مطالب نویسنده
ارتباط با ما
مصطفی مصطفوی
Mostafa Mostafavi
متولد (1970) 1349
کارشناسی ارشد مطالعات هند
M.A Indian Studies
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تقلیل دین به فقه و دوری از هدف اصلی آن یعنی معرفت افزایی
تقلیل دین و مذهب به فقه و قرار دادن فقه در راس امور دین و مذهب شاید یکی از اشتباهات ما مسلمانان است که موجب بدنامی اسلام و دین در عصر حاضر شده است. فقه چالش برانگیزترین، پرنمودترین مورد اختلاف در هر مذهب است و بیشترین اختلافات درون مذهبی نیز در همین بخش قرار دارد و حال آنکه والاترین بخش هر دین و مذهب پاسخی است که به سوالات اساسی انسان ها می دهد و در نتیجه هدایت فکری بشر به سوی معرفتی را مهیا می کند که در زندگی انسان کارگشاست و افق زندگی او را تا دور دست ها در گذشته و آینده مشخص می کند. این که چگونه طهارت خود را تامین کنیم، چطور بجنگیم، چطور عقوبت کنیم و... مسایلی است که شاید عقل بشری در هر دوره و زمانی بتواند فارغ از این که به چه مذهب و دینی معتقد هست یا نیست، موثرترین و کارآمدترینش را متناسب با شرایط و تجربه خود دریابد، ولی پاسخ به این سوالات اساسی است که در خصوص مبدا و معاد انسان است و از بغرنجترین نیازهای معرفتی بشر است که هویت او را مشخص و نهایت و عاقبت او را نشان می دهد و این است که از دین انتظار می رود.
امروز وقتی از یک رهگذر در اتوبوس شنیدم که "داعش یعنی همان اسلام اصیل و داعشیان همان نمونه این روزی محمد (ص) هستند" آه از نهادم بر آمد که این مردم چگونه به این نقطه نظر رسیده اند و حبیب خدا (ص) با آن همه مهر و عطوفت و رحمت برای جهانیان را در کنار داعشی هایی قرار می دهند که چشم بسته خون می ریزد و بمب های انتحاری اشان جان انسان ها را بی آنکه بشناسد می گیرد و تحمل هیچ کس جز خود را ندارند و خود و مرام و مذهب و سیستم شان را حق تمام می دانند حال آنکه محمد (ص) همه را به رسمیت می شناخت و می توانم قسم بخورم که اگر یهود بن قریظه بر عهد خود با مسلمانان باقی می ماندند و با قریش در جنگ خندق و حمله به مدینه هم پیمان نمی شدند و پیمان خود را با محمد (ص) نمی شکستند، شاید امروز یهود در کنار مدینه (مرکز اسلام) زندگی می کرد و هیچ کس را یارای تعرض بدان ها نبود. و اگر پیامبر (ص) در ابلاغ پیامش مورد تعرض دیگر قبایل آن روزگار قرار نمی گرفت، مجبور به هیچ جهادی (غزوه و سریه ایی) نمی شد و اگر این جنگ ها به او تحمیل نمی گردید، امروز دیگر آیات جهاد و قتال هم در قرآن نبود که اسلام را به واسطه آنها به خشونت متهم گردد و محمدی (ص) که ما می شناسیم نه مرد شمشیر و جهاد، که مرد سخن و کلام منطقی و رحمت آمیز بود. زیرا معجزه او در عصر خشونت و خونریزی قبیله ایی و عشیره ایی، کتاب بود و خدایش از خواندن و تعقل و تفکر با او سخن می گفت و...
یکی از مشکلات امروز جهان اسلام تقلیل اسلام به فقه و شریعت، و استفاده ابزاری از دین برای کسب قدرت و ثروت است لذا هر جنبشی که به پا می شود به جای هدف اصلی اسلام و هر دین و مذهبی که معرفت افزایی و آشنایی و راهنمایی انسان ها به اصل متعالی توحید است را به فراموشی سپرده و خداوند را به کناری نهاده و بلافاصله سخن از حاکمیت و اجرای شریعت دینی و اسلامی می کنند، که امروز در این خصوص هزاران تفسیر و فتوا از آن در بین مسلمانان وجود دارد و همین تنوع نشان از اختلاف در این خصوص است و همین وجه اختلافی هدف اصلی خود قرار داده و در صدر اولویت های خود قرار می دهند و در اولین فرصت اقدام به اجرای حدودی می کنند که نظرات و فتاوای متفاوتی در مورد آن وجود دارد و هزار سخن در مورد اصل، فرع، کارایی، اثر بخشی و... آن وجود دارد و میزان اجرای همین احکام، ملاک اسلامیت و مسلمانی خود قرار می دهند و برخی آنقدر به شیوه سنتی و اجرای آن در قرون اولیه نزدیک می شوند که حتی شمشیر می شود وسیله اجرای حدودشان و ملاعام می شود محل عقوبت خلافکاران شان و کشتار و خشونت می شود نمود و بروز اسلام شان در حالی که پیامبر (ص) به مظهر عطوفت و رحمت برای جهانیان مشهور و معرفی شده است و خشونت تنها در شان دشمنان اوست تا روش و سنت او.
