خدایا به داده های بی شمارت شکر و از نداده های بی شمارترت شکایت
خدایا عطاهایت بی شمار و از لیاقت من بیش و شکرش مرا واجب، و تو را الحق ستایش و عبادت سزد، ولی وقتی به شمارش آنچه از ما دریغ کرده ای بر می خیزم در مقابل عطاهایت بسیار بیشتر است که باید این حق را برای بندگانت قایل باشی که بدین دریغ شکایت به درگاهت آورند و گلایه کنند که برای ما خلق کرده یی و تاکنون به عطایش راضی نشده ایی. البته می دانم که در عطا بخیل نیستی و در مقابل بسیار گشاده دست عمل می کنی ولی به این ندادن ها هم نمی توانم بی خیال باشم که می بینم که ندارم و پس این حق است که به نداشتن ها شاکی و ناراضی باشم.
دنیایی کوچک، اما بزرگ به ما عطا کردی که بزرگان مان به بی ارزشی اش بار بار شهادت داده اند ولی نمی دانم به چه جهت دنیایی که این قدر بی ارزش توصیف شده است، باید آن نتایج بزرگ از آن حاصل شود که برون دادش گاهی مقام قرب و لقای توست و یا در سوی دیگر دوری ابدی و خالدین در دورترین ها و جهنم است. پس بی ارزشی این دنیا را نباید زیاد جدی گرفت و باید برایش ارزش بسیار قایل شد که سرنوشت ساز شده است.
+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 9:46 AM جمعه شانزدهم خرداد 1393
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: سخنی با نگارین حق مطلق
- تاریخ ایجاد در 21 خرداد 1395
- بازدید: 2006