روحانیت، نقش و انتظار از آنها
  •  

22 دی 1398
Author :  
روحانیت، نقش ها و خطاها

امروز در مراسم تشییع جنازه مرحوم آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی حضور یافتم، دو یا سه نماز عید فطر را به امامت ایشان شرکت کرده بودم، کتابخانه داخل مسجد فرشته (مسجدی که ایشان در آن استقرار داشت) برایم جالب بود، بعضی کتاب های خود آقای رسولی را در خود داشت، برخی در مورد تاریخ اسلام است و چند باری در فرصت حضور در این مسجد آنها را ورق زده ام.

در فرصتی که بلندگوی مساجد دست مداحان می افتد، وقت مناسبی است که می توان به این کتاب ها سری زد و از لحظات خود استفاده بهینه کرد، آقای رسولی دست به قلم بود، و از سخنرانی ایشان می شد چیزهایی یاد گرفت، هر چند آخوندی که به فلسفه و عرفان وارد نشود، بسیار تک بعدی و سخنانش ملال آور خواهد شد، و منبرش با منابر دیگر زیاد متفاوت نخواهد بود.

دوستی که دستی در موسیقی دارد، و بسیاری از اشعار و ادبیات ایران را از حفظ دارد، و کاملا به چم و خم موسیقی مسلط است، و حتی در مراسم مذهبی نیز با تبحری که در موسیقی دارد، بر طبق اصول موسیقیایی سنتی ایرانی اجرا می کند، و دیشب برای شهدای اخیر در هواپیما اکراینی، شعر و موسیقی در مورد امام حسین برای ما اجرا کرد، می گفتند، "اگر امام خمینی وارد موضوعات دیگر نمی شد، و تنها به شعر عرفانی خود می پرداخت، با توجه به حال عرفانی و عمق فلسفی که داشت، می توانست تا هزار سال خود را در تاریخ ادبیات و عرفان ایران تثبیت و مطرح کند. ایشان حرف های زیادی برای گفتن داشت."

و به راستی وقتی امام خمینی به استقبال شعر معروف "بشنو از نی چون حکایت می کند و..." جناب مولانا رفته اند، بسیار زیبا در پاسخ به این بیت آمدند که : "نشنو از نی کآن نوای بینواست، بشنو از دل کآن حریم کبریاست، نی بسوزد تل خاکستر شود، دل بسوزد خانه دلبر شود و..."

و شاید همین قابلیت بود که، فقیهی مثل ایشان که هم در فلسفه و هم عرفان دست داشتند، می تواند جامعه ایران را بدین صورت که دیدیم، (بپسندیم و یا نپسندیم) تکانی بزرگ بدهد.

اما آقای رسولی بیشتر در فقه و تاریخ اسلام تسلط داشت و هر چند سخنرانی هایش مرا اغنا نمی کرد، ولی نماز خواندن به امامت ایشان، خیلی آدم را آزار نمی داد، بر عکس بعضی امامان مسجد که وقتی به رفتارشان نگاه می کنی، از هر چی حضور در مسجد و حتی نماز در مسجد بیزار می شوی. مسجد ایشان جو آرامی داشت، و قدرت طلبی امام جماعت در آن بروز روشنی نداشت، خدا رحمتش کند.

یکی از دلایل نابودی جامعه ایران باستان در کنار عوامل دیگر، نظام طبقاتی بود، اما متاسفانه روند جامعه ما به سوی یک جامعه طبقاتی پیش می رود، طبقه روحانیت، نظامیان و...، طبقه روحانیت که روزگاری در کنار و مخلوط بین طبقات دیگر بود، اما می روند تا خود را به طبقه خاص تبدیل، و برای خود مقام و شانی جدا از دیگران قایل شوند، که همین امر آنها را از بدنه جامعه جدا می کند (نماینده عام امام زمان، و با سلسله مراتبی، نماینده خداوند بر زمین)، لذا این امر در داشتن دادگاه های مجزا و... بروز می یابد، و به همین صورت است، که مثلا از جمع شرکت کنندگان در مراسمات نیز متمایز می شوند، و مجری جلسات ختم و عزا، از همه شرکت کنندگان تشکر می کند، و با این جمله ی "به خصوص سلسله جلیله روحانیت" آنها را از حاضرین دیگر جدا می کند، که این جدایی ها اصلا به نفع آنان نیست، آنها نیز تنها یک قشر در کنار اقشار دیگرند، که در مجلس حاضرند، و این قشر بندی اجتماعی هم تنها تحت یک تقسیم کار اجتماعی است، که هر جامعه ایی در خود دارد، و هر انسانی متناسب با شغل انتخابی خود است که در جامعه تقسیم به اقشار مختلف می شود، و تمایز ترجیحی طبقاتی نباید وجود داشته باشند، ولی روند جامعه چیز دیگری است.

ترجمه ریز فارسیِ آیات جزوه قرآنی که در این مراسم سهم من شد، به علت نداشتن عینک و نور کم موفق، قابل خواندن نیست، فقط این جمله را توانستم بخوانم که "خدای ما و خدای شما یکی است،" [1] اما در فرصتی که جمعیت برای تشییع می آمدند، و مجری مشغول اداره مجلس بود، به یک جلد از چند جلد کتاب "صحیفه نور" حاوی سخنان امام خمینی، سرکی کشیدم که در کتابخانه کنار صندلی ام قرار داشت، هر چند آنقدر آن را خاک گرفته بود که وقتی آن را در انتها از روی پای خود برداشتم، باید خود را آثار گرد و خاک آن می تکاندم؛  

یک سخنرانی از امام در تفسیر این آیه قرآن بود که "برای هر کس پاسبان ها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست." [2]

و از جمله سری به یک سخنرانی، از ایشان زدم که در تاریخ 28/6/1358 ایراد شده بود، و این قسمت از سخنرانی ایشان، برای من جالب بود، که امام چشم های هراسناک در به وجود آمدن نظام ولایت فقیه، حاکمیت ولی فقیه، اسلام و... را مورد اشاره قرار دادند، و در این سخنان سعی می کنند، شنوندگان را به عدم ترس از آن ترغیب کنند :

"گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی، و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‌اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی‌آورد، کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد،"

امروز شرایط تهران متاثر از اعتراضاتی است که از دیروز در تهران برای اعتراض به سقوط هواپیمای اکراینی و فقدان هموطنان نخبه کشور که در این پرواز از بین رفتند، برگزار شد، بود، و در این مجلس هم از این جریان سخن بود. و به نظر می رسد باید از نام گذاری های بیجا برای هر نوع "معترضین" خودداری کرد، و مثل تمام دنیا، "معترضین" همان "معترضین" نامید، چرا که استفاده از اسامی نامربوط (خس و خاشاک، فتنه و...) در خصوص آنان نه مشکلی را حل می کند، و نه حاصلی دارد، و تنها به عمق اعتراض و کینه معترضین اضافه می کند، بعضی از شعارهای اعتراضات دیشب و دیروز نیز، در واقع اعتراض به همین نام گذاری های خاص بود.

 

[1] - آیه 46 سوره عنکبوت "الهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ"

[2] -  سوره رعد آیه 11، "لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ"

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.