آری برادر ایلامی ام همچنان در بعضِ ذغدغه ها مشترکیم
جناب کیدینو! [1] برادر ایلامی ام! [2] در حالی که تو هزاران سال است که ما را ترک کرده ای و به دیار باقی شتافته ایی، اما مشتاقانه در انتظار دیدار توام تا بنشینم و گفتگو کنیم و پاسخ هزاران سوالی را بیابم که از تو، زندگی و روزگارت در ذهن دارم. تو رفتی اما عبادتگاه تو، نیایشگاه چغازنبیل [3] همچنان پابرجاست و مرا به سوی تو دلالت می دهد و ماندگاری اش یا نشان از عبادت گیرای تو در آن مکان مقدس دارد، که معبد زیرپای تو را ابدی کرد، و یا اینکه خداوندگارت به پاس زحمات و دقتت در ساختش، آنرا برایمان به عنوان میراث تو حفظ کرد، تا تو را به رخ بازماندگانت بکشد؟
آثار باقی مانده از نیایشگاه چغازنبیل
آری آنچه ساختید همچنان سر در آسمان دارد، و نشان می دهد که تو نیز چون ما رو به آسمان داشتی و خدایانت (از جمله کیرواشیر، اینشوشیناک و...) را در آسمان ها جستجو می کردی، و حتما به همین دلیل است که اوجی را برای یافتن آنان ساختی تا دسترسی به آنان راحت تر شود. ما نیز امروز چون تو، چشم به آسمان داریم و مناره و گنبدِ سجدگاه های مان سینه آسمان را می شکافد تا در زیر آن بنشینیم و همچنان مراد دل خود را از آنجا جستجو کنیم، از این جهت می توانم بگویم که با تو اشتراک دارم و راهی را می رویم و که تو رفتی و فلسفه ایی را که تو داشتی، داریم، ولی نمی دانم:
آیا تو از جانب خدایت در آن اوج چغازنبیل پاسخی به خواسته هایت دریافت داشتی یا خیر؟
دغدغه هایت چه بود و ذهنت درگیر چه نیازهایی؟
چه دشمنان و بلاهایی تو را تهدید می کردند، آیا تو نیز درگیر خداوندگاران زر و زور و تزویر بودی؟
آیا تو و فرزندانت را دوری از خدا، آسمان و آسمانیان و نا امیدی از آنان تهدید می کرد؟
تو نیز در حالی که چشم و رویت به سمت آسمان بود، از جانب نمایندگان خدایت مورد تهدید بودی؟
آیا تو نیز دغدغه معاش، کار و... داشتی؟
آیا خطر آینده ایی نامطمئن ناشی از طبیعتی در حال نابودی تو را نیز تهدید می کرد؟
و هزاران سوال بی پاسخ دیگر
نقاشی از ساختمان نیایشگاه چغازنبیل
ولی انگار تو هم بعضِ همان نگرانی هایی را داشتی که ما امروز داریم، تو نیز از سمت میانرودان[4] مورد تاخت و تاز بودی و جان و مالت در خطرشان بود، همچنان که ما نیز امروز از ناحیه داعشیان وهابی مسلک که به نمایندگی از ناحیه خدایمان خود را معرفی می کنند در معرض تاخت و تازیم.
آری در بعضِ دغدغه ها و همچنین در اولویت بودن خداوند در زندگی امان، با تو مشترکیم و امروز نیز عظیم ترین بناها متعلق به خدا و نمایندگان اوست.
[1] پادشاهی ایلامی که خود را خدمتگذار کیرواشیر خدای ایلامی معرفی کرد
[2] ایلامیان قومی ایرانی که بین سال های 4400 تا 2600 قبل از میلاد مسیح جنوب فلات ایران حکومت می کردند
[3] زیگورات چغازنبیل کهن ترین اثر ایرانی است که دارای ابعاد و خصوصیات خیره کننده است و با اهرام مصر برابری میکند. این بنای عظیم به صورت هرم مطبق یا پله پله در حدود 1250 سال قبل از میلاد ساخته شده است و هم اکنون در نزدیکی شهر شوش قرار دارد.
[4] سرزمین بین النهرین (دجله و فرات) در عراق کنونی