تا به راستی و درستی نرسیم کشتی مان در گل خواهد ماند

از آن زمان که آسمان بدون هیچ خِسَتی نور خورشید را بر این سرزمین تابیدن آغازید، مردمش در شعاع چنین پاکی، راستی و نیکی را شناختند و در پی اش شدند و دغدغه اشان گردید، و گاه چشم بر زمین شدند و از آب روانش جستجو کردند، ولی هنوز که هنوز است آن را نیافتیم، و هر متجاوزی نیز که از راه رسید بی توجه به دشنه ایی که در دست داشت، به تکه شعاری که از آوردن چنین تحفه ای سخن می گفت، گول خوردیم، ولی به زودی سرابش برای مان روشن شد، و باز از پا ننشسته و امروز هم نگاه به افق بسته ایم که شاید طلایه داری با پرچم راستی و نیکی فرود آید، ولی انگار این راه پر از رهزن است و هر بار که خبر خوشی از آمدنش می آید، چشم ها به راهش می شوند، اما سفید از انتظاری طولانی، و او همچنان نمی آید. انگار در تقدیرمان چنین نعمتی را ننوشته اند و یا نوشته اند و لایقش نشده ایم، ولی ایمان دارم که تا به راستی و درستی دست نیابیم این کشتی به گل نشسته در گل خواهد ماند.

+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 17:34 شماره پست: 950  توسط سید مصطفی مصطفوی  | 3 نظر

نظرات (2)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

اره اره تندتر بنویس نویسنده تا زودتر مرکبت در کاغذ ثبت شود داخل بهترین کاغذها قلم ها بنویس از سیاست بنویس از جنگ بنویس از گذشته بنویس از قدیم بنویس خاطرات مرور کن وایستاه نویسنده یه وقت از حال انسانها ننویسی ؟از غم چیزهایی که از دست دادی بنویس از چیزهای که به دست نیاوردی بنویس فقط حال روز خودتو ببین نویسنده !سکوت کن حرف نزن گوش نکن صداها رو اسمون نگاه نکن خیابانها نگاه نکن فقط سر به پایین خیره به قلم !نویسنده منم {سنگ} بگویم برایت ؟دنیا غرق خون شده خون قلبها بی صدا مادران سینه شکافته اند خیابان ها اشوب شده اشکها هم از چشم هم از قلب میریزد. شلاق ها در دستان قدرتمندان میچرخد بر جان هر بیچاره ای میخورد .این منم {سنگ}دولت تبدیر امید ساکت مانده ای خواب هستی ؟؟ تا صدای بیرون می اید میشویم سیاسی لعنت ..... خدا جواب پدران مادران دختران پسران ظلم دیده را میگیرد از شماها زور گویان از اه مظلومان بترسید . نویسنده شما پشت میزها بنویسید سرها پایین بنویسید به هیچ چیز نگاه نکنید مثل کبک ها ...اعدام ملا عام نبینید شلاق خورد مردم نبینید عزا عزاست امروز زندگی ما رو به فناست امروز .چقدر ساده میگوید نویسنده ما هدف داریم ساده ساده ساده

سنگ
This comment was minimized by the moderator on the site

اره اره تندتر بنویس نویسنده تا زودتر مرکبت در کاغذ ثبت شود داخل بهترین کاغذها قلم ها بنویس از سیاست بنویس از جنگ بنویس از گذشته بنویس از قدیم بنویس خاطرات مرور کن وایستاه نویسنده یه وقت از حال انسانها ننویسی ؟از غم چیزهایی که از دست دادی بنویس از چیزهای که به دست نیاوردی بنویس فقط حال روز خودتو ببین نویسنده !سکوت کن حرف نزن گوش نکن صداها رو اسمون نگاه نکن خیابانها نگاه نکن فقط سر به پایین خیره به قلم !نویسنده منم {سنگ} بگویم برایت ؟دنیا غرق خون شده خون قلبها بی صدا مادران سینه شکافته اند خیابان ها اشوب شده اشکها هم از چشم هم از قلب میریزد. شلاق ها در دستان قدرتمندان میچرخد بر جان هر بیچاره ای میخورد .این منم {سنگ}دولت تبدیر امید ساکت مانده ای خواب هستی ؟؟ تا صدای بیرون می اید میشویم سیاسی لعنت ..... خدا جواب پدران مادران دختران پسران ظلم دیده را میگیرد از شماها زور گویان از اه مظلومان بترسید . نویسنده شما پشت میزها بنویسید سرها پایین بنویسید به هیچ چیز نگاه نکنید مثل کبک ها ...اعدام ملا عام نبینید شلاق خورد مردم نبینید عزا عزاست امروز زندگی ما رو به فناست امروز .چقدر ساده میگوید نویسنده ما هدف داریم ساده ساده ساده

سنگ
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه ...
حکومت وحشی بشار اسد با زنان زندانی چه کرده است؟ ویدئو مربوط به لحظه آزادسازی زنان از زندان صیدنایا...
- یک نظز اضافه کرد در ابلاغ لایحه حجاب و عفاف، و قرا...
پزشکیان: حاکم با دستور نمی‌تواند کسی را هدایت کنیم/ با امر و نهی هم نمی‌شود جامعه را هدایت کرد. با ...