سال 1399 کمترین صعودها را، در چند سال گذشته داشتم، بهترین صعودم در این سال بر چکاد بلند مرتبه خُلِنو، بام استان تهران در 15 تیرماه رقم خورد، و ده روز پیش از آن، یعنی در پنجم تیرماه نیز آخرین صعودم، بر چکاد رویایی توچال صورت واقع پذیرفت؛ از آن موقع تا کنون، نظر به قرنطینه های طولانی، خطر ابتلا به ویروس کرونا، از هم پاشیدن گروه کوچک کوهنوردی ما و... دیگر دیداری از اسطوره ایستاده بر فراز شهر تهران، یعنی توچال نتوانستم داشته باشم، تا این که پنج شنبه (4 دیماه) تصمیم گرفتم، این جمعه را با یک صعودی انفرادی، تاریخی اش کنم، تا هم احتمال ابتلا به کرونا را برای خود کاهش دهم، و هم از حسرت تماشاچی بودن، بر صعودها، خلاص شوم.

البته تنهایی در این مسیر معنی ندارد، چرا که کاروان صعودکنندگان به خصوص در دو روز آخر هفته، به سمت قله، مثل رودی از انسان های فرهیخته، ورزشکار، شاداب، دوست داشتنی و... جاریست؛ از این رو مثل اکثر همنوردها، اولین کار قبل از تصمیم به صعود، رصد شرایط آب هوایی قله مقصد (توچال) بود، و لذا به یکی از معتبرترین سایت های تخصصی پیش بینی وضع آب و هوایی قله ها مراجعه، شرایط روز قله توچال را بررسی کردم، که نتایج نشان می داد شرایط برای یک صعود شاد، موفق، بیخطر، کم ریسک و... در این ابتدای زمستان، و بارش های چند روز گذشته، مهیاست، داده های این سایت نشانگر شرایط مناسبی بود.

تصمیم گرفتم سحرگاه روز جمعه 5 دیماه 1399 و همزمان با کریسمس، صعود خود را استارت زده، و در صورت مهیا بودن شرایط و داشتن وقت و انرژی کافی، در انتهای صعود، بدون استفاده از تله کابین نزولی پیاده را نیز تجربه کنم، تا از این طریق خطر انتشار و ابتلا به ویروس کرونا را هم نداشته باشم. تقریبا این برنامه را در ذهنم نهایی کرده بودم، که یکی از همنوردهای سابق، تماس گرفت و تقاضای همراهی در یک صعود دو نفره به توچال را طرح کرد، از آنجا که عادت به صعودهای جمعی دارم، و تنها کوه رفتن را درست نمی دانم، لذا فورا از خدا خواسته، برغم تصمیم قبلی، پذیرفتم، و بلافاصله جمعه را برای اجرای این برنامه پیشنهاد کردم، که ایشان جمعه را، روزی بسیار شلوغی ارزیابی، و عنوان داشت، با توجه به حضور اسکی بازها در پیست توچال، پایین آمدن با تله مشکل است، لذا برنامه را برای شنبه و یا یکشنبه آینده اجرا خواهیم کرد، که هم تله باز است و هم خلوت خواهد بود، و خطر ابتلا به کرونا هم کاهش می یابد...

این چنین بود که از همراهی با برنامه صعود همنوردان مصیبت زده ام، در این جمعه دردناک و غم انگیز و پر حادثه باز ماندم، و خدا توسط این همنوردم قدیمی، باعث شد که بمانم، و در این قیامت سرما، کولاک و بهمن گرفتار نشوم. قلبم برای لحظه لحظه ایی که بر همه همنوردان حادثه دیده ام، در این روز گذشت، جریحه دار و عزادار است؛ این چند روز با لحظه لحظه یخ زدن شان، و پر کشیدن مظلومانه اشان همراه بودم، روح همه شان شاد؛ ورزشکارانی که همنشینی با آنان، تمام شادی، تمرین زندگی، مواجهه با چالش، از خود گذشتگی، در حال زندگی کردن، خطر کردن، با سختی ها ساختن و... است، و از همه مهم تر، با طبیعت و جزئی از آن شدن، دردهایش را درک کردن، و مواظبش بودن و... که درس های زیبای این ورزش دوست داشتنی است، که ما طی آن می آموزیم. فرهنگی که ملت های با قدمت فرهنگی بالا، آنان که فرهنگ خوب خود را حفظ کرده اند، کاملا با آن مانوسند، زندگی برگ و یا شاخه ایی را ارج می نهند، نهالی را از ریشه و به غیر ضرور نمی کَنَند، حیوانی را به عمد زیر پایشان له، و از زندگی ساقط نمی کنند و...

