چه مشت های گونه گون که وا شوند و رسوا شوند "معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی"

تاریخ را چو بنگری این جمله دکتر علی شریعتی (درود خداوند بر روان پاکش باد) را به عینه می بینی. انگار خداوند چرخه ای از زندگی ها را به وجود آورد که مشت های بسته را باز کند و آدم ها را در عرصه زندگی شان بیازماید و مشت ها باز نشده را وا کند و خوشا به حال آنانی که وقتی مشت شان باز شد گند آن دماغ خودشان و دیگران را نیازارد. که اگر این حادثه در پایان عمرشان اتفاق افتد دیگر مجالی برای جبران آن نخواهد بود. خدایا مشت ما را موقعی باز کن که توان جبران داشته باشیم.  

دنیا را خداوند به وجود آورد و به تک تک بشر جدا جدا وقت داد تا خود - مشت خود را آنطور که مایلند باز کنند (اختیار). می توانند طوری باز کنند که وقتی باز کردند از آن بوی خوش عنبر آید و یا این که بوی تعفن!!!. و در ید قدرت من و توست که چگونه آن را (مشت بسته خود را) رقم زنیم. دنیای من و شما و بزرگ ارتش داران و بزرگ سپاه داران نیز با هم تفاوت نمی کند هر فردی از ما در حد و حوزه قدرت و نفوذ خود نقش خود را بازی خواهد کرد.

داستان حاتم طائی و آن مرد بیابانی را شنیده ایم که حاتم طائی در جواب سوال یکی از میهمانان خوان کرمش که سوال کرد از خود کریم تر هم دیده ای ؟!! که حاتم گفت آری شبی در بیابانی گم شدم و میهمان فردی بیابانی. که او بُزی را در آن شب برایم کشت و غذایی به من داد در حالی که آن بز تمام داراییش بود. او از من کریم تر است زیرا کرامت من تا آن حد نبوده است که تمام اموالم را ببخشم در حالی که آن فرد بیابانی در یک حرکت تمام داراییش را به پای من گم شده در بیابان ریخت در حالی که نمی دانست میهمانش حاتم است با آن همه دارایی.

از این داستان متوجه می شویم که اگر چه ممکن است دامنه مانور ما در قدرت نمایی و عمل در حدی بسیار پایین تر از بزرگ قدرت مداران باشد لیکن هر کس در حد توان و حوزه قدرت خود می تواند در گردش عمر - خود مشت خود را باز کند و یا رسوا شود و یا همچون "نفس مطمئنه" ای در درگاه خداوند حاضر شود.

پس بین دزدی بزرگ و دزدی کوچک و بین اختلاس بزرگ و اختلاس کوچک و بین ظلم بزرگ و ظلم کوچک و... تفاوتی نسیت و تنها خالق جهان در ارزیابی میزان آن به وُسع انجام دهنده آن توجه خواهد کرد و برای نمره دادن به عمل خواهد سنجید که فاعل آن چقدر قدرت داشت و در مقابل چقدر مرتکب (عمل خوب یا بد) شده است و همین (وُسع) میزان سنجش این قبیل کارها (چه خوب و چه بد) خواهد بود.

پس نباید گفت من که کاری نکردم (بیشتر از این توان نداشتی).

این چرخ گردون نسل ها خواهد چرخید و مشت ها وا خواهد کرد و روسوا ها و سربلند ها از خود به جای خواهد گذاشت. 

و این قصه ادامه دارد تا خداوند تصمیمی دیگر بگیرد.

 

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۱ ساعت 16:48 شماره پست: 172

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در آه ای خدای بدن های در هم کوفته...
شعری از شاعر اهل افغانستان زبان دل خراسانیان از دامنه جنگی که دامن از سرزمین و این مردم مظلوم نمی کش...
- یک نظز اضافه کرد در ایرانیان مهاجری که کشورها و سر...
سیدمحمدخاتمی در سفر به شهر یزد از آتشکده زرتشتیان یزد دیدن کرد خاتمی در این دیدار ضمن گفت و گو ب...