قاصدک! [1]

هان، تو بدانُ، نَبَر ایندست اخبار،

برو از گِرد این ویران باغ،

هرچه اندوخت فلاحت پیشه ی باغ از کِشت، به قرنی چند،

همه اش رفت به باد،

این روزها، خبر از ویرانیست،

خبر از کَندن، برگ های زنده ز شاخ،

خبر از مرگ و چپاول،

رفتن خُلقِ خُوش، سلطه بدخُلقی هاست،

زوزه های بادِ پاییزِ مهر،

خشکی باغُ، هُرم شعله ی سوزان در باغ، 

این می خواهی؟!

تو بدان و، نبر این دست اخبار،

دست بردار، تو از این دلِ سوزانِ باغ،

که پر است از توفان،

پر است از جوشش درد،

فوران چرکیست، بر زخم عمیق،

شاخه ها خشک است، گُل می خواهی؟!

تو در این زوزه بادِ پاییزی،

پیِ آرامش، یا خبر از شادی می گردی؟!

دست بردار از این صحنه ی داغِ نابودی باغ،

دشمنان شاد کند، دوست غمناک،

تو بدان و نبر این دست اخبار،

بگذر و بگذار،

آتش بیداد زند شعله به دیوارِ کاهگلِ [2] باغ،

بسوزد این کاهگل،

که از این کاهگلِ براق، اما سست،

بوی خون می آید و، بوی جِدال،

شاهد بیداد است، شاهد ویرانی،

بگذار کین سست، بسوزد بر دیوار،

تا که دیوار کَتِ [3] محکم ما،

پاک گردد، زین سستِ دیرپایِ بی بنیاد،

به نظم در آمده در 20 مهرماه 1399

[1] - به پیشواز شعر استاد مهدی اخوان ثالث : قاصدك ! هان ، چه خبر آوردي؟       از كجا وز كه خبر آوردي ؟    خوش خبر باشي ، اما ،‌اما     گرد بام و در من      بي ثمر مي گردي      انتظار خبري نيست مرا       نه ز ياري نه ز ديار و دياري باري     برو آنجا كه بود چشمي و گوشي با كس        برو آنجا كه تو را منتظرند        قاصدك          در دل من همه كورند و كرند     دست بردار ازين در وطن خويش غريب      قاصد تجربه هاي همه تلخ       با دلم مي گويد        كه دروغي تو ، دروغ          كه فريبي تو. ، فريب      قاصدك      هان،       ولي ... آخر ... اي واي     راستي آيا رفتي با باد ؟   با توام ، آي! كجا رفتي ؟ آي

[2] - خاک مخلوط با کاه که با هم گلی را می سازد که برای پوشاندن زشتی دیوارهای گلی استفاده می شود،

[3] -  گل رسیده و محکمی که گلکاران زبردست برای ساخت دیوار باغ ها استفاده می کردند، متناسب با اقلیم ایران، با مصالحی ارزان و در دسترس، به این گل کت می گفتند.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
آیا پرونده ‎رضا ثقتی هم مشمول برخورد مؤمنانه شده است؟! (https://t.me/asrefori) رحمت‌‌اله...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
استبداد ديني از مردم سكوت در برابر ظلم و اختلاس هاي اصحاب قدرت را مي خواهد هادی سروش در استبداد ام...