مانده ام که خندان باشم و یا گریان

سال در حال تحویل شدن است و سال جدید در راه و عنقریب که برسد، و من مانده ام که بر این تحویل سال باید گریست و یا خندان بود، گریان بدین لحاظ که هر لحظه به "آخر خط" نزدیکتر می شویم و جشنِ پایان فرصتِ عمر چندان منطقی به نظر نمی رسد و خندان از این جهت که زمستانی سخت و سرد و سالی سخت و پرحادثه گذشت و نوید بهار و سالی جدید در میان است و امید به بهبود و تغییری شادی بخش موجود، و امیدواریم که سال جدید شروعی برای بهتر شدن و موفقیت های جدید باشد و همین شاید وجه تبریکزای گذشتن آن و آمدن این است. 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 11:2 شماره پست: 907 توسط سید مصطفی مصطفوی  | 

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

کامنت ها

اظهارات بی‌سابقه و دردناک زهرا باکری ، خواهر سرداران شهید حمید و مهدی باکری بلایی که امروز سر ما آ...
کارشناسان به یورونیوز پاسخ می‌دهند: آیا بحران قره‌باغ کوهستانی تمام شد؟ در تاریخ معروف است که ژنرال...