بدون آزادی، بهشت و جهنم و سوال بی معنی است
شاید بارها شنیده باشیم که افرادی از قشر مذهبییون در هر مذهب هستند که معتقدند حتی به زور هم که شده باید انسان ها را هدایت کرد و به بهشت رهنمون شان کرد؛ این اعتقاد کسانی است که احساس تکلیف نموده و کاسه از آش داغ تر شده و از خداوند هم در هدایت بشر پیش افتاده اند و به زعم خود هرچه از دست شان بر می آید می کنند تا افراد بشر را در راهی که خود صراط مستقیمش می پندارند، پیش برند (در مثبت ترین حالت برای خداوند در این مسیر حرکت می کنند). آنان فرزندان آدم را صغیر العقل تصور نموده و خود را کامل العقل دانسته و در نتیجه وظیفه خود می دانند که دیگران را به زعم خود دست گیری کنند و اگر دست ندادند به زور کشان کشان به سوی هدایت بکشندشان. اینان فراموش کرده اند که اگر بنا به هدایت زوری بود که خداوند از آنان بر این امر اولی تر و قادر تر و مستحق تر بودند.
حضرت نوح (ع) که از پیام آوران شاخص خداوند بر زمین است باید این عمل را حداقل در حق فرزند خود به انجام می رساند حال آن که این پیامبر بزرگ الهی هرگز به چنین عملی در حق فرزندش، که حق پدری برگردنش هم داشت، انجام نداد و نوح علیه السلام فرزند خود را بین هدایت و سقوط اختیار داد تا خود انتخاب نماید که چه برای خود و آینده اش رقم زند. پیامبر ما حضرت محمد (ص) نیز این احساس تکلیف را در خصوص خویشاوندانش نداشت و برخی از عموها و عموزاده های و... ایشان راه خود در جناح مقابل ایشان (ص) یافتند و آن کردند که خود صلاح می دانستند و در مخالفت با محمد امین (ص) گوی سبقت را از دیگران ربودند و سمبلی در این قضیه برای مثال شدند و...
حال مومنین عصر ما که به این سیره و رشند نمی دانم چه کسی را الگوی خود قرار داده و بر چه مبنایی به خود چنین اجازه یی می دهند. خداوند تعالی نیز که هم در توانایی در هدایت بشر بی مثال است و هم خواستش بر هدایت بشر خالصانه تر از هر فردی است و بیشتر از هر فرد دیگری است انسان را به خود رها کرده که انتخاب کند و اهل هر شق از تفکر و عمل که می خواهد باشد. او تنها در انتظار روز حساب است تا دلیل ها را (با این که می داند) بپرسد و شاید هم بر شقاوت ها و انحراف ها هم با دلایلی که از سوی بندگان آورده می شود راضی شود؟!!! و آن را بر آنان ببخشد.
خداوند انسان را به گونه یی دیگر آفرید و به او آزادی داد، این همان چیزی است که برای انسان مسولیت آور است و اگر سوالی، بهشتی و جهنمی وجود دارد بر اساس همین آزاد بودن انسان است که معنی می یابد و اگر انسان ها آزاد و قادر به انتخاب نباشند، منطقی نیست که عتاب و خطابی باشد که انسان غیر مختار را سوال از چرایی بی معنی است. اگر آزادی را از انسان ها بگیریم دیگر انسانیت انسان بی محتوا و بی معنی خواهد شد و انسان فاقد آزادی انسان نیست و در این صورت او را باید موجودی دیگر به غیر از انسان در نظر گرفت.
اینجاست که افراد مخل آزادی انسان در برابر خواست خداوند می ایستند و به زعم خود طاعت خدا را به جا می آورند؟!! ؛ ولی این عین نافرمانی از خداوند و امر و خواست اوست. چیزی که خداوند بر بندگانش حلال کرده را بر آنان حرام کرده و مدعی اطاعت و نمایندگی خداوند را کردن، خطایی به نظر نابخشودنی باشد. این حرکت بر خلاف خواست خداوند و هم برای مستبد و هم برای جامعه و هم برای انسانیت مضر و خسارت بار خواهد بود. مستبدین و افرادی که آزادی را از انسان ها سلب می کنند هرگز نباید خود را به خداوند و فرمان او متصل بدانند که بدیهی ترین داده های خداوند را از بندگانش سلب می کنند. آنان انسان ها به اسارت می گیرند و به نام خدا ! حکم خداوند را نقص می کنند. خداوند به انسان عقل را عطا فرمود که رسول باطن باشد و پیامبران خود را یک یک فرستاد که رسول ظاهر باشند تا انسان راه را از چاه بیابد و خود انتخاب کند و حال فردی بیاید که بگوید تمام داده های خداوندی در این زمینه بیهوده بوده است و شما حق انتخاب نداری و منکر تمام این ابزارها و کارکردهای آن شده و حق انتخاب را از بشر بگیرد، این ظلمی بزرگ در حق انسان، انسانیت، خداوند و آفریده هایش خواهد بود.
"اصلآ به زور هم نمی شود کسی را وارد…(بهشت کرد)!"
سخنرانی پرویز پرستویی در فیلم مارمولک در جمع زندانیان
+ نوشته شده در شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ ساعت 14:29 شماره پست: 324
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 20 خرداد 1395
- بازدید: 2361