملک از سوی ما برای تو نیست.

شاید به این دلیل است که با سازوکاری که قرار دادی نیازی نیست که کسی اطلاعی به تو برساند، که برهمه ی آنچه بر ما می گذرد آگاهی؛ و از سویی خیلی راغبی که مسایل مان را بی واسطه از خود ما بشنوی که فرمان اُدعونی می دهی و هر روز پنج گانه قرار دادی که با تو روزانه سخن گوییم، و در وقت و بی وقت به ذکرمان می خواهی و به خود دعوتمان می کنی و خود را از رگ گردنِ مان به ما نزدیک تر اعلام می کنی، و دائم به خواندن خود دعوتِمان می کنی و به اجابت آن وعده امان می دهی.
 از سویی دو ملک را موکل هریکمان قرار دادی، و این تنها ناشی از حسابی است که روی تک تک ما باز کردی.
خدایا با خَلقِ ما، به خود آفرین گفتی، که چنین مخلوقی را خلق کردی و خادمان و مقیمین درگاهت را از راکعین و سجود کنندگان را به سجده امان خواندی؟! خیلی برای ما شخصیت قایل شدی و خلیفه خود بر زمین مان قرار دادی؟! و همین است که مرا به ترس وا می دارد. که چرا باید روی چنین انسانی که دائم در طغیان و گناه هست این قدر حساب کنی؟! در حالی که این انسان سالهاست حتی در شناخت خود نیز مشکل دارد.
این بار گران توقع تو و ناتوانی هایم هست که شانه هایم را به خجالت از ناتوانی در بندگی تو و هزار خلل در زندگی ام خم خواهد کرد،
خدایا این همه قایل شدن برای انسانی که از پست ترین ها هم می تواند پست تر باشد، و از درندگان نیز فروتر خواهد افتاد برای چیست. این جز به افزایش جرم ما در صورت خروج از بندگی تو حاصلی نخواهد داشت که مهر و لطف و عنایتت را به کلاشی، خدعه، گناه، پشت هم اندازی، شریک قرار دادن برای تو، بنده ی غیر تو شدن و... پاسخ دهیم.

 

  + نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم آذر 1393ساعت 12:7 PM توسط سید مصطفی مصطفوی

دیدگاه‌ها  

#1 Guest 1402-11-16 11:31
گوشمالی خداست؟
طی دو هفتۀ اخیر در سراسر اسرائیل باران ممتدی باریده به طوری که در 30 سال گذشته بی‌سابقه بوده است. به علت بارش‌ها آب دریاچۀ طبریه به طور چشمگیری بالا آمده است.
پیش از این امام‌جمعۀ اصفهان خشکیدن زاینده‌رود را به بی‌حجابی بانوان نسبت داده بود. البته او تأکید کرده بود، بارش باران در "بلادکفر"، نظر او را نقض و ابطال نمی‌کند، "چرا که خدا کفار را گوشمالی نمی‌دهد، مؤمن و اصفهانی را گوشمالی می‌دهد!"
معنی صریح نظر امام جمعۀ‌اصفهان این است که کافران هر چه بی‌حجاب‌تر و شقی‌تر شوند، باران بیشتری هم نصیب می‌برند تامبادا زنان‌شان محجبه شوند!
کاسب محل ما می‌گوید: از زمانی که دختر "ورپریده‌"اش این سخنان را شنیده اصرار دارد که هم کافر شود و هم حجابش را شل‌تر کند تا بلکه خدا از گوشمالی ما دست بردارد و بر این خشکسالی متوالی در ایران مهر پایان زند و تمام رودها را جاری و عموم تالاب‌ها و دریاچه‌های خشکیده را  زنده سازد!
خدایا! تو واقعاً همینطوری که این امام جمعه می‌گوید؟
احمد_زیدآبادی

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.