و این حکایت تکرار بی فایده ی نفهمیدن و فهمیدن های ماست

پیش از تو ما عمری بدین بت سجده کردیم؛ بعد از من و تو هم سجده گزاران بیشمارند؛ گره ها بر این درخت بستیم؛ بر این پنجره بسیار بیاویختیم؛ اما کورِمان کرد و شفا نداد؛ این دیو بچه خوار را ما بزرگش کردیم؛ این حکایت گردون نگاشته است؛ که همواره جماعتی بر بتی به سجده نشینند؛ و این حکایت تکرار بی فایده ی نفهمیدن و فهمیدن های ماست.

 

بدست mostafa111 در ژوئن 5, 2015 

+ نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 4:11 AM توسط سید مصطفی مصطفوی  | نظرات

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حضور در دوراهی تسلیم و یا انتح...
چشم‌ها رو که می‌بندم تانک‌های اسرائیلی در ذهنم می‌آید که به سمت لبنان در حرکت هستند. خون در رگم جوش ...
- یک نظز اضافه کرد در حضور در دوراهی تسلیم و یا انتح...
چه باید بشود؟ عالیجنابان و مدیران تصمیم ساز، دوست و دشمن، خودی و غیر خودی، گزاره‌های زیر را قبول دار...