ای خوش ترین نگاه به من، ای نور تابناک

سلام بر تو ای آفتاب عالمتاب هر روزم         تابیدنت را عاشقم، به رخشیدنت مدهوش

با من بمان ای گل روشن ضمیرم، ای ماه     به نورت، سخت محتاجم و گرمایت مدهوش

غروبت را لطف می بینم، ناشی از عشق       طلوعت بهنگام صبحگاهان، مراست، زندگی بخش

هزاران سال اجدادم به لطفت مفتخر بودند  و اکنون شاملم من، و هم بسیار شادم، و هم خوش

ای خوش ترین نگاه به من، ای نور تابناک    آمدنت خوش است، و رفتنت خوشتر ز خوش

ما را پناه گرم خود گیر ای مامن دل های سرد       ای گرم ترین سلام، تو سرد ترین کلام مباش

ما را به دیدنت به صبح، امید می فزاید،     مرهمی باش بر دل های ناتوان و مستمند و ریش

صبحگاهان پرندگان بعشق تو سُرایند     غروب بر بال پرندگان، به هنگام بازگشت نیز ترانه باش

من مستمند نورم، و تو خود تمام نوری     ما را به نور خویش گرم ساز، و بسازِ مان بَشّاش

آنگاه که تو ز آسمان عشقم فرود آیی     دیگر ما را زندگی تمام است، و نبیند خوش

سروده شده در تاریخ 20 آذر 1397 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در فرومد، دیار سربداران - رهاوردی...
پایان دوره ١٢٠ ساله مغول ها زوال از یک روستا شروع شد. صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران ک...
- یک نظز اضافه کرد در سفرنامه کاشان - اردهال به روای...
یکم اردیبهشت سالروز درگذشت سهراب سپهری سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به هم...