حوادث همیشه در ورزش هست، حتی ورزش های داخل سالن، اما به دنبال حادثه دلخراش جمعه، مطلبی گفته شد، که هواشناسی هشدار این شرایط را داده بود و...، "کوهنوردان بی توجهی کردند" و... که به نظر من این ادعا درست نیست، و نوعی عوام فریبی است؛ چرا که شرایط روز جمعه برای کوهنوردی عادی بود، پیست اسکی بین المللی، تله کابین و مجموعه عظیم توچال و...، همه کار عادی خود را داشتند، و لابد اگر هشداری بود، باید آنها از اولین مراکزی باشند که کار خود را تعطیل اعلام می کردند، که نکردند و... و صدها نفر در ایستگاه هفت تله کابین، به دنبال این حادثه پیش بینی نشده، گیر افتادند، که ناشی از غافلگیری و فعالیت عادی این مجموعه بود، داده های سایت های هواشناسی حرفه ایی، چنین وضعی را گزارش نکردند.

متاسفانه همانگونه که در بسیاری از حوادث "رفتگان" مقصر جلوه داده می شوند، (مثل رویدادهای دردناک هوایی که منجر به سقوط هواپیماها می شود و کم کاری و.. بر گردن خلبان کشته شده در حادثه می افتد)، اینجا هم، حادثه پیش آمده برای کوهنوردان عزیز ما، در آن هوای پیش بینی نشده، و بسیار سخت، به دوش همنوردانی افتاد که در این مخمصه گرفتار، و پرپر شدند، و همه را به داغ خود نشاندند، مردان مردی که روزشماری می کنند تا آخر هفته شود، و به سفر عشق بروند، و دل و روح خود را به طبیعت زلال کوهستانِ راز آلود و رویایی بسپارند، و از لحاظ جسمی و روحی شارژ، و آماده مواجهه و هم آوردی با یک هفته مملو از چالش، به نحوی درست شوند.

روح بی توقع همه شان شاد، راه پاک و بی الایش شان، پر رهرو باد.

تصویر فوق را من برای دوستم از پیش بینی آب و هوای قله توچال در روز جمعه 5 دیماه 1399 برابر با  25 دسامبر 2020 ارسال داشتم که نشان می دهد، سرعت باد که از مهمترین پارامتر های صعود امن است، در هنگام صبح در قله توچال را 10 کیلومتر در ساعت، ظهر 20 و در ساعات شبانه نهایتا به 35 کیلومتر افزایش می یافت، و از این لحاظ، سرعت باد ایدال محسوب می شود. از لحاظ درجه سرما نیز، هوای قله منفی 20 درجه است، که با توجه به توقف بسیار کوتاهی که همنوردان معمولا در قله دارند، دمای بغرنجی نیست، و بعلت حرکت مداوم، و دمای بدن کوهنورد، کاملا قابل تحمل، با امکانات سطح متوسط به راحتی می توان از آن گذشت.

حال وقتی سخن از باد بیش از 80 کیلومتر در میانه های ارتفاع، و دمای 25 درجه زیر صفر در منطقه کلکچال سخن به میان می آید، نشان از یک حادثه غیرقابل پیش بینی، و افت دمای بسیار شدید، شدت باد و کولاک تندی دارد، که همه را غافلگیر کرده، و نباید کوهنوردان حرفه ایی، نیمه حرفه ایی و حتی مسئولین خدمات در قله توچال را شماتت کرد، و گناه حادثه را به گردن آنان انداخت، و این یک بد اخلاقی رایج شده است، که انگار باید سر هر حادثه ایی شانه ایی را یافت، تا تبعات مشکلی را بر آن سوار کرد، و خود را خلاص نمود.

 

Click to enlarge image Tochal-5-Day-1399 (1).PNG

تصویری از یک کوهنورد روز 5 دیماه بر فراز قله توچال

29 دیماه 1399

گزارش تهیه شده پیرامون حادثه 5 دیماه جاری،

KolakChal Report 21-10-99-Final OMEGA.pdf 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.