به جای ایجاد امپراتوری های بزرگ به حکومت بر دل ها بیندیشیم
این روزها جهان اسلام دچار مردانی با آرزوهایِ بزرگ شده که به تشکیل امپراطوری های وسیع در قلمرو اسلامی می اندیشند و همچون شکارچیانی قهار در مرغ دانی ها، رقابت سختی را برای تشکیل آن با دیگر رقبای مسلمان خود به راه انداخته و می خواهند حکومت ها و امپراتوری های اسلامی وسیع تشکیل دهند و سرزمین های دیگر را نیز به کشورهای خود منظم کرده، مرزهای جغرافیایی کشورهای شان را وسعت دهند و یا سرزمین های دیگر اسلامی را تحت امر خود نموده و در رسیدن به این هدف به هر بی دینی، ظلم به هم وطنان خود و دیگران از طریق ایجاد استبداد داخلی دست می زنند و از انجام اعمال پست و فرومایه نیز فروگذار نیستند. غافل از این که خاطره مسلمانان و تاریخ اسلام امپراتوری های گسترده یی را به خود دیده است که بدون استثنا در ظلم و تعدی به حقوق دیگران ید طولایی داشتند و گوی سبقت را از هم ربودند. امویان، عباسیان، عثمانی ها و... همه و همه، صدها سال بر سرزمین های وسیع و یکپارچه اسلامی حکومت کردند و سلاطین ظالم آنان تنها نامی از اسلام را یدک کشیدند و در حالی که خود را ولی امر و یا امیرالمومنین و یا عناوین دیگر اسلامی خطاب می کردند، با استناد به آیه "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم" خود را به ظلم "ولی امر" مسلمانان زمان خود دانسته و جنایات و خیانت های کم سابقه یی را علیه مسلمانان مرتکب شدند.
اما آنان به فکر حکومت بر دل ها نبودند، بلکه تنها به حکومت جابرانه و مبتنی بر شمشیر سربازان شان بر تن مردم زمانه، سرزمین و ثروت شان می اندیشیدند که تاریخ مقداری از این جنایات را ثبت کرده است ولی جالب این که این حکومت های وسیع و قدرتمند چون بر دل ها حکومت نمی کردند نهایتا از بین رفتند و تنها نقشه هایی تاریخی و کاغذی از سرزمین های تحت امرشان باقی ماند و بدنامی برای اسلام، که چنین حکامی مدعی آن بودند.
امروز جهاد که از مقدس ترین اعمال اسلامی است و باید فقط در موقع ضرورت انجام گیرد، به کشورگشایی تقلیل یافته و به جای کارکرد ضد ظلم، خود بستر ظلم را توسط جهادگران و راهبران چنین جهادی فراهم می کند، جهادگران این عرصه چشم به غارت مال و ناموس دیگران دارند و حاکمان بر چنین جهادگرانی به وسعت سرزمینی و الحاق سرزمین های دیگر به سرزمینی خود و به تحت امر درآوردن آنان می اندیشند. این نوع حکام با برانگیختن احساسات عده یی جوان توانمند و پرشور که دردِ دین دارند آنان را به عمله ی ظلم تبدیل کرده و به جان دیگران انداخته و به نام جهاد در راه خدا به تصفیه حساب با مخالفین خود اقدام می کنند و همیشه در کنار هر حاکم ظالم اسلامی، حُکام شرع ظالم، از خدا بی خبر و مطیعی هستند که به مهیا کردن مقدمات سوار شدن این سلاطین مدعی اسلام بر گرده ریش بلندهای از اسلام و خدا بی خبر فراهم کرده و آنان را که از معرفت اسلامی تهی هستند و فقط از اسلام نام جهاد آن را بلدند را با فتاوای شرعی نمای خود به جان دیگران انداخته و ظالمانه خون هرکه را که در مقابل این حکام ظالم باشد و یا نباشد (و با عقاید آنان موافق نباشند) را مباح کرده و مال و ناموس مخالفین را حلالِ جنگاورانی می کنند که چشم بسته بر این حجت شرعی از دستگاه خدعه و نیرنگ رسیده اکتفا کرده و برای خود ثواب دنیوی و اخروی جمع می کنند!.
اسلام دین حکومت بر قلب هاست و هدفی برای حکومت بر تن ها و سرزمین ها در آن نهفته نیست. تمام ساز و کار اسلامی از جمله جهاد و حکومت و... در خدمت بشر است و این انسان است که مرکز اهداف اسلام قرار دارد که باید دل او را جذب و به اسلام فرا خواند که اگر این اسلام فرا خوانده شده واقعی باشد خواندن آیه یی از قرآن توسط مسلمان واقعی دل دیگران را جذب می کند و نیاز به شمشیر و خشنونت برای به بند کشیدن انسان ها و وارد کردنش در اسلام من درآوردی نیست.
+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 0:44 AM | پنجشنبه بیست و سوم مرداد 1393
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 21 خرداد 1395
- بازدید: 5547