خوش آمدی ای ماه خدا؛ ای ماه عبادت، بندگی و تغییر

خدایا! رمضان شریف و بهار عبادت، بندگی و تغییر تو هم در حالی می آید که خود را آماده آن نکرده ام. پیش درآمد رجب و شعبان تو هم به غفلت در رتق و فتق امور دنیا گذشت که حوادث آن همواره ذهن و دلم را به بازی خود می گیرند؛ فرصت هایی بود که بهینه استفاده نشد و از دست رفت؛ گرچه که بهره های دنیایی خوبی داشت، ولی باید بگویم در نزدیکی به تو  برایم چیز دندان گیری نداشت. ولی شهادت می دهم که دغدغه انسان بودن داشتم و انشالله سعی بر آن خواهد بود؛ گرچه توفیق به آن خود مقوله یی جداست، اما باز از تو و کرامتت و زمان باقی مانده، ناامید نیستم که می دهی دهش خواهان را، دیر یا زود. البته گاهی چشمان بندگانت به آسمان تو سفید می شود تا دهشی خاص صورت پذیرد و از این جهت در برخی مواقع صبر ایوب (ع) و چشم براهی یعقوب (ع) می طلبد. 

خدایا! تو را به خاطر همه اش، دادن ها و ندادن ها شکرگزارم. می دانم که در استانه ماه درخواست، عبادت و بندگی که تحقیقا از "ایام الله" ی وعده داده شده ی توست، فاصله بین زمین و آسمان به حداقل ممکن می رسد؛ و می سزد ما را که درخواستی در خور عزت این ایام داشته باشیم.
خدایا! در
 همین راستا باید بگویم که دین محمد (ص) و امتش در بدترین شرایط هستند. فتنه های رنگارنگ داخلی از شرق و غرب و شمال و جنوب آنان را احاطه کرده و فتنه گران این صحنه کمر به هدم هرچه ارزش (از نوع انسانی و اسلامی) و مظلومان و پاکان از امت او (ص) بسته اند. امروز سپاه سیاهی سعی در انزوای روشنایی، آزادی، کرامت انسانی و انسان های پاک و آزاد دارد و بددلان و جماعت اهل خباثت قدرت، ثروت و وسعت یافته اند. 
خدایا! امروز مظلوم ترین، محروم ترینِ خلق عالم کسانیند که منتسب به امت آخرین رسول (ص) تواند؛ که چنان در گرداب حوادث فتنه انگیز تلخ گرفتار آمده اند
 و مال و ناموس شان هدف خصم خودی قرار گرفته و در روز روشن و زیر نظر دوربین های ضبط کننده شبکه های جور واجور، غارت و کشتار می شوند و همه از دوست و دشمن به نظاره این صحنه فجیع نشسته اند و هیچ نمی کنند و نمی گویند، انگار نه حقوق بشری بوده و نه اخلاق و نه انسانیت و نه شرم و نه حیا. انگار همه چیزمان برباد رفته است که این چنین بی حس شده ایم. امروز انسانیت و مسلمانی به مسلخ برده شده و در برابر چشم همه قربانی می شود و سرش در برابر نفس زیاده خواه بشری، گوش تا گوش بریده می شود.
البته فتنه گر اصلی صحنه کشتار فکری و جسمی ِ
 آنان این بار امریکا و اسراییل و... نیستند بلکه دشمنی درونی از بین خودمان سفاکانه، با عزمی جدی و توانی زیاد از عده و ثروت، صحنه گردان این فاجعه دردناک بشریند. در این صحنه خون و جنایت کسانی صحنه می گردانند که در نزدیکی به تو ادعایی بیشتر از همه دارند و خود را اصولا از جنود تو می شمارند و به نام و یاد تو از بندگانت کشتار کرده و جنایت می آفرینند و صحنه هایی را به وجود می آورند که حیوانات درنده خوی طبیعت هم شرمنده خواهند شد اگر این بشر را به آنان تشبیه کنم. صحنه، صحنه ی کشاکش قدرت طلبان مدعی تو در داخل جبهه اسلام است که برای آقایی بر امت محمدی (ص) چندی است که رقابتی تنگاتنگ و رسوا را آغاز کرده و آنچه را که روسیاهان تاریخ کرده اند، به تکرار نشسته اند. این می کنند در حالی که هر روز پنجگانه به سوی تو اقامه کرده و "الله اکبر" شان به گاه نبرد گوش فلک را کر کرده است.
خدایا! امروز به زمان جاهلیت بازگشت کرده ایم و البته از جاهلان آن دوره هم سفاک تر و نادان تر خود را
 به دیگر امم ناظر بر این صحنه رسوا نشان می دهیم که جاهلان عصر قدیم حداقل حرمت ماه حرام و حریم و حرم را می داشتند ولی این جاهلان عصر جدید حتی حرمت ماه حرام و حرم و حریم که سنت حسنه جاهلان عصر قدیم ؟! بود را هم نمی دارند. همچون زمان جاهلیت به قبایل غیر از خود به رسم عرب جاهل به قصد غارت و چپاول حمله  و  کشتار و غارت می کنند و حتک حرمت را به حد اعلا رسانده و از زندگان که بگذریم حتی مزار دیگران نیز از تعرض آنان بی نصیب نیست، حتی اگر آن مزار قبر دانشمندی، صحابه یی، تابه یی، مجاهدی و یا از اهل بیت رسول خدا (ص) باشد.
خدایا! امروز قربانیان پای بت "لات" و
 "عزی" را دیگر چهارپایان تشکیل نمی دهند و این بندگان مظلوم تواند که به قربانگاه این خدایان دروغین، رسوا و مغرور باده زر و زور برده می شوند تا هوای نفس دل "ابوجهل ها" و "ابوسفیان ها" به حال آید و در فرح و شادی پیروزی خود غرق شوند و به جایگاه فرعونی خود فخر کنند و زر و زور خود را به رخ شیاطینی از جنس خود کشند. 
خدایا در آستانه این ماه عزیز نصرت خود را شامل بندگان مظلوم و
 گرفتار در برابر این گردن کلفت های خون آشام، ظالمِین متشبث به نام  تو و جاهلان عصر جدید عطا فرما؛ که تنها تو حریف این شیاطین در شمایل انسانی هستی، که دست هر مکاری را از پشت بسته اند و مکتب درس سیاست را نزد ابلیس برده اند و بلکه ابلیس نیز انگشت به دهان از مکر آنان است، اینان پشت نقاب دین، حق و حقیقت و انسانیت و هرچه ارزش انسانی و دینی است را به مسخره گرفته و به مسلخ برده و در عین حال بی شرمانه خود را نماینده تو معرفی می کنند و بی شرمانه شهادتین می گویند و "الله اکبر" که شعار پاک و طلایی توحیدی ماست را به لجن می کشند.
تنها دادستان عادل و قهار و توانا تویی، تو.
پس به سرپنجه تدبیر، تو خود تدبیر نما؛
امید تویی، پنچه تدبیر نما.

 

+  نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 9:53 AM |  چهارشنبه چهارم تیر 1393 

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
در پس هر وضعیت جنگی یک دولت آسیب‌دیده را می‌توان رصد کرد امین بزرگیان تمایز روشنی وجود دارد بین «ج...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
مسئله‌ی پیچیده‌ی جمهوری اسلامی و اسرائيل.. یادداشتی از تقی رحمانی اسرائیل خود را قویترین ارتش منطق...