چکاد توچال نعمتی است که خداوند نصیب تهرانی ها کرد، تا یک چهار هزارتایی قابل توجه در دسترس همه آنان باشد که در هر زمان که اراده کردند، بتوانند در پای آن حضور یافته و کوه پیمایی نسبتا سختی را تجربه کنند، چرا که هر کدام از مسیرهای این قله نزدیک به 14 کیلومتر مسیر پیمایش دارد.

زمانبندی این صعود :

حرکت از میدان سربند در دربند ساعت 3 و 50 دقیقه بامداد روز شنبه اول آبان ماه 1400

حضور در جانپناه شیرپلا ساعت 6 و 29 دقیقه صبح

حدود نیم ساعت استراحت و...

حضور در جانپناه امیری ساعت 9 صبح

رسیدن به بالای یال سنگ سیاه ساعت 10 و 17 دقیقه صبح

رسیدن به توچال ساعت 10 و 36 دقیقه صبح

کل زمان صعود شش ساعت چهل شش دقیقه

این صعود از این جهت منحصر به فرد بود که بین قله و جانپناه شیرپلا توقفی برای استراحت نبود، و یک سره حرکت و پیمایش را در خود داشت.

درگیری در میدان سربند :

ساعت هنوز 4 بامداد نشده بود که خود را به میدان سربند رساندم، اما متاسفانه شاهد صحنه درگیری پلیس با چند جوان شدم، که اعصابم را بهم ریخت، ظاهرا پیش از حضورم تیراندازی هم شده بود، چرا که زوجی هنگام گذر از کنارم که بعد از پیاده شدن از اتومبیل مشغول جمع و جور کردن کوله ام برای شروع پیمایش بودم، توصیه اکید می کردند که سریع اینجا را ترک کنم، چرا که ممکن است جان خود را به راحتی از دست بدهم، چون "تیر و تیراندازی است"،

وقتی به اینجا رسیدم جوانی که خود حالت طبیعی نداشت از پلیس خواهش می کرد که رفیقش را نبرند، چرا که "حالش خوب نیست"، ظاهرا الکل مصرف کرده بود، و در حال عادی نبودند، این روزها آمار ابتلا به مواد مخدر، دخانیات، الکل در کشور به حالت هشدار در آمده است، و این ها فرزندان ما هستند که بدین آلودگی ها کشیده می شوند و جامعه هم چنان بی رمق نظاره گر مرگ تدریخی خود است، که این بی حسی بیشتر از رنج آلودگی جوانان رنج آور است؛ انگار در کوران تصادم با تمام مصیبت ها چنان دچار بی تفاوتی و بی حسی شده ایم، که تنها نظاره گر شرایطی هستیم، که هر روز بغرنج تر می شود، و تنها سری به حالت تاسف تکان داده و رد شویم، و چنین جامعه ایی مرده است، و بر این تن مرده، وحوش و فرصت طلبان داخلی و خارجی می دانند که چه کنند، این است که اکنون از شمال و جنوب و شرق کشورمان تحت فشار رقبا قرار گرفته و هر روز مجبور به عقب نشینی می شویم، و متاسفانه شامل این ضرب المثل پارسی شدیم که "خود کرده را تدبیر نیست".

صعود زیر مهتاب :

به زودی ماه بزرگ و روشنی در آسمان، چهره کثیف و کدر میدان سربند را از ذهنم شست، چرا که مهتاب زیبا و روشنی، آسمان و مسیرم را روشن کرده بود که نیاز به نور هدلایت نبود، و برف هایی که در 29 مهرماه همزمان با روز کوهنورد ارزانی چشم های ما گردید، قله توچال را سفید پوش، و زیر این مهتاب نور منعکس شده اش دوچندان شده است، و شکوه و عظمت کوه را به رخ می کشد. شاید همین برف بود که در روز شنبه حتی تعداد همنوردان صعود کننده را افزایش داده است. به طوری که گروه های مختلفی مشغول صعود هستند، از جمله یگ گروه بیست الی سی نفره از همنوردان اهل شهر ساری، و یا گروهی که از کهگیلویه و بویر احمد، و یا همنوردی از مشهدی و...

برف قابل توجه است و از سنگ سیاه به بالا افزایش هم می یابد و روی قله حدود سی سانت ارتفاع دارد.

همنوردان زردکوه بختیاری، داستان هایی شنیدنی از این دیار :

چند لحظه ایی با همنوردانی که از چهارمحال بختیاری آمده بودند همقدم شدم، آنان شب را در جانپناه شیرپلا با تیم مشهد، گذرانده و اکنون راهی صعود به قله توچال بودند، از زرد کوهی که حدود 4200 متر ارتفاع دارد و زاینده رود زیبا که از آن سرچشمه می گیرد، سخن گفتند و صمیمانه از من دعوت کردند که میهمان آنان برای صعود به این قله با عظمت در فصل بهار شوم، از بزرگترین یخچال خاورمیانه بر دامنه زردکوه یعنی یخچال "ایل وک" که نام خود را احتمالا از نام یکی از ایل های چادر نشین، گرفته است، گفتند، که متاسفانه صدمه زیادی دیده و شاکی از شرایطی که گرفتارش شده ایم،

از عریض ترین آبشار ایران به نام زرد لیمه (به معنی آبی که از بلندی پایین می ریزد) گفتند که دیدنی است، آنان از اهالی شهر سامان بودند، که خود را مفتخر به مرحوم دکتر سعید بهارلو هوره می دانستند که پزشک تیم ملی امید کوهنوردان ایران بود و به هنگام بازگشت از صعود به قله "تیلیچو" در کشور نپال و در رشته هیمالیا، متاسفانه دچار حادثه، و جاودانه شد و جسدش هم در یال های همان کوه ماند، آرزویی که هر کوهنوردی دارد، تا جسدش در طبیعت کوهستان، بماند و در همان جایی که عاشق آن است، مقیم و آرامش گیرد.

مرحوم بهارلو در 7 آبان 1387 به دیار باقی شتافت و دوستانش برایش سالگشت خواهند گرفت، و این دو کوهنورد مهربان سامانی، حتی این تاریخ را به پاس خدمات او به کوه و کوهنوردی به یاد داشتند، دکتر بهارلو قله ایی در منطقه "کلّار" را که نامی برای خود نداشت را به پاسداشت چکادهای حوزه البرز مرکزی، که همواره از واژه "چال" در اسامی خود دارند، آنرا "هزارچال" نام نهاد، قله ایی که حدود 3850 متر ارتفاع دارد، و در کنار چند قله دیگر از جمله قله "چیرو" میزبان "تالاب بین المللی گندمان"، و دریاچه چیرو هستند که به شکل قلب است، و زیبایی آن در بهار بسیار دیدنی است.

بنای یادبود مرحوم ثابتی در کنار جانپناه امیری:

با مرحوم حمید ثابتی در خلال سخنرانی ایشان در مراسم پاسداشت دوست و همنوردم مرحوم مهندس میر هادی مودب آشنا شدم، که سخنران این جلسه بود و چقدر عاشقانه از کوه می گفت، اما او نیز امسال به علت ابتلا به بیماری کرونا درگذشت، بنای یادبوی برای این کوهنورد پیشکسوت در کنار جانپناه امیری نصب کرده اند که در متن آن آمده است :

به نام خداوند بخشنده مهربان

شرح زندگانی مرحوم حمید رضا ثابتی، متولد سوم دی ماه 1340 در تهران، درگذشت 11 اردیبهشت 1400، او کوهنوردی را از سال 1373 حرفه ایی آغاز کرد، و رکورد دار صعود به قله توچال می باشد، او فقط کوهنورد نبود، بلکه امدادگر بود برای کوهنوردان، او فقط کوهنورد نبود، بلکه محیط بانی بود برای حفظ محیط زیست پاکیزه کوهستان، او فقط کوهنورد نبود، بلکه پدر معنوی توچال و عاشقان زخم خورده پناهنده به کوهستان بود، او فقط کوهنورد نبود بلکه پلی بود بین انسان و طبیعت، یادش جاودانه.

 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.